رتبهبندی تمامی پرنسسهای دیزنی
فصل عید شکرگزاری (Thanksgiving)، زمانی است که کمپانی دیزنی فیلمهای انیمیشنی بزرگ خودش را در آن اکران میکند و در سالهای اخیر به این سنت پایبند بوده است. این زمان از سال متعلق به کمپانی دیزنی است، همانطور که فصل تابستان به فیلمهای اکشن با بودجههای کلان اختصاص دارد. در میان انیمیشنهای دیزنی و پیکسار، یکی از ارکان ثابت، پرنسسهای دیزنی هستند، از جمله موانا و راپونزل. ما نیز همزمان با اکران فیلم موانا ۲، تصمیم گرفتیم تا تمامی پرنسسهای دنیای دیزنی را رتبهبندی کنیم.
نکته: این رتبهبندی فقط بر اساس کیفیت هر شخصیت و نه کیفیت فیلمها انجام شده است. نکته دیگر اینکه آنا و السا در این فهرست حضور ندارند؛ زیرا هیچکدام از این دو شخصیت «Frozen» جزو پرنسسهای دیزنی نیستند
۱۳. سفید برفی (سفید برفی و هفت کوتوله – Snow White and the Seven Dwarfs)
باید بپذیریم که «سفید برفی و هفت کوتوله» یکی از ۱۰ فیلم مهم تاریخ سینما است، چرا که پیش از این فیلم کلاسیک که در سال ۱۹۳۷ به نمایش درآمد، چیزی به اسم «انیمیشن بلند سینمایی» نداشتیم. این فیلم هم در زمان اکران اولیه و هم در طول دهههای گذشته موفقیت بسیاری داشته و بسیاری کمپانی دیزنی را با این شخصیت میشناسند. با نگاهی به گذشته و به ویژه با توجه به بازسازی لایو اکشن/CGI «سفید برفی» که در بهار اکران خواهد شد، میتوان گفت که شخصیت سفید برفی در حقیقت نوعی رمز و معماست. سفید برفی آرزوهای بزرگی ندارد و تمام آرزوهایش را میتوان در جمله غمانگیز «روزی شاهزادهام خواهد آمد» خلاصه کرد. زمانی که سفید برفی از سوی ملکه مورد آزار قرار میگیرد، به نظر آرام و بیخیال است، مگر اینکه جرات کند قدم به جنگلی پر از گیاهان و جانوران ترسناک بگذارد. درست همانطور که خود فیلم بهعنوان یک مبنا و نقطه شروع برای انیماتورهای دیزنی عمل کرد تا بتوانند کارشان را رشد و توسعه دهند، شخصیت سفید برفی نیز بهطور مشابه به الگوی فیلمهای آینده استودیو دیزنی تبدیل شد.
۱۲. اورورا (زیبای خفته – Sleeping Beauty)
همانطور که در مقدمه اشاره کردیم، این امکان وجود دارد که یک فیلم پرنسسی خیلی بهتر از خود پرنسس حاضر در آن باشد. نمونهای از این موضوع، فیلم فانتزی محصول سال ۱۹۵۹ یعنی «زیبای خفته» است که با استفاده از رنگ، موسیقی و طراحی مجلل و شیک، فیلمی دلانگیز و شبیه به یک رویا است. این فیلم زیبا را میتوانید بهراحتی در حالتی که نیمهخواب هستید، ببینید؛ زیرا داستانگویی آن به گونهای است که حس یک رویای بیداری را به شما منتقل کند. اما با این حال، یکی از مسائل ذاتی داستان این است که اورورا شخصیت نسبتاً بیروحی است. برخلاف سفید برفی و سیندرلا، او تقریباً نیمی از فیلم را در خواب میگذراند و این تنها برای این است که بتواند از کشته شدنش توسط نفرین شیطانی که Maleficent در زمان تولد بر او گذاشته، در امان بماند. مانند سایر فیلمهای اولیه پرنسسی دیزنی، شخصیتهای فرعی طوری طراحی شدهاند تا بیشتر در ذهنها بمانند. در اینجا، برای مقابله با Maleficent، سه پری مهربان و پرحرف به نامهای فلورا، فاونا و مریوتر وجود دارند که بهطور شگفتانگیزی موفق میشوند اورورای کودک را به یک نوجوان جذاب تبدیل کنند. با اینکه این فیلم بسیار موفق و بهیادماندنی شد، هنوز استودیو دیزنی راه زیادی در پیش داشت تا پرنسسهایش را بهاندازه دوستان و دشمنانشان جذاب کند.
۱۱. سیندرلا (سیندرلا – Cindrella)
شخصیت سیندرلا و فیلم سال ۱۹۵۰ که با همین نام ساخته شد، گامی رو به جلو برای کمپانی دیزنی بود. سیندرلا شخصیتی نبود که وضعیت زندگیاش دست خودش باشد؛ برعکس، او پس از اینکه پدر مهربانش در پشت صحنه میمیرد، خدمتکار مادرخواندهای سختگیر و شرور میشود. اما برخلاف سفید برفی، سیندرلا از جایگاه خود در زندگی آگاه و به وضوح از این وضعیت دلشکسته است. این موضوعی است که باید بر آن غلبه کرد، اما فیلم بهطور مکرر از آن عبور میکند. همچنین، شعار معروف سیندرلا، «رویایی که قلبت آرزو میکند»، بیشتر درباره این است که سیندرلا بفهمد که زندگی واقعی چگونه خواهد بود، تا اینکه صرفاً امیدوار باشد مردی بیاید و او را نجات دهد. البته که در نهایت مردی میآید تا او را نجات دهد، بعد از اینکه مادرخوانده پری او را به یک مهمانی مجلل در قلعهای نزدیک میبرد و او به یک شاهزاده دل میبازد. باید گفت که سیندرلا پرنسس خودآگاهتری نسبت به بقیه است که در حدود سال ۱۹۵۰ یک گام رو به جلو برای پرنسسهای دیزنی به حساب میآمد.
۱۰. رایا (رایا و آخرین اژدها – Raya and the Last Dragon)
«رایا و آخرین اژدها» فیلم فراموششده دیزنی در سال ۲۰۲۱ است. اگر پاندمی کرونا نبود، این فیلم باید در فصل شکرگزاری سال ۲۰۲۰ به سینماها میآمد، اما به دلیل همهگیری ویروس کووید-۱۹، تاریخ اکران آن به بهار ۲۰۲۱ منتقل شد و در بیشتر بازارها روی پلتفرم دیزنیپلاس به نمایش درآمد. با اینکه این فیلم نامزدی اسکار بهترین فیلم انیمیشن را به دست آورد، بدشانس بود که در همان سال به همراه فیلم انیمیشنی بعدی دیزنی، یعنی «انکانتو»، اکران شد. رایا بهعنوان یک قهرمان، بیتردید یکی از شخصیتهای پیچیده در فیلمهای انیمیشن دیزنی است. او نه به عشق یا مردان وابسته است و نه بهطور کامل مشابه مولان است که برای نجات پدرش مبارزه میکند و با یک اژدهای پرحرف همراه میشود. باید گفت که این فیلم به علت اکران در زمان نامناسب، بخش زیادی از پتانسیل جذب مخاطبش را از دست داد؛ اما همچنان در بین پرنسسهای محبوب دیزنی قرار دارد.
۹. جاسمین (علاالدین – Aladdin)
در فیلم «علاءالدین»، قهرمان داستان از یک جن و سه آرزویش کمک میگیرد تا بتواند ارتباط بیشتری با پرنسس زیبای شهر آگرابا برقرار کند. اما جاسمین، به نظر میرسد که خودآگاه است و درگیر عشقی ساده و معمولی نشده. او به اندازه کافی عاقل است که بفهمد پرنس علی دقیقاً کسی نیست که ادعایش را دارد، اما آنقدر هم زرنگ نیست که متوجه شود پرنس علی در خیابانها زندگی میکرده است. جاسمین از این موضوع که باید تا زمانی معین شاهزاده شود، ناراحت است و در انتهای فیلم با یک غیرشاهزاده ازدواج میکند که به نظر نمیرسد دستاورد بزرگی باشد. به راستی «علاءالدین» یکی از فیلمهای پرهیجان و لذتبخش دیزنی در دهه ۹۰ است که بخش زیادی از جذابیتش به شخصیت جاسمین بازمیگردد.
۸. راپونزل (گیسوکمند – Tangled)
در ادامه لیست پرنسسهای دیزنی به فیلم «گیسوکمند» یا Tangled میرسیم که فیلم جالبی است. این فیلم در حالی که یکی از بدترین و تهاجمیترین شخصیتهای شرور تاریخ دیزنی را به نمایش میگذارد، ماهیت افسانه «راپونزل»، یکی از معروفترین داستانها در ادبیات کودکانه را روایت میکند که در آن دختری در یک برج بلند گرفتار میشود و توسط مردی مهربان نجات مییابد. «گیسوکمند» جزئیات زیادی به داستان اضافه میکند تا قدرت موهای قهرمان ما را توضیح دهد و تلاش میکند عشق میان راپونزل و فلین رایدر را به سبک یک کمدی پیکسار روایت کند، مانند بخشی که این دو در یک سفر جادهای برای دیدن چراغهای شناور میروند. اما با تمام تلاشی که فیلم کرده و با اینکه مادر گاتل یکی از بهترین شخصیتهای شرور دیزنی است، به خود شخصیت راپونزل، آن طور که باید، پرداخته نشده است.
۷. پوکوهانتس (پوکوهانتس – Pocahontas)
انتقاد کردن از فیلم «پوکوهانتس» محصول سال ۱۹۹۵ کاری است دشوار. به تصویر کشیدن شخصیت واقعی پوکوهانتس به عنوان یک نماد محترم از فرهنگ بومیان آمریکایی و هم یک قهرمان نمادین دیزنی، کار کمی نیست. اما به اندازهای که فیلم و شخصیت بلندپروازانهاند، تفاوتهای زندگی او با شخصیت واقعی بهگونهای است که نمیتوان آنها را نادیده گرفت. وقتی استعمارگران بریتانیایی در اوایل دهه ۱۶۰۰ به جیمزتاون رسیدند، در نهایت با قبایل بومی که قبلاً در آنجا زندگی میکردند، روبهرو شدند، اما «پوکوهانتس» از این زمینه برای یک رمانس تراژیک شکسپیری میان خودش و جان اسمیت استفاده میکند. فاجعه بهطور اجتنابناپذیری رخ میدهد، اما به اندازه آنچه که واقعاً برای پوکوهانتس اتفاق افتاد، تراژیک نیست. باید گفت که بار تاریخی این شخصیت دیزنی بسیار سنگین است و در مورد هیچکدام از سایر پرنسسهای دیزنی مشابه آن را شاهد نیستیم. در آخر باید از آیرین بیدارد برای صداپیشگی پوکوهانتس تمجید کنیم، مخصوصا آهنگهایی که با صدای او خوانده شدند و جذابیت این انیمیشن را دوچندان کردند.
۶. مریدا (دلیر – Brave)
تمرکز فیلم «دلیر» یا Brave محصول پیکسار روی مریدا، دختر جوان و سرسخت با موهای قرمز است که صداپیشگی او را کلی مکدونالد به عهده دارد. این دختر اسکاتلندی ایدههای بسیار جالبی درباره زندگی دارد. او به دنبال این است که بفهمد «انسان بودن» به چه معناست و دنبال این نیست که فقط یک پرنسس جوان باشد. اگر به او بود، صرفاً در درهها و زمینهای سرسبز حومه اسکاتلند سواری میکرد و مهارتهایش در تیراندازی با کمان را تقویت مینمود. اما بزرگترین چالش او مادرش، ملکه الینور است که میخواهد مریدا نقشی مناسبتر (یعنی سنتیتر) در پادشاهی ایفا کند. در ادامه داستان، چند جوان دیگر وارد ماجرا میشوند که گزینههای خوبی برای ازدواج با مریدا هستند و از این طریق میتوانند روابط پادشاهیهای رقیب را تقویت کنند. طبیعت صریح مریدا که در مقابل مادرش قرار میگیرد، منجر به یک ماجراجویی به سبک کمدی دوستانه میشود که در آن، طلسمی هست که مریدا از آن به اشتباه برای تبدیل مادرش به یک خرس انساننما استفاده میکند. بامزه است، نه؟! برخلاف دیگر پرنسسها، مریدا هیچ تمایلی به عاشق شدن ندارد و در نهایت با مادرش سازش میکند تا آزادیهایی را که قبل از بزرگ شدن داشت، دوباره به دست آورد.
۵. آریل (پری دریایی کوچولو – The Little Mermaid)
با نگاه به گذشته و تماشای فیلمهایی مانند «Frozen»، (جایی که شخصیتها آنا را به خاطر عاشق شدن سرزنش میکنند) میتوان فهمید که آنها بهنوعی در حال انتقاد از مسیر داستانی آریل در «پری دریایی کوچولو» هستند. «پری دریایی کوچولو» یکی از فیلمهای انتقادی استودیو انیمیشن والت دیزنی است؛ این فیلم کمک کرد تا استودیو در زمانی که صنعت انیمیشن رو به افول بود، دوباره به عنوان یک نیروی خلاق مطرح شود. این فیلم یک الگوی جدید برای آینده ایجاد کرد که در آن سمفونیهای برادوی (Broadway) و آهنگهای خاص، با شخصیتهای شرور کاملاً شاد و پر زرق و برق، نقشهای فرعی کمدی به یاد ماندنی و رمانسهای پرشور ترکیب شدهاند. اما آریل حتی شاهزاده اریک را ملاقات نکرده و به پدرش میگوید که عاشق آن انسان جوان است، حتی اگر او از همان نوع (پری دریایی) نباشد. شور و اشتیاق آریل غیرقابل انکار است. او میخواهد با مردی باشد که واقعاً او را نمیشناسد و درعین حال میخواهد پاهای انسانی داشته باشد و بالای آب راه برود. این فیلم گواهی بر توانمندی جودی بنسون، کار آلن منکن و هاوارد اشمن (که دومی به عنوان فیلمنامهنویس این فیلم شناخته میشود) است که توانستند آریل را به یکی از جذابترین پرنسسهای دیزنی تبدیل کنند.
۴. مولان (مولان – Mulan)
برای مشاهده مسیر رشد پرنسسهای دیزنی، کافی است آریل از «پری دریایی کوچولو» را که در سال ۱۹۸۹ به سینماها آمد، با «مولان» مقایسه کنید که در سال ۱۹۹۸ اکران شد. تنها در طول نه سال، دیزنی از روایتی درباره یک پرنسس مدرن، به اقتباس یک افسانه چینی کلاسیک تغییر رویه داد. در داستان «مولان»، زنی جوان به طور مخفیانه با هویت یک مرد به ارتش میرود، تا هم خودش را اثبات کند و هم پدربزرگ بیمارش را از خدمت اجباری به امپراتور چین نجات دهد. درست است که در پایان فیلم «مولان»، با مردی خوشتیپ به نام لی شان که یک فرمانده نظامی است، همراه میشود؛ اما این اصلاً دلیل پیشبرد مأموریت او نیست، ماموریتی که در آن او با یک همراه پرحرف (ادی مورفی در نقش اژدها موشو) همراه است. مولان در این داستان به سختی به کمک نیاز دارد و شروع به اثبات ارزش خود به خودش و دیگر مردان جوان در واحدش میکند. مولان یک پرنسس نادر است، کسی که به اندازه کافی قوی بوده و نیازی ندارد تا این موضوع را به ما یادآوری کند.
۳. موانا (موانا و موانا ۲ – Moana & Moana 2)
تا سال ۲۰۱۶، این موضوع تعجبآور بود که یک قهرمان دیزنی عاشق کسی نشود. اما برای شخصیت اصلی فیلم «موانا»، نیازی به رمانس و عشق وجود ندارد، بهویژه از آنجایی که موانا قرار است رهبر بعدی جزیره موتونویی باشد. اما برای اینکه او جایگاه شایسته خود را در سلطنت بهدست آورد، ابتدا باید با نیمهخدا مائوی همکاری کند تا قلب اقیانوس را به جایگاه خود برگرداند. موانا، که صدای او را آلیئی کراوالیو به عهده دارد، یک قهرمان جذاب، شوخ و زیرک بوده که یکی از چند پرنسس در این لیست است که با یک عشق ساده به یک مرد تعریف نمیشود. برخلاف فیلمهایی مانند «Frozen»، هیچ نیازی به عاشق بودن برای موانا حس نمیشود و حتی برای اینکه او حاکم بعدی موتونویی شود، نیازی به ازدواج ندارد. در عوض، موانا خود را به عنوان یک زن جوان توانمند، کنجکاو و قوی ثابت میکند که هر حضور مردانهای را که جرات کند در مسیر او قرار بگیرد، از بین میبرد. موسیقی لین-مانوئل میراندا در فیلم موانا، جذابیت این شخصیت را دوچندان کرده است.
۲. بِل (دیو و دلبر – Beauty and the Beast)
در حالی که «پری دریایی کوچولو» فیلمی دلپذیر با موسیقیهای نمادین و یک شخصیت شرور بزرگ است، «دیو و دلبر» با افتتاحیهای پر از جزئیات و هدفی بزرگتر به میدان میآید. این افتتاحیه تضادی که بِل برای دیگران ایجاد میکند را به نمایش میگذارد و همچنین نشان میدهد که او آرزوهای بزرگی دارد که فراتر از روستای کوچک و آرامی است که با پدرش در آن زندگی میکنند. او داستانی عشقی با مردی جوان دارد که به یک دیو ترسناک تبدیل شده و این داستان زنی است که عاشق دزد خود میشود (شبیه به سندروم استکهلم). بل، که صدای او را پیج اوهارا ایفا میکند، یکی از آگاهترین قهرمانان تاریخ استودیوی دیزنی است، حتی اگر او در نهایت خیلی سریع عاشق شود. دیو و دلبر تنها فیلم انیمیشن دیزنی است که توانسته به پنج نامزدی جایزه بهترین فیلم در اسکار دست یابد.
۱. تیانا (شاهزاده خانم و قورباغه – The Princess and the Frog)
وقتی فیلم «پرنسس و قورباغه» محصول کمپانی دیزنی در سال ۲۰۰۹ به روی پردههای سینما رفت، به عنوان بازگشتی پرشور به دوران انیمیشن دستی شناخته شد. اگرچه این فیلم هنوز یکی از بهترین آثار دیزنی پس از دوران رنسانس دهه ۹۰ است، اما بدشانسی آورد که همزمان با فیلم «آواتار» جیمز کامرون اکران شد. این البته قبل از آن بود که دیزنی «آواتار» را خریداری کند. اما حالا، به مناسبت نزدیک شدن به پانزدهمین سالگرد اکران فیلم، تیانا تبدیل به ستاره پارکهای دیزنی لند و والت دیزنی ورلد به نام «ماجراجویی در باتلاق تیانا» شده و موسیقی به یاد ماندنی فیلم نیز بیشتر شناخته و محبوب شده است. این شهرت واقعا شایسته است؛ تیانا هوشمندترین و بهترین شخصیت انیمیشنی است که استودیو تاکنون خلق کرده. مانند برخی از اولین پرنسسهای دیزنی، او تنها در انتهای داستان به یک پرنسس تبدیل میشود، آن هم پس از اینکه عشق واقعیاش را پیدا میکند. اما تیانا (گاهی به ضرر خود) کاملاً بر هدفش برای افتتاح یک رستوران به منظور تحقق رویای شخصی و ارادت به پدرش که در جنگ جهانی اول از دست داده، متمرکز است. تیانا با صداپیشگی آنیکا نونی رز، یکی از چندبعدیترین و دوستداشتنیترین شخصیتهای تاریخ دیزنی است.
برای ما بنویسید: شما کدام یک از پرنسسهای دیزنی را بیشتر دوست دارید؟ منتظر نظرات شما هستیم!
منبع: SlashFilm
چرا اساسینز کرید و یوبیسافت رو دیگه دوست نداریم؟ میزگیم با ویبهد و شایان
خداوکلی بل واقعا خوب بود
با رتبه بندی کاملا مخالفم
من هم با تو موافقم
از نظر من اشتباه کلااا
این دلیل که چون جاسمین یا راپونزل با یه شاهزاده ازدواج نکردن واقعا درست نیست
چون خود منطق انیمیشن های دیزنی میگه این پرنسسا از خود راضی نیستن که حتما با یه عالی رتبه ها ازدواج کنن و در حقیقت راجب پرنسس هاییه که زندگی مجلل رو دوست ندارن و زندگی با آدمایی که معمولی هستن رو دوست دارن، یا دنبال ماجراجویی هستن که توی قصر محدود نباشه
خیلی خوب بود
خیلی خوب بود خیلی دوست دارم
به نظرم اشتباه بود
چرا السا و آنا جزو پرنسس های دیزنی نیستن
رتبه اول سفید برفی
دوم بل
سوم سیندرلا
چهارم گیسو کمند
پنجم مریدا
ششم زیبای خفته
هفتم آریل
هشتم مولان
نهم جاسمین
دهم پوکوهانتس
یازدهم رایا
دوازدهم موانا
سیزدهم تیانا