
رتبهبندی ۱۰ سریال فانتزی برتر که تنها یک سیزن داشتهاند
فانتزی یک ژانر حماسی است. داستانهایی درباره پیشگوییها، برگزیدگان، جادوگران و جادو، و شرورهای مخوف معمولاً آنقدر گسترده هستند که بتوانند با تخیل فیلمساز یا نویسنده برابری کنند. برای مثال، سهگانهی ارباب حلقهها، هشت فصل بازی تاجوتخت و پنج کتاب منتشرشده از جرج آر. آر. مارتین (که با خاندان اژدها و سریال آیندهی شوالیهی هفت پادشاهی ادامه یافتهاند)، مجموعه کازمیر از براندون سندرسون که تاکنون شامل ۳۰ کتاب است، یا هشت فصل از سریال غریبه (Outlander) که همچنان در حال پخش است.
برای اینکه یک اثر فانتزی واقعاً حماسی شود، به فضایی برای رشد نیاز دارد. با این حال، هر مجموعهی جاهطلبانهای از تیغ لغو شدن جان سالم به در نمیبرد. برخی آثار محبوب تنها پس از یک فصل متوقف شدهاند، اما این باعث نمیشود همان یک فصلِ موجود کمتر درخشان باشد. در اینجا برترین سریالهای فانتزی که تنها یک فصل داشتهاند، رتبهبندی شدهاند.
Moon Knight .10
از ویژگیهای برجستهی این سریالها، پرداختن به مفاهیم مقاومت و تغییر سرنوشت است
زندگی روزمره استیون گرنت (با بازی اسکار آیزاک) دیگر معنایی ندارد. او که کارمندی خجالتی، دستوپاچلفتی و مهربان در فروشگاه هدیهی گالری ملی هنر لندن است، دچار شکافهای عجیبی در حافظهاش شده: در مکانهایی بیدار میشود که اصلاً به یاد ندارد چگونه به آنجا رسیده، وسط تعقیبوگریزهای خطرناک قرار میگیرد و سعی دارد از دست مرد مرموزی (ایتن هاوک) که قصد جانش را دارد، فرار کند. اما وقتی حقیقت را کشف میکند، همه چیز برایش زیر و رو میشود. او از اختلال هویت تجزیهای (DID) رنج میبرد و شخصیت دیگرش، مارک اسپکتور، قدرتهای یک خدای باستانی مصری را در اختیار دارد.
بیش از دو سال از پخش شوالیه ماه گذشته است، اما مارول تاکنون درباره آیندهی این شخصیت سکوت کرده، بهجز حضور کوتاهی در فصل سوم چه میشد اگر…؟ (What If…?). این تصمیم، چیزی کم از یک اشتباه فاحش ندارد. سریال شوالیه ماه نهتنها یک ماجراجویی هیجانانگیز با تم باستانشناسی در مقیاسی جهانی است، بلکه روایتی تأثیرگذار از سلامت روان، تروما و پذیرش خویشتن ارائه میدهد. این اثر با اجرای فوقالعاده اسکار آیزاک جان گرفته و به یکی از قویترین پروژههای مستقل مارول تبدیل شده است؛ نمایشی جسورانه که نفس تازهای به دنیای این استودیو بخشید. با وجود استقبال مثبت منتقدان و مخاطبان، هنوز سرنوشت ادامهی این داستان در هالهای از ابهام قرار دارد، اما میراث آن همچنان در میان بهترینهای مارول باقی خواهد ماند.
۹. ۱۸۹۹
اگر به داستانهای رازآلود، پر از معماهای پیچیده و پایانهایی غیرمنتظره علاقه دارید، ۱۸۹۹ شما را تا آخرین لحظه درگیر خود خواهد کرد
سال ۱۸۹۹ است، آغاز قرن جدید. در یک بعدازظهر دلگیر انگلیسی، یک کشتی بخار به نام کربروس عازم نیویورک میشود. مسافران از ملیتهای مختلفی هستند، اما یک حقیقت آنها را به هم پیوند میدهد: همه در حال فرار از گذشتهی خود و پنهان کردن رازهایشان هستند. اما مدت زیادی از سفرشان نمیگذرد که پیامی مرموز دریافت میکنند؛ مختصات کشتی بخار پرومتئوس، که چهار ماه پیش به شکلی اسرارآمیز ناپدید شده بود. این کشتی شبحگونه پر از رازهایی است که میتواند سرنوشت مسافران کربروس را تغییر دهد، بهویژه با بازماندگانی که طبق قوانین علم، اصلاً نباید زنده باشند.
سریال ۱۸۹۹ ساختهی خالقان تاریکی (Dark) است؛ سریال علمی-تخیلی تحسینشدهی نتفلیکس که سه فصل پخش شد. ۱۸۹۹ نیز با نقدهای مثبتی روبهرو شد، اما برخلاف تاریکی، نتفلیکس تنها پس از یک فصل آن را کنسل کرد و برای بدتر کردن اوضاع، داستان را در اوج یک پایان شوکهکننده و پیچیده رها نمود. با این حال، این دنیای وهمآلود، رازآلود و خیرهکننده همچنان ارزش تجربه را دارد. در طول هشت قسمت، ۱۸۹۹ شما را به سفری ذهنبرانداز میبرد که حتی پس از پایانش، درگیرتان خواهد کرد.
The Vision of Escaflowne .8
رکیبی بینظیر از فانتزی حماسی، نبردهای روباتیک و ماجراجوییهای عاشقانه که همچنان یکی از تأثیرگذارترین انیمههای دهه ۹۰ محسوب میشود
هیتومی کانزاکی (با صدای مایا ساکاموتو)، دانشآموز دبیرستانی است که به کارتهای تاروت علاقه دارد، در مسابقات دو و میدانی شرکت میکند و به یکی از همکلاسیهایش علاقهمند است. زندگی عادی او بهطور غیرقابلتوضیحی توسط ورود وان فانیل (با صدای توموکازو سِکی)، پسری جوان از دنیای دیگری، مختل میشود. هیتومی بهطور تصادفی به دنیای گایا، قلمرو خانگی وان، منتقل میشود و وقتی دشمنان وان سلطنت او را برانداز میکنند، او را رها میکنند. برای اینکه به خانهاش بازگردد، هیتومی باید ارتباط مرموزش با گایا را درک کرده و به وان کمک کند تا دشمنانش را شکست دهد؛ با کمک روبات جنگی غولآسا و نامآشنای اسکافلونه.
The Vision of Escaflowne یک سریال انیمه است که بهطرز ماهرانهای ژانرهای مختلف را ترکیب میکند که بهطور معمول نباید با هم هماهنگ باشند: فانتزی کلاسیک، میکا (روباتهای جنگی)، و ایسهکای (جایی که قهرمان به دنیای دیگری منتقل میشود). در این سریال اژدهاها، روباتهای جنگی که به اژدها تبدیل میشوند، قلعههای قرونوسطی، داستانهای عاشقانه و یک سفر پر از اندوه و بلوغ در انتظار بینندگان است. این داستان با فراز و نشیبهای عظیم و لحظات غمانگیز، یک ماجراجویی پر از احساسات و تغییرات بزرگ را روایت میکند. این سریال در ابتدا در سال ۱۹۹۶ پخش شد و انیمیشن دستکشیده آن همچنان با گذشت زمان قابل تحسین است و به عنوان یک الگو برای آثار حماسی مدرن انیمه شناخته میشود. سکانسهای نبرد این انیمه، بهویژه مبارزات با اسکافلونه، از بهترینها هستند و تماشای آنها قطعاً یک تجربه فراموشنشدنی است.
The Middleman .7
اگر طرفدار طنز هوشمندانه، ارجاعات بیپایان به فرهنگ پاپ و داستانهایی پر از موجودات عجیبوغریب هستید، The Middleman یک تجربهی کمنظیر و فراموشنشدنی است
وندی واتسون (با بازی ناتالی مورالز)، کارمندی موقت است که تلاش میکند پول کافی برای پرداخت اجاره خانهاش جمع کند و شاید وقتی برای نقاشیهای اکسپرسیونیستیاش پیدا کند. اما وقتی یک حادثه آزمایشگاهی در محل کارش به هم میریزد، وندی خود را در موقعیتی کاملاً غیرمنتظره مییابد. او توسط میانهرو (با بازی مت کیسلر)، مردی خوشلباس و فوقالعاده مؤدب که «مشکلات خاص» را حل میکند، به خدمت گرفته میشود. بیگانگان؟ ارواح؟ خونآشامهای عروسکی؟ هیولاها؟ یک ساکوبوس؟ یک توبا نفرینشده؟ همه و همه فقط بخشی از روز معمولی برای میانهرو و وندی است، همکار جدید و کارآموز او.
واقعا باید بگوییم که دنیا The Middleman را نمیخواست. این سریال، که در سال ۲۰۰۸ پخش شد، با ویژگیهای عجیب و غریب و شوخطبعی بیپروایش، تقریباً تمامی فرنچایزهای فرهنگ پاپ را با عشق و شوخی به چالش کشید. نه، The Middleman آن نوع خاص از طنز را اختراع نکرد، اما وقتی صحبت از دمدمیمزاجیهای رنگارنگ کمیک بوکی و گفتگوهای پیچیده و سریع میشود، این سریال بینظیر و پیشرو بود. آیا خیلی دیر است که بخواهیم دنبالهای برای آن درخواست کنیم؟
Kaos .6
بازگویی مدرن و جسورانهای از اسطورههای یونانی که با طنز، هیجان و شخصیتهای جذاب، دنیایی متفاوت از افسانههای کلاسیک را به تصویر میکشد
در دنیایی که توسط پانتهآی خدایان یونانی حکمرانی میشود، زئوس (با بازی جف گلدبلوم)، پادشاه خدایان، مشکوک است که بدترین ترس او در حال تحقق است: یک پیشگویی که سقوط او را پیشبینی میکند. زئوس، همچنان که همیشه استبدادی، کینهتوز و مغرور است، در ترس از نابودیاش بیراه نمیرود. پرومتئوس (با بازی استیفن دیلین)، خدای آتش، در حال برنامهریزی است و زمان مناسبی را برای برکنار کردن دوست قدیمیاش از تخت سلطنت خود منتظر است. وقتی خدایان با یکدیگر میجنگند، عواقب این نبردها بر انسانهای روی زمین تأثیر میگذارد. در این مورد، سه انسان خاص — یوریدیس (که به ریدی معروف است، با بازی آورورا پرینو)، آریادن (که به آری معروف است، با بازی لیلا فرزاد) و کاینیوس (با بازی میزیا باتلر) — هستند که سرنوشتشان با خدایان پیوند خورده است.
داستانهای اسطورهای همواره منبعی طلایی برای بازسازیهای مدرن بودهاند، چه در تلویزیون، فیلم یا کتابها. با این حال، با این همه گزینه، پیدا کردن یک تفسیر جدید و منحصر به فرد که از میان انبوه آثار دیگر برجسته شود، کار دشواری است. اما Kaos در همه زمینهها پیروز میشود. رنگارنگ و پر انرژی، اما در عین حال پر از لحظات تأثیرگذار و تاریک، Kaos با لمس بازنگرانه خود به چندین افسانه یونانی آشنا، هویت اصلی آنها را با اصالت حفظ کرده است. این سریال نه تنها روایتهایی جذاب و نوآورانه ارائه میدهد، بلکه به عمق مفاهیم اسطورهای پرداخته و آنها را با سبک و بیانی جدید ارائه میدهد.
My Lady Jane .5
اگر عاشق داستانهای تاریخی با چاشنی فانتزی، قهرمانان بانشاط و ماجراجوییهای غیرمنتظره هستید، این سریال شما را مجذوب خود خواهد کرد
بر اساس مجموعه رمانهای The Lady Janies نوشتهی برودی اشتون، سینتیا هند و جودی میدوز، My Lady Jane زندگی کوتاه و مرگ ظالمانهی لیدی جین گری را دوباره تصور میکند. این دختر نوجوان از دودمان تودورها که به طور غیررسمی به ملکه نه روزه مشهور است، به عنوان ملکه انگلستان تاجگذاری کرد و تنها کمی بیشتر از یک هفته بر تخت سلطنت نشست. پس از برکناری از سلطنت توسط رقیبش، مری اول، جین به عنوان یک خائن اعدام شد. My Lady Jane به قهرمان پرشور خود گزینهای جایگزین میدهد: فرار از سرنوشتش، لذت بردن از ماجراجوییهای هیجانانگیز، کشف حقیقت دربارهی تغییرشکلدهندگان انسان به نام اتھیانها، و عاشق شدن با شوهر دلربایش، لرد گیلدفورد ددلی (با بازی ادوارد بلومل).
My Lady Jane با لحن شاداب، جذاب و روشن مانند یک صبح بهاری، طبیعت جذاب خود را بهقدری به نمایش میگذارد که دل مخاطبان را میرباید؛ حتی جرج آر. آر. مارتین، نویسنده معروف فانتزی که به خوبی با ژانر خود آشنا است. پس از انتشار خبر لغو سریال، طرفداران پرشور آن درخواست کردند که فصل دوم ساخته شود، و فصل اول به گونهای به پایان میرسد که به وضوح درخواست فصل دوم دارد. با این حال، تاکنون، جین در دنیای داستان خود همچنان زنده است، اما بر روی صفحهنمایشهایمان حضور ندارد.
First Kill .4
اگر به دنبال یک عاشقانهی خونآشامی هیجانانگیز با چاشنی تنش خانوادگی و یک عشق ممنوعه هستید، این سریال را از دست ندهید
دو خانواده، هر دو از نظر شأن و جایگاه برابر. جولیت فِیرمونت (با بازی سارا کاترین هوک) از پیوند پدر و مادری خونآشام متولد شده است. کالیوپ بِرنز (ایمانی لوئیس) در خانوادهای از شکارچیان خونآشام و عضو انجمن نگهبانان به دنیا آمده است. اکنون، هر دو دختر ۱۶ ساله باید سرنوشت خود را بپذیرند و اولین قتلشان را مرتکب شوند. جولیت، کالیوپ زیبا را بهعنوان قربانی خود انتخاب میکند، درحالیکه کالیوپ، پس از کشف ماهیت پنهان جولیت، او را هدف قرار میدهد. اما وقتی هر دو متوجه میشوند که جاذبه اولیهشان به عشقی عمیق تبدیل شده است، مأموریت مرگبارشان پیچیدهتر میشود؛ عشقی که میتواند دنیای آنها را در هم بشکند.
در دنیایی ایدهآل، First Kill میتوانست به نهایت پتانسیل خود برسد و به جانشینی شایسته برای درامهای ماورایی نوجوانانهای مانند The Vampire Diaries، Chilling Adventures of Sabrina و Riverdale تبدیل شود. اما در واقعیت، نتفلیکس با کوبیدن میخی چوبی بر قلب این سریال، آن را از بین برد. دیالوگهای تصنعی و گافهای منطقی باعث شدند که جهانسازی آن نتواند عمق لازم را پیدا کند. بااینحال، عشق ممنوعهی جولیت و کالیوپ همچون نقطهی روشنی میدرخشد. بهویژه، شخصیت کالیوپ، یک قهرمان سیاهپوست پویا که در کنار خانوادهای مهربان و حامی رشد کرده است، نشانگر تغییری مثبت در نمایش قهرمانان زن در آثار تلویزیونی مدرن محسوب میشود.
سریال First Kill محصول سال ۲۰۲۲ و اقتباسی از داستان کوتاهی به همین نام نوشتهی ویکتوریا شواب است. برخلاف برخی آثار خونآشامی که صرفاً بر جنبههای اکشن تمرکز دارند، این مجموعه تلاش داشت تا از زاویهای تازه به داستانهای خونآشامی بپردازد و به مضامین عشق، هویت و تقابل دو دنیای متضاد توجه کند. بااینحال، لغو شدن آن توسط نتفلیکس، بحثهایی دربارهی رویکرد این پلتفرم به نمایش داستانهای کوئیر و تنوع نژادی در صنعت سرگرمی به راه انداخت.
Wonderfalls .3
طنز خشک، سورئالیسم و سرنوشتهای عجیب را دوست دارید؟ پس این کمدی فانتزی هوشمندانه درباره زنی که با مجسمههای سخنگو روبهرو میشود، انتخابی عالی برای شماست
جِی تایلر (با بازی کارولین داورناس) فارغالتحصیل رشته فلسفه از یکی از دانشگاههای آیوی لیگ است. اما گذر زمان و واقعیت زندگی، او را در ۲۴ سالگی به فروشندهای در فروشگاه هدیه Wonderfalls Gift Emporium در زادگاهش، نزدیک آبشار نیاگارا، تبدیل کرده است. جِی علاقهای به شغلش ندارد، اما با بدبینی خاص خودش، این وضعیت ناامیدکننده را تحمل میکند. در حقیقت، او فردی بیانگیزه و بدبین است که بهسختی در زندگی پیش میرود، تا اینکه ناگهان مجسمههای حیوانات در فروشگاه شروع به صحبت با او میکنند. تنها جِی میتواند پیامهای آنها را بشنود، و این اشارات عجیب، او را به کمک کردن به دیگران هدایت میکنند. شاید، با دستگیری دیگران، او نیز بتواند راهی برای تغییر زندگی خودش پیدا کند.
در میان آثار Wonderfalls، Dead Like Me و Pushing Daisies، سریالهای برایان فولر معمولاً با بدشانسی روبهرو شده و از عمر طولانی برخوردار نمیشوند. بااینحال، Wonderfalls با وجود کوتاهیاش، اثری کاملاً رضایتبخش است. ترکیب خلاقیت و طنز خاص آن، در کنار بازی درخشان و خشک داورناس، فضایی جادویی و درعینحال کنایهآمیز ایجاد میکند که ارزش تماشا را دارد، بهویژه اگر بدبینی را بهعنوان یک هنر در زندگی خود پذیرفتهاید.
Wonderfalls محصول سال ۲۰۰۴ است و تنها یک فصل با ۱۳ قسمت داشت. این سریال، مانند بسیاری از آثار برایان فولر، تلفیقی از فانتزی، طنز تلخ و داستانهایی با مضامین فلسفی است. باوجود استقبال مثبت منتقدان و طرفداران، این مجموعه به دلیل پخش نامنظم و نبود حمایت کافی از سوی شبکه، زودتر از موعد به پایان رسید. بااینحال، به لطف دیالوگهای هوشمندانه، شخصیتهای عجیبوغریب و رویکرد طنزآمیز به مفاهیمی مانند سرنوشت و انتخابهای فردی، همچنان بهعنوان اثری کالت در میان علاقهمندان سریالهای متفاوت و خاص شناخته میشود.
The Dark Crystal: Age of Resistance .2
ک ماجراجویی فانتزی تمامعیار که با جلوههای عملی خیرهکننده و داستانی حماسی، دنیای جادویی جیم هنسن را زنده میکند
زمانی بسیار دور، گونهای به نام اسکِکسیس کنترل سیاره ترا و ارزشمندترین منبع آن یعنی کریستال حقیقت، سرچشمهی تمام زندگی، را به دست گرفتند. ساکنان ترا، بیخبر از نیت پلید حاکمان خود، با اطاعت از اسککسیسها، آنها را همچون اربابان مقدس خود پرستش میکنند. اما این ستمگران حیلهگر، بهجای محافظت از کریستال در حال تخلیه نیروی حیاتی آن هستند. میل بیپایان آنها به جاودانگی و حرص سیریناپذیرشان، ترا و مردمش را در برابر بلایی قریبالوقوع بیدفاع کرده است. اما زمانی که سه گِلفلینگ حقیقت را کشف میکنند، تنها امید ترا برای بقا به ریان (تارون اجرتون، نیل استرنبرگ)، بریا (آنیا تیلور-جوی، آلیس دینین) و دیت (ناتالی امانوئل، بکی هندرسون) وابسته میشود. آیا این سه قهرمان کوچک میتوانند آتش یک انقلاب بزرگ را شعلهور کنند؟
The Dark Crystal: Age of Resistance که پیشدرآمدی بر فیلم کلاسیک و کالت The Dark Crystal اثر جیم هِنسن محسوب میشود، یک حماسهی فانتزی اصیل است. این سریال که با عشق و احترام به میراث هنری هنسن ساخته شده، سرشار از شخصیت، جزئیات بصری و دنیاسازی منحصربهفرد است. با تأکید بر جلوههای عملی بهجای استفادهی بیش از حد از جلوههای دیجیتال، Age of Resistance نهتنها ادای دینی به هنر عروسکگردانی است، بلکه گواهی بر استعداد و خلاقیت صدها طراح، هنرمند و عروسکگردان میباشد.
این مجموعه که در سال ۲۰۱۹ توسط نتفلیکس منتشر شد، به دلیل داستانسرایی غنی، طراحی فوقالعاده و وفاداری به روح اثر اصلی، مورد تحسین منتقدان و طرفداران ژانر فانتزی قرار گرفت. باوجود استقبال گسترده، سریال پس از تنها یک فصل لغو شد، که باعث ناامیدی بسیاری از طرفداران شد. Age of Resistance نهتنها دنیای The Dark Crystal را گسترش داد، بلکه با پرداختن به مضامینی چون ظلم، مقاومت و امید، داستانی پرمغز و احساسی را برای نسل جدید مخاطبان روایت کرد.
Over the Garden Wall .1
اگر میخواهید با ترکیبی از افسانههای قدیمی، موسیقی دلنشین و فضایی رمزآلود، سفری جادویی و خیالانگیز را تجربه کنید، این سریال را ببینید
دو برادر نوجوان، وُرت (با صداپیشگی الایجا وود) و گرِگ (کالین دین)، از مسیر همیشگی خارج شده و خود را در جنگلی اسرارآمیز و جادویی به نام Unknown (ناشناخته) مییابند. درحالیکه به دنبال راهی برای بازگشت به خانه میگردند، باید از دست هیولا (ساموئل ریمی) و سایر موجودات شوم و وهمآور فرار کنند، اما در این سفر، زیباییهای پنهان این سرزمین مرموز را نیز کشف میکنند. در این ماجراجویی، یک قورباغه (جک جونز) و یک مرغابی آبی به نام بئاتریس (ملانی لینسکی) آنها را همراهی میکنند، و همچنین نگهبان جنگل (کریستوفر لوید) نیز در مواقعی به یاریشان میآید.
تماشای Over the Garden Wall مانند نشستن دور آتش در تاریکی شب و گوش سپردن به داستانهای ارواح زیر نور کمسوی شعلهها است؛ حسی دلپذیر اما آمیخته با رمز و راز. این انیمیشن افسانهای، که مناسب کودکان است اما دل هر بینندهای را، فارغ از سن، تسخیر میکند، در سال ۲۰۱۵ برندهی جایزه امی برای بهترین برنامهی انیمیشنی شد. از فیلمنامه گرفته تا موسیقی و طراحی بصری، Over the Garden Wall شاهکاری بینقص است که برای یک فصل ساخته شد و به هیچچیز بیشتر از آن نیاز ندارد.
این سریال که در سال ۲۰۱۴ توسط شبکه Cartoon Network منتشر شد، اولین مینیسریال این شبکه بود و از همان ابتدا تحسین گستردهای را به دست آورد. سبک هنری آن از انیمیشنهای قدیمی قرن بیستم الهام گرفته شده و موسیقیاش تلفیقی از ملودیهای فولکلور آمریکایی و آهنگهای غنی و داستانمحور است. Over the Garden Wall با الهام از آثار کلاسیک ادبیات گوتیک و فولکلور، مضامینی همچون گمگشتگی، رشد شخصی، پذیرش ترسها و ارزش خانه و خانواده را بررسی میکند، که باعث شده است به اثری ماندگار در دنیای انیمیشن تبدیل شود.
به نظر شما کدام سریال دیگر میتوانست در این لیست حضور داشته باشد؟
منبع: Collider
سلطان بازیهای ماجراجویی برگشت؛ میزگیم با گلخان جونیور
نظرات