بهترین فیلم‌های ترسناک هر دهه قرن گذشته
انتخاب سردبیر برترین‌ها برترین‌های سینما و انیمه سینما

بهترین فیلم‌های ترسناک هر دهه قرن گذشته

سال ۲۰۲۴ فیلم‌های زیادی در ژانر وحشت دیدیم. فیلم‌های ترسناک و هیجان‌انگیزی در سبک‌های مختلف؛ از عنکبوت‌های قاتل گرفته تا خون‌آشام‌های بالرین. به‌علاوه، امسال فیلم‌های مختلفی به بزرگ‌ترین فیلم‌های وحشت سینما ادای احترام کردند؛ از اکسپرسیونیسم دهه ۱۹۲۰ آلمان گرفته تا قاتلان زنجیره‌ای دهه ۱۹۹۰. این تنوع نشان می‌دهد که ژانر وحشت چقدر انعطاف‌پذیر است و این‌که از آغاز سینما تا حالا چقدر فیلم‌های ترسناک نقش جدی در تاریخ سینما داشتند.

به هر حال هر دهه روند خودش را در ژانر وحشت داشته است. بهترین فیلم‌های ترسناک هر دهه قرن گذشته یا توانسته‌اند آغازگر روند جدیدی در ژانر باشند یا روند‌هایی که دیگر قاعده شده بودند را شکستند. مثلا فیلم‌های زامبی، آدم‌خوار و اسلشر را ببینید. همه این عناصر در هشت دهه گذشته حضور داشتند و خودشان نشان‌دهنده تکامل ژانر وحشت هستند و نشان می‌دهند چرا این ژانر هنوز محبوب بیننده‌ها و منتقدان است.

Bride of Frankenstein – 1935

عروس فرانکنشتاین

فرانکنشتاین یکی از مهم‌ترین و به‌یادماندنی‌ترین فیلم‌ها در ژانر ترسناک است. چهره و بازی بوریس کارلوف در نقش موجود زنده‌شده مری شلی در خاطر بسیاری حک شده. او برای اولین بار در سال ۱۹۳۱ با بازی در فیلم فرانکنشتاین به این شخصیت روی پرده سینما جان بخشید. چندسال بعد و در سال ۱۹۳۵ دنباله این فیلم با اسم عروس فرانکنشتاین ساخته شد که به‌درستی شاهکار کارگردانی جیمز ویل شناخته می‌شود. کارلوف بار دیگر نقش همان هیولا را بازی می‌کند که از قبر آتشین جان سالم به‌در برده است و حالا در کنار همسر از مرگ‌برخاسته و جدیدش ظاهر می‌شود. طراحی شخصیت او هم به‌اندازه شخصیت اصلی خاص و دیدنی است.

بهترین فیلم‌های هیولایی که هیولای واقعی در آن‌ها انسان است

البته فیلم پایان قدرتمند فیلم اول، که در آن خالق و مخلوق باهم می‌مردند، را زیر سوال می‌برد و نادیده می‌گیرد. اما رابطه‌ای تراژیک‌تر می‌سازد که به‌همان اندازه دیدنی است و این نقص را می‌پوشاند. عروس فرانکنشتاین ترکیبی است از ژانر‌های علمی-تخیلی، وحشت و عاشقانه گوتیک و به درون‌مایه‌های مختلفی مثل تنهایی، بیگانگی و خطرات قدرت زیاد می‌پردازد. فیلم‌برداری زیبای سیاه و سفید و جلوه‌های بصری که آن‌قدر هم کهنه به‌نظر نمی‌رسند باعث شده که این فیلم جایگاه خودش را به‌عنوان یکی از ستون‌های اصلی ژانر وحشت طی سال‌ها حفظ کند و بین بهترین فیلم‌های ترسناک هر دهه‌ قرن گذشته قرار بگیرد.

Cat People – 1942

مردم‌ گربه‌ای

در دهه ۱۹۴۰، یونیورسال تلاش می‌کرد فرنچایز‌های هیولایی خودش را گسترش دهد. مثلا آن‌ها مرد گرگ‌نما را معرفی کردند و دنباله‌های مختلفی برای دراکولا و فرانکنشتاین ساختند. آن‌ها تقریبا بر ژانر وحشت سلطه داشتند تا این‌که استودیو RKO هم تصمیم گرفت مجموعه جدیدی از فیلم‌های ترسناک را عرضه کند. آن‌ها تهیه‌کنندگی و هدایت این پروژه را به وال لوتون سپردند. اولین فیلمی که از این همکاری به‌دست آمد، فیلم ترسناک و ماورالطبیعی Cat People بود.

این فیلم رویکرد ملایم‌تری نسبت به ژانر وحشت داشت و بیشتر روی فضای مه‌‌آلود و مرموز تاکید می‌کرد تا بتواند تعلیق ایجاد کند. فیلم درباره زنی مهاجر بود که میراث گربه‌ای خشن را هم با خود داشت. داستان فیلم با درون‌مایه‌های فمنیستی گره خورده بود و کلیشه‌ها معمول ژانر وحشت را به چالش می‌کشید. به‌علاوه، فیلم آدم‌های گربه‌ای را به‌عنوان اولین فیلمی می‌شناسند که از «جامپ اسکر» استفاده و درواقع این مفهوم را به سینمای وحشت اضافه کرد. ویژگی‌ای که پس از آن در بسیاری از فیلم‌های ترسناک دیده می‌شود.

البته این فیلم الهام‌بخش ساخت فیلمی دیگر هم شده. فیلمی که در واقع بازسازی آدم‌های گربه‌ای است. ما پر است از مضمون‌های تاثیر مواد مخدر و انرژی‌های جنون‌آمیز. این فیلم هم برای بعضی‌ها بسیار جالب شد و طرفداران خودش را دارد. اما همچنان فیلم اول یکی از بهترین نمونه‌های ژانر وحشت در دهه ۴۰ میلادی به حساب می‌آید.

Diabolique – 1955

شیطانی

در دهه ۱۹۵۰ ژانر وحشت گوتیک محبوبیش را در آمریکا از دست داد، چون بیشتر مخاطبان هیولاهای علمی-تخیلی و فیلم‌هایی مثل The Thing from Another World و Invasion of the Body Snatchers را ترجیح می‌دادند. اما در همین زمان انگلستان این کمبود را جبران می‌کرد و استودیو Hammer Films نسخه‌های خونین خودش از هیولاهای کلاسیک مثل فرانکنشتاین و دراکولا را می‌ساخت. در همین حال بعضی از تاثیرگذارترین آنتاگونیست‌های انسانی ژانر وحشت هم ساخته شدند.

فیلم شب شکارچی در زمان عرضه آن‌طور که باید درک نشد. اما حالا به‌عنوان یکی از شاهکارهای گوتیک جنوبی می‌شناسندش. همزمان با آن، تریلری بسیار تاثیرگذار به نام Les Diaboliques در فرانسه ساخته شد. این فیلم در دسته وحشت روان‌شناختی جا می‌گیرد. آنری ژرژ کلوزو قبلا هم با فیلم The Wages of Fear نشان داده بود که چطور می‌تواند تنش را تا جای ممکن بالا ببرد؛ تا جایی‌که قلب تماشاگران در دهانشان بتپد! در فیلم دیابولیک هم او از این تواناییش استفاده می‌کند. ماجرای این فیلم در مدرسه‌اس شبانه‌روی می‌گذرد. دو زن نقشه قتلی برای مدیر خیانت‌کار مدرسه کشیده‌اند. این فیلم الهام‌بخش فیلم‌های زیادی شده و چند بازسازی ضعیف هم داشته. اما نسخه اصلی در بین بهترین فیلم‌های ترسناک هر دهه قرن گذشته قرار می‌گیرد.

Psycho – 1960

روانی

دهه ۱۹۶۰، دهه تغییرات اساسی بود و سینما و ژانر وحشت هم از آن عقب نماندند. مثلا فیلم بچه رزماری، شیطان‌پرستی را به سینمای مدرن آورد و فیلم شب مردگان زنده، زامبی‌های سینمای مدرن را اختراع کرد. اما مهم‌تر از همه باید بدانید که این دهه با اثر افسانه‌ای آلفرد هیچکاک یعنی روانی شروع شد. فیلمی که تا دهه‌ها بعد الهام‌بخش فیلم‌هایی با قاتل‌های چاقو به‌دست بود.

وقتی شخصیت ماریون کرین برای اولین‌بار وارد متل بیتس شد و خواست دوش بگیرد، تماشاگران حدسش را هم نمی‌زدند که قرار است شاهد خلق تاریخ ژانر وحشت باشند. آن‌ها قرار بود با یکی از خون‌سردترین و تهدید‌آمیزرین شرور‌های سینما یعنی نورمن بیتس مواجه شوند. این‌جا بود که هیولاهای شنل‌پوش افسانه‌ای و موجودات چشم‌سیاه که از فضا آمده بودند جایشان را به قاتلی با ظاهر و رفتار عادی دادند که می‌توانست پسر همسایه باشد!

در کنار فیلم کمتر شناخته شده Peeping Tom که تنها چندماه بعد از روانی منتشر شد، فیلم کلاسیک هیچکاک هم به‌عنوان یکی از اصلی‌ترین پایه‌گذار‌های ژانر اسلشر شناخته می‌شود. فیلمی که نه‌تنها بر ژانر وحشت دهه ۱۹۶۰ تاثیر گذاشت، بلکه کلا تعریف جدیدی برای این سبک ارائه کرد.

The Texas Chain Saw Massacre – 1974

قتل‌عام با اره‌برقی در تگزاس

دهه ۱۹۷۰ دوره‌ای طلایی برای سینمای وحشت بود. اتفاقات مهمی مثل رسوایی واترگیت و جنگ ویتنام به بدبینی‌ شدید بین مردم دامن زده بود و استودیو‌های هالیوودی هم با این حال‌و‌هوا همراه شدند. پس آثار تکان‌دهنده‌ای مثل بیگانه و جن‌گیر خلق شدند. استیون اسپیلبرگ هم به‌عنوان اولین بلاک‌باستر تابستانی فیلم آرواره‌ها را راهی سینما کرد. اما هیچ‌کدام از این فیلم‌های تاثیرگذار نمی‌توانند با وحشت خام و نفس‌گیری که فیلم مستقل توب هوپر ایجاد کرد رقابت کنند. فیلم قتل‌عام با اره‌برقی در تگزاس از آن فیلم‌های ژانر وحشت است که همیشه در هر لیستی پیشنهاد می‌شود.

اما اگر تداعی اسم فیلم و انتقاد‌های منتقدان زمان خودش را کنار بگذاریم و از دریچه امروزی به فیلم نگاه کنیم متوجه می‌شویم این فیلم چندان هم خشن نیست. فیلم بدون خون و خون‌ریزی نیست. اما اگر استاندارد‌های امروز سینما را در نظر بگیرید و حتی نگاهی به دنباله‌های فیلم بیندازید، متوجه می‌شوید که قتل‌عام با اره‌برقی در تگزاس چقدر محتاط عمل کرده است. کارگردان تلاش کرده بیشتر به‌کمک فضا‌سازی و استفاده از تخیل مخاطبان ذره‌ذره احساس ترس را بپرورد.

شاهکار هوپر نفس را در سینه‌تان حبس می‌کند و هنوز هم یکی از تجربه‌های شدید در سینمای وحشت محسوب می‌شود. تازه این‌کار را بدون تکیه به مقدار زیادی خون و خشونت انجام می‌دهد.

داستان هم ساده است. نوجوانان تگزاسی به خانه‌ای روستایی می‌روند، اما چیز‌هایی عجیب‌تر از تصور انتظارشان می‌کشد، چیز‌هایی که هرگز فکرش را هم نمی‌کردند. این فیلم توانست نسلی از شهرنشینان آمریکایی را از سفر جاده‌ای بترساند! حالا با این‌که بیشتر از ۵۰ سال از اکران فیلم گذشته هنوز هم می‌توان گفت که تاثیری عمیق و فراموش‌نشدنی روی بیننده‌ها می‌گذارد.

The Shining – 1980

درخشش

فیلم درخشش استنلی کوبریک وقتی برای اولین‌بار در تابستان ۱۹۸۰ به نمایش درآمد واکنش‌های بسیار متفاوتی گرفت. از منتقدان راضی تا آن‌هایی که کاملا ناراضی بودند. این فیلم از رمان استیون کینگ اقتباس شده و حتی خود کینگ هم اصلا از این اقتباس راضی نبود. شاید این حرف‌ها برای ما عجیب باشد. اما مدتی لازم بود تا همه بفهمند فیلم هم مثل هتل تسخیر‌شده قرار است تا ابد در کابوس‌های مخاطبان بماند. از آن زمان تا حالا درخشش مسیری طولانی را پشت‌سر گذاشته و به یکی از شاهکار‌های ژانر وحشت تبدیل شده است.

داستانی که کینگ نوشته کمی هم شخصی است و به نویسنده‌ای می‌پردازد که با اعتیاد به الکل دست‌و‌پنجه نرم می‌کند. او همراه همسر و فرزندانش برای نگهبانی از هتلی دورافتاده می‌رود که در زمستان‌ها خالی است و هیچ مهمانی هم ندارد. او می‌خواهد از این فرصت استفاده کند تا هم دغدغه مالیش کمتر شود و هم در محیطی ساکت و آرام روی کتابش وقت بگذارد. این داستان در دستان کوبریک به اثری سورئال و مبهم تبدیل شده است که ده‌ها تفسیر برایش نوشته‌اند.

درخشش به‌جای این‌که شما را ناگهان بترساند و از جا بپراند، آرام‌آرام راهش را باز می‌‌کند. کاری می‌‌کند احساس امنیتتان را از دست بدهید و بعد ناگهان با تبر به قلب ترس‌هایتان حمله می‌کند. طراحی تولید، فیلم‌برداری و موسیقی متن بی‌نظیر هم در این ماموریت با فیلم همسو می‌شوند تا فضایی وهم‌آور و خوفناک بسازند. پس حتما درخشش در بین بهترین فیلم‌های ترسناک هر دهه قرن گذشته جا می‌گیرد.

The Silence of the Lambs – 1991

سکوت بره‌ها

دهه ۱۹۹۰، دهه انتقالی برای سینما بود. آیکون‌های بزرگ اسلشر دهه ۱۹۸۰ محبوبیتشان را از دست داده بودند تا این‌که وس کریون با فیلم پست مدرن جیغ دوباره آن‌ها را احیا کرد. وحشت‌های ماورالطبعی هم به حاشیه رفته بودند تا دوباره فیلم‌هایی مثل ترسناک‌های ژاپنی از جمله Ringu و فیلم حس ششم ام. نایت شیامالان، آن‌ها را به مرکز توجه برگرداندند.

حالا دیگر مخاطبان قاتلان زنجیره‌ای واقعی را می‌شناختند و دوست داشتند فیلم‌های ترسناک به واقعیت نزدیک‌تر باشند و هیولا‌هایی را بسازند که برای آن‌ها ملموس‌ترند. خوشبختانه دو فیلم مهم در این دهه شخصیت‌هایی بسیار نمادین از این دسته معرفی کردند: فیلم هفت از دیوید فینچر و فیلم سکوت بره‌ها از جاناتان دمی.

دکتر هانیبال لکتر را حالا دیگر همه ما می‌شناسیم. او شخصیت آدم‌خواری خیالی است که توماس هریس نویسنده ساخته است. سال‌ها قبل مایکل مان این شخصیت را در فیلم Manhunter معرفی کرده بود. فیلم براساس رمان اژدهای سرخ هریس ساخته شد و برایان کاکس در آن نقش آدم‌کش متفکر و خونسرد را ایفا می‌کرد. شکارچی انسان حالا به فیلم کالت تبدیل شده است. اما در زمان خودش شکست خورد و کسی به آن توجه نکرد. همین هم راه را برای جاناتان دمی و آنتونی هاپکینز باز کرد تا یکی از بهترین شرور‌های تاریخ سینما را معرفی کنند.

سرگرم‌کننده‌ترین تریلرهای روان‌شناختی

هاپکینز در کمتر از یک‌چهارم فیلم در تصویر حضور دارد. اما این باعث نشد که نمایشی به‌یادماندنی و خیره‌کننده نداشته باشد. او برای بازی شاهکارش جایزه اسکار بهترین بازیگری را هم دریافت کرد. به‌علاوه، فیلم چهار جایزه اسکار دیگر شامل بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، بهترین بازیگر مکمل زن و بهترین فیلم‌نامه را هم به‌دست آورد. سکوت بره‌ها از زمان انتشارش تا کنون همیشه مورد ستایش قرار گرفته و دیدنش برای طرفداران ژانر وحشت همیشه جذاب است.

 28Days Later – 2002

28 روز بعد

بعد از وقایع ۱۱ سپتامبر، ژانر وحشت با چالشی تازه مواجه شد. دیگر هیولا‌های ساکت و آرام قدیمی نمی‌توانستند مردم را بترسانند. چون بسیاری از مخاطبان در آمریکا و دیگر نقاط جهان با دنیایی تاریک‌تر از آنچه تصور می‌کردند روبه‌رو شدند. حالا شرور‌های واقعی می‌توانستند از فیلم‌ها خطرناک‌تر باشند! در این زمان بود که کارگردان دنی بویل به همراه نویسنده  الکس گارلند، طرح فیلم ۲۸ روز بعد را ریختند. جایی‌که بعد از اپیدمی یک ویروس اکثر مردم جهان مرده‌اند و یا بدتر از آن به هیولاهایی خشمگین و قاتل تبدیل شده‌اند.

از نظر فنی این فیلم درباره زامبی‌ها نیست. اما خیلی از ویژگی‌های این خرده‌ژانر را در خودش دارد. پس شاید بتوان گفت یکی از بهترین فیلم‌های زامبی‌محور است. در این فیلم کیلین مورفی هم بازی می‌کند. او یکی از بازماندگان است که در بیمارستان از خواب بیدار می‌شود و می‌بیند دنیای اطرافش ویران شده. بویل و گارلند بعد از این فیلم آثار موفق زیادی در کارنامه‌شان داشتند. اما حالا می‌خواهد دنباله این فیلم با عنوان ۲۸ سال بعد را بسازند و امیدوارند که بتوانند بخشی از جادوی به‌یادماندنی آن اثر را دوباره بازآفرینی کنند.

Hereditary – 2018

موروثی

دهه ۲۰۱۰ خلاقیت در دنیای فیلم‌های ترسناک کمتر‌و‌کمتر شده بود و دیگر چندان فیلم‌های ترسناکی که دلچسب باشند یا چیز جدیدی داشته باشند را نمی‌شد دید. این‌جا بود اثر تازه‌ای شکل گرفت که به آن فیلم‌های ترسناک تعالی‌یافته یا elevated horror می‌گفتند. این دسته فیلم المان‌های مختلف ژانر وحشت مثل هیولا یا همه عناصر ترسناکی که بالاتر گفتیم را می‌گیرند و آن‌ها را با مفاهیم عمیق‌تری پیوند می‌زنند. مثلا به تروما‌ها، مسائل روان‌شناختی، تاریخی یا فرهنگی می‌پردازند. مثلا فیلم The Babadook به افسردگی اشاره می‌کند و Get Out از نژادپرستی می‌گوید و The Witch روی تعصب‌های مذهبی دست می‌گذارد. بعد از همه این‌ها هم فیلم Hereditary را داریم. اولین تجربه فیلم بلند آری آستر درباره مادرانگی، فرقه‌های شیطانی و تروماهای خانوادگی است.

تونی کولت در این فیلم در نقش مادر خیره‌کننده ظاهر می‌شود. او مادر خانواده‌ای ناکارآمد است. خانواده‌ای که با وقوع یک تراژدی در شرف از هم پاشیدن قرار دارد. اما داستان کم‌کم پیش می‌رود و متوجه می‌شوید فروپاشی خانواده کمترین مسئله است. چون این اتفاق در واقع به این دلیل افتاده تا زمینه ماجرا‌هایی شوم‌تر باشد. بازی کولت در این نقش آن‌قدر خوب بود که اگر در دنیایی بودیم که فیلم‌های ترسناک در جشنواره‌ها نادیده گرفته نمی‌شدند او حتما یکی از جوایز آکادمی را با خود به خانه می‌برد.

Talk to Me – 2022

با من حرف بزن

دهه جاری تازه به نیمه نزدیک می‌شود. اما تا همین‌جای کار هم فیلم‌های ترسناک خوب زیادی پخش شده‌اند که قطعا می‌توانند جزء بهترین فیلم‌های ترسناک هر دهه قرن گذشته قرار بگیرند و نماینده دهه ۲۰۲۰ باشند. سه‌گانه ترسناک X ساخته تی وست هم از نظر منتقدان خوب بود و هم در گیشه موفق عمل کرد. فیلم Nope از جوردن پیل هم ادامه مسیر او در خلق اسطوره‌شناسی ترسناک بود. فیلم When Evil Lurks با رویکرد خشن و بی‌رحمانه‌اش توجه‌های زیادی را به خود جلب کرد. اما گل سرسبد همه آن‌ها فیلمی غافلگیرکننده از برادران فیلیپو بود. با من حرف بزن اولین فیلم دو برادر استرالیایی است که قبل از این یوتیوبر بودند.

در نگاه اول شاید فیلم مثل دیگر آثاری باشد که به نیرو‌های ماروالطبیعه می‌پردازند و داستان نوجوانانی را می‌گویند که این نیروها تعقیبشان می‌کنند. اما در واقع سفری است دلهره‌آور که به خطرات سوگواری می‌پردازد، این‌که کنترل زندگی را به دست مردگان بدهید. سوفی وایلد در فیلم اجرایی بسیار واقع‌گرایانه دارد. در پایان فیلم می‌بینیم که چطور مرز بین دنیای زنده‌ها و مرده‌ها درهم تنیده می‌شود. استفاده کارگردان‌ها از جلوه‌ها عملی و فیلم‌برداری خلاقانه هم باعث شده که ترس بیشتر‌و‌بیشتر زیر پوستتان بخزد و شما را لبه صندلی نگه دارد. با من حرف بزن یکی از چند فیلم درخشان فیلم‌سازان نسل جوان است و باعث می‌شود بتوان بیشتر به آینده این ژانر امیدوار بود.

جمع‌بندی

فیلم‌های ترسناک همیشه طرفدار های جدی خودشان را هم دارند. اگر شما هم دلتان می‌خواهد سفری در سینمای وحشت داشته باشید جای درستی آمده‌اید. شاخص‌ترین فیلم‌های ترسناک هر دهه را ببینید تا متوجه تغییرات و ساختار‌شکنی‌ها و پیشرفت‌های این سبک شوید. به نظر شما بهترین فیلم‌های ترسناک هر دهه قرن گذشته کدام اند؟ جای کدام فیلم‌ها در این لیست خالی است؟

منبع: Collider


سام صابری و اولین کمپ کویری گیمینگ جهان | ولاگ کویری گیمینگ@samsaberi

سام صابری و اولین کمپ کویری گیمینگ جهان | ولاگ کویری گیمینگ@samsaberi

Loading

تگ ها

نظرات

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها