معرفی آثاری درباره پشتپرده صنعت فیلمسازی
بهترین فیلم ها درباره پشت پرده صنعت سینما
فیلمسازی اصلا پروسه راحتی نیست کافی است نگاهی به پشتصحنه فیلمهای کوتاه بیندازید تا ببینید فیلمسازان برای ساخت اثری کوتاه با چه چالشهایی روبرو هستند. همین ویژگیها دیدن این فیلمها را جذاب میکند علاوه بر این شما را با سلسله مراتب کارگردانها، بازیگرها و تهیهکنندههای استودیو آشنا میکند. شاید شما به کارکردن در سینما فکر کرده باشید؛ این که اگر تهیهکننده بودید از چه اشخاصی حمایت میکردید یا به عنوان بازیگر در چه آثاری نقشآفرینی میکردید!
دنیایی که جذاب و رویایی به نظر میآید اما در واقعیت پر از حواشی و چالشهایی بزرگ است. این فیلمها هم دقیقا مصائب کار در صنعت سینما را به شما نشان میدهد؛ بنابراین با این فیلمها میتوانید کمی در فانتزیهایتان سیر کنید اگر از عاشقان سینما هستید حتما نگاهی به این فیلمها بیندازید.
Singin’ in the Rain (۱۹۵۲)

برای عاشقان پیادهروی در باران
آواز در باران داستان دو بازیگر است که زمانی هنرپیشههای مشهور فیلمهای صامت بودند اما دیگر دوران سینمای صامت به سر آمده است. حالا باید خود را با استانداردهای جدید وفق بدهند. داستانش کمی آدم را یاد آرتیست (۲۰۱۱) میاندازد ولی در مقایسه با آن حال و هوایی بامزهتر دارد.
اگر دوران طلایی هالیوود و همین طور باران را دوست دارید. به احتمال زیاد اوقات خوشی را با آواز در باران تجربه خواهید کرد. سکانسی که جین کلی شور و شوق دارد و در حال آواز خواندن است جزو سکانسهای ماندگار سینما به شمار میآید. در حدی که دوست دارید همراه او دلتان را به دریا بزنید و بدون هیچ چتر و سرپناهی آواز بخوانید.
Sunset Boulevard (1950)

از عرش به فرش
بلوار سانست مثل Singin’ in the Rain به روزهای پایانی سینمای صامت میپردازد ولی در عوض فضایی تاریک و نوآر دارد. نورما دزموند ستاره سینمای صامت از روزهای اوج خود فاصله گرفته است و علاوه بر این وضعیت روانی جالبی ندارد. برای همین به دنبال راهی میگردد تا به دوران اوج خود بازگردد.
از طرفی جو گیلیس نویسندهای خردهپا قصد دارد نظر شرکت پارامونت را برای ساخت فیلم خود جلب کند اما در آن ناکام میماند تا این که جو با نورما آشنا میشود. آنها هدفشان مشترک است و به یکدیگر نیاز دارند. پس جو قبول میکند فیلمنامهای برای او بنویسد تا راحتتر پلههای ترقی را طی کند اما این رابطه از جایی به بعد خطرناک میشود.
بلوار سانست بیرحمی دستگاه هالیوود را نشان میدهد. صنعتی که به شدت محبوب است. اما اگر کسی نتواند در آن دوام بیاورد هر چه قدر هم هنرمند بزرگی باشد کنسل خواهد شد، در مقابل او را با بازیگر یا فیلمسازی جدید جایگزین میکند. با وجود این که زمان رویدادهای فیلم به گذشتهای دور و تاریخی تعلق دارد با این حال از سیستم حاکم بر هالیوود انتفاد میکند. انتقادی که میتوان آن را در سینمای مدرن هم مشاهده کرد.
The Player (1992)

سفری به هالیوود دهه ۹۰
تیم رابینز را بیشتر با رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴) میشناسیم. اما قبل از این در The Player نقش تهیهکنندهای برجسته و موفق را بازی میکرد. گریفین میل فرد بانفوذی در هالیوود به شمار میآید، با بازیگرهای مهمی در ارتباط است و هر پروژه مهمی زیر نظر او کلید میخورد. روزی نامههای تهدیدآمیزی از فردی ناشناس دریافت میکند که ممکن است زندگیاش را به هم بریزد. از نظر گریفین این شخص کسی است که قبلا فیلمنامهاش را رد کرده و حالا میخواهد انتقام بگیرد.
بازیگران مشهوری مثل شِر، جولیا رابرتز، جک لمون، بروس ویلیس و برت رینولدز در نقش خود به صورت کمیو حضور دارند. برای همین انگار دارید به هالیوود دهه ۹۰ سفر میکنید دههای که برخی آن را بهترین دهه سینما میدانند، علاوه بر این با ستارههای گذشته هالیوود آشنا میشویم؛ کسانی که امروز بازی نمیکنند یا دیگر فوت کردهاند.
۸½ (۱۹۶۳)

شاهکار فدریکو فلینی
تنها هالیوود علاقهای به دنیای پشتپرده دستاندرکاران سینما ندارد. اتفاقا کارگردانهای مشهور و مولفی مثل فدریکو فلینی آثار ماندگاری در این زمینه ساختهاند. گوییدو یک کارگردان کمالگرا و مشهور ایتالیایی در هشتونیم است که میخواهد فیلمی مطابق با استانداردهای خود بسازد اما هیچ استودیویی آن را قبول نمیکند.
فیلم فضایی سورئال و در عین حال واقعگرایانه دارد؛ بخش سورئال هشتونیم در فانتزیها و خیالبافیهای گوئیدو رخ میدهد. بخش دیگر دنیای واقعی و دشمنان گوییدو هستند که علاقهای به موفقیت او ندارند، در مقابل مدام گوییدو را تهدید میکنند و سنگ به پایش میاندازند. از طرفی اضطرابها و وسواسهای گوییدو اختلال بزرگی را در زندگی شخصی و هنریش ایجاد میکند.
در نهایت باید تماشا کرد آیا Passion Project گوییدو به جایی میرسد یا خیر؛ احتمالا این اصطلاح را شنیدهاید، پروژههای شخصی که فیلمسازان به دلیل محدودیتهایی که دارند نمیتوانند آنها را بسازند، وقتی سراغ پروژه موردنظرشان میروند که به فرد موفق و مطرحی در سینما تبدیل شده باشند.
با این حال چنین پروژههایی همیشه موفق از آب در نمیآیند. نمونهاش را میتوان در آخرین فیلم فرانسیس کاپولا یعنی مگالوپلیس مشاهده کرد. اثری پرهزینه و شکستخورده که مدت زمان زیادی قصد داشت آن را بسازد، اما اکثر استودیوها آن را رد کرده بودند. پس کاپولا بخش زیادی از ثروتش را صرف فیلمی کرد که اصلا ثمربخش نبود. در واقع هشتونیم نحوه الهام پروژههای شخصی فیلمسازان را بررسی میکند؛ این که گاهی چرا به موفقیتی بینظیر یا شکستی فجیع تبدیل میشوند.
Day for Night (1973)

مصائب عشق و فیلمسازی همه در روز به جای شب
روز به جای شب اثری از فرانسوا تروفو داستان بازیگران و دستاندرکاران فیلمی را دنبال میکنند که با چالشهای بزرگی در زندگی شخصی و کاری مواجه میشوند. فضایی رمانتیک و لطیف دارد که هر بینندهای را میتواند به خود جذب کند. فرانسوا تروفو یکی از چهرههای کلیدی موج نوی فرانسه به شمار میآید که علاقه خاصی به شکستن دیوار چهارم داشت.
نگاه متفاوتی هم نسبت به مقوله عشق داشت. تروفو تمام زوایای عشق از لذتها، شادیها و تلخکامیهای آن را بررسی میکند؛ بنابراین در Day for Night فقط سختیهای کار در سینما را به تصویر نمیکشد بلکه نگاهی معقولانه به دنیای عشق و عاشقی میاندازد.
Ed Wood (1994)

جانی دپ در نقش بدترین کارگردان تاریخ سینما
تیم برتون بیشتر با آثار فانتزی و گاتیک خود شناخته میشود با این وجود اد وود مثل چشمان بزرگ اثری بیوگرافی (biopic) است. البته در عین حال داستان متفاوتی را دنبال میکند فیلم درباره یکی از بدترین کارگردانهای تاریخ سینما یعنی اد وود است.
وود مثل اورسن ولز وظیفه نویسندگی، کارگردانی و تهیهکنندگی فیلمهایش را به عهده میگرفت. فقط برخلاف ولز محبوب نبود. منتقدان به فیلمهای او نمره پایینی میدادند و همچنین فروش پایینی را در گیشه تجربه میکردند. به همین خاطر در این زمینه وود کارگردان بدنامی محسوب میشود.
ژانر بیوگرافی معمولا به زندگی نوابغ میپردازد در حالی که برتون سراغ یکی از بدترین فیلمسازان جهان میرود. در واقع برتون شور و اشتیاق وود به سینما را تحسین میکند. این که خیلی به نظر بقیه توجه نمیکرد، علاوه بر این فیلمهایی با بودجهای بسیار کم میساخت؛ بنابراین اد وود با وجود این که فضایی واقعگرایانه دارد از طرفی تجربهای متفاوت و ماندگار به همراه دارد.
Adaptation (2002)

بررسی وضعیت بغرنج writers block
«اقتباس» بر اساس اتفاقاتی واقعی است. چارلی کافمن نویسنده فیلم در واقعیت قرار بود فیلمنامهای از کتاب سارق ارکیده بنویسد، اما در این فرایند ایده خاصی به ذهن او خطور نمیکرد و نمیتوانست کار را جلو ببرد چون کتاب ساختار دراماتیکی برای تبدیلشدن به یک لایو اکشن را نداشت. در عوض تصمیم گرفت فیلمنامهای درباره خودش بنویسد، خود را شخصیت اصلی قرار دهد سپس تمام موانع و چالشهایش را به فیلم تبدیل کند.
با تماشای Adaptation کاملا وضعیت چالشبرانگیز writers block را درک میکنید؛ وضعیتی که نویسندهها ایده جدیدی به ذهنشان خطور نمیکند علاوه بر این خلاقیت سابق را ندارند. با این وجود اقتباس حال و هوایی اغراقآمیز و عجیب دارد که محال است آن را فراموش کنید. نیکولاس کیج در نقش کافمن یکی از بهترین بازیهای کارنامه هنریش را ارائه میدهد.
کیج همیشه فیلمهایی با سناریوهای عجیب و گاهی مسخره انتخاب میکند که امکان دارد صدای منتقدین و مردم را در آورد. ولی در «اقتباس» نقشآفرینی ملموسی ارائه میدهد طوری که میتوانید تمام اضطرابها، وسواسها و دغدغههای فکری چارلی کافمن را حس کنید.
Once Upon a Time in Hollywood (2019)

متفاوتترین اثر تارنتینو
روزی روزگاری در هالیوود نامه عاشقانه تارنتینو به سینماست. از فیلمها و ژانرهای موردعلاقهاش مانند وسترن اسپاگتی که همیشه آنها را تحسین میکند. همچنین میتوان اشاراتی از فیلمهای مشهورش مثل حرامزادههای لعنتی (۲۰۰۹) را مشاهده کرد.
داستان روزی روزگاری در هالیوود مانند پالپ فیکشن عقب و جلو نمیشود. همچنین غیر از پایانش خشونت زیادی ندارد. از این نظر بیننده را غافلگیر میکند. در عوض تارنتینو از آثاری که قبلا ساخته بود انتقاد میکند و حتی جاهایی المانهای همیشگیاش را مسخره میکند.
روزی روزگاری در هالیوود ماجراهای ریک دالتون (لئوناردو دیکاپریو) و بدلکارش کلیف بوت در هالیوود دهه ۶۰ را دنبال میکند. ریک مثل قبل بازیگر مشهوری نیست و باید در انتخاب فیلمهای خود تجدیدنظر کند برای همین از آینده هراس دارد. از طرفی کلیف مثل برادر هوایش را دارد و سعی میکند از او حمایت کند. در کل فیلم یک پرودی از هالیوود دهه ۶۰ است که همه چیز در آن خوش آب و رنگتر از دنیای واقعی جلو میرود.
جالب است بدانید برخی از بازیگران فرعی فیلم مثل مارگارت کوالی، سیدنی سویینی، مایکی مدیسون و آستین باتلر در فیلم نقش سادهای به همراه داشتند. اما امروز به ستارههای نوظهور و گرانقیمت هالیوود تبدیل شدهاند. اگر داستان روزی روزگاری در هالیوود نظر شما را جذب نکند محال است چنین فیلم پرستارهای را رد کنید.
Babylon (2022)

رویه تاریک هالیوود
بابل مانند آواز در باران و بلوار سانست در دوره گذار فیلمهای صامت به ناطق رخ میدهد. اما برخلافشان درباره شخصیتهای جاهطلبی است که در این دوره شهرت و ثروث فراوانی را کسب کردند با این وجود نتوانستند جایگاهشان را حفظ کنند. پس خیلی با شخصیتهای دوستداشتنی مثل آواز در باران مواجه نمیشویم در مقابل با کاراکترهایی خوشگذران، جاهطلب و خودشیفته روبرو میشویم.
بابل اثر بینقصی نیست و سه ساعت و چهار دقیقه زمان دارد. دیمین شزل برخلاف فیلمسازان قبل از خود روی جنبه منفی و فاسد هالیوود تاکید میکند. بنابراین نمیخواهد داستانش را با کاراکترهایی ملموس و دوستداشتنی جلو ببرد. در هر صورت بابل طراحی صحنه و موسیقی متن زیبایی دارد.
بهتر است با دیدی باز و بیطرفانه آن را تماشا کنید. نشان میدهد هالیوود به هیچکس خصوصا آدمهای پست و حالبههمزن هم رحم نمیکند. فیلمهای ذکرشده بیشتر نشان میداد آدمهای بااستعداد و قابلاحترام امکان دارد روزی از صحنه روزگار حذف شوند، بابل برعکس این سناریو را نیز اثبات میکند.
American Movie (1999)

وقتی که دستتان بسته است.
مارک بورچارد یک فیلمساز مستقل است که قصد دارد پروژه فیلمکوتاه ترسناک خود به نام Coven را تکمیل کند. او با محدودیت بودجه دست و پنجه نرم میکند به همین خاطر از دوستان و بستگانش باید پول قرض بگیرد تا بتواند اثری باکیفیت خلق کند. همه بازیگران فیلم نقش خودشان را بازی میکنند همین ویژگی لحنی مستندگونه و واقعگرایانه به فیلم میبخشد. فیلم Coven نیز در واقعیت وجود دارد اما اندازه داستان آمریکایی هیچ گاه بازخورد خوبی دریافت نکرد.
فیلمسازی مستقل وادی متفاوت و اسرارآمیزی نسبت به سینمای Mainstream دارد. شاید به اندازه آن پرزرق و برق نباشد اما پر از ایدههایی نو و اشتیاقی وصفنشدنی است. با این وجود کمبود بودجه یا اسپانسر موانع بزرگی را بر سر راه فیلمسازان مستقل قرار میدهد. البته در عین حال میتواند استعداد عوامل فیلم را شکوفا کند بنابراین کارکردن در این حیطه مثل شمشیر دو لبه است.
اگر به آثار مستقل علاقه دارید یا در این حوزه کار میکنید فیلم آمریکایی پر از مطالب آموزنده است، همچنین اطلاعات کلیدی درباره فیلمسازی به شما ارائه میدهد. اثرهای زیادی درباره فیلمهای مستقل ساخته نشده است ولی فیلم آمریکایی به خوبی این دنیا را پوشش میدهد. در کل فیلمهای خوبی در این ژانر ساخته شدهاند که به درستی پشت پرده صنعت سینما را به تصویر میکشند بنابراین اگر فیلمی را از قلم انداختیم حتما در بخش نظرات آن را در میان بگذارید.
منبع: collider
سوالات متداول
نام این ژانر متفاوت و هنجارشکن چیست؟ به آثاری که پشت پرده صنعت فیلمسازی را نشان میدهند علاوه بر این به دستاندرکاران و عوامل فیلم میپردازند شوبیز (Showbiz Drama) میگویند.
از بهترین آثار شوبیز چند مورد نام ببرید؟ از بهترین فیلمهای شوبیز میتوان به روزی روزگاری در هالیوود، فیلم آمریکایی، اد وود، Adaptation و هشتونیم اشاره کرد.
بهترین بازی های ترسناک با امید لنون؛ میزگیم ویژه هالووین
نظرات