IMDB*
لب‌مرز
کارگردان:Narges Abyar

بامداد خمار، بلاخره در قسمت سوم یک چیزی از خودش نشانِ مخاطب می‌دهد تا بتواند همچنان به مسیرش ادامه دهد، قطعاً اگر چند دقیقه پایانی این اپیزود نبود، پرونده‌ی بامداد خمار در شبکه نمایش خانگی خیلی زود بسته می‌شد.

نقد فیلم پیرپسر | تابوشکنی در سینمای ایران

در این بخش از مجله بازار قرار است به سراغ نقد قسمت سوم سریال بامداد خمار برویم تا این اپیزود را نیز همانند دو قسمت پیشین بررسی کنیم. پیش از اینکه این نقد را شروع کنیم، لازم دانستم مروری بر دو قسمت گذشته داشته باشیم تا با دید بازتری به ادامه‌ی ماجرا بپردازیم. در قسمت‌های پیشین سریال Bamdad Khomar ما در داستان آنچنان پیشرفتی مشاهده نکردیم که بتوان درباره‌‌اش صحبت کرد، تنها اتفاقی که در این دو قسمت افتاده، معرفی نصف و نیمه شخصیت‌های سریال است به غیر از این مورد، مابقی موارد ضعف‌های سریال هستند که جلوتر باز شاهد آن‌ها خواهیم بود.

در ادامه اسپویل داستانی وجود دارد.

چه در قسمت سوم خواهد گذشت؟

نقد سریال بامداد خمار؛ قسمت سوم

داستان در قسمت سوم عین دو اپیزود گذشته شروع می‌شود، در این قسمت نیز محبوبه به طور اتفاقی مجبور می‌شود از خانه بیرون برود. موضوعی که این بار محبوبه را از خانه بیرون می‌کشد، سفر شوهرخواهر او است؛ خواهر بزرگ محبوبه به منزل پدرش پیغام می‌فرستد که همسر من به سفر رفته، برای اینکه تنها نباشم، به محبوبه بگویید به خانه‌ی من بیاید. محبوبه زمانی که پیغام را می‌شنود در ابتدا از این موضوع ناراحت می‌شود اما وقتی یک لحظه به ذهنش خطور می‌کند که می‌تواند، رحیم نجار برای بار دیگر ببیند، خودش را آماده می‌کند تا به خانه‌ی خواهرش برود.

محبوبه در مسیر به بهانه‌ی دیدن رحیم، می‌ایستد و به او سفارش یک قاب چوبی می‌دهد و به خانه‌ی خواهرش می‌رود. از این ثانیه به بعد اتفاق دیگری آنچنان در داستان رخ نمی‌دهد تا اینکه محبوبه خانه‌ی خواهرش را به مقصد منزل پدرش ترک می‌کند. در راه برگشت محبوبه طاقت نمی‌آورد و دوباره جلوی مغازه‌ی رحیم صبر می‌کند اما این دفعه همه‌چیز متفاوت است. رحیم سفارش محبوبه را تکمیل کرده و منتظر او بوده تا بیاید؛ زمانی که محبوبه سر می‌رسد، رحیم سفارشش را به او تحویل می‌دهد و گفت گویی میان آن‌ها شکل می‌گیرد که نتیجه‌ی این گفت و گو، نقاب برداشتن محبوبه جلوی رحیم می‌شود.

مشکل در داستان هنوز پابرجا است

نقد سریال بامداد خمار؛ قسمت سوم

سومین قسمت است که از بامداد خمار می‌گذرد، با گذشت این سه اپیزود سوالی در ذهن من شکل می‌گیرد که می‌خواهم ابتدا آن را از شما بپرسم و سپس پاسخش را خودم بدهم: در این سه قسمت مهم‌ترین اتفاقی که تماشا کرده‌اید کدام ساکنس است؟ جواب من به این پرسش، هیچ کدام خواهد بود، چرا؟ چون نزدیک به سه ساعت است که از داستان سپری می‌شود اما هنوز هیچ کششی درون آن ایجاد نشده که بتوان درباره‌ی او گفت و گو کرد. از اولین قسمت ما شاهد این هستیم که محبوبه ماجراهای خودش را تعریف می‌کند، باید بگویم: مخاطب علاقه‌ای به این ندارد که بداند چه اتفاقی درون خانه‌ی بصیرالملک می‌فتد، آن‌ها به دنبال دیدن ماجراهای رحیم و محبوبه هستند نه موضوعات فرعی که هیچ کششی ایجاد نمی‌کنند.

چه کسی نقش کریتوس را در سریال God of War ایفا خواهد کرد؟ + ویدیو

اگر بخواهیم از این اتفاق نیز چشم پوشی کنیم، مشکل باز هم پابرجا خواهد بود، داستانی که در سریال روایت می‌شود، اصلاً جذابیت ندارد و خیلی کند پیش می‌رود. به نظر من سریالی که از آن سه ساعت پخش شده باشد و بتوان آن را در یک دقیقه خلاصه کرد، باید پرونده‌اش زودتر بسته شود. بهتر است واقعیت را پذیرفت، دو ساخته‌ی اخیر نرگس آبیار برخلاف آثار پیشینش مشکلات بسیاری دارند که نمی‌توان به راحتی از آن‌ها چشم‌پوشی کرد. کل سریال بامداد خمار در این سه قسمت، تنها سه سکانس دارد که کمی نگاه مخاطب را جذب می‌کند، این سکانس‌ها نیز مربوط به بخش‌های پایانی اپیزود‌های پخش شده است که در آن کمی از ماجرای رحیم و محبوبه پیش می‌رود.

آینده‌ای نامشخص در انتظار بامداد خمار

نقد سریال بامداد خمار؛ قسمت سوم

سرنوشت سریال بامداد خمار آنچنان مشخص نیست و نمی‌توان خیلی راجع‌به او نظر داد، واقعیت امر برای خودم نیز این سوال مطرح است، اگر بامداد خمار بخواهد با این ریتم کند و دوربین ناآرامش پیش برود، سرنوشت او چه خواهد شد؟ کندی ریتم سریال بامداد خمار مشکلی است که از اولین قسمت وجود دارد، سکانس‌های طولانی، دیالوگ‌های پوچ و بی‌معنی واقعاً اذیت کننده است و نمی‌توان روی آن‌ها چشم را بست. این تنها مشکل سریال نیست بلکه دوربین آن‌ نیز اشکال دارد، تحمل لرزش صفحه تا یک جایی مقدور‌ است ولی اینکه کلاً بخواهد به همین شکل پیش برود، اصلاً قابل تحمل نیست.

مجموع مشکلات سریال بامداد خمار مربوط به همین دو موضوع می‌شود، این دو موارد به‌قدری در‌ چشم هستند که اجازه‌ی صحبت‌ کردن راجع‌به چیزی‌های دیگری را نمی‌دهند. به عنوان مثال فضایی که در سریال وجود دارد به زیبایی هرچه تمام طراحی شده اما این دو مشکل باعث شده‌اند، چنین مواردی به چشم نیاید. با تماشای این قسمت امید من به سریال روز به روز کمتر می‌شود، امیدوارم در اپیزود بعدی اتفاقات هیجان انگیزی وجود داشته باشد تا سریال کمی ارزش تماشا پیدا کند. در پایان این مقاله لازم است، به این موضوع اشاره داشته باشم که این نقد، فقط مربوط به قسمت سوم می‌شود و با مابقی اپیزود‌ها هیچ ارتباطی ندارد.

۱۰ تا از بهترین انیمیشن‌های جهان که مارول و دی‌سی آن‌ها را نساخته

بهترین بازی های ترسناک با امید لنون؛ میزگیم ویژه هالووین

بهترین بازی های ترسناک با امید لنون؛ میزگیم ویژه هالووین

Loading

نظرات

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها