انیمه Blue Lock یک پدیده عجیب نیست چرا که در ژاپن، ساخت و طراحی انیمهها و مانگاهای ورزشی رایج است اما این Blue Lock به طرز عجیب و عمیقی مرا به فکر فرو برد. همهی ما انیمه قدیمی کاپیتان سوباسا که به نام فوتبالیستها بدست ما رسیده بود را میشناسیم و تقریبا میتوانیم آن را پایهگذار انیمههای ورزشی بنامیم ولی مسئله مهم اینجاست که ژاپنیها از سالیان دور در حال هدفگذاری برای کسب قلهها هستند. به تعبیر من و بسیاری دیگر، هدف از ساخت انیمه Blue Lock یا هر انیمه ورزشی دیگر، ترغیب جوانان ژاپنی به ورزش است، در واقع در تلاش هستند تا قهرمانان ملی ژاپن را با ایجاد علاقه کشف کنند.
انیمه Blue Lock هر چه که باشد، بیشتر از چند طرح و نقاشی است، این را زمانی میتوان متوجه شد که بدانید انیمهها تا چه حد قدرت دارند و چه تاثیراتی را بر جامعه ژاپن تحمیل میکنند. این که با ساخت انیمه کشور ژاپن، قدم درساخت مسیرهای ورزشیاش میگذارد و میتواند حتی با این فرمان به قهرمانی برسد، نشان از قدرت ایجاد فرهنگ در ژاپن است که هم انیمه را خاص کرده، هم در نقش آموزنده ظاهر شده و هم در آخر باعث ایجاد سرمایه میشود. حال سوال اینجاست که Blue Lock چه در بر دارد و من چه درسی از آن گرفتم، بسیار عالی، کافیست همراه مجله بازار باشید تا با نقد و بررسی انیمه Blue Lock، بیشتر با آن آشنا شده و سوالات را پاسخ دهیم.
انیمه Blue Lock یک انیمه ورزشی با ماهیتی انقلابی
نمیتوان انیمه Blue lock در ژانر ورزشی برجسته نامید اما میتوان آن را یکی از برجستهترینها صدا زد. وقتی که به تماشای این اثر نشستم، مهمترین نکته این نبود که انیمه ورزشی است بلکه رویکرد و روش جسورانه Blue lock که غیرمتعارف است و تقریباً هدفی روانشناختی دارد، نکتهای بود که برای من خودنمایی میکرد. به هر حال اقتباس از روی مانگای مونهیوکی کانشیرو (Kaneshiro Muneyuki) توسط 8bit، جاهطلبی شجاعانهای بود.
جاهطلبی که در پاراگراف قبل به آن اشاره کردم، در واقع رنگ مایه داستان انیمه است. داستان Blue Lock از آن جایی شروع میشود که تیم ملی ژاپن در جام جهانی ۲۰۱۸ میلادی شکست میخورد و فدراسیون فوتبال این کشور، تصمیم به راهاندازی سیستمی خاص میکند تا پروژهای بلندپروازانه به نام Blue Lock را به ثمر برساند. این پروژه با مربی به نام جینپاچی ایگو (Jinpachi Ego) پیش میرود که مرموز و سختگیر است و به شکلی طراحی شده که قرار است از بین ۳۰۰ بازیکن جوان و بااستعداد زیر ۱۸ سال، بهترین مهاجمی که جهان میتواند داشته باشد را یافته و پرورش دهند.
جالب است که برخلاف بسیاری از فلسفههایی که انسانها را به کارگروهی و پرورش مهارت همگرایی دعوت میکند، انیمه Blue Lock در تلاش است که اخلاقیاتی مانند خودخواهی و فردگرایی را ترویج داده و به تصویر بکشد. شاید عجیب بنظر برسد اما هدف مانگاکا Blue Lock این بوده که در این انیمه ژاپن باید فردی را پیدا کند که مهاجمی تمام عیار است و برای رسیدن به گل و هدف ملی پوش شدن، او باید حتی هم تیمیهایش را فدا کند و همه چیزش را در راستای پیروزی فردیاش قرار دهد.
حال ما با روایت داستان فردی به نام یویچی ایساگی (Yoichi Isagi) همراه هستیم که بعد از اشتباهی سرنوشتساز، شانس حضور در تیم ملی را از دست داده اما یک دعوتنامه او را وارد سیستم Blue Lock میکند. او زمانی که وارد این سیستم میشود، درمییابد که Blue Lock محیطی همچون زندان دارد و هر بازیکن صرفاً نه برای رسیدن به تیم ملی بلکه باید برای بقای خود در پروژه بجنگد.
مشخصاً نگارنده داستان در تلاش بوده تا با رویکردی جدید، ضدکلیشه و خاص در یک فضای ورزشی حس رقابتهای نفسگیر و مبارزات روانی را به نمایش بگذارد. در انیمه بلو لاک، زمانی که شما با شخصیتها همراه شوید، به مرور متوجه رشد آنها هم خواهید شد و همین نقطه، قرار است سفری طولانی برای شما شکل دهد چرا که قرار است کمی مسائل روان شناختی را هم در انیمه دنبال کنیم، این نگاه روان شناختی از آنجایی مشخص میشود که در بلو لاک نهتنها یک رقابت فوتبالی بلکه آزمونی برای اراده، هوش، و تواناییهای ذهنی بازیکنان را شاهد هستیم.
نمیدانم کدام انیمه را برایتان مثال بزنم اما اگر فیلمهایی مانند Hunger Games یا Squid Game را دیده و دوست داشته باشید، انیمه بلو لاک فرصتی مناسب است برای شما که بار دیگر از یک اثر بقا محور ببینید. بلو لاک صرفاً ورزشی نیست چرا که عملاً یک بتل رویال است و مضامینی که در دامن خود دارد، قرار است بسیار از آنچه که فکر میکنید پیش برود. همین تِم به اضافه روایت پرفشار خود که بازیکنان را درگیر مراحل پیچیده میکند باعث شده که این انیمه از کاپیتان سوباسا یا Haikyuu! مسیر خود را جدا کند.
البته که تاثیرات سوء این انیمه بلولاک را هم باید در نظر گرفت که تاکید بیش از حدش بر خودخواهی میتواند آن را مورد سرزنش قرار دهد اما همین حرکت غیر معمول توانسته نام این انیمه را از لابهلای انیمههای متنوع در حال انتشار بیرون کشیده و آن را متمایز کند. البته بلولاک افرادی را که به ارزشهای تیمی در ورزش اعتقاد دارند را هم مورد حمله قرار میدهد و آنها را قرار است به چالش بکشد. نکته حائز اهمیت این است که فلسفه در دست بلولاک، کاملا با فرهنگ ژاپنی در تضاد است. البته داستان تلاش میکند تا در ادامه عادلی بین خودخواهی و همکاری ایجاد کند اما در رساندن سر مقصود خود که «موفقیت واقعی در تلفیق این دو مفهوم نهفته است» خوب عمل نمیکند.
شخصیت پردازی انیمه بلو لاک | مهرههای شطرنج در کیفیت بازی تاثیرگذارند
در انیمه بلو لاک ما قرار است مقدار زیادی شخصیت ببینیم که برای چنین داستانی، معقول است. انیمه با معرفی تعداد زیادی شخصیت قصد دارد که همان تم رقابتی در میان انبوهی مبارز را به تصویر بکشد. ابتداً باید درباره شخصیت اصلی داستان، یعنی یوئیچی ایساگی که پیشتر با آن آشنا شدیم، بگویم که بلولاک آن را تجسمی از از یک قهرمان در حال رشد نموده که در تلاش است از یک بازیکن معمولی به فردی تبدیل میشود که تواناییهای خود را در لحظات بحرانی کشف میکند.
در بلو لاک ابتدا با یک ایساگی که فوتبالیستی متوسط است و با وجود استعداد به دلیل عدم اعتماد به نفس پایین و تصمیمگیریهای ضعیف، در لحظات کلیدی شکست میخورد، آشنا میشویم. نقطه عطف زندگی او ورود به بلو لاک است، جایی که قرار است با چالشهای روانی و جسمانی مواجه شود و به تدریج توانایی آگاهی فضایی (Spatial Awareness) خود را توسعه دهد. این توانایی به او کمک میکند در آنالیز بازی بهار عمل کند و موقعیت بازیکنان و فضاهای خالی زمین را بهتر تحلیل کند. او بهخوبی رشد میکند و با توسعه خود، مخاطب را هم همراه کرده و با خود میبرد.
علاوه بر ایساگی، بلو لاک مجموعهای از شخصیتهای فرعی ارائه میدهد که تلاش میکنند رقابت کنند و به جذابیت داستان یاری برسانند. مگورو باچیرا (Meguru Bachira) یکی از شخصیتهای فرعی بلو لاک است که انرژی بیپایانی دارد و به دلیل سبک بازیاش غیرقابل پیشبینی است. او بهعنوان یک نیروی پویا عمل میکند که فضای داستان را زنده نگه میدارد. همچنین فرد دیگری به نام هیوما چیگیری (Hyoma Chigiri) در انیمه حضور دارد که سرعت فوقالعادهاش زبانزد و گذشته تلخش بار احساسی به انیمه میافزاید.
در بلو لاک تلاش شده است که هر شخصیت نمایندهی یک نوع خاص از بازیکن یا هویت باشد و همین دلیل نشان از دقت بالای طراحی انیمه است. این تلاش، باعث شده که طیف گستردهای از مخاطبان را جذب کند زیرا هر بیننده میتواند با یکی از شخصیتها همذاتپنداری کند. البته که انیمه بلو لاک مانند بسیاری دیگر از انیمهها نمیتواند بهخوبی فرصت کافی به شخصیتها دهد و آنها نمیتوانند عمق خود را به نمایش بگذارند. این موضوع در مانگا بلو لاک به دلیل فضای بیشتر برای روایت، کمتر دیده میشود و یکی از تفاوتهای کلیدی بین این دو رسانه است.
البته که نباید از جینپاچی اگو بگذریم. مربی پروژه بلولاک به طبع از شخصیتهای کلیدی داستان است و نقش مهمی در شکل روایت ایفا میکند. او فردی تاثیرگذار است و فلسفه کل انیمه که بر خودخواهی و رقابت بیرحمانه تاکید دارد، از اندیشههای نشأت گرفته است. حضور او به عنوان فردی کاتالیزور در داستان، باعث شده که رشد شخصیتها به سطحی بالاتر از یک انیمه ورزشی معمولی برود چرا که او در قامت یک استراتژیست روانشناختی وارد میشود و میخواهد بازیکنان را وادار کند تا با تاریکترین بخشهای شخصیت خود مواجه شوند.
هنر انیمیت، شاید نه چندان در چشم اما کافی
انیمه بلو لاک در دست استودیو خوبی برای توسعه است. استودیو 8bit سابقهی درخشانی در خلق آثار با کیفیت دارد و کارگردانی اصلی مجموعه که بر دوش Shintaro Inokawa است، یک همکاری تراز بالا را شکل داده که تماشای انیمه را لذت میبخشد. کیفیت بصری در حدی که باید باشد، قرار دارد و همین کافی است چرا که افکتهای بصری مانند هالههای رنگی و خطوط انرژی، به نمایش احساسات و شدت لحظات کلیدی کمک میکنند اما در باقی لحظات کیفیت آرت، شما را از در فازی هیجانی قرار میدهند.
مسلماً یکی از جنبههای برجستهی انیمیت بلو لاک در نحوهی نمایش تواناییهای خاص هر بازیکن است اما بلو لاک در این زمینه توانسته باز هم در حد معمول خود ظاهر شود، برای مثال زمانی که ایساگی از توانایی «آگاهی فضایی» خود بهره میبرد، انیمه با استفاده از خطوط و اشکال هندسی بهصورت بصری آن را نمایش میدهد تا شما بهتر تصمیم او را درک کنید اما بار خاص هنری یا احساسی قرار نیست در این زمینه منتقل شود، در صورتی که بسیاری از انیمهها در این دست از سکانسها استفاده احساسی نیز از انیمه میبرند.
تمام موارد بصری گفته شده تا به اینجا، برای فصل اول بود چرا که در نقد فصل دوم انیمه بلو لاک، اولین انتقاد در رابطه با افت کیفیت انیمیشن است. فصل دوم دیگر مانند فصل اول وسواسی ندارد، دقیق نیست و در صحنههای کلیدی مسابقات که نیاز به جزئیات بالا دارند، ضعیف عمل میکند. اگر چه کلا بلولاک نه بخاطر کیفیت بصری بلکه بیشتر روایت و داستانش آن را قدرتمند ساخته است اما در هر صورت کیفیت بصری بر دنبال کردن مخاطبین بیشتر تاثیر مستقیمی دارد.
تفاوتهای انیمه بلو لاک با مانگا | وفاداری یا تغییر؟
در بلو لاک اولین تفاوتی که میان انیمه و مانگای آن یافت میشود، کاهش جزئیات مربوط به پیشزمینههای شخصیتی در انیمه است. همیشه همینطور بوده یعنی در مانگا گذشتهی شخصیتها با جزئیات بیشتری روایت میشود و استثناء کمی میتوانید در این زمینه پیدا کنید. این اتفاق هم معمولا به دلیل محدودیت زمانی در انیمه اتفاق میافتد و برای حفظ ریتم داستان است، در نتیجه اختلاف دوم هم ریتم سریعتر انیمه بلو لاک است.
در بحث کیفیت بصری هم انیمه در فصل اول توانسته این کیفیت را تا حد زیادی حفظ کند اما همانطور که پیشتر اشاره شد، فصل دوم با افت کیفیت انیمیشن مواجه شده است و تاثیرگذاری صحنهها در انیمه قابل توجهی یافته است. البته بلو لاک انیمهای موارد محتوایی جدیدی دارد که مانگا ندارد مانند انیمههای کوتاه Blue Lock: Additional Time! که منتشر شدند؛ این انیمهها لحظات طنزآمیز و روزمرهی شخصیتها را به نمایش میگذارند. تفاوت آخر هم ترتیب رویدادها است که در انیمه تغییر کرده که هدف از چنین تغییری این بوده که داستان برای مخاطب انیمه روانتر شود.
همانطور که برخی از هموطنان ابتکار به خرج داده و نام انیمه را به ترجمه صدا میزنند، ماهیتاً هم انیمه نوآوری و خلاقانه است. به تعبیر همین هموطنان انیمه قفل آبی با بتل رویال، درام روانشناختی،و اکشن فوتبالی آمده تا درسهای عجیبی به ما بدهد. من درسی که از این انیمه میگیرم این است که هر کتابی را از جلدش قضاوت نکنید، گاهی هم فردیت خود را فدای هیچ چیز نکنید.
اگر بخواهم Blue Lock را پیشنهاد کنم، صرفاً به افرادی خاصی میگویم که تجربهاش کنند، یعنی میگویم اگر کیفیت بصری برایتان اهمیت ندارد، حوصله کشمکشهای فوتبالی را دارید، از کلیشهها متنفرید یا به شخصیتهای قهرمان-محور علاقه دارید، بلو لاک را تماشا کنید. بیشتر مانگای این اثر ارزش تجربه دارد اما اگر حوصلهاش نیست، انیمه بهتر است. شما به تماشای این انیمه نشستهاید؟ نظر شما چه بوده؟ دیدگاهتان را با ما و سایر کاربران مجله بازار به اشتراک بگذارید.
بزرگترین یوتیوبر کالاف دیوتی ایران کیه؟ میزگیم با ملیکا دیوتی
نظرات