نگاهی به بهترین سریالهای ماه رمضان تاریخ تلویزیون
حلول ماه مبارک رمضان، دستکم از اوایل دههی ۷۰ خورشیدی فرصتی طلایی برای تلویزیون به شمار میرود. این ماه معنوی، معمولاً مخاطب بالقوهی بیشتری در اختیار این رسانه قرار میدهد و جذب این مخاطب باتوجهبه سبک زندگی او در این مدت، کار سختی نیست. در ۴ دههی اخیر و پیش از شکست کامل تلویزیون مقابل شبکههای اجتماعی و VOD ها، سریالهای زیادی در این مقطع زمانی روی آنتن شبکههای مختلف رفتهاند؛ سریالهایی که تعدادی از آنها در زمرهی بهترین سریالهای تاریخ هستند.
سال ۱۳۷۲ حسن فتحی پدر سریالسازی مناسبتی تلویزیون ایران، «همسایهها» را روی آنتن شبکه یک برد و به اولین سازندهی سریال مخصوص این ماه تبدیل شد. البته بعدها محمدحسین لطیفی سریال دیگری به همین نام ساخت و همسایههای اورجینال تقریباً فراموش شد. در این دهه سریالهای دیگری هم روی آنتن شبکههای تازهتأسیس ۳ و ۵ رفتند؛ اما حدود یک دهه طول کشید تا ساخت سریال برای ماه مبارک رمضان به برنامهی همیشگی تلویزیون و تمام شبکهها تبدیل شود. در آستانهی ماه مبارک رمضان و ۳۰ سال پس از اولین سریال مناسبتی این ماه، نگاهی داریم به بهترین محصولات اکران شده در این ماه معنوی. شما چه خاطرهای از سریالهای ماه رمضان دارید؟
پشتکنکوریها – پریسا بختآور – ۱۳۸۱
در دورانی که تب کنکور همهگیر شده بود و بازار کلاسهای آمادگی، مشاورهها و آزمونهای آزمایشی حسابی داغ بود، سریال «پشتکنکوریها» توانست توجه بسیاری را به خود جلب کند. پس از سریال «خط قرمز»، «پشتکنکوریها» یکی از اولین سریالهایی بود که به دغدغههای جوانان پرداخت. هرچند بهاندازه «خط قرمز» فراگیر نشد، اما در نوع خود موفق عمل کرد. آنچه این سریال را متمایز میکرد، پرداختن به موضوعی ملموس و آشنا برای همه بود. برخلاف «خط قرمز» که داستانی دور از دسترس تر داشت، «پشتکنکوریها» دقیقاً به یکی از واقعیترین چالشهای جوانان آن زمان میپرداخت. حضور گروهی از جوانان با شخصیتهای متفاوت و انگیزههای گوناگون برای شرکت در کنکور، داستان را جذابتر میکرد. علاوه بر این، موسیقی تیتراژ سریال نیز یکی از نقاط قوتی بود که آن را در ذهن مخاطبان ماندگار کرد.
خانهبهدوش – رضا عطاران – ۱۳۸۳
اولین تجربه رضا عطاران در ساخت سریال مناسبتی، «خانهبهدوش» بود؛ اثری که چنان موفق شد که مسیر او را برای تولید آثاری همچون «متهم گریخت»، «ترشوشیرین» و «بزنگاه» هموار کرد و به مهمترین آثار کارنامهاش بدل شد. عطاران در این سریال به سراغ زندگی قشر فرودست جامعه رفت و با نمایش مشکلات و سختیهای آنان، موقعیتهایی را خلق کرد که در عین تلخی، لبخند را بر لب مخاطب مینشاند. او با شخصیتپردازی دقیق، کاراکترهایی را ارائه داد که از یکسو برای مخاطب کاملاً آشنا بودند و از سوی دیگر، با حماقتها و اشتباهاتشان خنده را به خانهها میآوردند. ترکیب کمدی موقعیت و بازیهای باورپذیر بازیگران، از مهمترین دلایل موفقیت سریال بود.
شخصیت اصلی داستان، آقا ماشالا بود؛ مردی سادهدل از طبقه فرودست که بهسادگی اعتماد میکرد و همین ویژگی، او را در دام کلاهبرداران میانداخت. وقتی تمام داراییاش را از دست داد، از ترس آبرو، خود را از خانوادهاش پنهان کرد، اما هر بار، نقشههایش برای مخفی ماندن بینتیجه میماند. نقشآفرینی مهدی فخیمزاده در این کاراکتر، با سادگی و تلاشش برای حفظ آبرو، احساسات مخاطب را بهشدت درگیر میکرد. علاوهبر او، مریم امیر جلالی با غرغرها و فریادهای همیشگیاش، یکی از بخشهای جذاب سریال بود و در کنار او، تعاملات کمدی رضا عطاران و علی صادقی، فضای سریال را بیشازپیش بهیادماندنی میکرد.
متهم گریخت – رضا عطاران – ۱۳۸۴
پس از موفقیت چشمگیر «خانهبهدوش»، رضا عطاران یک سال بعد، در رمضان ۱۳۸۴، سریال «متهم گریخت» را ساخت؛ اثری که هنوز هم در میان مخاطبان محبوبیت زیادی دارد. عطاران که در «خانهبهدوش» به زندگی و مشکلات طبقه فرودست پرداخته بود، این بار در «متهم گریخت» شرایط را سختتر کرد و داستانی را روایت کرد که خانوادهای با وضعیت معیشتی نامناسبتر را در مرکز ماجرا قرار میداد. قصه ازاینقرار بود که هاشم آقا، مردی زحمتکش و سادهدل، بهخاطر بیماری مجبور میشود کارش را رها کند و به همراه
خانوادهاش از شهرستان به تهران مهاجرت کند؛ اما زندگی در پایتخت، برخلاف تصوراتش، دشوارتر از آن چیزی است که فکرش را میکرد. عطاران در این سریال به مشکلات مهاجرت از شهرهای کوچک به تهران پرداخت و چالشهای این قشر را در قالب موقعیتهای تلخ اما کمیک به تصویر کشید.
نقشآفرینی درخشان سیروس گرجستانی
در دهه ۸۰، سیروس گرجستانی به چهرهای آشنا در سریالهای مناسبتی رمضان تبدیل شده بود. پس از حضور موفقش در آثاری مانند «یادداشتهای کودکی»، «پشتکنکوریها» و «رانتخوار کوچک»، این بار با نقش هاشم آقا در «متهم گریخت»، بیش از همیشه در مرکز توجه قرار گرفت. هاشم آقا از آن دسته شخصیتهایی بود که در عین سادگی، حاضر بود برای منافع خودش هر کاری بکند، بیآنکه نگران آبرویش باشد. او مدام در تلاش بود با زرنگیهایش از دیگران امتیاز بگیرد، اما سادگی و خوشباوریاش باعث میشد در نهایت فریب بخورد و شکست بخورد.
عطاران در این سریال چیدمان شخصیتها را بهگونهای تنظیم کرده بود که هاشم آقا بیش از همه به چشم بیاید. حضور بازیگران مکمل، موقعیتهای کمیک جذاب و نگاه اجتماعی دقیق به مسئله مهاجرت، باعث شد «متهم گریخت» به یکی از محبوبترین سریالهای عطاران تبدیل شود.
او یک فرشته بود – علیرضا افخمی – ۱۳۸۴
علیرضا افخمی در مقطعی سراغ ساخت «او یک فرشته بود» رفت که تلویزیون ایران تا آن زمان تجربهای در پرداختن به مفاهیم ماورایی نداشت. این سریال اولین اثری بود که چهرهای ملموس از شیطان را در قاب تلویزیون به نمایش گذاشت و همین مسئله، آن را به یک اتفاق ویژه در ژانر خود تبدیل کرد.بدون شک، بزرگترین نقطه قوت سریال، سوژه چالشبرانگیز آن بود. داستان از جایی آغاز میشود که مردی مؤمن و خانوادهدوست، در یک شب سرنوشتساز با دختر جوانی تصادف میکند و او را به خانهاش میبرد. اما حضور این دختر، آرامآرام باورهای مرد را متزلزل میکند و او که پیشتر فردی پایبند به اصول دینی بود، رفتهرفته دچار دلبستگی شدیدی به دختر میشود. این تغییرات، زندگی زناشویی او را از هم میپاشد و حتی او را به فکر ازدواج مجدد میاندازد. ترکیب این خط داستانی با عناصر ماورایی و بهتصویرکشیدن تأثیر شیطان بر زندگی انسان، از جمله عواملی بود که باعث شد این سریال بهشدت مورد توجه قرار بگیرد.
بازی درخشان بهاره افشاری
بهاره افشاری در این سریال، نقشی کاملاً دوگانه را ایفا میکند؛ او ابتدا در قالب دختری معصوم و آسیبپذیر ظاهر میشود که حس ترحم مخاطب را برمیانگیزد، اما بهمرور چهره واقعیاش را نشان میدهد و به موجودی پلید و فریبکار بدل میشود که قادر است یک زندگی را از هم بپاشد. افشاری باوجود نداشتن تجربه حرفهای پیشازاین سریال، توانست در اجرای این تضاد شخصیتی موفق عمل کند. تغییر تدریجی رفتار و حالات چهرهاش که از معصومیت به بیرحمی تغییر پیدا میکرد، یکی از نقاط قوت سریال بود و نشان داد که انتخاب او برای این نقش، یک تصمیم هوشمندانه بوده است.
صاحبدلان – محمدحسین لطیفی – ۱۳۸۵
در دهه هشتاد، «صاحبدلان» یک اثر متفاوت و جریانساز در میان سریالهای ماه رمضان محسوب میشد. محمدحسین لطیفی با وسواس خاصی روی فیلمنامه و انتخاب بازیگران کارکرد تا سریالی بسازد که نهتنها در قصهپردازی و بازیگری، بلکه در کارگردانی هم حرفی برای گفتن داشته باشد.
این سریال برخلاف فضای کمدی و ماورایی رایج آن دوره، رویکردی کاملاً جدید داشت. درحالیکه بسیاری از آثار مذهبی آن زمان شخصیتهایی اغراقشده و نمادین خلق میکردند، لطیفی با انتخاب شخصیت سید خلیل صحاف زاده، به سراغ فردی کاملاً زمینی و باورپذیر رفت. روابط او با خانوادهاش پیچیده و گاهی حتی نامهربانانه بود، اما دقیقاً در همین کشمکشها بود که معجزه قرآن خود را نشان داد. این نگاه متفاوت باعث شد که «صاحبدلان» به یکی از نخستین سریالهای مناسبتی رمضان تبدیل شود که برای درک کامل آن، مخاطب نیاز به تفکر و تأمل داشت.
یکی از نقاط قوت سریال، بازی حسین محجوب در نقش سید خلیل بود. او شخصیتی آرام، کمحرف و گاه عبوس داشت که پس از سالها صحافی، به خریدوفروش نسخههای خطی روی آورده بود. او نهتنها اخلاق خوشی نداشت، بلکه درگیریهای متعددی با اعضای خانوادهاش، از همسر و پسر گرفته تا برادر و نوهاش، داشت. اما ورود یک قرآن به زندگی او، نقطه عطفی شد که مسیر شخصیتش را به طور بنیادین تغییر داد. تحول تدریجی سید خلیل آنقدر دقیق و باورپذیر به تصویر کشیده شد که این نقش را به یکی از بهیادماندنیترین بازیهای حسین محجوب تبدیل کرد.
اغما – سیروس مقدم – ۱۳۸۶
پس از موفقیت «او یک فرشته بود»، سیروس مقدم تصمیم گرفت بار دیگر به سراغ سوژههای ماورایی برود، اما این بار با جسارت بیشتری در روایت و شخصیتپردازی. او در «اغما» شخصیت الیاس را خلق کرد تا باورهای مخاطب را به چالش بکشد و تصویری متفاوت از خیر و شر ارائه دهد.
یکی از مهمترین دلایل دیدهشدن این سریال، سوژه بحثبرانگیز آن بود. تلویزیون ایران همواره افراد مؤمن را با ریشبلند، لباسهای سفید و آراسته و غرق در عبادت نشان میداد. این تصویر، نماد بیچونوچرا معنویت بود و هرگز در قالب منفی نمایش داده نمیشد. اما سیروس مقدم این قاعده را شکست. او شخصیتی را با همین ویژگیها مقابل مخاطب گذاشت و صراحتاً نشان داد که ممکن است کسی با چنین ظاهری، در حقیقت تجسم شیطان باشد. این پیام جسورانه، تلنگری برای مخاطبان بود که دیگر تنها بهظاهر اعتماد نکنند. چنین زاویه دیدی، پیش از «اغما» در سریالهای ایرانی سابقه نداشت و همین نوآوری، باعث شد که سریال در زمان پخش، واکنشهای گستردهای برانگیزد.
یکی از نقاط عطف سریال، بازی حامد کمیلی در نقش الیاس بود. او دو چهره کاملاً متضاد را به تصویر کشید؛ یکبار در قالب پسری جذاب و خوشتیپ که با رفتارهای رمانتیک، زنان را به سمت خود میکشید و از آنها سوءاستفاده میکرد، و بار دیگر در هیبت یک مرد مقدس و زاهد که کوچکترین لغزشی در رعایت اصول مذهبی نداشت. سیروس مقدم چنان ظریف این تضاد را پرداخت که تا میانههای سریال، مخاطب کوچکترین شکی به ماهیت حقیقی الیاس نداشت. این نقش نهتنها نقطه عطفی در کارنامه حامد کمیلی بود، بلکه او را بهعنوان یک بازیگر توانا به شهرت رساند.
بزنگاه – رضا عطاران – ۱۳۸۷
زمانی که رضا عطاران «بزنگاه» را ساخت، او دیگر یک نام تثبیتشده در تلویزیون بود و هر سریالی که کارگردانی میکرد، با استقبال گسترده مخاطبان روبهرو میشد. اما «بزنگاه» یک تفاوت اساسی با کارهای قبلیاش داشت: این سریال، بیشازپیش به سمت طنز تلخ و انتقاد اجتماعی رفت.
مهمترین دلیل موفقیت «بزنگاه»، سوژه حساس آن بود. سریال با مرگ پدری سالخورده آغاز میشود و از همان ابتدا، میراثخواری و اختلافات خانوادگی را دستمایه طنزی تلخ قرار میدهد. این موضوع، برخلاف ظاهر طنز سریال، روایتی تلخ از جامعهای بود که در آن منفعتطلبی و سوءاستفاده از روابط خانوادگی رواج داشت. عطاران با چیدن مهرههایش در فضایی کاملاً واقعی، توانست تصویری از افرادی ارائه دهد که هرچند در زندگی واقعی ممکن است مورد انتقاد باشند، اما در قالب کمدی، همدلی و حتی خنده مخاطبان را جلب میکردند.
کاراکترهای ماندگار سریال
نادر (رضا عطاران): نادر، معتادی بیکار و بیمسئولیت است که بعد از مرگ پدرش، بدون هیچ ابایی به خانهای که برادرش سالها در آن زندگی میکرده، نقلمکان میکند. عطاران این شخصیت را چنان باورپذیر و ظریف طراحی کرده بود که بیننده همزمان هم از او حرص میخورد و هم به خنده میافتاد.
توفیق (غلامرضا نیکخواه): شخصیتی که ظاهرش کاملاً موجه و محترم است؛ کتوشلوار میپوشد، بند شلوار میبندد و با لحنی شیک صحبت میکند، اما در باطن، بهاندازه نادر سودجو و منفعتطلب است. او حتی از کارت سوخت افراد غریبه هم نمیگذرد و دائماً در حال نقشهکشیدن برای کسب سود است.
بهجت (مرجانه گلچین): زنی سطحی، فضول و مداخلهگر که مدام در حال غرزدن و ایرادگرفتن است. او خودش را عقل کل خانواده میداند، اما در واقعیت، همان قدر منفعتطلب است که سایرین. محبوبیت این شخصیت تا جایی بود که مرجانه گلچین بعدها در سریالهای دیگر، نقشهایی با همین حالوهوا را ایفا کرد.
«بزنگاه» شاید در زمان پخش، برخی انتقادات را به همراه داشت، اما امروز یکی از کمدیهای ماندگار تلویزیون ایران محسوب میشود. سریالی که بهخوبی نشان داد چطور میتوان یک معضل اجتماعی را در قالب طنز بیان کرد، بدون اینکه پیام آن کمرنگ شود.
بهنظر شما بهترین سریال تاریخ ماه رمضان چه سریالی است؟ نظرتان را با ما و دیگر کاربران مجله بازار به اشتراک بگذارید.
نظرات