بازی Cronos: The New Dawn فرصتی مناسب بود که من به عنوان یک طرفدارِ قدیمی ژانر Survival Horror (وحشت بقا) بتوانم بار دیگر پا در یک شب تاریک، یک اتاق نمور یا فضایی آشفته و هیولا زده بگذارم تا هیجان در من سرشار شود اما آیا بازی کرونوس: نیو داون خوب ظاهر شده؟ در ادامه با نقد و بررسی بازی Cronos: The New Dawn با مجله بازار همراه باشید.
همیشه منتظرِ آثاری هستم که بتوانند حس ترس، تنش و هیجان را به شکلی تازه ارائه دهند و استودیوی Bloober Team هم که با بازسازی درخشان Silent Hill 2 در سال ۲۰۲۴، نشان داد که توانایی خلق تجربههای عمیق و ترسناک را دارد اما حالا با یک اثر جدید با نام Cronos: The New Dawn بازگشته است. این بازی یک تیراندازی سومشخص در سبک وحشت بقا بوده که شما را به یک دنیای علمی-تخیلی تاریک و ویرانشده میبرد، جایی که باید با موجوداتی وحشتناک مبارزه کرده، در پیچ و خمهای زمانی غرق شوید و رازهای یک داستان پیچیده را کشف کنید. اما آیا Cronos میتواند در برابر غولهای این ژانر مثل Dead Space یا Resident Evil 4 قد علم کند؟ پس از تجربهی کامل بازی، باید بگویم که Cronos واقعاً چیزهایی برای ارائه دارد اما به دلیل نقطه ضعف تاثیرگذارش، نمیتواند به اوجی که باید برسد ولی در هر صورت، بازی کرونوس نیو داون یک تجربهی قابل احترام و سرگرمکننده خواهد بود.
داستان، اولین چیزی که در بازی Cronos: The New Dawn لمس میشود
داستان بازی Cronos: The New Dawn در یک نسخهی آلترناتیو از لهستان دههی ۱۹۸۰ جریان دارد، جایی که یک فاجعهی عظیم به نام «The Change»، بشریت را به ورطه نابودی کشانده و بازماندگان را به موجودات گوشتی و کابوسوار تبدیل کرده است. شما در نقش یک «Traveler» یا همان مسافر بازی خواهید کرد که برای سازمانی مرموز به نام Collective کار میکند. ماموریت شما این محسوب میشود که از طریق شکافهای زمانی به آیندهای ویرانشده سفر کنید، اسنس (Essence) افراد کلیدی را استخراج کنید و به گذشته بازگردید تا شاید بتوانید فاجعه را تغییر دهید. این ایدهی سفر در زمان بهعنوان محور اصلی داستان، بهخوبی با تمهای روانشناختی و فلسفی ترکیب شده و توانسته عمقی خلق کند که شما با شیرجه در آن کاملاً با شرایطی که میسازد همگام شده و تا پایان شما را کنجکاو نگه میدارد.
جهانسازی بازی کرونوس نیو داون یکی از نقاط قوت اصلی آن محسوب میشود چرا که محیطهای لهستان پسا-آخرالزمانی را با جزئیات خیرهکنندهای طراحی کرده و شما از خیابانهای خاکستری و ساختمانهای بتنی با معماری کمونیستی گرفته تا مناطق پوشیده از بیوماسهای گوشتی و چندشآور که یادآور فیلم The Thing جان کارپنتر هستند، شاهد هستید که همه چیز به خلق اتمسفری سنگین و ترسناک کمک میکند. هر لوکیشن، از کارخانههای متروکه تا آزمایشگاههای زیرزمینی، حس انزوا و وحشت را منتقل میکند تا کار همانطور که باید پیش برود. داستان بازی مانند بسیاری از بازیهای این ژانر با دیالوگهای درونگروهی و یادداشتهای پراکنده در محیط روایت میشود که بهتدریج رازهای Collective و فاجعه Change را فاش میکنند. بدون آن که بخواهم اسپویل کنم، میتوانم بگویم که پیچ و تابهای داستانی در نیمه دوم بازی، بسیار جذابتر هستند و شما را به فکر فرو میبرند.
اما فکر نکنید یک شاهکار داستانی در مقابلتان است چرا که از مشکلاتی هم رنج میبرد. برخی بخشهای روایی بیش از حد طولانی میشوند و بازی شما را مجبور میکند تا مسیرهای تکراری را طی کنید یا در محیطهایی که قبلاً کاوش کردهاید، به دنبال آیتمهای جدید بگردید. این پر کردن زمان یا اصطلاحاً Padding (پدینگ) باعث میشود ریتم داستان در برخی نقاط افت کند و حس خستگی به شما منتقل شود؛ همچنین برخی از شخصیتهای فرعی که قرار است احساسی یا تاثیرگذار باشند هم به دلیل دیالوگهای کلیشهای یا صداگذاری نهچندان قوی، تاثیر خاصی بر روند نمیگذارند. با وجود این مشکلات هم اگر به داستانهای علمی-تخیلی تاریک با تمهای سفر در زمان و وحشت روانشناختی علاقه دارید، بازی Cronos قطعاً شما را سرگرم خواهد کرد.
نوآوری در بازی کرونوس نیو داون؟ ادویهای به میزان لازم
گیمپلی بازی Cronos: The New Dawn در هسته خود یک بازی وحشت بقا کلاسیک بوده که مانند تمام کلاسیکها بر سه ستون اصلی مدیریت منابع، کاوش محیط و مبارزه بنا شده است. شما با مجموعهای از سلاحها، از جمله پیستول، شاتگان و اسلحههای اتوماتیک، به جنگ دشمنان میروید اما مهمات و آیتمهای کرفتینگ به شدت محدود هستند، که حس تنش و خطر اتمام را بهخوبی حفظ میکند پس باید با دقت شلیک کنید و منابع خود را مدیریت کنید، چون یک اشتباه میتواند به مرگ منجر شود.
یکی از مکانیکهای برجستهی بازی Cronos: The New Dawn، سیستم Merge است. دشمنان در این بازی، که Orphans نامیده میشوند، موجودات گوشتی و جهشیافتهای هستند که اگر جسدشان را رها کنید، با یکدیگر ترکیب شده و به هیولاهای بزرگتر و خطرناکتری تبدیل خواهند شد، در نتیجه برای جلوگیری از این اتفاق، باید اجساد را با ابزارهایی مثل مشعل بسوزانید یا آنها را به شکافهای زمانی بفرستید. این مکانیک شبیه به سیستم قطع عضو در Dead Space است اما رویکردی معکوس و خلاقانه دارد که به شما فشار میآورد تا استراتژیکتر عمل کنید. علاوه بر این، سیستم Essence به شما امکان میدهد تا بافهای موقتی را اجرا کنید، مثل افزایش آسیب به دشمنان آتشگرفته یا کاهش هزینه کرفتینگ آیتمها که باعث میشود این بافها به گیمپلی عمق دهند اما گاهی اوقات تاثیرشان آنقدر که باید، ملموس نیست.
گیمپلی بازی کرونوس نیو داون نقاط قوت دارد اما سیستم کامبت بازی بزرگترین نقطه ضعف آن است. تیراندازی حس سنگین و رضایتبخشی دارد ولی بیش از حد آشنا به نظر میرسد. اگر Dead Space یا Resident Evil 4 را بازی کرده باشید، مکانیکهای شلیک و جاخالی دادن در Cronos برایتان جدید نخواهند بود اما دشمنان تنوع خوبی دارند که شامل موجوداتی سریع و کوچک تا غولهای عظیم هستند اما الگوهای حمله آنها پس از مدتی قابل پیشبینی میشوند. باسفایتها نقطه قوت کامبت هستند ولی این نبردها پرتنش و چالشبرانگیزند چرا که میتوانند حس ناامیدی واقعی را منتقل کنند. در هر حال مبارزات روزمره با دشمنان معمولی به سرعت تکراری میشوند و فقدان نوآوری در این بخش باعث میشود که گیمپلی گاهی اوقات یکنواخت بنظر برسد.
کاوش محیط هم بخش مهمی از بازی بشمار میرود. پازلهای محیطی، مثل پیدا کردن کلیدها یا باز کردن درهای قفلشده با ابزارهای خاص، ساده اما سرگرمکنندهاند. بازی گاهی اوقات شما را مجبور میکند تا مسیرهای طولانی را بارها طی کنید، که این حس پدینگ را تقویت میکند و این مسئله بهویژه در مراحل میانی بازی آزاردهنده میشود، جایی که به نظر میرسد هدف اصلی افزایش زمان گیمپلی بوده تا افزودن ارزش واقعی به یک تجربهی فراگیر.
اما گرافیک Cronos: The New Dawn اتمسفری است که شما را غرق میکند
از نظر بصری بازی Cronos: The New Dawn را باید یک دستاورد فنی چشمگیر بخوانیم. بازی روی کنسولهای نسل جدید مثل PS5 و Xbox Series X با رزولوشن 4K و نرخ فریم پایدار ۶۰ اجرا میشود و مشخصاً میتواند جلوههای بصری خیرهکنندهای ارائه دهد. طراحی محیطی در این اثر طوری است که چه در خرابههای شهری باشید یا در آزمایشگاههای زیرزمینی پوشیده از بیوماس، چیزی وجود دارد که شما را شگفتزده کند. موجودات بازی بهطرز وحشتناکی طراحی شدهاند و میتوان آنها را شبیه به مجسمههای مومی که در حال ذوب شدن هستند، تشبیه کرد که حس ترس و انزجار را بهخوبی منتقل میکنند.
صداگذاری محیطی بازی نقطه قوت آن است، درست برعکس صداگذاری شخصیتها که ضعیف تلقی میشود. شما با یک موسیقی پسزمینه، که ترکیبی از صداهای صنعتی و ملودیهای مینیمال بوده طرف هستید که به خلق تنش کمک میکند و افکتهای صوتی محیطی، مثل نالههای موجودات یا صدای باد در خرابهها، شما را کاملاً در جهان بازی غرق خواهد کرد. در مقابل، صداگذاری شخصیتها اصلاً خوب نیست چرا که لهجههای لهستانی برخی از کاراکترها بیش از حد اغراقآمیز به نظر میرسند و دیالوگهای احساسی گاهی اوقات به دلیل اجرا یا نویسندگی ضعیف، بیشتر نقش باد هوا را دارند. همچنین، شوکهای ناگهانی یا همان جامپ اسکرهای بازی کرونوس، اگرچه خوب کار شده اما گاهی قابل پیشبینی هستند و نمیتوانند به سطح وحشتی که در بازسازی Silent Hill 2 تجربه کردیم برسند.
در انتها Cronos: The New Dawn یک بازی وحشت بقای قابل احترام است که با محیط، مکانیکهای جالب و روایتی نوین، طرفداران این ژانر را سرگرم خواهد کرد. Bloober Team با این بازی نشان داده که توانایی خلق یک اثر جدید و جذاب را دارد اما امیدوارم در نسخههای بعدی این سری، شاهد ریسکپذیری بیشتر و جاهطلبیهای بزرگتری باشیم. نظر شما چیست؟ آیا میتوان به این بازی کمتر سخت گرفت؟ دیدگاهتان را با سایر کاربران مجله بازار به اشتراک بگذارید.
امسال بازی خوب چی داریم؟ میزگیم با نیما نوترون
نقاط قوت | نقاط ضعف |
---|---|
جهانسازی اتمسفریک و داستان پرپتانسیل | سیستم تیراندازی قدیمی |
مکانیک Merge خلاقانه و باسفایتهای قابل | ضعیف شدن ریتم بازی و کاوش تکراری |
گرافیک و صداگذاری محیطی تاثیرگذار | محدود بودن سیستم Essence |
مدیریت منابع کلاسیک | جامپاسکرهای پیشبینیپذیر |
صداگذاری و دیالوگهای ناهمگون | |
نظرات