بالاخره و بعد از مدتها انتظار، بازی Call of Duty: Black Ops 6 عرضه شد اما با این تفاوت که میبایست نقش یک «برنده یا بازنده» را ایفا کند؛ نقشی که میتواند باعث ماجراجویی جدیدی در این سری بازی محبوب شود اما در هر حال، سوالاتی را ایجاد کرده است که باید به آنها پاسخ داده شود. آیا کال آو دیوتی بلک آپس ۶ محصولی متفاوت و با کیفیتی است؟ یا همان کار اشتباه نسخههای گذشته را تکرار کرده است؟ با بررسی این بازی همراه مجله بازار باشید.
زمانیکه حرف از آثار شوتر اول شخص میشود صددرصد نام Call of Duty به میان میآید، نامی که برای بسیاری از گیمرهای سراسر جهان آشنا است و طرفداران بسیار زیادی هم در بر دارد اما این مجموعهی بسیار محبوب در طی این سالها بالا و پایینهای زیادی را بهدلیل سیاستهای اشتباه اکتیویژن تجربه کرده و ضربات سنگین کثیری را به جان خریده است. کال آو دیوتی بلک آپس ۶ همانطور که بارها و بارها در متنم به آن اشاره میکنم، قرار است باعث نجات این سری بعد از محصول امیدوار کنندهی Call of Duty: Black Ops Cold War باشد؛ آیا این اتفاق رقم خورده است؟
آیا بازی Call of Duty: Black Ops 6 میتواند آنطور که باید و شاید ظاهر شود؟ من در این مطلب قرار است به این سوال پاسخ دهم. لازم به ذکر است که بهدلیل سیاست مارکتینگ ناشر بازی، هنوز نمره متاکریتیک بازی مشخص نیست و ما نیز همانند بسیاری از رسانههای سراسر جهان، نتوانستیم کد ریویو بلک آپس ۶ را از Activision دریافت کنیم، علاوهبر این موضوع، بهدلیل حجیم بودن و گسترده بودن این محصول، تصمیم گرفتیم که نقد و بررسی کال آو دیوتی بلک آپس ۶ را در دو بخش «آفلاین» و «آنلاین» بررسی کنیم که بزودی بررسی بخش مولتیپلیر Call of Duty: Black Ops 6 نیز در مجله بازار منتشر خواهد شد.
بروزرسانی: بازی Call of Duty: Black Ops 6 متا اسکور ۸۲ از ۱۰۰ را از وبسایت متاکریتیک دریافت کرد.
بازی Black Ops 6 در داستانگویی چگونه ظاهر میشود؟
بگذارید با این جمله نقد و بررسی بازی کال آو دیوتی بلک اپس ۶ را شروع کنیم که نام بلک اپس ۶ بهمعنای واقعی کلمه، شایستهی این بازی است؛ چرا؟ به این دلیل که کمپین داستانی این اثر جاسوسی و هیجانانگیز، جان دوبارهای به این مجموعه میبخشد و صددرصد در ادامه باعث تغییر و تحولات گستردهای در صنعت بازیهای ویدیویی، بهخصوص در سبک شوتر اول شخص (First Person Shooter) میشود. جدیدترین و آخرین محصول حالحاضر شرکت اکتیویژن، باریدیگر بهسمت عمیقنگریهای داستانیاش رفته و سعی میکند که یک «بازی تکنفره – Single-player» جذاب را بهتصویر بکشد که در کنار جمعآوری و اجرا ایدههای جدیدش، آن مدلدیزاینها و ایدههای کلاسیک بازیهای قدیمی این سری را نیز نگه دارد و با ترکیب هر دوی آنها، یک بازی بسیار متفاوت را تحویلمان دهد. کال آو دیوتی بلک اپس ۶ بهنسبت نسخههای قبلی خود مقیاس بسیار بزرگتری دارد و محتوایی طولانیتری را هم به جریان روایت میندازد، جریانی که «حکم یک بازگشت» درخشان را بازی میکند.
اگر یادمان نرفته باشد از دوران نسخههای سال ۲۰۰۳ میلادی بود که کمپینهای داستانی Call of Duty بهشدت مشابه فیلمهای اکشن-نظامی آن زمان بودند و الهامات بسیار زیادی را برداشت میکردند که این الهامات، واضحاً مشخص بودند و مشخص میشدند؛ بگذارید برایتان مثالی بزنم، آن زمان اکتیویژن برای ساخت کالاف دیوتی محبوبش از سینمای جنگ جهانی دوم و آثاری همانند The Longest Day و Saving Private Ryan الگوبرداری کرده و سبک نظامیاش را از این مدل فیلمها دریافت میکرده است و اما سبک هنریاش، بهخصوص در بحث سینماتیکها، زاویههای دوربین، بهسراغ اثری مثل Black Hawk Down رفت که با سبک پانورامیک خود، آن هم با برقراری و ضبط فضاهای بسته، فوبیاهای بسیاری از مخاطبین را فعال میکرد و همین موارد بودند که باعث میشدند کمپانی Activision بهسراغ الگوبرداری از آنها بیاید.
موارد گفته شده در پاراگراف بالا نسبت به نسخهی سال ۲۰۰۳ سری CoD بود اما با نسخهی ۲۰۱۰ بلک آپس، شاهد این ماجرا بودیم که تمرکز بازی از میدانهای نبرد و جنگهای تمام عیار به سمت تریلرهای جاسوسیطوری رفت که در سبک سری فیلمهایی مثل Mission: Impossible و مجموعهی Bourne ساخته میشدند و حال این مهم، در Call of Duty: Black Ops 6 به شکلی خلاقانه و هیجانانگیز تکامل یافته است. ما دوباره شاهد بازگشت کرکترهای معروف و محبوب این سری در شمارهی Black Ops 6 هستیم، شخصیتهایی که هرکدامشان ارزش بهخصوص خود را دارند و به روش ویژه خودشان خاطرات بسیار زیادی را برای کاربران این سری به ارمغان آورده و به یادگار گذاشتهاند.
در این مسیر جدید کرکترهای قدیمی مثل ادلر (Russel Adler) و وودز (Frank Woods) با تیمی تازه از اپراتورهای ماهری که در سال ۱۹۹۱ مشغول به فعالیت هستند، متحد میشوند تا با تهدیدی دوباره به اسم Pantheon مقابله کنند، این تهدید در بحبوحهی شایعههایی در مورد سلاح بیولوژیکی که ممکن است تاریخ را تغییر دهد، ایجاد شده است. درست است که در سال ۲۰۲۰ میلادی آن هم با بازی Call of Duty: Black Ops Cold War، شاهد اکشنهای جاسوسی کمی نبودیم ولی در حالت کلی با یک اثر نظامی روبرو بودیم که در خط جنگ به روایت خودش میپرداخت اما بیشتر ماموریتها در بلک آپس ۶ به جای انفجار و درگیری در خط مقدم، در پشت پردهی این جنگ قرار دارد و نوع روایتی متفاوتی را در دست میگیرد، درواقع Call of Duty: Black Ops 6 را شاید بتوانیم یکی از بهترین بازیهای جاسوسی تاریخ بنامیم و از آن اینگونه یاد کنیم.
کال آو دیوتی بلک آپس ۶ از پس ماجراجوییهای جاسوسیاش بهخوبی بر میآید
در طی تجربهای که از Call of Duty: Black Ops 6 داشتم بهخوبی متوجه شدم که دو مورد از ماموریتهای بازی، بیشترین سعی و تلاش خودشان را میکنند که به مخاطب بگویند: «اینبار شما با یک اثر صرفا نظامی طرف نیستید بلکه در مقابل شاهکلیدی نشستهاید که قرار است بهوفور به موارد جاسوسی بپردازد تا نظامی». این ماموریتها با نامهای Most Wanted که در آن میبایست به یک مراسم سیاسی بسیار ویژه نفوذ کنیم و High Rollers که به سرقت در کازینویی امنیتی میپردازد، در بازی معرفی میشوند. در ماموریت اول برای رسیدن به هدف سه روش مختلف وجود خواهد داشت – من روش «حراجی مخفیانه» را انتخاب کردم و از تجربه کردن آن لذت بردم اما مسیرهای دیگری هم هستند که مهارت جاسوسی شما را به چالش میکشند و هرکدامشان تجربهی جذابی را ارائه میدهند؛ هرچند بگذارید این را هم اضافه کنم که انتخاب شما تاثیر ماندگاری بر داستان بازی نمیگذارد و دچار تغییر خاصی هم نمیشود.
در ماموریت سرقت (High Rollers) هم شما در فضاهایی افراطی با دستگاههایی که وظیفهشان شمارش اسکناس و پول است، تنها شده و در آبراههای زیرزمینی تاریکی که در آن قرار دارید میبایست بین اعضای مختلف تیم بلکلیست جابهجا شوید. هرچند آزادانه نمیتوان کنترل شخصیتها را تغییر داد اما انتقالهای سریع بین آنها، جذابیت سینماتیکی زیبایی را به بازی میبخشد اما در باقی ماموریتها سازندگان این امکان را فراهم کردهاند که آزادی عمل بسیار خوبی را در اختیار داشته باشید؛ خود بازی در اکثر مواقع حملههای مخفیانه را توصیه میکند اما بهطور تقریبی میتوانید بین «مخفیانه حرکت کردن یا تیراندازی و شلوغ کردن» خودتان انتخاب کرده و آن را در دست اقدام بگذارید ( خوشبختانه تنها دو مرحله وجود دارد که با لو رفتنتان شکست میخورید و مجبور به بازگشت میشوید). این را هم اضافه کنم که ماندن در سایهها یا پنهان شدن در زیر آب حس یک قاتل خاموش و بسیار حرفهای را به من میداد اما هروقت که این پوشش کنار میرفت باید فوراً سبک بازی را از مخفیانه به جنگی تغییر میدادم تا شکست نخورده و کشته نشوم.
گیمپلی و گانپلی بازی کالاف دیوتی بلک آپس ۶ هم بهخوبی راه خود را سپری میکند، طوری که هدشاتهای دقیقتان با صدا خفه کنهای بازی، حس رضایتمندی ویژهای را به انسان میدهد از آن طرف هم smg و شاتگانهای قدرتمندی که موقع جابهجاییهای سریع و کاور گرفتنتان درگیر میشوند، تجربهای عالی را ارائه میدهند. این سیستم جذاب جابهجایی پر سرعت، بهلطف «omnimovement» یا حرکت همه جانبه شکل گرفته است؛ درواقع این مکانیک جذاب به شما این اجازه را میدهد که در هر جهتی که دلتان میخواهد بدوید و حتی در حال شلیک بهصورت مورب در اطرافتان جهش کنید. علاوهبر این موارد، بایستی بگویم که قدرت بداههپردازی فوقالعادهای نیز در بازی وجود دارد و روی بیس داستانی اثر هم تاثیرات مختلفی میگذارد، همچنین به دلیل کمبود هوشمندانهی مهمات، مدام نیاز است اسلحهتان را دور بیندازید و هر تفنگی که دم دستتان وجود دارد را جایگزین کنید، این موضوع باعث میشود که از روشهای دیگری هم برای از بین بردن هدف مورد نظرتان استفاده نمایید؛ مثل برداشتن چاقو از روی تخته گوشت و پرتاب کردن آن به سر هدف.
همانطور که قبلتر هم اشاره کردم، بازی Call of Duty: Black Ops 6 حس یک فیلم اکشن جاسوسی را برای شما تداعی و شبیهسازی میکند و به من این اجازه را میدهد که برای لحظاتی جان دیوید واشنگتن (John David Washington) در فیلم تنت (Tenet) را کازپلی کنم و مثل او با خشونت راهم را از میان آشپزخانهی یک رستوران باز کرده و به یک میدان نبرد آتشین برسم. تنوع مراحل و کیفیت سطح بالای بازی نیز باعث میشود که بلک آپس ۶ هرگز کسل کننده نشود؛ درواقع این نشان دهندهی استقامت بازی هم میباشد و این جلوه را به تصویر میکشد که اکتیویژن بهخوبی توانسته است که از الگوها و تجربههای نسخههای پیشین این سری، در این شماره استفاده کرده و آنها را به لول جدیدی از کیفیت برساند و برآورد مثبتی را در خروجی به ارمغان بیاورد.
بر اساس استانداردهای تاریخی کمپینها هم بایستی بگویم که Black Ops 6 یکی از طولانیترین داستانهای این مجموعه را روایت میکند؛ طوریکه برای شخص خودم، حدود ۸ ساعت طول کشید تا داستان بازی را به اتمام برسانم ( تقریبا دو برابر ماموریتهای حوصله سر بر ریبوت مدرن وارفر ۳ )، هرچند مثل Baldur’s Gate 3 نیست که ۱۰۰ها ساعت گیمپلی داشته باشد اما به عنوان کمپین داستانی یک شوتر اول شخص، آن هم با این جنس روایت، زمان قابل قبولی محسوب میشود. با این حال کاش CoD راههای جدیدتری برای افزایش سختی و ایجاد تنوع در مواجهه با دشمنان داشت. حتی الان هم بعد از این همه نسخه در شرایط دشوار چند جگرنات «انمیهایی که از آرمورهای سنگین بهره میبرند» برای مقابله با شما به سمتتان میآیند که باید با خشابهای پری که در دستتان دارید آنها را مهار کرده و از پا درآورید.
اما اینبار این چالشها با به لطف مجموعهای از ابزارهای جاسوسی که در فواصل مختلف بازی در اختیارتان قرار میگیرند به طریق جالبتری حل میشوند. چاقوی پرتابی که خودکار نشانه گیری میکند حس بتمن را تداعی کرده و ماشینهای انفجاری کنترل از راه دوری که با نام RC-XD شناخته میشوند نیز به طرز جذابی بازگشتهاند و حس تکنولوژيک خارقالعادهای را منتقل مینمایند؛ در این میان هم اگر چیزی اشتباه جلو برود، این اختیار را دارید که از C4 استفاده کرده و تمام دشمنان و وسایلهایشان را منفجر کنید.
شخصیتپردازی بلک آپس ۶ با داستانگویی بازی تطابق دارد
در زمانهای آزاد بین ماموریتها، نویسندگی بازی تعادل خوبی بین کلیشه و خودآگاهی برقرار میکند و این موضوع را نشان میدهد که تیم کرکترهای بازی کاملا با نقش خود سازگار شدهاند. بروس توماس به ویژه نقش راسل ادلر با شخصیت کاریزماتیک مرموز و جسورش به طرز درخشانی ظاهر شده است. یلان نوئل و کارت دیوید نیز به ترتیب در نقشهای مارشال و سواتی اولین تاثیرات قوی خود را در داستان بازی به جا میگذارند. سواتی به عنوان یک قاتل استاد تغییر چهره، از ماموریتی به ماموریت دیگر با شخصیتهای جدیدی ظاهر میشود و این نقش را بسیار جذاب میسازد. شما وقتی به Safe House برمیگردید بیشتر با این کرکترها وقت میگذرانید. در باره گذشتهی آنها بیشتر میفهمید و معماهایی را هم در این میان حل میکنید، در ضمن با پولی که در طی این ماموریتها به دست میآورید خودتان را ارتقاء میدهید. این ارتقاءها شامل امتیازهای نرمالی همچون کاهش آسیب احتمالی در انفجارها میشود و موارد بیشتری هم در مودهای مولتی پلیر یافت شده و مورد استفاده قرار میگیرند. مثل Last Stand که در زمان نزدیک به مرگ، دمیج و سرعت شما را به طور موقت افزایش میدهد.
این ویژگیهایی که تا به حال به آنها اشاره کردهام نمونههای مثبتی هستند که از انعطاف طراحی بازی تعریف مینمایند و نشان میدهند که استودیوی Raven Software چگونه بازیکن را تشویق میکند تا سبک بازی مختص خود را داشته باشد. عمارت عظیم شما در بلغارستان نیز مکان اسرار مخفی کاگب است که کشف آنها برای من خیلی لذت بخش بود و حداقل یک ساعت از زمان من را نزد خود نگه داشت، هرچند این راهم اضافه کنم که هیچ یک از پازلها چالش ذهنی پیچیدهای ندارند و بهراحتی میتوانید از پس آنها برآیید؛ این چالشها معمولا شامل حفظ کردن یکسری اعداد و یا آزمون و خطا کردن برای باز کردن ترمینالها میشود اما به خوبی میتوانند یک تنوع شوتینگمحور به بازی اضافه کنند. درواقع این بخش از همان ایدهی جذاب بازی Call of Duty: Black Ops Cold War استفاده کرده است و آن گاراژ متروکه و کوچک Cold War را به شکلی دیگر در Call of Duty: Black Ops 6 آورده است.
در همین راستا دیگر نمیخواهم آنقدر توضیح دهم که داستان بازی اسپویل شود اما شاید بهترین مأموریت کل کمپین، با الهام از بخشهای توهمزای نسخههای قبلی Black Ops ساخته شده و چیزی را خلق کرده که از نظر زیبایی و طراحی مراحل به BioShock، Prey و Control نزدیک است. اینکه کدام یک از مأموریتهای Black Ops 6 در نهایت خاطرهانگیز خواهد بود سخت است که نظرم را رسما اعلام کنم اما حس میکنم که عجیبترینشان همان مأموریتی است که جایگاهش را بهعنوان یکی از بهترینهای صنعت بازیهای ویدیویی تثبیت خواهد کرد. این به این معنا نیست که شما از سبک سنتی کامبت بازی دور ماندهاید، درواقع اولین جنگ خلیجی، زمینه ساز داستان بلک آپس ۶ است و شما چند ماموریت را در خاورمیانه دههی ۹۰ میلادی میگذرانید. این به طراحی ماموریتها اجازه میدهد تا به ریشهی نظامی مدرن خود بازگردند اما با نوآوریهایی که در فرمول کال آو دیوتی استفاده شده است، ماموریتی رقم زده میشود که یکی از بهترین نمونههای مأموریتی این چند سال اخیر را نشان میدهد که با مقیاسی جاهطلبانه، در سری کمپینهای این مجموعه تاریخسازی مینماید.
طوفان صحرا یکی از بهترین ماموریتهایی است که میتوانید تجربه کنید
در این مأموریت که در یک نقشهی وسیع بیابانی جریان دارد، شما موظف به نابود کردن سه پایگاه موشکی اسکاد هستید و میتوانید این کار را به هر ترتیب و روشی که میخواهید انجام دهید. اگر میخواهید مستقیم با یک جیپ از در اصلی وارد شوید، آزادید! هرچند منطقیتر این است که از دور چند هدف را حذف کنید و در مورد متد خودتان حسابی فکر نمایید. در نقاط مختلف نقشه، مکانهای جالبی قرار گرفتهاند که ممکن است شامل تجهیزات ویژه یا سربازان SAS باشند که موقعیت دشمنان را به شما نشان میدهند؛ این موقعیتها ارزش جستجو کردن را دارند، چرا که برخی اهداف فرعی در ساختار کلی مأموریت اصلی گنجانده شدهاند. برای مثال من با نابود کردن سه پایگاه مختلف SAM فضای هوایی را خلوت کردم و توانستم بعدتر، با کنترل ماشینگان یک هلیکوپتر را بهدست بگیرم. این سیستم انتخاب و عواقب در بازی در ماموریتهای بعدی و هیجانانگیزتر نیز به شکلی عمیقتر بررسی خواهد شد و از نظر من به عنوان یکی از شاهکارهای این بازی شمرده میشود.
ماموریت نامبرده شده به شکل فوقالعادهای میتواند از تمام قدرت طراحی و ارگونومیک بازی Call of Duty: Black Ops 6 استفاده کند و بهعنوان نمونهای موفق در این سری جا باز نماید؛ درواقع در گوشه و کنار این ماموریت خلیجی میتوانیم الهامات Raven Software از Warzone را مشاهده کنیم و متوجه شویم که این استودیو بازیسازی چگونه یک مپ آفلاین را با قابلیتهای آنلاین ترکیب کرده و یک اثر به یاد ماندنی را در میدان نبرد فرستاده است، میدانی که نقش اوپنورلد سری کالاف دیوتی در داستان را ایفا میکند و به بهترین شکل ممکن از پس اجرای این نقش بر میآید. این طراحی Open Mission بازی Call of Duty: Black Ops 6 بهراحتی طراحی نسخهی ریبوت Modern Warfare 3 را تحتالشعاع قرار میدهد و نشان میدهد که دادن زمان کافی به تیم توسعه دهنده چقدر میتواند در کنار هم قرار دادن یک کمپین باکیفیت مؤثر باشد.
درست است که به این نکته اشاره کردم که ماموریت «طوفان صحرا» در تاریخ ثبت میشود اما این چپتر صرفا از لحاظ طراحی بازی و گیمپلی مورد استقبال بنده قرار گرفته است وگرنه از لحاظ داستانی، ماموریت «طوفان صحرا» هیچچیز اضافهای ندارد و ارزشگذاری نمیشود. این را هم اضافه کنم که متاسفانه بازی هیچگونه تلاشی برای پرداختن به مسائل انسانی مهمی که پیرامون جنگ ۱۹۹۱ میلادی است نمیکند، جنگی که در بر گیرندهی خلیج فارس، کویت و عراق بود و خسارتهای جانی و مالی بسیار زیادی را به بار آورد؛ از آنجایی هم که نمیشود «هنر، صنعت سرگرمی و صنعت بازیهای ویدیویی، بهخصوص سری کال آو دیوتی» را از سیاستهای جهانی جدا دانست بایستی بگویم که این اشکال به روایت داستانی بازی Call of Duty: Black Ops 6 وارد است و کشور «کویت» همانند ایران برای بازی «Battlefield 3» حق دارد که کال آو دیوتی بلک آپس ۶ را ممنوع اعلام کند.
در عوض این ماجرا، داستان Black Ops 6 بیشتر تمایل دارد که یک تریلر جاسوسی و سرگرم کننده باشد تا اینکه به بررسی عمیق آن زمان واکنش نشان دهد و به موضوعات جدیتری بپردازد. این موضوع شاید ذاتا مشکلی اساسی نباشد اما بعد از موضع ضعیف Modern Warfare سال ۲۰۱۹ علیه سلاح شیمیایی و عملکرد ضعیف MW3 در استفاده از تروریسم، مثل سال گذشته نیز متاسفانه همان مسیر را ادامه میدهد و خود را از ارائهی نگاهی عمیق سر باز میدارد. مطمئنا راهی وجود دارد که یک بازی هم سرگرم کننده باشد و هم حرفی جدی برای گفتن داشته باشد، دقیقا مثل خیلی از فیلمهای نظامی که کال اف دیوتی از آنها الهام میگیرد. بازی Spec Ops: The Line در سال ۲۰۱۲ را بیاد بیاورید، این اثر دقیقا برای همین رویکرد تحسین شد. کلیت داستان بلک اپس ۶ ارائهی داستانی جذاب و جاسوسی است؛ جایی که وودز و ادلر به همراه چهرههای جدید این سری، بهصورت مخفیانه سعی دارند ارتباطات بین CIA، صدام حسین و گروه پانتئون را کشف کنند.
آنچه بهعنوان یک طرح کلیشهای در سایهروشنهای جاسوسی Call of Duty: Black Ops 6 آغاز میشود، در نیمهی دوم داستان بهشکلی واقعا زیباتر جان میگیرد؛ درواقع بازی موفق میشود که پای مسائل شخصی کرکترها را به میان بیاورد و یادآور بسیار خوبی برای طرفداران قدیمی سری Black Ops باشد. در طول تجربهام و در زمانی که متوجهی پایان Black Ops 6 شدم، احساس کردم که پایانبندی این بازی در ماهیتهای فصل پایانیاش قابل حدس بوده و بهتدریج آشکار میشود، این موضوع باعث شد که من نسبتبه پایانبندی بلک آپس ۶ آنطور که باید و شاید واکنش نشان ندهم اما در هر صورت برایم جذاب تمام شود، چرا که داستان Call of Duty: Black Ops 6 بهخوبی میتواند شما در اوج و فرودهای بسیار زیادش قرار دهد و با شکوهمندیهایش، این مسیر را به تعادل داستانگویی برساند. بازی کال آو دیوتی بلک آپس ۶ بهترین پلات داستانگویی این مجموعه را بعد از سالها روایت میکند و صددرصد ارزش تجربه شدن را دارد.
از گرافیک، صداگذاری و موسیقی بلک آپس ۶ چه بگویم؟
بازی Call of Duty: Black Ops 6 یک اکشن تمام عیار را در اختیارتان قرار میدهد؛ جنگی که بدور از مسائل انسانی میتواند ساعتها شما را سرگرم نگه دارد و خاطرات بسیاری را برایتان فراهم نماید. در طول تجربهی این اثر با PC من با افت فریم حداقلی مواجه شدم که آنقدر به کیفیت اجراییام لطمه نزد، بعضی اوقات هم با باگهای هوشمصنوعیمحوری روبرو شدم که بعد از چند ثانیه به حالت صحیح خود باز گشتهاند. کال آو دیوتی بلک آپس ۶ همانند یک اثر هنری میماند که با یک مقیاس بسیار بزرگ طراحی شده است، اثری که هم از لحاظ موسیقی، صداگذاری و هم از لحاظ گرافیک فنی و هنری کم نمیگذارد و یک تصویر چشمنواز را به چشمانمان میبخشد، تصویری که با موسیقی و صداگذاریهای دقیق و با کیفیتی ترکیب شده و باعث ایجاد یک خروجی جذاب و به یاد ماندنی شده است.
بازی Call of Duty: Black Ops 6 بر اساس تهیه از سرویس اشتراکی (Xbox Game Pass Ultimate) بر روی PC بررسی شده است.
بهعنوان کلام آخر بایستی بگویم، بالاخره و بعد از مدتها انتظار بازی Call of Duty: Black Ops 6 برای پلتفرمهای اصلی منتشر شد؛ اثری که نقش «شاهزاده» این سری را بازی میکند، شاهزادهای که میتوانست کل این مجموعه بازی را به خاک بزند و بر زمین بنشاند یا اینکه باریدیگر، سری بازیهای کال آو دیوتی را به فراز آسمانها ببرد. اگر بخواهم به واقعیت ماجرا اشاره کنم بایستگی بگویم، خوشبختانه بازی کالاف دیوتی بلک آپس ۶ موفق ظاهر شده است و میتواند ساعتها شما را پای داستان و بخشهای منحصربهفردش نگه دارد. دقت داشته باشید که بلک آپس ۶ یک محصول بینقص نیست اما با تمام نقصهای مختصری که دارد، عالی ظاهر شده و یکی از بهترین تجربههای سال را در اختیارتان قرار میدهد.
نقاط قوت | نقاط ضعف |
---|---|
طرز جدید داستانگویی در سری بازیهای کال آو دیوتی | روایت داستانی غیر انسانی و نامطلوب سیاسی |
گرافیک هنری و فنی چشمنواز | قابل حدس بودن پایانبندی |
صداگذاری دقیق و موسیقی هیجانانگیز | کلیشه در بعضی مواقع وارد داستان میشود |
طراحی جذاب انیمیشنها و صحنههای سینماتیک | باگهای مختصری که به مرور حل خواهند شد |
گیمپلی بسیار روان - بهخصوص در مرحلهی «طوفان صحرا» | |
برخورداری از روایت «جاسوسمحورانه» | |
از ریتم نیفتادن داستان بازی | |
شخصیتپردازیهای قدیمی و جدید بلک آپس 6 | |
سیستم جذاب omnimovement |
نظرات