بهترین فیلم‌های فرانسوی قرن بیست‌و‌یکم
انتخاب سردبیر برترین‌ها سینما

بهترین فیلم‌های فرانسوی قرن بیست‌و‌یکم

فرانسه همیشه یکی از پیشگامان سینمای جهان و یکی از ستون‌های سینمای اروپا بوده است. آن‌ها در بسیاری از مهم‌ترین جنبش‌های سینمایی نقش مهمی داشتند. کارگردان‌های فرانسوی با فیلم‌هایشان به ساختار سینما به آن معنی که امروز می‌شناسیم شکل دادند. جریان فیلم‌سازی پیشرو هنوز هم در کنار سینمای تجاری در فرانسه به حیات خودش ادامه می‌دهد. بنابراین آثار جذاب و دیدنی‌ای از این کشور به دست همه سینمادوستان می‌رسد. پس بیاید به تعدادی از بهترین فیلم‌های فرانسوی قرن بیست‌و‌یکم نگاهی بیندازیم و ببینیم آیا این کشور هنوز هم در عرصه سینما حرفی برای گفتن دارد یا نه.

فیلم کارگردان سال ساخت
Amelie Jean-Pierre Jeunet ۲۰۰۱
Portrait of a Lady on Fire Céline Sciamma ۲۰۱۹
Private Fears in Public Places Alain Resnais ۲۰۰۶
Goodbye to Language Jean-Luc Godard ۲۰۱۴
Holy Motors Leos Carax ۲۰۱۲
The Diving Bell and the Butterfly Julian Schnabel ۲۰۰۷
۸ Women Francois Ozon ۲۰۰۲
The Class Laurent Cantet ۲۰۰۸
The Intouchables Olivier Nakache ۲۰۱۱
Two Days, One Night Luc Dardenne, Jean-Pierre Dardenne ۲۰۱۴
Certified Copy Abbas Kiarostami ۲۰۱۰
House of Tolerance Bertrand Bonello ۲۰۱۱
Hidden Michael Haneke ۲۰۰۵
A Prophet Jacques Audiard ۲۰۰۹
۳۵ Shots of Rum Claire Denis ۲۰۰۸

آملی

آملی

به نظر بسیاری این فیلم ذات فرانسوی بودن را به تصویر می‌کشد و به همین دلیل هم تحسین می‌شود. این ویژگی را می‌توان در قطعات دلنشینی که با آکاردئون نواخته می‌شوند، شخصیت‌هایی که لازم نیست دوست‌داشتنی باشند و تصاویر نوستالژیک از پاریس دید. به علاوه، آملی را می‌توان نمونه‌ای عالی از سینمای بین‌الملل دانست که تصویر تجاری تاثیرگذاری از پاریس می‌سازد. شاید این جمله شبیه نقد باشد. اما تصویری که ژونه می‌سازد واقعا جادویی است.

ژونه به کمک صحنه‌آرایی، رنگ‌های خیال‌انگیز، وسایل قدیمی و خیابان‌ها و ساختمان‌های کج مونمارت را کنار هم جمع می‌کند تا تصویری بی‌زمان از فرانسه بسازد. صحنه‌های گذشته و حال در این فیلم به یک اندازه نوستالژیک و عاشقانه هستند. این ویژگی‌ها در مورد شخصیت اصلی فیلم هم صدق می‌کنند. آملی پولن دختری کنجکاو و پر از شور زندگی است. اشتیاقی که او برای کمک به اطرافیانش دارد ما را به دل کوچه‌های پاریس می‌برد تا با مردم آشنا شویم.

پرتره زنی در آتش

 

پرتره زنی در آتش

این فیلم داستانی عاشقانه، قطعه‌ای تاریخی و تصویری زیباست. داستان فیلم در اواخر قرن هجدهم می‌گذرد. هلوئیز (Heloise) زن جوانی است که چیزی به مراسم عروسیش نمانده. عروسی‌ای که به سبک آن دوران نه نیاز به عشق دارد و نه آشنایی. در همین حال نقاشی فرستاده می‌شود که پرتره عروسی این زن اشرافی را بکشد. نقاش زنی است به نام ماریان (Marianne). ماریان و هلوئیز کم‌کم به‌هم نزدیک‌تر می‌شوند و رابطه‌ای عاشقانه بین آن‌ها شکل می‌گیرد. ما تصویر عشق این دو را در پس‌زمینه جزیره‌ای دروافتاده در بریتانی می‌بینیم. اما موعد عروسی نزدیک‌ می‌شود و هلوئیز راهی جز تن دادن به خواست جامعه بیرون دیوارهای قلعه ندارد. این فیلم جوایز مختلفی از جمله نخل طلای بهترین فیلم‌نامه را دریافت کرده است. پس باید جایی در بین بهترین فیلم‌های فرانسوی قرن بیست‌و‌یکم داشته باشد.

ترس‌های خصوصی در مکان‌های عمومی

 

ترس خصوصی در مکان‌های عمومی

رنه از آن کارگردان‌هایی است که در تمام دوران کاریش سعی کرده مرز بین سینما و دیگر هنرها را کمرنگ‌تر کند و این فیلم هم استثنا نیست. فیلم براساس نمایشنامه‌ای از آلن ایکبورن (Alan Ayckbourn) نوشته شده است و داستان شش شخصیت تنها را در پاریس دنبال می‌کند. این این فیلم طوری است که خیلی‌ها را یاد فیلم‌های دهه ۷۰ می‌اندازد. اما صحنه‌پردازی شما را گیج و سردرگم می‌کند. چون در این حال‌و‌هوای دهه هفتادی مک‌بوک شارلوت را می‌بینید و رویش لوگو اپل است.

همین‌طور که فیلم جلوتر می‌رود با صحنه‌های عجیب‌تری هم مواجه می‌شوید. مثلا روی دیوارها هیچ سقفی نیست یا در اتاق برف می‌بارد و هیچ‌کدام از این‌ها قابل توضیح نیست. همین‌جاهاست که متوجه می‌شوید مسئله زمان و فضا اصلا مطرح نیست و مسئله اصلی درام‌های شخصی کاراکتر‌هاست.

۱۰ انیمیشن کالت کلاسیک برتر | رتبه‌بندی شده

خداحافظ با زبان

 

خداحافظ زبان

شاید گدار را با فیلم‌هایی مثل از نفس‌افتاده یا تحقیر بشناسید که جزء بهترین فیلم‌های فرانسوی قرن بیستم هستند. او با روایت منحصر‌به‌فرد و شیوه فیلم‌سازی خاص خودش، سبک‌ جدیدی از فیلم‌ها را معرفی کرد و یکی از مهم‌ترین چهره‌های موج نو فرانسه بود. همه این فیلم‌ها را همه مخاطب‌ها می‌توانند راحت دنبال کنند. اما این وضعیت در کار‌های بعدی او، تقریبا بعد از ۱۹۶۸ تغییر می‌کند. در فیلم‌های متاخرترش روایت کم‌رنگ‌تر و حتی گاهی محو می‌شود.

این فیلم شما را به جایی می‌برد که میان صداها و تصاویر مختلف پرسه بزنید. درست است که متوجه می‌شوید داستانی عاشقانه بین فلان زن و مرد در جریان است. اما این داستان هیچ‌وقت به روایت فیلم تبدیل نمی‌شود و به همان اندازه مهم است که رسیدن کشتی به اسکله و حرف زدن دانش‌آموز‌ها جلوی کتاب‌فروشی. گدار می‌خواهد فیلم را به عصر برادران لومیر برگرداند. جایی‌که لحظه‌های تصادفی از زندگی روزمره موضوع فیلم‌ها می‌شد.

موتور‌های مقدس

 

موتور‌های مقدس

۱۲ سالی می‌شد که لئو کاراکس فیلمی نساخته بود تا این‌که در سال ۲۰۱۲ موتور‌های مقدس پخش شد. این فیلم به جشنواره کن همان سال رسید و روح تازه‌ای در این جشنواره دمید. موتورهای مقدس اثر هنری خنده‌دار، تراژیک، سورئال و برافروخته‌کننده‌ای بود. ایده فیلم می‌تواند با عجیب‌ترین فیلم‌های دیوید لینچ (David Lynch) رقابت کند.

دنی لاوان (Denis Lavant) در این فیلم نقش یک تغییر‌شکل‌دهنده را بازی می‌کند. او در طول روز در شهر می‌چرخد و نقش افراد مختلفی از گدا گرفته تا هیولایی زیرزمینی به نام Shit را بازی می‌کند. همه این کار‌ها را به دستور سازمانی مشکوک انجام می‌دهد. البته زنی مرموز و حمایتگر هم او را همراهی می‌کند. به نظر می‌رسد فیلم استعاره‌ای شاعرانه است از وضعیت زندگی روزمره که همیشه تغییر می‌کند. کاراکس در این فیلم به خوبی قدرت فیلم‌سازی خودش را به نمایش می‌گذارد.

پیله و پروانه

 

پیله و پروانه

داستان واقعی ژان دومنیک بوبی (Jean-Dominique Bauby) سردبیر مجله اِل (Elle) که بعد از سکته مغزی دچار سندرم قفل‌شدگی می‌شود، داستان غم‌انگیزی است. اما جولین اشنابل پا را از این هم فراتر می‌گذارد و زندگی‌نامه او تبدیل می‌شود به اعتراف‌نامه یک آدم همیشه تنها. فیلم با تصویری بسیار درخشان شروع می‌شود. دوربینی که سعی می‌کند به‌زور خودش را در پیله بدن ژان‌دو قرار دهد، بیننده را در موقعیت POV می‌گذرد. یعنی حس می‌کنید در همان قفس کنار شخصیت اصلی گیر افتاده‌اید.

در ادامه دوربین لرزان است و تصاویری می‌سازد که حس خفقان ایجاد می‌کنند. بعد از مدتی ژان‌دو راه فرار را پیدا می‌کند. او به سفرهایی خیالی در جهان ذهنش می‌رود و آن را با واقعیت بیمارستان جایگزین می‌کند. در همین حال تصاویر از حالت مستندگونه به تصاویری تخیلی با حال‌و‌هوای باروک تبدیل می‌شوند. البته به‌تدریج ژان‌دو راهی برای بیان افکار و اراده‌ای برای زندگی هم پیدا می‌‌کند.

هشت زن

هشت زن

فیلم‌های اوزون معمولا با بیننده مهربان نیستند و هشت زن هم استثنا نیست. او برای این فیلم از سبک اجرای تئاتر برشت در ترکیب با شوخی‌هایی از جنس کمدی سیاه استفاده کرده است. به همین دلیل دیدن فیلم کمی سخت اما سرگرم‌کننده است.

صحنه شروع طوری است که احتمالا فکر می‌کنید آن را در فضایی که با نقاشی ایجاد شده ضبط کرده‌اند. نوع حرکت بازیگر‌ها هم خیلی شبیه به ورود و خروج بازیگر‌ها در تئاتر است. همان‌طور که احتمالا حدسش را می‌زنید کل داستان در یک مکان می‌گذرد. این‌جا با داستانی جنایی به سبک آگاتا کریستی (Agatha Christie) طرفید که بازیگران در آن گه‌گاه آواز هم می‌خوانند!

داستان از جایی شروع می‌شود که سوزون (Suzon) تازه از مدرسه برگشته و کل خانواده که اتفاقا همه زن اند به استقبالش می‌روند. چیزی نمی‌گذرد که متوجه غیبت پدر خانواده می‌شوند و بعد هم جنازه او را پیدا می‌کنند. این‌جاست که سوزون می‌گوید قاتل باید کسی از بین خودشان باشد. طی تحقیقات راز‌های شخصیت‌ها برملا می‌شود و به همین دلیل همه به هم شک می‌کنند.

کلاس درس

 

کلاس درس

وقتی معلم مبارزی ایده‌آلیست و الهام‌بخش است…این ایده بار‌ها و بار‌ها فیلم شده. برای مثال می‌توان به فیلم‌هایی مثل انجمن شاعران مرده، مرد رنسانسی، مدرسه راک و لبخند مونالیزا اشاره کرد. پس سخت می‌شود روی این موضوع مانور داد و کلیشه نشد. اما کنته به‌خوبی از پس این کار برمی‌آید.

داستان فیلم براساس رمانی، نوشته فرانسوا بگودو (François Bégaudeau) است. اتفاقا کنته از خود بگودو برای بازی در نقش معلم استفاده می‌کند و همین یکی از کلید‌های موفقیت اوست. در این کلاس درس دانش‌آموزانی از طبقات مختلف اجتماعی و از نژاد‌های مختلف حضور دارند. دیگر تصمیم خوب کنته برای جلوگیری از کلیشه‌ای شدن این است که مثل اغلب این فیلم‌ها دوربین معلم و دانش‌آموز‌ها را در فضای خارج از مدرسه و زندگی شخصی دنبال نمی‌کند. کنته شما را در محصور در میان دیوار‌ها نگه می‌دارد، درست همان‌طور که از اسم اصلی فیلم Dans Les Murs برمی‌آید که به معنی در میان دیوار‌هاست.

دست‌نیافتنی‌ها

دست‌نیافتنی‌ها

بیماری و ناتوانی آن هم به مدت طولانی باعث می‌شود دیگران نسبت به شخص احساس ترحم داشته باشند. در حالی که خیلی وقت‌ها این حس به شخص بیمار کمکی نمی‌کند و فقط وضعیتش را به او یادآور می‌شود. فیلم دست‌نیافتنی‌ها هم به داستانی از این جنس می‌پردازد.

در این فیلم دریس (Driss) که سابقه‌دار است و قبلا زندان رفته متوجه می‌شود به عنوان پرستار شخصی ثروتمند به نام فیلیپ استخدام شده است. اما وقتی وضعیت فیلیپ را می‌بیند زیاد راضی به نظر نمی‌رسد. او بدون هیچ ترحمی با فیلپ برخورد می‌کند و این دقیقا همان چیزی است که فیلیپ به آن نیاز دارد. رابطه این دو مرد شاید اولش کمی خصمانه باشد اما کم‌کم صمیمت بین آن‌ها بیشتر می‌شود.

کارگردان این دو دوست نامعمول را با ترکیبی از لطافت و طنز به تصویر می‌کشد. The Intouchables فیلمی خوش‌بینانه است که به ما یادآور می‌شود همه لیاقت فرصت دوباره را دارند، چه سابقه‌دار باشند و چه ناتوانی بداخلاق و ضداجتماع. همین‌ها دست‌نیافتنی‌ها را به فیلمی محبوب تبدیل می‌کند که در بین بهترین فیلم‌های فرانسوی قرن بیست‌و‌یکم جا دارد.

سریال فرندز؛ نگاهی به روند تکامل شخصیت چندلر

دو روز و یک‌ شب

دوروز و یک‌شب

برادران داردن در این فیلم تصویری از طبقه کارگر می‌سازند و به بررسی افسردگی می‌پردازند. در این فیلم ماریون کوتیار در نقش زنی شکننده به نام ساندرا (Sandra) ظاهر می‌شود. او پس از دوره افسردگی سر کارش برگشته است. اما ناگهان با این حقیقت مواجه می‌شود که شغلش را از دست داده. او برای حفظ شغلش یک راه دارد. باید همکارانش را متقاعد کند که از خیر دریافت پاداش ۱۰۰۰ یوریی‌شان بگذرند.

برادران داردن شیوه جالبی در سینماتوگرافی دارند…انگار تقریبا نامرئی‌اند. معمولا تمرکزشان را روی یک سوژه می‌گذارند و اجازه می‌دهند دوربین سوژه را دنبال کند تا ببینیم سرنوشتش چه می‌شود. دو روز و یک‌ شب هم با همین اصل پیش می‌رود. دوربین داردن‌ها ساندرا را در سفرش همراهی می‌کند. او آدرس‌ها را پیدا می‌کند، در تک‌‌تک خانه‌ها را می‌زند، مونولوگ کوتاهی که آماده کرده را می‌گوید و بعد منتظر تصمیم آن‌ها می‌ماند. او گاهی این کار را با ناامیدی انجام می‌دهد و گاهی با خونسردی، قوی ومغرور ظاهر می‌شود.

کپی برابر اصل

 

کپی برابر اصل

ژولیت بینوش (Juliette Binoche) و ویلیام شیمل (William Shimell) بازیگران این فیلم‌اند که در پرسه‌ای طولانی و سخن‌ورانه در جهان باشکوه و پر از معما‌های نه‌چندان پرمدعای کیارستمی با آن‌ها همراه می‌شویم. فیلم به ماهیت نمایشی روابط می‌پردازد و می‌توان گفتی نگاهی کوبیستی است به فیلم معروف قبل از غروب (Before Sunset). منظور این است که انگار هر تکه جای دیگری قرار گرفته که انتظارش را نداریم تا این‌‌طوری بتواند تصویر معماگونه اما حقیقی‌تر به نمایش بگذارد.

بینوش نقش عتیقه‌فروشی را بازی می‌کند که نامش را نمی‌دانیم و شیمل هم نویسنده‌ای بریتانیایی است. طی فیلم این فرضیه مطرح می‌شود که شاید این دو یکدیگر را در این زندگی یا زندگی قبلی می‌شناختند و رابطه‌ای صمیمانه باهم داشتند. کپی برابر اصل، پر از حسی مبهم و جذاب است و روی این حس متمرکز می‌شود: انگار زمان دارد تمام می‌شود.

خانه بردباری

 

خانه بردباری

شاید فیلم‌های زیادی با مضمون مشابه و درمورد کارگران جنسی ساخته شده باشد. اما کمتر فیلمی به‌اندازه شاهکار برتران بونلو مسحوره‌کننده است. اتاق‌های بخار‌آلود و فضای رنگارنگ و پر از دود افیون شبیه دالانی است که شما را به گذشته می‌برد. تقریبا تمام فیلم در فضای داخلی فیلم‌برداری می‌شود و به روند زندگی این زنان، ارتباطشان با رئیس و مردانی که به آن‌جا سر می‌زنند می‌پردازد.

داستان فیلم در گرگ‌و‌میش قرن بیست میلادی می‌گذارد و گاهی عجیب به نظر می‌رسد که دنیا در کمی بیشتر از صدسال پیش چقدر با چیزی که امروزه تجربه می‌کنیم متفاوت است. می‌توان گفت فیلم نگاهی فمنیستی هم دارد و دورانی نه‌چندان دور را به تصویر می‌کشد که زنان در آن هیچ قدرتی ندارد. دختران به خاطر بدهی فروخته می‌شوند، زنان اگر خانواده‌ای نداشته باشند که از آن‌ها حمایت کند، اگر شوهر یا ثروتی نداشته باشند تقریبا برای گذران زندگی هیچ‌کاری نمی‌توانند انجام دهند.

پنهان

 

پنهان

اگر دنبال فیلمی پر از تعلیق و اضطراب می‌گردید پنهان گزینه خوبی است. بخش زیادی از فیلم می‌گذرد و چیزی‌که نمی‌دانید چیست مضطربتان می‌کند. چیزی‌که حتی شخصیت‌های داستان هم نمی‌دانند چیست! هانکه دوست دارد سراغ روایت‌هایی برود که ببیننده را کمی آزار می‌دهند و روان او را درگیر می‌کنند و پنهان یکی از آثار واقعا موفق او در این زمینه است.

در این فیلم داستان زوجی به اسم‌های جورج و آن را می‌بینم که نوار‌های ویدئویی دریافت می‌کنند که ظاهرا چیز خاصی در آن‌ها نیست. اما انگار کسی تمام مدت آن‌ها را می‌پاید. اوایل فیلم حس می‌کنید که با تریلری هیجان‌انگیز طرفید. اما هرچه جلوتر می‌رود متوجه خواهید شد که فیلم به تفکری پیچیده درباره تاریخ مدرن فرانسه تبدیل می‌شود.

در جایی از ماجرا جورج حدس می‌زد این‌ها به دوران کودکیش و مردی الجزایری برمی‌گردد که جورج به او آسیب زده است. این مرد والدینش را در جریان کشتار‌های ۱۹۶۱ پاریس از دست داده. مواجهه او و جورج شوکه‌کننده است…شبیه وحشتی از گذشته که ناگهان سروکله‌اش در زمان حال پیدا می‌شود. هانکه عمدا پایان فیلم را باز می‌گذارد تا بر احتمال بازگشت شرایط عجیب‌و‌غریب تاکید کند. یعنی فصل‌های تاریک تاریخ را می‌توان سرکوب کرد اما آن‌ها هرگز پاک نمی‌شود و همیشه ممکن است برای انتقام بازگردند و زنجیره این انتقام به نسل‌های بعدی و بعدی کشیده می‌شود.

یک پیامبر

یک پیامبر

شاید بزرگ‌ترین اسم در سینمای امروز فرانسه ژاک اودیار باشد و شاید هیچ‌ درام دیگری درباره زندان به‌اندازه همین فیلم او تنش‌زا نباشد. در این فیلم با داستان مالک که مسلمان و الجزایری-فرانسوی است همراه می‌شویم. او در سن نوجوانی زندانی می‌شود و تحت فرماندهی گروهی از مافیای اهل جزیره کرس قرار می‌گیرد. همین او را به قلمرویی خطرناک می‌کشاند. مالک بین محافظت از رئیس‌های خلافکارش و ریشه‌هایش در دین اسلام گیر افتاده. در صحنه‌ای گرافیکی او به دستور رئیسش یکی از زندانی‌ها را می‌کشد. این اتفاق خونین فضا را برای بازگشت و رستگاری او فراهم می‌کند.

در طی فیلم می‌بینیم که مالک کم‌کم یاد می‌گیرد ریشه‌های مسلمانش را بپذیرد و کم‌کم فضای زندان هم تغییر می‌کند بیشتر بر اصول ایمان و جامعه استوار می‌شود. همه این‌ها در حالی اتفاق می‌افتد که آینده مالک همچنان نامشخص است. این فیلم گیرا و خشن درباره پذیرش مسئولیت است، آن هم زمانی‌که ناامیدی مطلق همه‌جا را فرا می‌گیرد.

سی‌و‌پنج جرعه رام

سی‌و‌پنج جرعه رام

کلر دنی درک واضحی از بدن‌ها و فضایی که اشغال می‌کنند دارد. او جهان فیزیکی را خوب می‌شناسد و بینشی تیزبین نسبت به آن دارد و معمولا رویکردش را به کمک اشکال مختلف خشونت مثل خشونت میل مردانه، خشونت استعمارگانه و خشونت خاطره بیان می‌کند. در این فیلم هم بدن‌ها اهمیت فوق‌العاده‌ای دارند. اما سی‌پنج جرعه رام یکی از لطیف‌ترین فیلم‌هایی است که ساخته شده. فیلم پرتره‌ای غم‌انگیز‌ از بیوه‌ای تنها، دخترش که مدام مستقل‌تر می‌شود و خانواده‌ای است که آن‌ها با ساکنان آپارتمان کنار هم می‌سازند.

این فیلم داستانی است تلخ و شیرین از شادی‌ها و ناامیدی‌هایی که زندگی را شکل می‌دهند و ما را به‌هم نزدیک یا از هم دور می‌کنند. به‌علاوه، فیلم در خودش موزیکالیته فیزیکی‌ای دارد و به کمک آن زیر پوستتان می‌خزد و نمی‌گذارد به این راحتی‌ها فراموشش کنید. پس باید گفت که سی‌پنج‌ جرعه رام یکی از بهترین فیلم‌های فرانسوی قرن بیست‌و‌یکم است که باید ببینید.

رتبه‌بندی ۱۰ مورد از بامزه‌ترین فیلم‌های دیزنی

جمع‌بندی

در این فهرست سراغ فرانسه رفتیم و به فیلم‌های مختلفی از جنس شادی و غم، جسورانه و حتی واپس‌گرا پرداختیم و نگاهی به بهترین فیلم‌های سینمای فرانسه در قرن بیست‌و‌یکم انداختیم. البته که هنوز به نیمه‌های قرن هم نرسیده‌ایم و نمی‌دانیم زندگی بشر و جهان سینما شاهد چه تغییراتی خواهد بود. اما به نظر شما هیچ‌کدام از این فیلم‌ها می‌توانند جایگاه خودشان را حفظ کنند و در تاریخ ماندگار شوند؟

سوالات متداول

  • بهترین فیلم‌های فرانسوی قرن بیست‌و‌یکم تا این‌جای کار کدام اند؟ فیلم‌هایی مثل آملی، پرتره زنی در آتش، پنهان و خانه بردباری جزء بهترین فیلم‌های فرانسوی قرن اخیر هستند.
  • بهترین کارگردان‌های فرانسوی در قید حیات چه کسانی هستند؟ از جمله بهترین کاگردان‌های فرانسوی معاصر ما می‌توان به برتران بونلو، لئو کاراکس، ژان پیر ژونه و ژاک اودیار اشاره کرد.

منبع: IndieWire Taste of Cinema


انیمه چی ببینیم؟ | میزگیم انیمه‌ای با @WeebHead

Loading

تگ ها

نظرات

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها