رد پای رد دد ردمپشن ۲ در بازی GTA 6؛ راکاستار چگونه از شاهکارش الهام میگیرد؟
در دنیای بازیهای ویدیویی، نام راکاستار گیمز همواره مترادف با نوآوری، روایت عمیق و خلق جهانهایی زنده و پویا بوده است. پس از موفقیت چشمگیر بازی Red Dead Redemption 2 در سال ۲۰۱۸، انتظارات از بازی بعدی این استودیو به شدت بالا رفت. حالا با انتشار تریلر دوم بازی GTA 6، طرفداران این مجموعه نهتنها با بازگشت به دنیای پرآشوب و جذاب وایسسیتی روبرو هستند، بلکه نشانههای زیادی وجود دارد که راکاستار گیمز بسیاری از ویژگیهای موفق رد دد ردمپشن ۲ را به نسخه جدید GTA منتقل کرده است.
رد دد ردمپشن ۲ نقطه عطفی در طراحی بازیهای جهانباز بود؛ از سیستمهای طبیعی مانند آبوهوا و رفتار NPCها، تا روایت احساسی و تصمیممحور که تجربهای سینمایی و انسانی از بازی ارائه میداد. حالا به نظر میرسد بازی GTA 6 نه تنها سعی در حفظ روح پرهیجان و طنزآلود خود دارد، بلکه با بهرهگیری از تجربیات موفق رد دد ردمپشن ۲، میخواهد تجربهای عمیقتر و واقعیتر برای مخاطب فراهم کند.
در این مقاله، به ۱۰ ویژگی کلیدی میپردازیم که به نظر میرسد بازی GTA 6 از رد دد ردمپشن ۲ الهام گرفته است. این ویژگیها، از جزئیات گرافیکی و طراحی محیط گرفته تا مکانیکهای گیمپلی و روایت داستان، نشان میدهند که GTA 6 تنها یک نسخه جدید نیست، بلکه تکاملی جدی در مسیر ساخت بازیهای جهانباز محسوب میشود.
۱. نقش پررنگ حیوانات در دنیای بازی GTA 6
در بازی رد دد ردمپشن ۲ بازیکنان امکان نگهداری حیوان خانگی را نداشتند، اما تعامل با حیوانات نقش پررنگی داشت. اسبها، حیوانات وحشی، سگهایی که در کمپها حضور داشتند و حتی پرندگان در زیستبومهای طبیعی، همگی بخشی از دنیای زنده بازی بودند. اسبها در واقع نزدیکترین نمونه به حیوان خانگی بودند؛ آنها قابلیت نامگذاری، تیمار کردن و حتی ارتقا دادن را داشتند. این تعاملات حس نزدیکی عمیقی میان بازیکن و حیوان ایجاد میکرد.
در تریلر دوم بازی GTA 6، نشانههایی از حضور حیوانات خانگی به چشم میخورد. برای مثال میتوان به حضور یک مار درون محفظه شیشهای در آپارتمان جیسون اشاره کرد. اگر این ویژگی به صورت رسمی وارد بازی شود، تحول مهمی در گیمپلی خواهد بود. داشتن حیوانات خانگی مثل سگ یا پرنده، میتواند به بازی عمق احساسی ببخشد و حتی نقشهایی در ماموریتها یا مکانیزمهای گیمپلی ایفا کند. افزوده شدن این ویژگی میتواند باعث شخصیسازی بیشتر تجربه و تقویت حس تعلق بازیکن به دنیای بازی شود.
۲. شخصیتها و مواجهههای تصادفی
در بازی رد دد ردمپشن ۲ یکی از بهترین سیستمها برای زنده نگه داشتن جهان بازی، «مواجهههای تصادفی» بود. این مواجههها شامل افراد نیازمند کمک، دعواهای خیابانی، مجرمان در حال فرار یا حتی داستانکهای عجیب و غریب بودند که میتوانستند منجر به ماموریتهای جانبی شوند. این سیستم بازی را بسیار زنده و غیرقابل پیشبینی میکرد.
در تریلر GTA 6 هم نشانههایی از همین سیستم وجود داشت. مثلا مشاهده یک فرد بیخانمان کنار درب ورودی فروشگاه، میتواند سرنخی از بهکارگیری همین الگو باشد. اگر سیستم مشابهی در بازی GTA 6 پیادهسازی شود، دنیای وایس سیتی تبدیل به محیطی پر از فرصتهای روایتی کوچک و متنوع خواهد شد. بازیکنان ممکن است با کمک به NPCها پاداش بگیرند یا وارد زنجیرهای از ماموریتها شوند. این طراحی، تعامل بازیکن با محیط را افزایش داده و از آن یک تجربه پویا و قابل کشف میسازد.
۳. وجود طوفانها و آبوهوای پویای واقعی
در RDR2 سیستم آبوهوای پویا یکی از برجستهترین ویژگیها بود. از بارانهای سیلآسا تا طوفانهای برفی، آبوهوا نهتنها ظاهر محیط را تغییر میداد، بلکه روی گیمپلی هم اثر داشت؛ دید محدود میشد، کنترل اسب سختتر میشد و حتی NPCها واکنش متفاوتی نشان میدادند.
در بازی GTA 6 اشاره به «طوفان راکسی» (Hurricane Roxy) ممکن است خبر از طوفانهای واقعی در بازی بدهد. چنین ویژگیای در دنیای مدرن وایس سیتی میتواند مسیرها را مسدود کند، ماموریتها را به چالش بکشد و محیط را دگرگون سازد. این سیستم، حس واقعگرایی را بالا میبرد و بازیکنان را مجبور میکند برای موقعیتهای بحرانی آماده باشند. وجود چنین آبوهوایی، جهان بازی را زندهتر و غافلگیرکنندهتر میکند.
۴. ماهیگیری بهعنوان فعالیتی جدید در بازی GTA 6
ماهیگیری در RDR2 یکی از فعالیتهای فرعی محبوب بود. با طراحی ساده اما عمیق، بازیکنان میتوانستند از طبیعت لذت ببرند، ماموریتهای مربوط به ماهیهای افسانهای را دنبال کنند یا فقط برای فاصله گرفتن از هیاهوی داستان، به ماهیگیری بپردازند.
در GTA 6، برخی جزئیات در تریلر دوم مثل وجود پوستر مربوط به فروشگاه ماهیگیری یا تصویری از جیسون که در حال ماهیگیری روی قایق دیده میشود، نشان از اضافه شدن این مکانیک دارد. این ویژگی در فضای شهری-ساحلی وایس سیتی میتواند شکلی تازه از تعامل با محیط و یک راه جدید برای درآمدزایی یا تجربه حس آرامش باشد. حتی ممکن است ماهیگیری با دوستان بهصورت آنلاین یا در ماموریتهای خاص ترکیب شود. این فعالیت فرعی، بازی را متنوعتر و ریتم آن را متعادلتر میکند.
۵. ساختمانهای قابل ورود
در بازی رد دد ردمپشن ۲ بسیاری از ساختمانها قابل ورود بودند، از مغازهها گرفته تا خانههای روستایی و پایگاههای دشمن. این قابلیت باعث میشد که بازیکن حس کند در یک دنیای واقعی و پرجزئیات حضور دارد. طراحی دقیق داخلی هر ساختمان هم به این حس کمک میکرد.
در تریلر و اسکرینشاتهای GTA 6، نمایش ساختمانهایی با فضای داخلی کامل، ممکن است گواهی بر گسترش این ویژگی باشد. اگر تعداد زیادی از ساختمانها واقعا قابل ورود باشند، دنیای بازی بسیار عمیقتر و قابل کاوشتر خواهد شد. این طراحی همچنین میتواند ماموریتها را خلاقانهتر و متنوعتر کند، چون محیطهای داخلی بیشتری برای طراحی سناریوهای مختلف وجود خواهد داشت.
۶. رشد طبیعی موها و ریش شخصیت اصلی
در RDR2 یکی از جالبترین و واقعگرایانهترین سیستمها، رشد طبیعی ریش و موهای آرتور بود. این ویژگی کاملا پویا بود، یعنی ریش با گذر زمان بلند میشد و تنها در صورت کوتاه شدن، دوباره به حالت قبل برمیگشت. همچنین بازیکن میتوانست از روغن تقویتی استفاده کند تا رشد ریش سریعتر شود. این مکانیک ساده اما تاثیرگذار، کمک میکرد تا حس گذر زمان در بازی منتقل شود.
در برخی از تصاویر رسمی جدید بازی GTA 6، جیسون با ریشی بلندتر دیده میشود. این ممکن است نشانهای از پیادهسازی همین سیستم باشد. اگر ظاهر شخصیتها بسته به زمان یا شرایط بازی تغییر کند، این یک قدم دیگر به سمت واقعگرایی است. این نوع جزئیات به بازیکن کمک میکند تا بیشتر با شخصیت اصلی ارتباط برقرار کرده و حس کند که تصمیمات و زمان صرفشده در جهان بازی، تاثیر واقعی دارد.
۷. مینیگیمها: از گلف و بیلیارد تا بسکتبال
در Red Dead Redemption 2 فعالیتهای جانبی مثل بازی دومینو، پوکر، چاقو انداختن و حتی شوخی با دوستان در کمپ از مهمترین عناصر فرعی گیمپلی بودند. این مینیگیمها باعث میشدند که بازیکن بین ماموریتها استراحت کند و در عین حال حس زندگی واقعی را تجربه نماید.
در تریلر دوم GTA 6، صحنههایی از مینیگیمهای مختلف دیده میشود: بازی مینیگُلف، بیلیارد و حتی بسکتبال. این نشان میدهد که راکاستار همان ایده را با سبک جدیدی بازآفرینی کرده است. دنیای مدرن وایس سیتی ظرفیت بالایی برای فعالیتهای متنوع دارد و وجود این مینیگیمها باعث افزایش تعامل بازیکن با محیط میشود. آنها همچنین بهانهای برای گشتوگذار بیشتر در شهر هستند، بهویژه در حالت چندنفره. چنین ویژگیهایی به بازی بُعدی اجتماعی و تعاملی اضافه میکنند که باعث افزایش مدت زمان درگیر بودن بازیکن با بازی میشود.
۸. بازگشت سرقتهای بزرگ
مکانیزم سرقتهای بزرگ در GTA 5 یکی از نوآورانهترین بخشهای آن بود، اما رد دد ردمپشن ۲ آن را با عمق داستانی و انتخابهای روایی بیشتر گسترش داد. ماموریتهای سرقت مثل دزدی از بانک ولنتاین یا حمله به قطارها، معمولا شامل برنامهریزی، انتخاب همراهان و تاثیر مستقیم روی روایت بودند. این ماموریتها نهتنها هیجان زیادی داشتند، بلکه بهخوبی در داستان کلی بازی تنیده شده بودند.
در چند صحنه از تریلر دوم بازی GTA 6، به نظر میرسد که در حال تماشای بخشهایی از یک سرقت بزرگ هستیم؛ مثل صحنه کشیدن یک صندوق بزرگ با خودرو، پرش به داخل کامیون در حال حرکت و تعقیب و گریزهای پرتنش. به نظر میرسد راکاستار این بار ماموریتهای سرقت را با آزادی عمل بیشتر، گزینههای متنوع و احتمالا تاثیرگذاری بیشتر بر روایت وارد بازی کرده است. این ماموریتها میتوانند به یکی از مهمترین جاذبههای بازی تبدیل شوند، مخصوصا اگر مانند RDR2 به انتخابهای بازیکن و روش انجام ماموریت وابسته باشند.
۹. داستانگویی هدفمند و احساسی
یکی از نقاط قوت رد دد ردمپشن ۲ داستانگویی احساسی و شخصیتمحور آن بود. آرتور مورگان نه فقط یک ضدقهرمان، بلکه انسانی با درگیریهای درونی، روابط پیچیده با دیگران و مسیری پرفراز و نشیب بود. این نوع روایت، باعث میشد بازیکن عمیقا به شخصیتها و سرنوشت آنها اهمیت بدهد. ماموریتها فقط یک سری وظایف خشک و مکانیکی نبودند، بلکه حامل حس و معنا بودند.
در بازی GTA 6 نیز به نظر میرسد راکاستار قصد دارد همین مسیر را دنبال کند. نمایش جیسون و لوسیا در صحنههایی که روابط انسانی و احساسی را به تصویر میکشند، نشان میدهد که تمرکز بیشتری بر شخصیتپردازی و روایت درونی خواهد بود. این میتواند باعث شود بازیکن نه فقط برای پول یا آشوب، بلکه برای تجربه انسانیِ داستان با بازی ارتباط برقرار کند. اگر داستان بهصورت احساسی، چندلایه و شخصیتمحور روایت شود، GTA 6 میتواند تجربهای سینمایی و فراتر از استانداردهای فعلی ارائه دهد.
۱۰. پیامدهای اعمال و تصمیمات بازیکن
در RDR2 تصمیمات بازیکن اثرات واقعی بر دنیای بازی داشتند. سیستم شهرت (Honor)، نحوه برخورد NPCها با آرتور، دیالوگها و حتی پایانبندی داستان بسته به انتخابهای بازیکن تغییر میکرد. این باعث میشد بازیکن احساس کند اعمالش مهم است و جهان اطرافش واقعا به آنها واکنش نشان میدهد.
اگر GTA 6 نیز چنین سیستمی را پیادهسازی کند، بازی بسیار تعاملیتر و اخلاقمحورتر خواهد شد. ممکن است کمک یا آسیب به یک NPC، در آینده یک ماموریت یا واکنش پلیس را تحت تاثیر قرار دهد. مثلا قتل یک شاهد، باعث ناپدید شدن اطلاعات در پرونده شود یا بالعکس، کمک به یک فرد غریبه بعدا منجر به دریافت اطلاعات یا پاداش شود. چنین طراحیای به تصمیمگیریهای بازیکن وزن و عمق میدهد و جهان بازی را بسیار واقعیتر و زندهتر جلوه خواهد داد.
اینها ۱۰ ویژگی جدید با الگوبرداری از رد دد ردمپشن ۲ بودند که احتمالا در بازی GTA 6 شاهدشان خواهیم بود. به نظر شما در بازی جدید راکاستار چه جزئیات و ویژگیهای دیگری با الهام از RDR2 وجود دارند؟
منبع: مجله بازار
بزرگترین یوتیوبر کالاف دیوتی ایران کیه؟ میزگیم با ملیکا دیوتی
نظرات