۱۰ مورد از بهترین طراحی شخصیتها در انیمیشنهای دیزنی
استودیوی انیمیشن والت دیزنی در سال ۲۰۲۳ جشن صدسالگی گرفت. این استودیو در تاریخ طولانی و نوآورانهاش شخصیتهای محبوب زیادی خلق کرده است و واقعا میتوان گفت طراحی شخصیتها در دیزنی فقط بهتر و بهتر شدهاند. سبک انیمیشنهای دیزنی از سفیدبرفی و هفت کوتوله در سال ۱۹۳۷ تا یکی از آخرین کارهای آنها یعنی آرزو (Wish) تکامل یافته است. تکنیکهای خلق شخصیت واقعگرایانهای که احساسات را هم برانگیزانند با پیشرفت تکنولوژی بهتر شده. مثلا دیگ سیاه (The Black Cauldron) تولید ۱۹۸۵، به عنوان اولین فیلم بلند دیزنی شناخته میشود که در آن از CGI استفاده شده است. از آن زمان تا حالا، دیزنی راههای جدیدی برای ساخت و پرداخت شخصیتهایش پیدا کرده است. مثلا در صدویک سگ خالدار میبینیم که دیزنی چندین و چند سگ مختلف طراحی کرده است.
سایر ویژگیهای انسان، مثل موهای راپونزل در Tangled هم از آن چالشهاییاند که دیزنی سربلند از آنها بیرون آمده و خودش را اثبات کرده است. با این حال، هر مانع جایی برای پیشرفت محسوب میشود. پس انیماتورهای دیزنی در مواجهه با هرکدام از این چالشها تکنیکهای جدید، و کمکم سبک انیمیشن ویژه استودیو را خلق کردند. در فیلمهای اخیر دیزنی از سبک انیمیشن سهبعدی هم زیاد استفاده شده است. اما بسیاری از مخاطبان آن سبکی را ترجیح میدهند که رگههای نوستالژی در آن زنده و یادآور کارهای فیلمهای قبلی دیزنی باشد. خوشبختانه در Wish شاهد بازگشت سبک ویژه دیزنی هستیم. در این فیلم انیمیشن دوبعدی و سهبعدی ترکیب شدهاند. این انتخاب خلاقانه نمونهای است از تلاشهای همیشگی دیزنی برای اینکه شخصیتهای منحصربهفرد را در انیمیشن های خودش بگنجاند.
کروئلا در صدویک سگ خالدار
بعد از اکران زیبای خفته، دیزنی از تکنولوژی زیراکس برای صرفهجویی در وقت و هزینه استفاده کرد. این فناوری روند تولید انیمیشن را سریعتر و به طراحی شخصیتهای صدویک سگ خالدار هم کمک کرد. عکاسی زیراکس بهراحتی طراحهای اصلی انیماتورها را به صفحات سلولوئیدی منتقل میکرد. در این روند بخش زیادی از خطوط طراحی اولیه حفظ میشدند که یکی از آنها خطوط دورگیری تیرهی مدادی بودند.
این طرح در نگاه اول خشن به نظر میرسید و با انیمیشنهای خیالبافانه دیزنی در فیلمهای قبلی تضاد زیادی داشت. اما به شکلگیری آنتاگونیست صدویک سگ خالدار کمک کرد. کروئلا بهخاطر ویژگیهای ظاهری شدید و زاویهدارش بهیادماندنی است. خطوط تیرهای که به دلیل استفاده از زیراکس باقی مانده بودند این ویژگی را خیلی چشمگیر کردند. برخلاف آنتاگونیست پیتر پن (Peter Pan) یعنی کاپتان هوک (Captain Hook) طراحی شخصیت کروئلا روی ویژگیهای شخصیتی دراماتیک و رفتارهای پرجوشش تاکید داشت. در نهایت اینها باعث شد تا کروئلا به یکی از بهیادماندنیترین شرورهای دیزنی تبدیل شود.
آلیس در آلیس در سرزمین عجایب
دیزنی بهخاطر استفاده از روتوسکپی معروف است. روتوسکپی یکی از شیوههای انیمیشن است که در آن لحظه لحظه یا فریم به فریم تصاویر پشت سرهم قرار میگیرند. این تکنیک به انیماتورها کمک میکند رد تصاویر متحرک را بگیرند. از این تکنیک در فیلمهایی مثل سفیدبرفی و هفت کوتوله و آلیس در سرزمین عجایب استفاده شده است. در فیلم دوم، کاترین بومونت (Kathryn Beaumont) به عنوان مرجع صدا و حرکات کاراکتر اصلی حضور داشت. بومونت با ایفای نقش آلیس در صحنههای مختلف به انیماتورها کمک کرد تا تصویری واقعی از احساسات و حرکات انسان بسازند.
این تکنیک برای فیلمهای زیادی کاربرد داشته، اما برای آلیس در سرزمین عجایب بهطور خاص مفید بوده است. اگر دلیل آن برایتان سوال بوده، کافی است کمی به دنیای آلیس فکر کنید. او در سرزمین عجایب و کنار مجموعهای از شخصیتهای عجیب و غریب قرار گرفته بود. بهعلاوه، این انیمیشن پالت رنگی رنگارنگتری دارد که باعث میشد بین دیگر فیلمهای دیزنی شاخص شود. استفاده از حرکات بومونت بهعنوان مرجعی برای آلیس به این شخصیت کمک کرد تا در فضای روشن و عجیب و رویاگونه بهچشم بیاید و مشخص باشد.
سفیدبرفی در سفیدبرفی و هفت کوتوله
طی سالها، ویژگیهای عروسکمانند سفیدبرفی، او را به شخصیتی محبوب تبدیل کرده است. گونههای گرد و سرخرنگش که او را لطیف نشان میدهند یکی از مهمترین مشخصههای این کاراکتر است. برای مدتها تصور این بود که سرخی گونه او با آرایش انجام شده است. مشخص شد این حدس اشتباه است، اما انیماتورها سعی کرده بودند از رژلب و رژگونه برای رسیدن به این رنگهای لطیف روی صورت سفیدبرفی استفاده کنند.
انیماتورها ابزارهای هنری زیادی مثل ایربراشینگ را امتحان کردند، اما همه امتحانها با شکست مواجه شد تا اینکه تصمیم گرفتند از رنگ قرمز استفاده کنند. رنگ را روی نوک مداد گذاشتند و دستی به تکتک سلولها اضافه کردند. فقط یک لحظه تصورش را بکنید…مشخصا کار سختی بوده اما ارزشش را داشت. چون ظاهری خاص و آیکونیک برای سفیدبرفی ساخته شد. این هم یکی از نتایج تلاشهای خلاقانه دیزنی برای حل موانع و مشکلات بوده است.
مالیفیسنت در زیبای خفته
سبک هنری زیبای خفته از آثار ایویند ارل (Eyvind Earle) الهام گرفته است. این هنرمند بهخاطر استفاده از خطوط عمودی و ترکیب آنها با سبک گوتیک شناخته میشود. این سبک در انیمیشن زیبای خفته و به خصوص برای خلق آنتاگونیست آن مالیفیسنت یا همان جادوگر داستان بسیار کمککننده بوده است. این شخصیت بیشتر بهخاطر نفرین کردن دختر کوچک پادشاه یعنی اورورا (Aurora) شناخته میشود. ماهیت شیطانی مالیفیسنت در طراحی شخصیتش به چشم میآید.
در اوایل تولید ظاهر این شخصیت بیشتر شبیه به جادوگرها بود، چیزی مثل لباسهای ملکه شیطانی در سفیدبرفی و هفت کوتوله. با این حال در نسخه نهایی برای مالیفیسنت شاخ درنظر گرفته شده و تاثیرات هنر ارل هم در آن دیده میشود. به این شکل تعادل خوبی بین ظرافت و شر ایجاد و باعث شد که مالیفیسنت بیت مخاطبان محبوب شود. به ظاهر و تواناییهای جادوییش توجه نکنید… با اینکه شخصیت شرور است، در آخر داستان همچنان شکستخورده میماند.
جودی هاپ و نیک وایلد در زوتوپیا
جودی هاپس (Judy Hopps) و نیک وایلد (Nick Wilde) فقط دوتا از حیوانات زوتوپیا هستند. انیماتورها باید نوعی پوشش طبیعی مو برایشان میساختند که واقعا شبیه به خز حیوانات به نظر برسد و این کار راحتی نبود. همانطور که تکنولوژی پیشرفت کرده است، انیمیشن های دیزنی هم بیشتر از قبل به زندگی واقعی نزدیک شدهاند. این را میتوانید هم در شخصیتهای انسانی هم حیوانی دیزنی ببینید. قبل از زوتوپیا، آخرین باری که انیماتورهای دیزنی با شخصیتهای پشمالو سروکار داشتند در فیلم بولت (Bolt) ساخت ۲۰۰۸ بود.
در سال ۲۰۱۶ فناوری مورد استفاده در فیلم قبلی دیگر قدیمی شده بود. در نتیجه نرمافزاری سفارشی بهنام iGroom توسعه داده شد تا با آن بتوانند خز حیوانات را هرطور که میخواهد طراحی کنند و برای جانوران مختلف به بافتهای متفاوتی برسند. همانطور که شخصیتهای انسانی مثل السا و راپونزل هزاران تار مو دارند، جودی و نیک هم به چیزی حدود ۲.۵ میلیون تار مو نیاز داشتند. توجه به جزئیات باعث شد که تصویر حیوانات در انیمیشن زوتوپیا بسیار واقعگرایانه باشد و خز آنها بهاندازهای که باید نرم بهنظر برسد.
غول چراغ جادو در علاءالدین
اصلا فکر نمیخواهد، خیلی راحت میتوانید او را به لیست محبوبترین شخصیتهای دیزنی اضافه کنید. جدای از بحث انیمیت، جذابیت کاراکتر غول چراغ جادو و البته اجرای خوب طراحی شخصیت تاحد زیادی به خاطر استعداد رابین ویلیامز (Robin Williams) بود. میپرسید چرا؟ خب اصلا قبل از شروع مراحل ضبط، کارگردانان میدانستند که رابین ویلیامز باید نقش غول چراغ جادو را بازی کند. بنابراین، وقتی نقش به او داده شد فضا را برایش باز گذاشتند تا استعدادهای کمدیش را آنطور که میخواهد به نمایش بگذارد. به همین خاطر او اجازه داشت هرچقدر که میخواهد بداههپردازی کند و دیالوگها را جوری که میخواهد بگوید.
بعد از جلسات ضبط، انیماتورها از بهترین دیالوگها و جاندارترین آنها استفاده کردند و شخصیت غول چراغ جادو را حول محور آن شکل دادند. واضح است که ویلیامز به این کاراکتر زندگی بخشیده است و اثر او را کاملا میتوان حس کرد. برای همین حتی تصورش هم در ذهن نمیگنجد که کس دیگری این شخصیت را به مردم معرفی کند. البته که این موضوع برای مخاطبانی که انیمیشن را به زبان اصلی دیدهاند بیشتر قابل درک است. خلاصه که غول چراغ جادو، قلب انیمیشن علاءالدین است و با کمدیش احساس خوبی به تماشاگران میدهد.
مگ در هرکول
باتوجه به اینکه ماجرا در یونان باستان میگذرد، عجیب نیست که بسیاری از طرحهای مربوط به هرکول از سازههایی برداشته شده باشد که زیر خاک بیرون کشیده شدهاند. این موضوع درمورد شخصیتهای مختلف هرکول بهویژه مگ صدق میکند. بسیاری از رفتارها و ویژگیهای مگ همانچیزهایی هستند که میتوانید در بازیگر صدای کاراکتر یعنی سوزان اگان (Susan Egan) ببینید. اما طراحی فیزیک بدن مگ تعمدا طوری بوده که او را از واقعگرایی دور کند.
کن دانکن (Ken Duncan) سرپرست انیماتورهایی که روی شخصیت مگ کار میکردند، گفته که این شخصیت را براساس شکل سفالینههای یونانی طراحی کردهاند. از حالت سرش گرفته تا لباسهایش، طراحی مگ، بسیار وامدار محیط انیمیشن است. شکل و طول لباس مگ خیلی به ستونهایی که در جایجای معماری یونانی میبینیم نزدیک است. به علاوه، شکل گلدانهای کلاسیک آتنی را هم میتوان در مدل مو و نیمتنه مگ دید. طراحی مگ نمونه دیگری از خلاقیت و زیرکی دیزنی در رابطه با موقعیت تاریخی فیلم است.
بیمکس در شش قهرمان بزرگ
سازندگان انیمیشن شش قهرمان بزرگ، بسیاری از شخصیتهای روباتیک که در فرهنگ عامه شناختهشده بودند، مثلا وال-ای را در ذهن داشتند. بنابراین میخواستند طراحی بیمکس او را کاملا متمایز و خاص نشان دهد. درست مثل فیلمهای قبلی، تیم خلاقیت پشت این انیمیشن هم درمورد فناوریهای موجود تحقیق کردند تا به گزینه مناسبی برای طراحی برسند.
آنها در دانشگاه کارنگی (Carnegie Mellon University) با محققی به اسم کریس اتکینسون (Chris Atkeson) آشنا شدند. او روی رباتهای نرمی که با استفاده از مواد وینیل ساخته میشدند کار میکرد. ایده اتکینسون تا حد زیادی الهامبخش حالت بیمکس بود که انگار میشد فشارش داد! همین حالت کاراکتر بود که باعث شد مردم اینقدر شیفتهاش بشوند. بیمکس بخش بزرگی از محبوبیتش را مدیون مدل برنامهریزیش بود…چون او تمایل داشت به افراد آسیبدیده کمک کند. مهربانی ذاتی بیمکس که عملا برایش برنامهریزی شده بود، با شکل ظاهری جالب و بامزهاش بسیار همخوان است.
راپونزل در گیسوکمند
موهای بلند و طلایی راپونزل با الهام از افسانه آلمانی یکی از مهمترین ویژگیهای شخصیت در گیسوکمند است. انیمیشن گیسوکمند با ترکیب CGI و انیمیشن سنتی ساخته شده است. البته برای آن به نرمافزار جدیدی نیاز داشتند که بتواند حرکت و چین و شکن موهای راپونزل را نشان دهد. نسخه بهبودیافته برنامه شبیهسازی به اسم dynamicWires به انیماتورها کمک کرد تا بتوانند از سیستم فنری استفاده کنند و کنتراست واقعگرایانهای به موهای راپونزل بدهند. هربار که راپونزل موهایش را حرکت میدهد این ویژگی را بهطور واضح میتوان دید.
برنامه شبیهسازی زمان کار را به اندازه قابل توجهی کم کرد. به علاوه، باعث شد موهای راپونزل خیلی طبیعی با حرکات شخصیت همراه و هماهنگ شوند و اصلا مثل کنده درخت سفت و سنگین به نظر نرسند! طراحی موهای راپونزل بسیار مهم است. چون حرکتی ایجاد میکند که با شخصیت و آزادیای که تازه بهدستش آورده همخوانی دارد. راپونزل از برجی که بیشتر عمرش را در آن زندانی بود خارج میشود…او در اطراف میدود و حرکت موهایش همانقدر ریتمیک است که خودش و حسوحالش.
جمعبندی
همه انیمیشن دیدهاند و هرکسی که انیمیشن مشاهده کزده ، احتمالا یکی از کارهای دیزنی را هم تماشا کرده است. اکثر ما با کارهای این استودیو بزرگ شدهایم و با بسیاری از آنها خاطره داریم. حتی اگر سن انیمیشنها از خودمان بیشتر باشد، باز هم خیلی از ما محبوبترین و معروفترین کارهای دیزنی را دیدهایم. اما از بین اینهمه انیمیشن جذاب و شخصیت بهیادماندنی کدام در ذهن شما بیشتر نقش بسته است؟ بعضی از کاراکترهای دیزنی طراحی فوقالعادهای دارند، یعنی ویژگیهای خاصی دارند که آنها را متفاوت میکند. بعضیها هم چالش تکنولوژی بودهاند و تیم خلاقیت یا انیماتورهای دیزنی کلی خودشان را به این در و آن در زدهاند تا به نتیجه برسند. پس در زمان خودشان اولین بودهاند. در این مطلب نگاهی به همین کاراکترها داشتیم، به بهترین طراحی شخصیتها در انیمیشن های دیزنی.
سوالات متداول
- بهترین طراحی شخصیتهای دیزنی مربوط به کدام انیمیشنهاست؟ دیزنی چه در انیمیت و چه از نظر خلاقیت و تکنولوژی یکی از پیشروها در صنعت انیمیشن است. بنابراین خیلی از معروفترین انیمیشنهای این استودیو طراحی شخصیتهای فوقالعادهای دارند، مثل: گیسوکمند، شش قهرمان بزرگ، سفیدبرفی، زتوپیا و…
- کدام شخصیتهای دیزنی از همه بهتر طراحی شدهاند؟ از بین بهترین شخصیتهایی که دیزنی خلق کرده چه بهخاطر جذابیت بصری و تطبیق با فضای انیمیشن و چه بهخاطر نوآوری و خلاقیت، میتوان به مالفیسنت در زیبای خفته، راپونزل در گیسوکمند و… اشاره کرد.
بهترین بازیهای تکنفره که باید با دوستاتون بازی کنید
بنظرم کروئلا زیاد طراحی خوبی نبود
SPo5U!SdOTc2MGM
SPo5U!SdOTc2MGM