رتبهبندی تمام فیلمهای برادران کوئن؛ جایی برای بقیه کارگردانها نیست
دو برادر به نامهای جوئل و ایتن که همه میشناسیم. کارگردانهای خوشسلیقه که دارک کمدی را خوب میشناسند و فیلمهایشان را با وسواس عجیبغریبی میسازند. سال ۲۰۱۸ آخرین فیلمشان به نام The Ballads of Buster Scruggs ساختند و آنقدرها موفق نبود. آنها همیشه با هم کار کردند و سال ۲۰۲۱ برادر بزرگتر یعنی جوئل کوئن یک کار تکنفره از تراژدی مکبث شکسپیر را ساخت و یک سال بعدتر هم فیلم ایتن به نام Drive-Away Dolls ساخته شد که اوایل ۲۰۲۴ روی پرده رفت.
آنها در مجموع ۲۰ فیلم با هم ساختهاند و باید گفت که حداقل ۱۵ فیلم از این لیست ارزش دیدن دارند و میتوان از دیدنشان لذت برد. حتی میتوان فیلمهایی مثل لبوفسکی بزرگ را بارها و بارها دید و همچنان لذت برد. حالا بیایید تمام فیلمهای برادران کوئن را رتبهبندی کنیم. به نظر شما کدام فیلم این دو برادر در رتبه اول قرار میگیرد؟ بیایید از ضعیفترین فیلمشان شروع کنیم و تا قویترینها رتبهبندی کنیم.
۲۰ – The Ladykillers (2004)
تنها شکست واقعی کوئنها در سال ۲۰۰۴ و با یک کمدی سیاه با نام لیدیکیلرز اتفاق افتاد. این فیلم یک اقتباس از فیلمی با همین نام است که اولین بار در سال ۱۹۹۵ اکران شده بود. در این فیلم تام هنکس در نقش یک پروفسور دیوانه و جنایتکار ظاهر میشود، او میخواهد با رفتارهای مودبانهاش اعتماد صاحبخانهاش را به دست بیاورد تا از او سوءاستفاده کند. وقتی صاحبخانه متوجه جنایتهای پروفسور و گروهش میشود، سعی میکند آنها را لو بدهد و پروفسور هم تصمیم میگیرد او را بکشد. اتفاقات این فیلم وارد یک جریان کمدی میشوند و اصلا نمیتوان تشخیص داد که چه اتفاق غیرمنتظرهای ممکن است در ادامه بیفتد.
فیلمنامه این کار بیش از حد پراکنده است و خط داستانی خیلی وقتها گم میشود. تعلیق خوبی هم در فیلم وجود ندارد و با اینکه کمدی است، ممکن است کاملا حوصلهسربر شود. این فیلم پر از نقص است و تقریبا هیچ اثری از خلاقیتهای همیشگی برادران کوئن در آن دیده نمیشود.
۱۹ – Intolerable Cruelty (2003)
کوئنها در ابتدا این فیلمنامه کمدی رمانتیک سنتی را به سفارش Imagine Entertainment نوشتند و قرار بود ران هاورد و جاناتان دمی آن را بسازند، اما هر دو نفر به دلایل نامعلومی از پروژه کنار رفتند. در اینجا، برادران کوئن به پیشنهاد جورج کلونی تصمیم گرفتند خودشان این فیلم را بسازند.
نتیجه کار ترکیب عجیب و جالبی است و باید گفت فیلمنامهای که کوئنها نوشته بودند، اصلا با مدل فیلمسازی خودشان مطابقت نداشت. با اینکه فیلم از نظر بصری به شدت زیباست، اما هر از گاهی نقصهای آن به طرز محسوسی به چشم میآید. حتی یک تغییر ناگهانی در لحن فیلم اتفاق میافتد که کاملا روی فیلم تاثیر گذاشتهاند. هرچند باید گفت که خیلیها این تغییر لحن را دوست دارند، ولی در آن زمان به مذاق خیلیها خوش نیامدهبود.
۱۸ – Drive-Away Dolls (2024)
داستان این فیلم تا حد زیادی عجیب است و صحنههایی که در این فیلم میبینید، احتمالا در کمتر فیلم دیگری با آن برخورد داشتهاید. یک فیلم کمدی سیاه که المانهای ژانر وحشت هم به آن اضافه شده است و با داستان عجیبش، شما را به قعر سیاهی میکشاند و البته ممکن است حتی در قعر سیاهی هم همچنان شما را بخنداند. این فیلم توسط تریشیا کوک، همسر ایتن کوئن نوشته شده است و این سفر پرماجرا به خوبی توسط ایتن کوئن به تصویر کشیده شده است، اما همچنان نتوانست آنطور که باید مخاطبانش را جذب کند. میتوان گفت که اولین تجربه کارگردانی تنهایی ایتن کوئن تقریبا با شکست همراه بوده است و باید دید که او در ادامه چه کارهایی انجام میدهد.
۱۷ – The Ballad of Buster Scruggs (2018)
این آخرین فیلم مشترک برادران کوئن است و بعد از آن از یکدیگر جدا شدند تا پروژههای موردعلاقهشان را بسازند. باید گفت که آنها خداحافظی خوبی با یکدیگر نداشتند و این فیلم نسبت به بقیه فیلمهایشان کمی ضعیفتر است. آنها در مدت ۲ ساعت، ۶ داستان کوتاه را تعریف میکنند. داستانهایی خشن و تا حدی کمدی از کولیهایی که بعد از جنگ داخلی آمریکا، در مرزهای غربی پرسه میزنند.
البته از میان این ۶ داستان، میتوان حداقل ۳ داستان جذاب را انتخاب کرد. در یکی از این داستانها، تام ویتس (خواننده) هم بازی میکند. نمیتوان گفت که این فیلم برای کوئنها شکست محسوب میشود، چون هم در گیشه فروش نسبتا خوبی داشت و هم از منتقدها و مخاطبان امتیاز خوبی گرفت، ولی باید اعتراف کرد که نسبت به بقیه فیلمهای کوئنها چندین لول پایینتر است.
۱۶ – The Tragedy of Macbeth (2021)
این فیلم در یک کلام، اقدامی جسورانه است. اولین تجربه انفرادی جوئل کوئن، نمایشی خیرهکننده از شکسپیر است و با اینکه طراحی صحنه سادهای دارد، ولی به شدت عظیم و شگفتانگیز به چشم میآید. دنزل واشنگتن در نقش مکبث میدرخشد و به خوبی از پس شاعرانگی شکسپیر برآمده است. تدوین خاص از جنس کوئنها هم در این فیلم حضور دارد و همهچیز را سرزندهتر کرده است.
همه بازیگران این نمایش مانند فرانسیس مکدورمند دوستداشتنی و کوری هاوکینر و الکس هسل در نقششان خوب ظاهر شدهاند. این فیلم بیشتر یک نمایش است و حس فیلمتئاتر را دارد و همین باعث شده تا حد زیادی قوی عمل کند. کمتر کسی توانسته مکبث را با این فرمت و به شکلی مدرن جلو ببرد و از آن یک فیلم کامل دربیاورد. با اینکه فیلم موفقیت زیادی در گیشه نداشت، ولی چیزی از ارزشهای کار کم نمیکند.
۱۵ – True Grit (2010)
بعد از شکست قاتلان پیرزن، برادران کوئن مجددا سراغ اقتباس رفتند و این بار رمان چارلز پورتیس را انتخاب کردند که قبلا هم فیلمی به همین اسم در سال ۱۹۶۹ از آن ساخته شده بود. این فیلم به مراتب موفقتر از لیدیکیلرز بود و فروش ۲۵۰ میلیون دلاری در گیشه داشت.
این نسخه کمی شاعرانهتر از نسخه ۱۹۶۹ است و هایلی استاینفلد در نقش متی راس را به تصویر میکشد. او یک دختر کشاورز است که یک افسر الکلی به نام روستر کاگبرن را استخدام میکند تا قاتل پدرش را پیدا کند. مت دیمن هم در ادامه در نقش یک رنجر تگزاسی با آنها همسفر میشود و ادامه فیلم یک تجربه احساسی عمیق است و میتوان گفت یکی از احساسیترین فیلمهای برادران کوئن است. در ضمن هایلی استاینفلد در آن زمان تنها ۱۴ سال سن داشت و با همین سن کمش درخشان ظاهر شده است.
۱۴ – The Hudsucker Proxy (1994)
سینهفیلها همیشه از اینکه برادران کوئن از مارلون براندو برای نقش لبوفسکی بزرگ استفاده نکردهبودند، دلگیر بودند، اما حالا میتوانند همکاری آنها با یک ستاره دیگر را ببینند. پل نیومن در فیلم هادساکر پراکسی یکی از آخرین اجراهای بهیادماندنیاش را به نمایش میگذارد. او در نقش در یک بیزینسمن فریبکار قصد دارد سهام یک شرکت را با یک طرح عجیب دستکاری کند.
طرح او آنقدر سادهلوحانه و البته آنقدر رویایی است که کل فیلم را وارد یک ماجرای کمدی تمامنشدنی میکند. این نقشه در میانه راه به مشکل میخورد و این شکستهای مقطعی در موقعیتهای مختلف زمینهساز یکی از کمدیهای کمتر شناختهشده ولی جذاب در کارنامه برادران کوئن میشود.
۱۳ – Hail Caesar! (2016)
این فیلم که یک نوع کمدی گروهی به حساب میآید، در دوران طلایی هالیوود روایت میشود و بعد از انتشار در سال ۲۰۱۶، باعث اختلافنظرهای شدید میان منتقدان و مخاطبان شد. این فیلم بدون شک یک پروژه پراکنده و نامنظم است و بعضی وقتها بیش از حد طولانی و کشدار میشود.
جاش برولین در کنار گروهی از بازیگران بزرگ (جورج کلونی، جونا هیل، اسکارلت جوهانون، فرانسیس مکدورمند، تیندا سوینتون و چنینگ تیتوم) نقش ادی مانیکس را بازی میکند. او باید یک پرونده گروگانگیری را حل کند که در آن یک بازیگر سادهلوح گیر افتاده است. این فیلم پر از ارجاعات مختلف به تاریخ سینماست و خیلی وقتها دلیل به حاشیه رفتن داستان هم همین است. این فیلم ادای دینی به سینمای کلاسیک است و در عین حال، واقعیتهای تلخ صنعت فیلم و سرمایهداری بیرحم را نشان میدهد.
۱۲ – O Brother, Where Art Thou? (2000)
امکان ندارد این فیلم را دوست نداشته باشید. یکی دیگر از فیلمهایی که خلاقیت و نوآوری کوئنها را به خوبی نشان میدهد. این فیلم علاوه بر خلاقیتهای داستانی، از نظر فنی هم چیز جدیدی به سینما اضافه کرده است. در “ای برادر، کجایی؟” نوعی اصلاح رنگ پیشرفته (که در سال ۲۰۰۰ هنوز چنین چیزی وجود نداشت.) دارد و دوران رکود بزرگ را به تصویر میکشد. یک کمدی موزیکال که لحظه به لحظهاش طنازانه و لذتبخش است. این فیلم تصویری از آمریکاست و موسیقیهای استفادهشده در آن پر از فضاهای تلخ و در عین حال طنز هستند و میتوان گفت نمادی از آمریکای مدرن است.
۱۱ – Burn After Reading (2008)
مدتها قبل از اینکه رایان گاسلینگ با بازی نامزد اسکار خود در نقش کن همه را مسحور کند، عنوان جذابترین و معروفترین “هیمبو” (مرد جذاب اما کمهوش) قرن ۲۱ به برد پیت و شخصیت چاد فلدهایمر در فیلم “پس از خواندن بسوزان” تعلق داشت. این کاراکتر خوشتیپ اما بیمغز که در یک باشگاه بدنسازی کار میکند، یکی از بهترین اجراهای کمدی پیت به حساب میآید و در هر صحنهای که ظاهر میشود، نگاهها را به خود جلب میکند. داستان این فیلم حول محور یکی از موضوعات موردعلاقه برادران کوئن میچرخد: افراد احمقی که به طور تصادفی درگیر وقایع مهم و جدی میشوند.
در حالی که جوئل و ایتن کوئن بیشتر دهه ۲۰۰۰، به سمت جنبههای تاریکتر آثار هنری رفتند، “پس از خواندن بسوزان” بهعنوان یک یادآوری میانهدورهای، نشان میدهد آنها همچنان میتوانند فیلمهای بینظیر و به مراتب بهتر از دیگران در هالیوود بسازند.
۱۰ – The Man Who Wasn’t There (2001)
برادران کوئن عاشق ژانر نوآر هستند و در این فیلم هم وارد این فضا میشوند. این فیلم در شهر سانتاروزا و با حال و هوایی تاریک و طنزی سیاه ساخته شده است. داستان یک آرایشگر ساده که ناخواسته وارد یک نقشه قتل میشود و همهچیز به مرور تاریکتر میشود. در این فیلم فرانسیس مکدورمند در نقش همسر او و جیمز گاندولفینی بازی میکنند.
این فیلم در ابتدا به صورت رنگی فیلمبرداری شده بود، ولی در نهایت به یک فیلم سیاه و سفید تبدیل شد تا با فضای فیلم نوآر هماهنگ شود. این فیلم نهایت پوچی را به تصویر میکشد، برادران کوئن خوب میدانند چطور افسردگی و تلخی اگزیستانسیال را به یک فیلم تبدیل کنند و از این پوچی، یک شاهکار خلق کنند.
۹ – Blood Simple (1984)
این فیلم اولین همکاری برادران کوئن است و باید گفت که در اولین کارشان، توانستهاند یک شاهکار درخشان خلق کنند. ما در این فیلم با یک پیچش داستانی عجیب مواجه میشویم. با اینکه فیلم همهچیز را به ما نشان میدهد، ولی سبک فیلم کاملا شبیه شعبدهبازی است. ما همهچیز را باور میکنیم و در نهایت متوجه میشویم که گول خوردهایم و یک شعبدهباز در تمام طول فیلم، حقه اصلیاش را دور از چشم همه ما انجام داده است. ما در یک مکان گیر میافتیم، ترس کمکم وارد میشود و داستان جلو میرود. فرانسیس مکدورمند از اولین فیلم کوئنها، حضور داشته و باید گفت که آنها اولین فیلمشان را به یک موفقیت بزرگ تبدیل کردهاند.
۸ – Raising Arizona (1987)
برادران کوئن خیلی زود سراغ کمدی رفتند و یک داستان مهربان و شیرین را برای این کار انتخاب کردند. فیلمی عمیق در مورد خانواده و عشق با بازی هالی هانتر و نیکلاس کیج که عاشق یکدیگر هستند. یک افسر پلیس که عاشق یک دزد فروشگاه میشود و زندگی مشترکشان را با یکدیگر آغاز میکنند ولی نمیتوانند بچهدار شوند.
آنها تصمیم میگیرند یکی از پنجقلوهای یک فروشنده مبلمان محلی را بدزدند و همین نقطه اوج داستان است. فیلم خیلی سریع جلو میرود و لحظات طنز آن هم به صورت رگباری و پشت سر هم شما را میخکوب میکند. شخصیتهای فیلم به شدت دوستداشتنی هستند و اشتیاقشان برای تشکیل یک خانواده، باعث میشود مسیر اشتباهی را انتخاب کنند و همین داستان ساده باعث شده که یکی از مهربانترین کمدیهای قرن بیستم ساخته شود.
۷ – The Big Lebowski (1998)
بیگ لبوفسکی یا لبوفسکی بزرگ یکی از شانسهای بزرگ سینمای آمریکا در سه دهه اخیر است. برادران کوئن در مصاحبهای اعلام کردند که اصلا انتظار نداشتند این فیلم اینقدر خوب بدرخشد. یک پارودی خیلی ساده که تقریبا ژانر نوآر را مسخره میکند و در نهایت به یک اثر نوآر کمدی تبدیل میشود. این فیلم دقیقا برخلاف جریان زندگی در آمریکا میگذرد. جف بریجز در نقش Dude یک هنر دارد و آن هم آرام گرفتن و لش کردن است. فرهنگی که در آمریکای آن دوره و مخصوصا با ظهور تکنولوژیهای جدید کمکم داشت از بین میرفت.
بیگ لبوفسکی لحظه ورود آمریکا به قرن جدید را به تصویر میکشد، یک ترکیب بینقص از زمانبندی و محتوا که دیگر نمیتوان آن را بازسازی کرد و شاید اواخر قرن بیست و یکم بتوان چنین چیزی را خلق کرد. این فیلم طنزی دارد که کاملا منحصربهفرد است و میتوان گفت طنز آن کاملا کوئنی است. اگر هنوز این فیلم را ندیدهاید، قطعا آن را دوست خواهید داشت و احتمالا دوباره و چندباره خواهید دید.
۶ – Barton Fink (1991)
خیلی ساده میتوان گفت که بخش زیادی از بارتون فینک داستان زندگی خود کوئنهاست. البته آنها داستان زندگیشان را به شکلی که خودشان دوست دارند روایت میکنند. بارتون فینک داستان یک نویسنده هالیوودی در دوران طلایی هالیوود را به تصویر کشیده است. نویسندهای که برای کسب درآمد روحش را به شیطان میفروشد. این شیطان در فیلم به شکل یک فروشنده بیمه (با بازی جان گودمن) ظاهر میشود. فینک در حال نوشتن یک فیلمنامه بیروح است و شیطان هم در یک هتل کثیف در هالیوود، در کنار او اقامت دارد.
بارتون فینک در جشنواره فیلم کن موفقیتی بینظیر کسب کرد. این فیلم نخل طلا را بهدست آورد، برادران کوئن جایزه بهترین کارگردانی را گرفتند و جان تورتورو هم بهعنوان بهترین بازیگر انتخاب شد. کوئنها خیلی خوششانس بودند که حرفهای بدون سازش را طی کردند، اما بارتون فینک نشان میدهد که اگر خود را فروخته بودند، چه اتفاقی ممکن بود بیفتد. تورتورو در این فیلم نماینده آنهاست. یک داستان مرموز قتل، همچون دیوارهای پوسیده هتل اِرل، در پسزمینه جریان دارد و جودی دیویس، در نقش منشی یکی از نویسندگان که بهخاطر نگارش کتابهای دیگران مسیر خود را گم کرده، بار دیگر صحنه را از آن خود میکند.
۵ – Fargo (1996)
اگر تا اینجای کار، بیگ لبوفسکی را کنار بگذاریم، فارگو یکی از شاخصترین آثار برادران کوئن است. ترکیبی منحصربهفرد از مناظر پوشیده در برف، خشونت بیرحمانه و لهجه خاص غربیاش که خیلی زود بین مخاطبان محبوب شد. شبکه FX هم تصمیم گرفت دو دهه بعد از این فیلم، سریالی با اقتباس از این فیلم بسازد. با اینکه سریال فارگو هم واقعا جذاب است، ولی با تمام احترام به نسخه سریالی، باید گفت که ورژن اصلی فیلم همچنان بهترین داستان جنایی است که در این منطقه روایت شده است.
فرانسیس مکدورمند برای بازی در این فیلم اسکار گرفت. او نقش یک افسر پلیس باردار و مهربان را دارد که یک قتل را بررسی میکند. این جنایت ناشی از یک نقشه آدمربایی شکستخورده و پیچیده است که یک فروشنده ماشین ورشکسته، دو جنایتکار حرفهای و همسر فروشنده را درگیر میکند. این فیلم همچنان با یک طنز تلخ جلو میرود و طنز و هیجان فیلم با دقت و مهارتی بینظیر در هم گره خورده است.
۴ – No Country for Old Men (2007)
بله، درست میبینید. “جایی برای پیرمردها نیست” در لیست بهترین فیلمهای برادران کوئن در رتبه چهارم قرار داد، چون هنوز ۳ فیلم شاهکار دیگر دارند. آنها در این فیلم سراغ رمان پرفروش کورمک مککارتی رفتهاند و یک اقتباس حرفهای از این رمان ساختهاند. شخصیت آنتوان چیگور، هنوز یکی از ماندگارترین قاتلهای زنجیرهای است و در ذهن همه ما جا خوش کرده است. این فیلم با شایستگی اسکار بهترین فیلم را گرفت و تصاویری که خلق کرده است، به جرات تنه به تنه رمان اصلی میزنند.
این فیلم موسیقی متن ندارد. تنها چیزی که میشنوید، صدای محیط یا حرف زدن آدمها و یا حتی سکوتهایی مرگبار است. کوئنها هیچوقت پایان دراماتیکی برای داستانهایشان خلق نمیکنند و در پایان این فیلم هم، یکی از سه شخصیت اصلی فیلم، به یک خلأ تاریک خیره میشود و این تاریکی در نهایت او را در برمیگیرد. این فیلم تمام امیدهای شما خواهد گرفت و بازی درخشان خاویر باردم و جاش برولین و تامی لی جونز شما را شگفتزده خواهد کرد. با اینکه، این فیلم فلسفه عمیقی را در دل خودش جای داده، یک شاهکار فرمی به حساب میآید. داستان، کاراکترها، مکانها، حرکتها و ترکیبها آنقدر بینقص و محکم در یکدیگر تنیده شدهاند که حتی اگر به این ظرافتها دقت نکنید، این فیلم برای همیشه در حافظه شما حک خواهد شد.
۳ – Miller’s Crossing (1990)
بعد از فیلم کمدی Raising Arizona شاهد یک چرخش ۱۸۰ درجهای در مدل فیلمسازی برادران کوئن هستیم. داستان تقاطع میلر تلخ است و به مرور تلختر میشود. حتی از آن طنز تلخ و گزنده کوئنها هم خبری نیست. صحنههای این فیلم از لحاظ بصری خیرهکننده هستند و بازیگرها در آن درخشیدهاند. حتی میتوان این فیلم را با سایر فیلمهای مافیایی همدورهاش یعنی رفقای خوب، پدرخوانده (قسمت سوم) و پادشاه نیویورک مقایسه کرد که همگی در پاییز ۱۹۹۰ اکران شدند.
فیلمنامه این فیلم همچنان یکی از بهترین آثار کوئنها محسوب میشود. یک نمایش اخلاقی با طرحی پیچیده و لایههای تماتیک عمیق که پر از دیالوگهای بهیادماندنی و شخصیتهایی قوی و ماندگار است. کوئنها موفق میشوند از نمادشناسی فیلمهای گذشته به عنوان میانبر استفاده کنند و در عین حال، تاثیرات خود را به چیزی کاملا جدید، اصیل و البته دلخراش تبدیل کنند.
۲ – A Serious Man (2009)
با اینکه کوئنها هیچوقت یک اتوبیوگرافی نساختهاند ولی میتوان گفت بارتون فینک تا حدی به زندگی آنها نزدیک است، اما این فیلم احتمالا نزدیکترین اثری است که با جزئیات زندگی شخصی آنها همخوانی دارد. این دو برادر در مینهسوتا و در دهه ۶۰ توسط پدری که استاد دانشگاه یهودی بود، بزرگ شدهاند و این فیلم هم تقریبا با این تم جلو میرود. شاید نزدیکی این فیلم به واقعیت زندگی خودشان باعث شده که این درام کمدی اینقدر تاثیرگذار باشد.
یک داستان فلسفی و به شدت قابلدرک که شما را با سوالات بزرگ زندگی مواجه میکند. این فیلم با محوریت شک و تردید در عقاید جلو میرود و پایانبندی فیلم تمام این شکها را به شیوهای تاثیرگذار در مغز ما حک میکند. این فیلم صادقانهترین اثر در کارنامه کوئنهاست.
۱ – Inside LIewyn Davis
برادران کوئن متخصص خلق شخصیتهای بازنده و لوزر هستند، با این تفاوت که شخصیتهای لوزری که خلق میکنند واقعا دوستداشتنی هستند. این فیلم، از داستان واقعی زندگی و کار خواننده فولک، دیو ون رانک، الهام گرفته است. در این فیلم یک هفته از زندگی این خواننده را میبینم و اسکار آیزاک بهخوبی نقش این خواننده که مدام با مشکلات عجیب مواجه میشود را بازی میکند. یک هفته ناامیدکننده که شامل جلسات ضبط، خطر سرمازدگی و حضور یک گربه نارنجی جذاب است. یک برش کوتاه از زندگی خوانندهای که دیگر چیزی برای از دست دادن ندارد.
فیلم از هر نظر بینقص است، فیلمنامهای که کوئنها نوشتهاند کامل است، فیلمبرداری برونو دلبونل دهه ۶۰ نیویورک را با عشقی وصفنشدنی به تصویر کشیده است و البته موسیقی فیلم که در هر لحظه ما را مسحور میکند. آهنگهایی که در این فیلم میشنوید، هم شما را به وجد میآورد و هم ممکن است حین شنیدن قطعات دلخراشی مثل Fare Thee Well گریه کنید. این فیلم همهچیز دارد و همهچیز در آن به طرز دردناکی واقعی است.
شما کدام فیلم برادران کوئن را بیشتر دوست دارید؟
تمام فیلمهای کوئنها تا سال ۲۰۲۴ را در این لیست آوردهایم و فیلمها را با توجه به امتیازاتشان، نظرات مخاطبان و منتقدان رتبهبندی کردیم. حالا شما بگویید، به نظر شما بهترین فیلم کوئنها کدام است؟ کدام فیلمشان را بیشتر از بقیه دوست دارید؟ کدام فیلم نبوغ و خلاقیت این دو برادر به بهتر نشان میدهد؟ حتما در کامنتها بنویسید.
منبع: IndieWire
نظرات