Attack on Titan یکی از بهترین داستانهای تمام دوران است، اما کدام رسانه بهتر بود؟ مانگا یا انیمه؟ در این مقاله به این موضوع میپردازیم.
انیمه Attack on Titan یکی از محبوبترین و بهترین انیمههای چند دهه اخیر است. این داستان به عنوان یک مانگای نوشته شده توسط هاجیمه ایسایاما شروع شد و تقریبا ده سال بعد، به یک پدیده جهانی تبدیل گردید. هم مانگا و هم انیمه اقتباس شده توسط Wit Studio و MAPPA، حمایت و استقبال بیسابقهای از سوی تماشاگران و منتقدان دریافت کردند. انیمه جدید Solo Leveling الگوهای زیادی از داستانسرایی ایسایاما گرفته و مورد استقبال تماشاگران واقع شده است. در این مطلب، این الهامات را بررسی کردهایم.
AoT به عنوان یکی از بهترین داستانهای انیمهای نوشته شده در تمام دوران تلقی میشود و همه این موفقیتها به لطف مانگا ایسایاما است؛ مانگایی که همچنین یکی از پرفروشترین مانگاهای تاریخ است. داستان ایسایاما درباره دنیایی دیستوپیایی است که در قفس اسرار و میراث چند صد ساله قرار دارد. روایت در این داستان به معنای واقعی کلمه شاهکار است، زیرا به طرز باورنکردنی خوب ساخته شده و جزئیات بسیار پیچیدهای دارد.
داستان Attack on Titan نمایانگر تمام جنبههای انسانیت است، چه خوب و چه بد. مهم نیست این داستان چقدر ناعادلانه به نظر میرسد، ایسایاما به دنبال نمایش واقعیت تلخ زندگی است. داستان AoT بیشتر در یک منطقه خاکستری قرار دارد، زیرا هیچ شرور یا قهرمان مطلقی در داستان ایسایاما دیده نمیشود.
هر شخصیت، شیطان درون خود را دارد. او باید تصمیم بگیرد که در هرج و مرج، آنها را اهلی کرده یا آزاد کند. این یکی از دلایلی است که Attack on Titan همواره یک موضوع داغ در جامعه طرفداران انیمه بوده است، به خصوص به دلیل پایان بحث برانگیز آن. با وجود اینکه این انیمه سعی کرده است تا همیشه از داستان مانگا پیروی کند و به منابع اصلی پایبند باشد، تفاوتهای آشکار بین آنها باعث ایجاد اختلاف بین طرفداران Attack on Titan شده است.
انیمه، تاثیرگذاری صحنهها را به کمک جلوههای بصری بیشتر کرد
اقتباسهای انیمهای میتوانند به دو صورت پیش بروند. آنها میتوانند به اندازه کافی منحصر به فرد و خاص باشند تا از داستان اصلی پیشی بگیرند، یا میتوانند آنقدر پرت باشند تا طرفداران احساس کنند داستان کاملا از ریشههایش دور شده است. خوشبختانه، ساخت انیمه Attack on Titan در دست استودیوهای مشهور قرار گرفت و نتیجه نهایی فراتر از انتظارات بود. نه تنها AoT یک اقتباس وفادار بود، بلکه جزئیات و طراحی سکانسهای اکشن نیز بیعیب و نقص بود.
هاجیمه هنرمند بزرگی است و مانگا Attack on Titan یک اثر هنری خارقالعاده است، اما آرت مانگا در مقایسه با جلوههای بصری خیرهکننده و چشمنواز انیمه، کسلکننده به نظر میرسد. سبک هنری در جلدهای اولیه کمی خشن است، اما در مورد انیمه اینطور نیست. روی هم رفته، تصویرسازی انیمه جدی است و با نمایش دادن جزئیات کافی، داستان را به بهترین شکل ممکن به تصویر میکشد.
علاوه بر تفاوت عمده طراحی هنری در انیمیشن و مانگا، این اقتباس چندین نکته مهم به داستان اضافه کرد که انیمه را به یک کلاس جهانی تبدیل کرده است. قابل درک است که در مقایسه با مانگا، انیمهها در ارائه گیرایی و اتصال بینندگان به داستان، بهتر هستند. به عنوان مثال، افزودن چاشنیهای احساسی به چندین صحنه، تاثیرگذاری داستان را به ارتفاعات جدیدی ارتقا داد.
یکی از بهترین نمونههای این اوجگیری، حالت «عصبی» ارن است که به نظر میرسید گوشهگیر شده یا احساسات غمگین شدیدی را پشت سر میگذارد. مبارزات اولیه ارن علیه آنی، راینر و برتولد، یک موفقیت بصری کامل بود. صداگذاری، موسیقی پسزمینه و نمایش احساسات، همگی نقش تعیینکنندهای در نمادسازی AoT داشتند، کاری که مانگا به تنهایی نمیتوانست انجام دهد.
مانگا داستان و جزئیات روایی بهتری دارد
بارزترین برنده در مقایسه رسانهای دو اثر مانند انیمه و مانگا، معمولا انیمه است. با این حال، این بدان معنا نیست که منبع داستان همیشه از کیفیت پایینتری برخوردار است؛ علی الخصوص زمانی که داستان توسط دستان با استعداد هاجیمه ایسایاما نوشته شده است. مهم نیست که انیمه چقدر شگفتانگیز بود، این موفقیت بدون داستان اورجینال ایسایاما، امکانپذیر نبود.
با توجه به این نکته، با اینکه که انیمه از نظر بصری و تاثیرگذاری، از آثار مانگاکا پیشی میگیرد، مانگا کار بسیار بهتری را در روایت داستان انجام میدهد. چندین آرک در انیمه AoT سرعت بهتری نسبت به بقیه داشتند، اما مانگا از این نظر کاملا ثابت است.
مانگا Attack on Titan در دیالوگها، ارائه جرئیات داستانی و توسعه شخصیتها بینظیر است. تاثیرگذاری بصری داستان ممکن است به خوبی انیمه نباشد، اما داستانگویی مانگا همیشه بر اقتباس آن حاکم خواهد بود. اگرچه پیچشهای داستانی در مانگا بسیار ظریف هستند، اما جهانسازی آن، کمبودهای بصری مانگا را جبران میکند.
مانگا به خوانندگان زمان بیشتری میدهد تا در جهان داستان غرق شوند، زیرا به اپیزودها و دقایق ثابت محدود نیست. خوانندگان میتوانند اطلاعات را راحتتر درک کنند و میتوانند بدون اینکه از جریان داستان دور شوند، با شخصیتها ارتباط برقرار کنند. جهانسازی یکی از عناصر کلیدی است که باعث می شود تا Attack on Titan به خوبی عمل کند و این چیزی است که هاجیمه بهتر از استودیوهای انیمهسازی به آن پرداخته است.
طرفداران پایان انیمه را بهتر از پایان مانگا میدانند
هیچ انیمهای وجود نداشته است که طرفداران را مانند Attack on Titan، به دو دسته تقسیم کند. بیشتر بحثها مربوط به این موضوع بود که کدام رسانه بهتر است، اما مهمترین سوال این است: کدام یک پایان بهری داشت؟ هاجیمه پس از پایان مانگای Attack on Titan در سال ۲۰۲۱، تبدیل به یک چهره بحثبرانگیز شد و این بیشتر به دلیل انتخابهای ضعیف و استدلالهای غیرمنطقی ارن بود.
با این حال، مشکل واقعی این نبود که شخصیت مورد علاقه همه به یک قاتل تبدیل شد؛ در عوض، طرفداران احساس کردند که ایسایاما در پایانبندی داستان عجله کرد. بسیاری فکر میکردند که داستان چندین شخصیت، از جمله ارن، با توجه به اینکه ایسایاما در پردازش آنها بسیار تلاش کرده بود، آنطور که شایسته بود به پایان نرسید. علاوه بر این، بخش بزرگی از هواداران فکر میکردند که استدلال ارن برای Rumbling مبهم است و در بیشتر موارد، او بیاطلاع و گمراه به نظر میرسد.
همانطور که ارن تکامل شخصیتی خیرهکنندهای داشت، اینکه در نهایت انگیزه و هدفش را باور نداشت، طرفداران را ناامید کرد. او هم قهرمان و هم شرور بود و از آنجایی که داستان قهرمانیاش شکلگیری قابلتوجهی داشت، شخصیت ضدقهرمان او باید عدالت را رعایت میکرد و در خصوص تصمیمش مصمم میبود. وقتی در مورد دلیل انتخابهایش از او سوال میشد، او دائما کلمه «نمیدانم» را زمزمه میکرد.
طرفداران فکر میکنند که مانگا سعی در توجیه تفکر نسلکشی داشت، اما انیمه تا حدی این داستان را متعادل کرد؛ مخصوصا وقتی که آرمین گفت: “به خاطر تمام کارهایی که انجام دادهایم به جهنم میرویم”. به طور کلی، انیمه پایان بسیار زیباتر و بهتری نسبت به مانگا دارد و این بیشتر به لطف جزئیات کوچکی است که برای جامعتر کردن داستان، تغییر کرده یا به انیمه اضافه شده است.
انیمه Attack on Titan نقدها و بازخوردهای عمومی بهتری دارد
طرفدارانی که از روزهای ابتدایی به Attack on Titan پایبند بودهاند، ممکن است فضای بیشتری برای قدردانی از مانگا داشته باشند. با این حال، با توجه به اینکه انیمه به شکلی خاص با مضمون و شخصیتپردازی کلی برخورد کرده است، کمی جاهطلبانهتر از مانگا است. البته اینطور نیست که کار ایسایاما کیفیت پایینی داشته باشد. بدون او، Attack on Titan وجود نداشت.
از طرفی دیگر، هر چقدر که استودیوهای انیمهسازی تلاش کردند، نتوانستند با سطح دیالوگهای ایسایما و هنر ارائه اطلاعات پیچیده او برابری کنند. مانگا داستانهای گذشته چندین شخصیت مهم مانند گریشا یگر، لوای آکرمن و هیستوریا ریس را بسیار بهتر از انیمه بررسی میکند.
با وجود اینکه در انیمه به طرز چشمگیری به این شخصیتها پرداخته شد، اما وقتی نوبت به داستان آنها میرسید، انیمه در پرداختن به گذشته آنها عجله کرد. بینندگان فقط چند نگاه اجمالی و کوتاه از اتفاقات هولناکی که برای گریشا و فریدا رخ داد را دیدند.
به همین ترتیب، خاندان آکرمن نقشی کلیدی در داستان ایفا میکنند و انیمه چندین اطلاعات کلیدی درباره آنها را کنار گذاشته است. استودیوهای ویت و ماپا به طور خلاصه به ریشههای خاندان آکرمن میپردازد؛ اما هاجیمه در مانگا، قبیله آکرمن و موضع آنها در برابر دیکتاتوری را به طور کامل بررسی میکند.
با این حال، وقتی صحبت از پذیرش کلی مخاطبان به میان میآید، طرفداران به دلایل واضح بیشتر به سمت انیمه متمایل هستند. پایان مانگا به شدت طرفداران را تحت تاثیر قرار داد و متاسفانه نقدهای مطلوبی دریافت نکرد. داستان ایسایاما پیچیده است و حقایق زشتی را در مورد ماهیت واقعی بشریت بیان میکند. از دیدگاه ایسایاما، ارن سعی داشت چرخه معیوب جنگ را توضیح دهد که متاسفانه هرگز پایان نمییابد؛ زیرا طرف مقابل همیشه برای انتقام برمیگردد.
تعبیر او از “صلح”، به معنای از بین بردن همه چیز بود و این همان چیزی بود که ارن سعی داشت انجام دهد. شاید به همین دلیل بود که تماشاگران از پایانبندی سریع مانگا نگران بودند؛ زیرا مهم نیست که چه اتفاقاتی رخ داده باشد، نسلکشی به هیچ وجه قابل توجیه نیست. با وجود اینکه خوانندگان مانگا ممکن است در مورد پایان داستان تردید داشته باشند؛ اما بهبود بعضی چیزها در انیمه، خوشحالکننده بود.
قسمت پایانی Attack on Titan واقعا تجربهای بینظیر برای طرفداران انیمه بود، زیرا همان چیزی است که داستان اصلی قرار بود باشد. قسمت آخر انیمه، پایان مبهم و سریع مانگا را به وضوح نشان داد و موضوعات مختلف و کلیدی را بیشتر از مانگا برجسته کرد.
پایان انیمه به داستان کاراکتر ارن پایان داد و لغزش او به سمت جنون را بسیار واضحتر و ظریفتر از مانگا به نمایش گذاشت. اینکه پایان مانگا یا انیمه میتوانست بهتر باشد، فقط بستگی به دیدگاه بینندگان دارد. با این حال، قدردانی تماشاگران از پایان انیمه، علیرغم واکنشهای منفی به مانگا، اهمیت یک اقتباس درست را ثابت میکند.
انیمه Attack on Titan در بسیاری از موارد از جمله تاثیرگذاری و پایانبندی بهتر است، اما ایسایما جزئیات داستانی بیشتری را در مانگا ارائه کرده است.
خیر، عمومیت محتوای هر دو رسانه شبیه به یکدیگر است، اما در یک سری جزئیات ریز با یکدیگر تفاوت دارند.
من مانگارو خوندم ولییی انیمهشو بیشتر دوس دارم.. فک نکنم فن اتکی باشه ک سر مرگ ارن و فلج شدن لیوای گریه نکرده باشه🗿🤝🏻
منم خیلی ناراحت شدم ولی صحنه کشته شدن زیک توسط لیوای شاهکار بود👌👌👌
لیوای که فلج نشد💔
من سر زخمی شدن لیوای زاررررررر زدما
درمورد سوال اخر که میگه انیمه مانگا هیچ فرقی ندارن جزء یه سری چیزهای ریز کوچولو بگم
مخالفم اتفاقا انیمه سکانس های تغییر شده زیادی داشت که بخاطر وجود خشونت تغییر شایدم حذف شد و استودیو ویپ(اگر اسمش اشتباه نگم) کلا خشونت زیاد نمیزاره و فکرکنم یکی از دلایل نگرفتن فصل چهار اتک احتمالا همین بوده
و حتی فصل چهار ماپا هم یه سری چیزها حدف کرد طبق کلیپ مانگایی که از پایانش دیدم بعد از چوخ رفتن ارن و بعدترش یخرده طولانی تر بود و جزئیات بیشتری درمورد پایانش بود اما انیمه حذفشون کرد
و درادامه سکانس ژان میکاسا که نشون میداد ازدواج کردن(عروسیشون فکرکنم اصلا نبود اما با دبدن اون طوی مانگا فهمیدیم ازدواج گردن)رو طوی انیمه جوری نشون دادن که اصلا نفهمیدم ژان و میکاسا طوی اون تیکه بودن فقط صحنه دور بود
خلاصه من که نه تقریبا همه مخالف تغییر انیمه هستن و امیدوارم درانیمه های دیگه این اتفاق نیفته
ما که شنیدیم تو مانگاش ارن با میکاسا میرن رو هم ولی تو انیمش خبری نبود🫠
جنگ کردن راینر با تایتان چکش جنگی خیلی خوب بود و گشتن شدن زیک توسط لیوای خیلی جالب بود
۲۰۲۶، انتظار برای AOE