انیمه Call of the Night، برخلاف آنچه که تصور میکردم، ارزش تماشا داشت اگرچه شاید کمی دیر برای تماشای آن اقدام کرده باشم ولی مهم نیست چرا که با توجه به ادامهی مانگای انیمه Yofukashi no Uta، مطمئن هستیم که فصل سومی هم در کار هست اما هنوز اعلام رسمی نشده، در هر صورت همراه مجله بازار باشید تا به نقد و بررسی انیمه Call of the Night بپردازیم.
امروز به تازگی فصل اول و دوم انیمهی Call of the Night یا همان Yofukashi no Uta را تماشا کردم و واقعاً تجربهی خوبی بود، مخصوصاً که این انیمه را در نیمه شب دیدم که حس قدم زدن با نازونا (Nazuna Nanakusa) و کو (Ko Yamori) در خیابونهای نئونی شهر را تقویت میکرد. در هر صورت بر این آمدم که جای نقد انیمهی کال او نایت در مجله خالی است و شاید آن طور که باید به این اثر سرگرم کننده پرداخته نشده البته به یاد دارم که در زمان انتشار فصل اولش، بسیاری این انیمه را پیشنهاد میکردند اما خلاصهداستانش مرا از تماشای آن باز داشت اما حالا فرصت خوبی بود، حالا بیمعطلی به نقد انیمه ندای شب برویم.
انیمهی Call of the Night | داستان تینیجری یا ؟
شاید داستان انیمهی ندای شب، بنظر سادهانگارانه بیاید اما انتظار شما از چنین سرگرمی جذابی چیست؟ داستان از کو یاموری (Ko Yamori) آغاز میگردد، یک پسر دبیرستانی که از بیخوابی رنج میبرد و زندگی روزمره برای او مثل یک زندان خستهکننده گشته که میتوانم تا حدی با او همذات پنداری کنم چرا که حداقل همه ما میدانیم شب تنها قسمت باقیمانده محسوب میشود که آرامش دارد اگر از ما سوال نپرسد.. کو تصمیم میگیرد شبها بیرون از خانه پرسه بزند و درست اینجاست که با نازونا ناناکوسا (Nazuna Nanakusa)، یک ومپایر بامزه اما مرموز، آشنا میگردد. رابطه میان این دو فرد از همان ابتدا جذاب است، نه از با آن عشقهای کلیشهای طرف هستیم نه چیزی که بخواهد داستان عجیبی درست کند فقط یک ارتباط واقعی اما پیچیده بین این دو شکل میگیرد.
در فصل اول انیمهی کال او نایت، روایت بیشتر روی کاوشهای شبانه و روابط اولیه تمرکز دارد، دقیقاً به شکلی که حس میکنید هر قسمت از آن مثل یک پیادهروی شبانه بوده چرا که آرام اما پر از هیجان پنهان محسوب میشود. فصل دوم اما داستان عمیقتری دارد چون چالشهای جدید، درگیریهای عاطفی بیشتر و معرفی شخصیتهای تازه که باعث گسترش جهان خونآشامهای این اثر شده و تا حدی عمق روایت را گسترش میدهد. بعد از تماشای قسمتهای آخر، احساس کردم که کو واقعاً رشد کرده و از یک بچه سرگردان به کسی که تصمیمهای سخت میگیرد تبدیل شده اما این روند به نرمی پیش میرود.
در هر صورت شما با انیمهای در ژانر رمانتیک-کمدی با طعم سوپرنچرال روبهرو هستید که فصل اولش برای ۲۰۲۲ بوده و فصل جدیدش متعلق به ۲۰۲۵، اثری که با فاصله سه سال تواسته نبض توسعه روایی خودش را بهخوبی حفظ کند و این نشان از دقت بالای استودیو LIDENFILMS است، استودیوی که با کمک مانگا جناب کوتویاما (Kotoyama) توانسته روایتی نرم برای آخرین دقایق شب خلق کند. شاید در وهله اول صرفاً بعد سرگرمکننده بودن این انیمه بنظر برسد اما گاهی باعث میشود آدم به زندگی خودش نیز فکر کند.
انیمه Call of the Night | اشخاص، کلاس اثر را به نمایش میگذارند
شخصیتها واقعاً جذاب هستند. کو یاموری شخصیتی قابل ارتباط است چرا که علارقم درونگرایی، در عین حال کنجکاوی کرده و تلاش میکند تا با مشکلات نوجوانیاش بطور واقعی دستوپنجه نرم کند. باور کنید در صحنههایی که کو شبها قدم میزند، حس خواهید کرد خود شما دارید قدم میزنید و شاید فکر میکنید به اینکه زندگی روزمره چقدر میتواند خفهکننده باشد. شخصیت نازونا هم فوقالعاده است، همانطور که قبلاً هم گفتم، او یک ومپایر بوده که برخلاف اسمش، ترسناک یا کلیشهای نیست اتفاقاً او بازیگوش و مستقل بوده که حتی گاهی آسیبپذیر نیز میشود.
رابطهی میان این دو دوست تصادفی، بر پایه مکالمات هوشمندانه و لحظات کمدی ساخته شده است. قسمت جذاب ماجرا از نظر من، این بود که چطور انیمه انقدر خوب نشان میدهد که خونآشامها هم مشکلات خودشان را دارند. شخصیتهای فرعی مثل آکیرا آسایی (Akira Asai) یا در فصل دوم هارو ناناکوسا (Haruka Nanakusa) تکامل خوبی به روایت میدادند و صرفاً در نقش پرکننده انیمه ظاهر نمیشوند و حداقل با دیالوگهای طبیعی و البته بامزه، واقعا لذت تماشای انیمه را دوچندان میکنند.
انیمه کال او نایت | رنگ شب، فقط تیره نیست
از نظر بصری، انیمهی Call of the Night چیزی کم ندارد و شبها در این اثر مثل یک شخصیت زنده نقش بازی میکنند چرا که شب فقط رنگ تیره نیست و این انیمه با رنگهای نئونی آبی و بنفش، سایههای عمیق و افکتهای نوری، توانستهاند شهری رویایی و تا حدی Cyberpunkی (آرمان شهر) خلق کنند. استودیوی LIDENFILMS در فصل اول عملکرد خوبی داشته اما در فصل دوم توانسته حتی بهتر هم ظاهر شود. صحنههای اکشن روانتر بوده و جزئیات بیشتری دارند، به حدی که من بعد از دیدن اثر، حس کردم باید بروم بیرون و شب را تجربه کنم اما افسوس که حقیقت مانند انیمه نیست. کارگردانی تاتسویا یوشیهارا (Tatsuya Ishihara) و تیمش نیز توانسته حس آزادی شبانه را کاملاً منتقل کند.
ملودیهای آرام برای لحظات تأملبرانگیز، و ترکهای هیجانانگیز برای صحنههای کمدی چیزی بود که از تم انیمه انتظار میرود. اپنینگ فصل اول یعنی «Daten» از Creepy Nuts با ریتم هیپهاپاش و اندینگها هم با ملایمت و زیبایی، کمک میکردند هر قسمت پر انرژی شروع و آرامش بخش به اتمام برسد. در فصل دوم، اپنینگ جدید یعنی «Mirage» حتی بهتر از فصل اول هم بود.
تمهای فلسفی این انیمه واقعاً منو تحت تاثیر قرار دادند. اولین نماد شب بود که آزادی را نشان میداد و با رهایی از فشارهای روزمره مثل مدرسه یا جامعه آن را کامل میکرد. انیمه به زیبایی نشان میدهد که چطور شب میتواند فضایی برای خودشناسی و روابط واقعی باشد. در فصل دوم، تمهای انیمه Call of the Night عمیقتر شدند و سوالاتی مانند «آیا جاودانگی مانع عشق واقعی میشه؟» یا «چطور میتونیم خودمون رو پیدا کنیم؟» که جوابهای درخوری طلب میکردند.
از نظر اجتماعی هم انیمه کال او نایت به مسائل واقعی مانند بیخوابی نوجوانان، فشارهای تحصیلی و جستجوی هویت میپردازد، بدون اینکه بخواهد نصیحت کند، این امر موجب شده که مخاطب حتی شاید اندکی به فکر فرو رود اما در انتها بگذارید بگویم شاهد چه ضعفهایی خواهید بود. از دست رفتن نبض روایت و کند شدن ریتم تو بعضی قسمتها و شخصیتهای فرعی توسعه نیافته در فصل اول، بخشی از نقاط ضعفی هست که به چنین اثری میتوان گرفت.
در نهایت، بعد از تماشای Call of the Night از زمانی که گذاشتم پشیمان نشدم و لذت کافی را بردم اما کار اینجا تمام نمیشود اگر شب زندهدار هستید چرا که این انیمه وادارتان خواهد کرد بروید و چند قدمی بیرون بزنید که روی کاغذ فکر خوبی است اما در عمل شاید پر چالش باشد. نظر شما درباره این انیمه چیست؟ آیا انتظار بیشتری از این انیمه میتوان داشت؟ دیدگاهتان را با سایر کاربران مجله بازار به اشتراک بگذارید.
امسال بازی خوب چی داریم؟ میزگیم با نیما نوترون
من دیدمش خوبه ببینید بهش ده از ده میدم