در چشم‌انداز تلویزیونی که مملو از سریال‌های جنایی رویه‌ای است، Criminal Record از Apple TV+ (محصول ۲۰۲۳) به‌عنوان یک درام اجتماعی تندوتیز متمایز می‌شود که از مواجهه با حقایق ناخوشایند هراسی ندارد. با هدایت یک زوج بازیگر فوق‌العاده یعنی پیتر کاپالدی و کاش جامبو، این تریلر بریتانیایی فراتر از کلیشه‌های ژانر پیش می‌رود و به بررسی عمیق فساد نهادی، مصالحه‌های اخلاقی و هزینه‌ی انسانی وفاداری کورکورانه به قدرت می‌پردازد. در طول هشت قسمت که بادقت ساخته شده‌اند، این سریال نه‌تنها پرونده‌ی یک قتل قدیمی، بلکه خود پایه‌های عدالت را زیر سؤال می‌برد، در جهانی که قدرت اغلب بر حقیقت غلبه می‌کند.

Criminal Record

بخش‌هایی از داستان سریال در ادامه لو داده می‌شوند.

بررسی عمیق داستان

سریال با یک تماس اضطراری دلهره‌آور به پلیس آغاز می‌شود. زنی ناشناس پلیس متروپولیتن لندن را متهم می‌کند که یک مرد سیاه‌پوست بی‌گناه را به جرم قتلی که مرتکب نشده است، مقصر شناخته است. پرونده‌ی موردنظر چیست؟ قتل آدلاید باروز در سال ۲۰۱۲، مادری جوان که مرگش به ارول ماتیس (با بازی درخشان تام موتچی) نسبت داده شد؛ کسی که اکنون محکوم به حبس ابد است.

Criminal Recordدر این میان، گروهبان کارآگاه جون لنکر (با بازی کاش جامبو) وارد ماجرا می‌شود؛ یک کارآگاه باهوش و اصول‌گرا که هویت مختلط نژادی و جایگاهش به‌عنوان یک فرد بیگانه درون سیستم پلیس، او را همدل و درعین‌حال سرسخت کرده است. زمانی که لنکر این پرونده را دوباره بازگشایی می‌کند، با دانیل هگارتی (کاپالدی) درگیر می‌شود؛ یک کارآگاه کهنه‌کار با شهرتی بی‌نقص و مهارت تاکتیکی بالا که اما رازهایی را در مورد این پرونده پنهان کرده است.

بهترین سریال‌های سال ۲۰۲۴ که از دست داده‌اید | از نگاه مجله وایر

آنچه در ادامه می‌آید، نبردی پرتنش میان دو کارآگاه است: لنکر که با تکیه بر روش‌های علمی و میل به پاسخگویی پیش می‌رود، و هگارتی که با تسلط بر بوروکراسی و وفاداری به «قدیمی‌ها» مانع او می‌شود. هرچه لنکر مدارک سرکوب‌شده را آشکار می‌کند (شاهد گمشده، دست‌کاری شواهد پزشکی قانونی، و الگویی از پروفایل‌سازی نژادی) سریال لایه‌های پوسیدگی سیستم را می‌زداید و نشان می‌دهد که چگونه تعصب و بی‌تحرکی نهادی، به حمایت از مجرمان منجر می‌شود.

Criminal Record

تحلیل شخصیت‌ها؛ آتش‌افروز و تثبیت‌کننده

کاش جامبو با ایفای نقشی درخشان در نقش جون لنکر، یکی از بهترین اجراهای دوران حرفه‌ای خود را ارائه می‌دهد. شخصیت او تصویری پیچیده از استقامت است: زنی که در محیط کاری خصمانه‌ای که مملو از ریزپرخاشگری‌هاست، حرکت می‌کند (یکی از مافوق‌هایش او را به طور تحقیرآمیزی «بیدار» خطاب می‌کند، فقط به دلیل اینکه پروتکل‌ها را زیر سؤال می‌برد)، درحالی‌که با شیاطین شخصی خود نیز دست‌وپنجه نرم می‌کند، ازجمله رابطه‌ی متلاشی‌شده‌اش با پدری که از او دورافتاده است. جامبو با ظرافتی ستودنی، لنکر را سرشار از خشم درونی به تصویر می‌کشد، به‌ویژه در صحنه‌هایی که با گسلایتینگ هگارتی مقابله می‌کند یا در برابر همکارانی که او را یک «استخدام بر اساس تنوع نژادی» می‌دانند، ایستادگی می‌کند.

Criminal Recordدر همین حال، پیتر کاپالدی در نقش هگارتی خیره‌کننده است. با صدای خش‌دار و نگاه نافذش، شخصیتی را خلق می‌کند که هم پدرانه و هم شکارچی گونه است. شعار هگارتی («تو باید از افراد خودت محافظت کنی») مردی را آشکار می‌کند که خود را نگهبان نظم می‌داند، حتی اگر به معنای تحریف حقیقت باشد. نبوغ کاپالدی در ابهام شخصیتش نهفته است: آیا هگارتی یک رهبر عمل‌گراست که تیمش را از موشکافی نجات می‌دهد، یا یک خودشیفته که در تلاش برای حفظ میراث خود است؟ سریال هوشمندانه از ارائه‌ی او به‌عنوان یک شرور صرف اجتناب می‌کند و به‌جای آن، نشان می‌دهد که چگونه قدرت نهادی حتی کسانی را که نیت‌های خوبی دارند، به فساد می‌کشاند.

بازیگران مکمل؛ چهره‌هایی از یک سیستم معیوب

حضور گروه بازیگران مکمل، سریال را به یک تابلوی پر از سایه‌های اخلاقی تبدیل می‌کند. زوئی وانامیکر در نقش دوریس باروز، مادر آدلاید، اجرایی تکان‌دهنده دارد؛ زنی که با تحقیق لنکر، غم ازدست‌دادن فرزندش دوباره زنده می‌شود. مسیر او (در نوسان میان امید به اجرای عدالت و ترس از باز شدن زخم‌های قدیمی) لایه‌ی احساسی قدرتمندی به سریال اضافه می‌کند.

Criminal Recordچارلی کرید-مایلز در نقش تونی گیلفویل، دست راست هگارتی، می‌درخشد؛ مردی که وفاداری‌اش، گناهی مدفون را در پس پرده پنهان کرده است. در همین حال، دیون براون (در نقش کلویی، همکار تندوتیز لنکر) و استیون کمپبل مور (در نقش یک مأمور حیله‌گر بازرسی داخلی) تضادهای مهمی را در برابر دوئل مرکزی سریال ایجاد می‌کنند.

عدالت در برابر ماشین سرکوب

Criminal Record بیش از آنکه درباره حل یک پرونده جنایی باشد، به کالبدشکافی سیستمی می‌پردازد که به بی‌عدالتی اجازه بقا می‌دهد. خالق سریال، پل راتمن (که با Vera و Indian Summers شناخته می‌شود)، از قالب روایی یک سریال پلیسی استفاده می‌کند تا مسائل اجتماعی مهمی را واکاوی کند.

تعصب نژادی در نیروهای پلیس: پرونده متیس به‌عنوان یک لنز برای بررسی نژادپرستی سیستماتیک عمل می‌کند؛ از پروفایل‌سازی آشکار (یک مظنون سیاه‌پوست که صرفاً به دلیل حضورش، «خشونت‌آمیز» تلقی می‌شود) تا نابرابری‌های ظریف‌تر، مانند مبارزه لنکر برای جدی گرفته‌شدن در سلسله‌مراتبی که تحت سلطه سفیدپوستان است.

Criminal Recordگسلایتینگ نهادی: انکارهای مداوم هگارتی نسبت به یافته‌های لنکر («داری دنبال اشباح می‌گردی، جون») بازتابی از تاکتیک‌های واقعی‌ای است که برای خاموش‌کردن افشاگران استفاده می‌شود.
همدستی اخلاقی: حتی «افسران خوب» مانند گیلفویل نیز در این فساد درگیر هستند و مجبورند میان وجدان و حرفه‌شان یکی را انتخاب کنند.

نقد سریال Tokyo Vice | کاتانای با شرافت در تقابل با قانون مشروع

این سریال همچنین به شکاف‌های نسلی در شیوه‌های پلیسی می‌پردازد. لنکر نماد موجی جدید از شفافیت است، درحالی‌که هگارتی نماینده رویکردی نتیجه‌گراست که در دورانی با نظارت کمتر شکل‌گرفته است. درگیری‌های آن‌ها که با احترامی متقابل همراه است؛ بازتابی از بحث‌های گسترده‌تر درباره اصلاحات در برابر سنت‌گرایی است.

تصویری از لندن؛ دو واقعیت متفاوت

فیلیکس ویدمان، فیلم‌بردار سریال، لندن را شهری با تضادهای شدید به تصویر می‌کشد. خیابان‌های آفتاب‌گیر و مرفه کنزینگتون (جایی که آدلاید به قتل رسید) در تضاد با مجتمع‌های مسکونی تنگ و باران‌خورده‌ی جوامع به حاشیه رانده‌شده قرار دارند. اتاق‌های بازجویی در نوری فلورسنت و بیمارگونه غرق شده‌اند که نشان‌دهنده فرسایش انسانیت در کار پلیسی است، درحالی‌که فلش‌بک‌های مربوط به پرونده اولیه با تونالیته‌های بی‌رنگ فیلم‌برداری شده‌اند تا خاطرات محو شده را تداعی کنند.

جیم لوچ، کارگردان سریال (و پسر کن لوچ)، با تکیه بر ریشه‌هایش در رئالیسم اجتماعی، به‌جای اکشن‌های انفجاری، نماهای نزدیک و سکوت‌های طولانی را ترجیح می‌دهد. یکی از سکانس‌های برجسته، رویارویی اولیه لنکر و هگارتی در قسمت سوم است؛ جایی که دوربین به‌دور آن‌ها می‌چرخد، مانند یک شکارچی که در حال ارزیابی طعمه‌ی خود است، و تنش میان آن‌ها را تشدید می‌کند.

Criminal Record

ریتم و ساختار؛ تعلیقی آرام اما هدفمند

برخی از قسمت‌های میانی سریال (به‌ویژه زیر پی‌رنگ مربوط به برادر جداافتاده لنکر) کمی کُند پیش می‌روند. اما این ریتم سنجیده، در خدمت اهداف تماتیک داستان است. تا قسمت پنجم، نخ‌های به‌ظاهر پراکنده‌ی داستان به هم متصل می‌شوند: یک شاهد کلیدی پدیدار می‌شود، ارتباطاتی با یک کارتل مواد مخدر فاش می‌گردد و همدستی‌های گذشته‌ی هگارتی آشکار می‌شود. فینال سریال، با عنوان «حقیقت و آشتی»، ضربه‌ای عاطفی وارد می‌کند که مخاطب را با این پرسش تنها می‌گذارد: آیا در سیستمی معیوب، اجرای عدالت واقعاً امکان‌پذیر است؟

مقایسه‌ها و اهمیت فرهنگی

طرف‌داران Line of Duty از جزئیات رویه‌ای و پیچیدگی‌های بوروکراتیک سریال لذت خواهند برد، درحالی‌که لایه‌های اخلاقی آن یادآور The Wire و بررسی فساد نهادی است. زمان‌بندی انتشار سریال نیز قابل‌توجه است؛ در عصری که مسائل مربوط به پاسخگویی پلیس و برابری نژادی به موضوعات داغ جهانی تبدیل شده‌اند. مسیر لنکر (به‌ویژه انزوای او به‌عنوان زنی رنگین‌پوست در محیطی خصمانه) در دوران پس از قتل جورج فلوید، طنین عمیقی دارد.

نقد سریال Star Wars: Skeleton Crew فصل اول | اودیسه‌ای جسورانه

نقدها؛ جایی برای بهبود

این سریال بی‌نقص نیست. برخی از زیر پی‌رنگ‌ها (مانند درام خانوادگی لنکر) به‌اندازه کافی پرداخت نشده‌اند و یک پیچش داستانی در اواخر سریال که مقامی بلندپایه را درگیر می‌کند، اندکی غیرقابل‌باور به نظر می‌رسد. علاوه بر این، پایان‌بندی مبهم سریال (با وجود هماهنگی با تم‌های اصلی داستان) ممکن است برای بینندگانی که به دنبال جمع‌بندی قطعی هستند، کمی نارضایتی ایجاد کند.

Criminal Record

جمع‌بندی؛ اثری ضروری برای مخاطبان جدی

Criminal Record نمونه‌ای درخشان از داستان‌سرایی هوشمندانه است که بر پایه‌ی دو اجرای خارق‌العاده شکل‌گرفته است. این سریالی است که نه‌تنها سرگرم می‌کند، بلکه به چالش می‌کشد—ویژگی‌ای کمیاب در اکوسیستم امروزی سرویس‌های استریم. گرچه ریتم کند آن ممکن است برای بینندگان معمولی چالش‌برانگیز باشد، اما آن‌هایی که مایل به درگیرشدن با داستان هستند، روایتی چندلایه و تأثیرگذار خواهند یافت که مانند سایه‌ای باقی می‌ماند.

Loading