هنگامی که یک فیلم مورد استقبال عمومی قرار نمیگیرد یا به جای جذب مخاطب گسترده، تنها طرفداران اندکی اما پرشور پیدا میکند، ممکن است به عنوان یک فیلم کالت کلاسیک شناخته شود. اغلب، محبوبیت چنین فیلمهایی طی سالها یا دههها به تدریج افزایش مییابد و برخی از آنها با نگاهی به گذشته، پیشرو زمان خود به نظر میرسند. به عنوان مثال، میتوان به صحنهای در فیلم «بازگشت به آینده» اشاره کرد که مارتی میگوید: «فکر نکنم شماها هنوز آماده این چیزها باشید. اما بچههاتون عاشقش خواهند شد.»
فیلمهای کالت کلاسیک صرفاً مختص آثار سینمایی با بازیگران زنده نبوده و انیمیشنها نیز سهم قابل توجهی در این حوزه دارند. برخی از این آثار به سرعت محبوبیت یافته و برخی دیگر به تدریج مورد اقبال مخاطبان قرار گرفتهاند. در ادامه، تعدادی از برجستهترین و متمایزترین انیمیشنهای کالت کلاسیک از خوب به عالی رتبهبندی شدهاند.
۱۰. پسر مادیان سفید
کارگردان: مارسل یانکوویچ
«پسر مادیان سفید» فیلمی انیمیشنی در ژانر فانتزی و ماجراجویی است که میتوان آن را در زمره آثار هنری نیز دستهبندی کرد. این اثر با شیوهای جسورانه و بدیع، داستانی ظاهراً کلاسیک و فانتزی را بازگو میکند. داستان حول محور سه برادر، سه اژدها و سه شاهزاده خانم میچرخد و پیشبینی اینکه کدام گروه قهرمان، کدام گروه در خطر و کدام گروه شرور هستند، چندان دشوار نیست.
بقیهی فیلم «پسر مادیان سفید» فاقد کلیشه بوده و اصلا قابل پیشبینی نیست و انیمیشن آن، با وجود سادگی اولیه، با پیشرفت روایت، جذابیت فزایندهای مییابد. هرچند این اثر ممکن است مورد پسند تمامی مخاطبان قرار نگیرد، اما نظر اکثریت بینندگان آن تاکنون مثبت ارزیابی شده است.
۹. بلادونای غم و اندوه
کارگردان: ایچی یاماموتو
فیلمهای انیمه فوقالعادهای وجود دارند که میتوان آنها را در دسته فیلم های نیش (Niche) یا حتی کالت کلاسیک توصیف کرد و «بلادونای غم و اندوه» یکی از آنهاست. این فیلم عنوانی عجیب و گیرا دارد و وقتی واقعاً مینشینید تا آن را تماشا کنید، حتی عجیبتر میشود. تماشای آن تجربهای پیچیده، گاهی شوکهکننده و همیشه آزاردهنده برای مخاطب رقم میزند.
۸. «هِوی مِتال» (۱۹۸۱)
کارگردانان: پینو ون لامسوئرده، جان برونو، جیمی تی. مورا کامی
فیلم «هِوی مِتال»، مانند بسیاری از فیلمهای آنتولوژی، به دلیل داشتن بخشهای متعدد که هر کدام داستانی مستقل را روایت میکنند، کمی سخت خلاصه میشود. این بخشها از لحاظ ژانر و تا حدی از نظر موضوعی به هم مرتبط هستند، و یک ایده کلی در پس آن ها وجود دارد که تمامی داستانها از آن نشأت میگیرند: یک گوی درخشان دختری جوان را با یک سری ماجراهای ترسناک و فانتزی سیاه روبرو می کند.
در برخی بخشها، انیمیشن فیلم به شدت خامدستانه است و بدون شک میتوان گفت که «هوی متال» تلاش کرده است با بهرهگیری از محتوای صریح جنسی و خشونتآمیز، نسبت به اکثر فیلمهای انیمیشن، مخاطب را شوکه و برانگیزد. این ویژگیها به «هوی متال» چهرهای دوگانه بخشیدهاند؛ از یکسو آن را به یک کالت کلاسیک تبدیل کرده و از سوی دیگر، نقدهای بسیاری را برانگیخته است. برخی از منتقدان حتی اذعان داشتهاند که این فیلم در طول سالها بر مخاطبان تاثیر گذاشته و باعث شکلگیری یک گروه پرشور از مخاطبان شده است.
۷. «زیردریایی زرد» (۱۹۶۸)
کارگردان: جرج دانینگ
فیلم «زیردریایی زرد» (Yellow Submarine) که در سال ۱۹۶۸ منتشر شد، یکی از فیلمهای مرتبط با گروه موسیقی بیتلز است. این فیلم یک انیمیشن موزیکال است که بر اساس ترانههای معروف بیتلز ساخته شده و داستانی تخیلی و سوررئال دارد. اگرچه اعضای بیتلز به طور مستقیم در ساخت این فیلم نقش نداشتند (به جز چند صحنه کوتاه در پایان فیلم)، اما شخصیتهای انیمیشن فیلم بر اساس آنها طراحی شده و موسیقی آن نیز شامل تعدادی از ترانههای مشهور بیتلز است.
گروه بیتلز را نمیتوان به عنوان یک گروه موسیقی کالت طبقهبندنی کرد، زیرا به بیان سادهتر، موسیقیدانها به مراتب بزرگتر، تحسینشدهتر یا شناختهشدهتر از بیتلز نمیشوند. اما فیلمهایی که اعضای بیتلز در آنها بازی کردهاند، عموماً در میان مخاطبان عام کمتر شناخته شدهاند و عمدتاً مورد توجه طرفداران پر و پا قرص این گروه قرار دارند. (به استثنای فیلم بسیار محبوب و مورد علاقه « A Hard Day’s Night»؛ البته از فیلم « Help!» به بعد، اوضاع کمی عجیب و غریب میشود).
فیلم «زیردریایی زرد» با اینکه احتمالاً یکی از بهترین آثار مرتبط با بیتلز است. این فیلم حس و حالی خاص دارد که بیشتر برای افرادی که به دنبال تجربهای کمی عجیب و غریب هستند، لذتبخشتر خواهد بود. این فیلم از نظر بصری خیرهکننده است و اگرچه داستان آن شاید خیلی پیچیده نباشد، اما دنیای تخیلی و انیمیشنهای خیالانگیز و شگفتانگیزش باعث میشود که تماشای آن ارزشمند باشد. گرچه که شخصیتهای اصلی شبیه اعضای بیتلز هستند، اما خود اعضای گروه فقط نقشهای صوتی کوتاهی در فیلم دارند.
۶. «جادوگران» (۱۹۷۷)
کارگردان: رالف باکشی
تقریبا تمام آثار رالف باکشی در دسته کالت کلاسیک قرار میگیرند. چرا که صرف نظر از کیفیت، او یک فیلمساز منحصر به فرد است و آثارش همیشه به وضوح نشانههای خودش را دارند. اما «جادوگران» یکی از جسورانهترین، عجیبترین و شاید بهترین آثار اوست. در این فیلم، محتوای بزرگسالانه نسبت به برخی دیگر از آثار باکشی کمی کاهش یافته، اما از نظر وسعت و ترکیب ژانرها بسیار بلندپروازانهتر است. جادوگران تلفیقی کامل از ژانرهای علمیتخیلی و فانتزی است که در دنیایی پسا آخرالزمانی و هزاران سال پس از نابودی جهان بر اثر جنگ هستهای رخ میدهد. این سیاره دگرگونشده میزبان موجوداتی افسانهای همچون پریها، جادوگران و سایر موجودات جادویی است. فیلم، نبردهایی را به تصویر میکشد که در آن عناصر افسانهای، آیندهنگر و معاصر به گونهای در هم تنیدهاند که یادآور زمان تولید فیلم است. توصیف آن دشوار است، اما ارزش دیدن دارد.
۵. «آلیس» (۱۹۸۸)
کارگردان: جان شوانکمایر
برخی از فیلم هایی که تا اینجا ذکر کردیم عجیب بودند، اما حالا قرار است وارد دنیای بسیار عجیبتری شویم. وارد دنیای «آلیس». ین فیلم، بازگویی داستانی است که بیشتر مردم احتمالاً با آن آشنا هستند: «ماجراهای آلیس در سرزمین عجایب» اثر لوئیس کارول. اما نحوهی ارائه و حس کلی فیلم «آلیس» در سال ۱۹۸۸ به هیچ وجه آشنا یا قابل پیشبینی نیست.
این فیلم کالت کلاسیک شاید یکی از هراسانگیزترین آثار فانتزی در میان آثاری که برای تماشای خانوادهها، بهویژه کودکان، مناسب نیستند. البته در فیلم نه ناسزایی شنیده میشود و نه خشونتی شدید به تصویر کشیده میشود، اما فضاسازی فیلم در لحظات آرامترش مانند یک رؤیای ناآرام است و در قسمتهای ترسناکترش به یک کابوس تبدیل میشود. تنها شخصیت زنده در فیلم، خود آلیس است و سایر شخصیتها با استفاده از انیمیشن استاپموشن به صورتی ناآرام و نگرانکننده به تصویر کشیده شدهاند.بنابراین، اگر این فیلم باعث شود کابوس ببینید، حداقل آن کابوسها از نظر بصری فوقالعاده خواهند بود!
۴. «نئون جنسیس اووانجلیون: پایان اووانجلیون» (۱۹۹۷)
کارگردانان: هیدهآکی آنو، کازویا تسوروماکی
اگر با دنیای انیمه آشنایی داشته باشید یا در محافل علاقهمندان به این سبک حضور داشته باشید، احتمالاً نام «نئون جنسیس اونگلیون» به گوشتان خورده است. این اثر از مهمترین انیمههای سریالی دهه ۱۹۹۰ بود. اما اگر بهصورت کلیتر و در مقیاس جهانی به آن نگاه کنیم، نمیتوان انکار کرد که این سریال برای همه جذاب نیست. (البته فیلمهای بازسازی اووانجلیون تلاش کردند تا این انیمه را برای مخاطبان بیشتری قابلفهم کنند).
اما «پایان اونگلیون» اثری متفاوت است؛ این فیلم در واقع بهعنوان یک پایانبندی طولانی برای سریال اصلی عمل میکند و تمامی جنبههای تاریک و پیچیده آن را به نهایت خود میرساند. این اثر، حملهای بیوقفه به حواس و ذهن بیننده است، بهطوری که هم تحسینبرانگیز و هم ترسناک است. برای اینکه بتوانید از این اثر لذت ببرید و بهدرستی آن را درک کنید، باید بهطور عمیق در دنیای «نئون جنسیس اونگلیون» غرق شده باشید. البته آشنایی با داستان های قبلی به هیچ وجه تضمین نمیکند که از این فیلم تاریک، ناامیدکننده و چالشبرانگیز، لذت ببرید.
۳. «ردلاین» (۲۰۰۹)
کارگردان: تاکاشی کوئیکه
انیمیشنی یا غیر انیمیشنی، دلایل محکمی وجود دارد که فیلم اکشن «ردلاین» را یکی از جذابترین آثار دهه خود بدانیم که کمتر به آن توجه شده. داستان فیلم به طرز شگفتآوری ساده و غیرقابلمقاومت است؛ تمام شخصیتهای اصلی درگیر یک مسابقه بینکهکشانی دیوانهوار هستند، و بخش عمدهای از فیلم به نمایش این رویدادهای پرسرعت و مملو از آدرنالین اختصاص دارد.
صحنه مسابقات پاد (Pod) از فیلم The Phantom Menace را مجسم کنید؛ اما این بار با خودروهایی که کمی بیشتر حال و هوای «آمریکایی گرافیتی» (American Graffiti ) دارند (بله، دو فیلم از جورج لوکاس!) و به یک فیلم بلند تبدیل شده است. این توصیفی کوتاه از حس و حال فیلم کالت کلاسیک «ردلاین» است. همچنین میتوان آن را با فیلم «سرعت مسابقهای» مقایسه کرد که یک سال پیشتر اکران شد و اگرچه به صورت لایو اکشن تولید شده بود، اما به وضوح از انیمیشن CGI بهره فراوان برده بود. در مقابل، «ردلاین» به طور کامل با دست نقاشی شده است و کل فیلم به معنای واقعی کلمه حیرتانگیز است.
۲. «سیاره شگفتانگیز» (۱۹۷۳)
کارگردان: رنه لالو
بدون شک، هرگاه سخن از فیلمهای انیمیشنی غیرمعمول با گروه طرفداران کالت به میان آید، نمیتوان از «سیاره شگفتانگیز» غافل شد. این اثر حتی پس از گذشت بیش از نیم قرن از زمان اکران اولیه، همچنان همان قدر عجیب، غریب و فرازمینی است که در آن زمان بود. داستان فیلم حول محور موجودات آبی غولپیکر و فوقالعاده هوشمندی میچرخد که انسانهای معمولیقد (که در مقایسه با آنها بسیار کوچک به نظر میرسند) را به عنوان حیوانات خانگی نگهداری میکنند.
این فیلم بیتردید روایتی گیجکننده و سورئال است که با مدت زمان کوتاه ۷۲ دقیقهای خود، تجربهای فشرده و عجیب از داستانهای علمیتخیلی انیمیشنی را ارائه میدهد. «سیاره شگفتانگیز» از آن دسته آثاری است که ممکن است در هنگام تماشا، بسیار ساده جلوه کند؛ اما تأثیر آن مدتها پس از پایان فیلم در ذهن باقی میماند. این فیلم به گونهای است که بیننده را به تأمل و بازنگری در آن وا میدارد و میل به تماشای مجدد را برمیانگیزد. اگرچه در ابتدا عمدتاً مورد توجه علاقهمندان به انیمیشنهای کلاسیک بود، اما تأثیر آن بر طیف گستردهای از مخاطبان به وضوح قابل مشاهده است.
۱. «آکیرا» (۱۹۸۸)
کارگردان: کاتسوهیرو او تومو
فیلم انیمیشنی «آکیرا» از همان دقایق آغازین با ریتمی تند و روایتی نفسگیر، مخاطب را درگیر خود میکند. این اثر به عنوان یکی از برجستهترین نمونههای ژانر انیمه، به حق جایگاه خود را در تاریخ سینما به عنوان یک کلاسیک علمیتخیلی تثبیت کرده است. داستان در نئوتوکیو، در سال ۲۰۱۹ (که در آن زمان آیندهای دور تصور میشد)، جریان مییابد و حول محور یک باند موتورسیکلتسوار شکل میگیرد. با ظهور تواناییهای خارقالعاده در یکی از اعضای این باند، زندگی آنها دستخوش تغییرات اساسی میشود. این تواناییها به تدریج به تهدیدی جهانی تبدیل میشوند.
تمامی عناصر بصری و صوتی فیلم «آکیرا» از جمله سبک انیمیشن، طراحی شخصیتها و وسایل نقلیه، طراحی جهان داستان و به ویژه موسیقی متن آن، به طور کامل با هم ترکیب شدهاند و اثری ماندگار را خلق کردهاند. این فیلم پرهیجان و جذاب، نمونهای از آثار انیمیشنی است که اگرچه به اندازه آثار میازاکی به طور گسترده شناخته شده نیست، اما برای مخاطبانی که به دنبال داستانی قویتر با مضامین علمیتخیلی و روایتی عاری از هرگونه اغماض احساسی هستند، تجربهای منحصربهفرد و ارزشمند خواهد بود.
منبع : collider
نظرات