قرار گرفتن در بستری که شرایط به یکآن تغییر کند میتواند شما را به درون چالشی بکشد که شاید برای شما هیچگاه حل نشود. این بستر برای هرکسی قطعا متفاوت و متنوع خواهد بود، برای عدهای ممکن است خوشایند باشد و برای عدهای هم ناخوشایند. قرار است در این مقاله از مجله بازار دامنی به این اتفاق بزنیم تا درک بهتری از آن بدست آوریم.
قطعا برای هر فردی شرایط تغییر خواهد کرد، علت این که تغییر خواهد کردم بسته به شخصیت هر فرد است. برای تعدادی ممکن است اصلا آن شرایط مهم نباشد چون چیزی بیاهمیتی است اما برای عدهای از افراد که توجه به جزئیات دارند ممکن است آن اتفاق حتی کوچک خیلی مهم به نظر بیاید. سریال Beef شما را به درون این اتفاق خواهد کشید، اتفاقی که شروع آن به شدت ساده و خندهدار است اما رفته به رفته آن هی مهمتر میشود و باعث به وجود آمدن سریالی در ژانر کمدی سیاه به نام Beef میشود.
سریال خصومت کلا یک اثر با ژانر متفاوت است. میتوانم این حرفم را برای شما ثابت کنم که سریال اصلا یک تضاد باحال است. چگونه این حرفم را برای شما اثبات کنم، فقط کافی است که یک جست و جو در اینترنت داشته باشید و کلمه Beef را سرچ کنید. بعد از سرچ شما تصاویر گوشت گاوهایی را خواهید دید که با چیزهای متنوع گارنیش شدهاند. هنوز برایم سوال است که چگونه این سریال به نام خصومت ترجمه شده است ولی در مجموع اگر از اسم سریال گذر کنیم برایم این تضاد تبدیل شدن کوچکترین اتفاق به یک دراما جالب جذاب است.
چگونه به درون یک داستان بزرگ کشیده خواهید شد؟
داستان سریال Beef به این شکل شروع میشود که دو فرد آسیایی در پارکینگ یک فروشگاه نزدیک به این بود که تصادفی داشته باشند ولی این اتفاق رخ نمیدهد. شاکله اصلی سریال و شروع اتفاق از اینجا خواهد بود، این تصادف شکل نمیگیرد ولی در ادامهی ماجرا کلکلی بین آنها رخ میدهد که برای مدتها ادامهدار است. ادامهای که بیشتر شبیه یک دعوای خانوادگی است، از نظر من چون این اتفاق میان دو فرد هم زبان و هم کشور است که در یک کشور قریب زندگی میکنند. اتفاقاتی که هم رخ میدهد هم خندهدارند و هم کاملا تلخ هستند.
سریال خصومت توی این ۱۰ اپیزود تقریبا ۳۵ دقیقهای یک اثر باحال و سرگرم کننده است و با آن خصومتی که در بین دو کاراکتر اصلی ایجاد کرده است به خوبی یک کمدی سیاه را به نمایش درآورده است، کمدی که شاید عدهای طرفدار آن باشند و عدهای دیگر چنین سبک کمدی را نپسندند ولی به نظرم که سریال Beef یک محصول بامزه است که باعث سرگرمی خواهد شد. سریال خصومت واقعا یک خصومت و دعوایی است که انگار شما آن را تجربه کردهاید یا تجربه خواهید کرد. خصومتی که وقتی که به شروعش توجه میکنید خندهتان خواهد گرفت.
بخش اولی که برای من جدا از داستان سریال بشدت جذاب است و به چشمانم آمد. بخش تدوین سریال بیف است که او اصلا باعث به وجود آمدن این سریال به نظرم شده است. تدوین سریال خصومت کاملا با خلاقیت است و باعث خواهد شد که شما درک کاملا خوبی از اتفاقهای سریال داشته باشید. اتفاقاتی که برای شما ادامهی داستان را رقم خواهد زد. تدوین سریال Beef یک نوع متفاوت از تدوین است. به این شکل که کاتهای بهجایی شما در سکانسهای مختلف خواهید دید و به سکانس مهمتر بعدی وصل خواهید شد این امکان به وجود خواهد آمد در کمتر از چند ثانیه یک دیتیل کلی از آن اتفاق بگیرید.
درباب بازیگری سریال هم باید بگم که شاهد یک دوئل جذاب بین دو کاراکتر اصلی سریال هستیم که برای من هم کمدی بود هم جذاب، من بهشدت علاقهمند این تقابل شدم که در کشش بود، کششی که در ابتدا بیمعنی رقم خورد ولی رفته رفته بال و پر گرفته. بازیگری سریال و شخصیت پردازی از نظرم نمرهی خیلی خوبی میگیرد و یکی از پوئنهایی است که سریال خصومت را به این سطح از توجه رسانده است. بازیگران سریال خصومت درست است که افرادی آسیایی هستند ولی سابقهی مستمری در سینمای هالیوود دارند و یکی از دلایل اینکه شما شاهد سریالی هالیوودی هستید همین دلیل است.
کمدی سیاه یا روانشناختی!
سریال Beef برای من بیشتر شبیه به تجربههای زندگی روزمرهی خودم، اطرافیان و باقی افراد جامعه است. مقصود سریال خصومت بیشتر نمایش آن دغدغهای است که همهی انسانها در طول زندگی دارند و با آن دسته و پنجه نرم میکنند، اتفاقاتی که برای مدتها گوشهی ذهن مانده است و مدام به خاطر خواهد آمد. برای من سریال خصومت یک اثر تصویری از این اتفاقات است که به خوبی به آن پرداخته شده است. این گونه از اتفاقات ریز و کوچک در زندگی هر کسی است ولی درجهی تاریکی آن اتفاق برای همه یکسان نسیت و پر از تفاوت خواهد بود.
اگر توجهی خود را به سریال خصومت سپرده باشید، خواهید دید که تا چشم کار میکند، افراد درون سریال، آسیایی هستند در کشور آمریکا. اگر این موضوع را به موضوع بالایی که به آن اشاره کردم لینک کنیم به خوبی این حس را درک خواهید کرد که یکی از دلایل اصلی آن، تنهایی است که از مهاجرت بدست آمده، مهاجرتی که با سختیهای زیادی همراه است و دوری از خانه و خانواده. سریال Beef به خوبی به این موضوع اشاره دارد و بهترین شکل این اتفاقات را به نمایش گذاشته تا بیننده به خوبی بتواند آن حس را درک کند، حسی که شاید برای من یا شماها هم اتفاق بیفتد، پس سریال خصومت میتواند تجربهای از این موضوع باشد.
سریال Beef بیشتر شبیه به یک سریال راونشناختی است تا کمدی سیاه، چون به موضوعاتی میپردازد که هرکسی برای خودش به نوعی با آن درگیر است، اتفاقاتی که برای هر فردی متفاوت خواهد بود ولی در اصل به یک مسیر ختم میشود. مسیری که ریشه آن در زندگی و خانواده نشت میگیرد. سریال Beef سکانسهایی را به نمایش میگذارد که در بیان این است که این اتفاقات که بیشتر به سمت تنهایی میرود که از سمت خانواده شکل گرفته است و وضعیت به این مرحله رسیده تا انسان احساس پوچی و هیچی کند.
سریال Beef از نظر پایانبندی بیشتر یک اثر مبهم بود و آن شاکلهی اصلی سریال را دنبال نمیکند و شاید آنچنان باب میل نباشد. سریال خصومت بیشتر در نمایش این است که همهی انسانها یکی هستند. درواقع میخواهد بگوید که همهی ما در نهایت یک انسان هستیم، انسانی که یک خالق ما را آفریده است، تنها تفاوتمان هم برخی از خصوصیات اخلاقی و ظاهری است ولی در مجموع یک انسان هستیم. سریال خصومت به خوبی پر از درسهای درست زندگی است که من از آن لذت بردم و پیشنهاد میکنم که شما هم آن را تماشا کنید.
نظرات