سریال دختران کوچه غم، روایتگر داستانی خواهد بود که پس از سالها توقیف، از گور برخاسته است تا خودی نشان دهد، حال باید دید که این برخاستن موفق خواهد شد یا خیر؟
پیش از اینکه به دل ماجرا بزنیم و به سراغ نقد و بررسی سریال دختران کوچه غم در مجله بازار برویم، بهتر است اول با داستان توقیف این اثر آشنا شویم. سه سال پیش قرار بود اولین ساختهی علی جعفر آبادی با نام «مسیح پسر مریم» به جشنواره فجر راه پیدا کند اما متاسفانه آن طور که انتطار میرفت این اتفاق رقم نخورد و مسیح پسر مریم، پشت درهای جشنواره فجر ماند. حال پس از گذشت سه سال از آن ماجرا اینبار مسیح پسر مریم با نام جدیدیش یعنی دختران کوچه غم با یک تغییر بزرگ کار خودش را شروع کرد؛ اثری که پیشتر یک ساختهی سینمایی بود حال در غالب یک مینی سریال سه قسمتی کار خودش را از شبکه نمایش خانگی شروع خواهد کرد.
این تنها دلیل توقیفی سریال دختران کوچه غم نبوده است، علت اصلی داستان سریال محسوب میشود که در رابطه با یک روحانی است که اتفاقهایی برای او خواهد افتاد، علت اصلی توقیف این اثر به این خاطر است. مینی سریال دختران کوچه غم یک ساختهی سینمایی بوده است و بعد از آن تبدیل به یک مینی سریال شده است، پس قطعا این تغییر مزایا و معایبی خواهد داشت. اولین مشکل اساسی که لازم است در همین شروع ماجرا به آن اشاره داشته باشیم، ریتم و روند داستان خواهد بود، قطعا تبدیل شدن یک اثر سینمایی به مینی سریال باعث خواهد شد تا ساختهای با ریتم کند را تماشا کنید. همچین باید پی تکراری بودن فضای سریال را نیز به تنتان بمالید و سریال را در یک فضای از قبل دیده شده تماشا کنید.
همچون مسیح در راه خدا
داستان سریال درست از جایی آغاز خواهد شد که آذر خواهرزاده مسیح در شب عقد او به جلوی در خانهی او میآید تا خبر زندانی شدن مادرش را به داییش به خاطر انجام قتل بدهد. قتلی که اصلا مادرش آن را مرتکب نشده است و به خاطر حضور در آن جا به گردنش افتاده است. این موضوع اتفاقی می باشد که کل داستان سریال دختران کوچه غم حول محور آن میچرخد. چیزی که باعث بال و پرگرفتن داستان سریال میشود، تفاوت عقایدی خواهد بود که باعث جدایی مسیح از خواهرش شده است. خواهر مسیح (ثریا) شغلش خوانندگی در کلابها است، سر همین موضوع مسیح خیلی وقت است که زندگیاش را از ثریا جدا کرده است و خبری از او ندارد، به همین خاطر زمانی که آذر را میبیند و این خبر را از او میشنود، جا میخورد.
آذر به مسیح میگوید که مادرش فرصت زیادی ندارد و اگر او میخواهد کمکش کند، تا فردا عصر فرصت دارد، تمام شب برای مسیح با این فکر سپری میشود که چه باید بکند و سرانجام زندگیاش با این اتفاق چه خواهد شد. مسیح پس از کلی فکر کردن تصمیم میگیرد تا با آذر به سراغ «صدری» پدر جلال برود تا با او صحبت کند و برای ثریا رضایت بگیرد اما داستان آن طور که مسیح فکرش را میکرد، پیش نمیرود. صدری برای رضایت آذر را از مسیح خواستگاری میکند و میگوید: اگر میخواهید، رضایت بدهم، باید آذر با من ازداوج کند، در غیر این صورت ثریا اعدام میشود، مسیح با شنیدن این حرف عصبی میشود و با آذر از قمارخانه صدری خارج میشود تا پولی برای رضایت از صدری جور کند تا بلاکم راضی شود.
مسیح در طول این سه قسمت خودش را به در و دیوار میزند تا راهی برای رضایت از صدری پیدا کند اما داستان آن طور که انتظارش را میکشید، پیش نمیرود و آذر بدون اینکه به او بگوید، با صدری ازدواج میکند و رضایت او را میگیرد. مسیح که این خبر را میشنود به دنبال پیدا کردن آذر میفتد و در طول این مسیر از خیلی از عقاید خود چشم پوشی میکند، سرانجام مسیح با کمک مستخدم خانهی صدری میفهمد که آذر کجاست و قصد او از ازدواج با آن چه بوده است، مسیح که متوجهی نیت شوم صدری میشود دل را به دریا میزند و با کمک دوستش و مستخدم، وارد خانهی صدری میشود و آذر را نجات میدهد. این وقایع اتفاقات کلی است که درون مینی سریال سه قسمتی دختران کوچه غم رخ میدهد.
آیا سریال دختران کوچه غم را تماشا کنیم؟
از اولین موضوعی که در ابتدای مقاله به آن اشاره کردم، نقد سریال را شروع کنیم، اولین نقدی که به سریال دختران کوچه غم وارد است، ریتم این اثر خواهد بود، از آنجایی که سریال دختران کوچه غم پیشتر یک اثر سینمایی بوده، تبدیل شدن آن به سریال باعث کندی ریتم این اثر شده است به همین خاطر سریال در برخی از سکانسها کش پیدا میکند، در صورتی که اصلا نیاز به این کار نیست، این یکی از معایب سریال در بخش داستانی است. اگر از مزایای این اثر بخواهم بگویم: داستان سریال دختران کوچه غم، طوری روایت خواهد شد که توانایی جذب مخاطب را دارد. چرا؟ چون داستانی دارد که به ندرت شاهد آن بودیم.
سریال، داستان نسبتا خوب و جذب کنندهای دارد اما ضعفهای زیادی دارد که به شرح زیر میباشند، یک از ضعفهای سریال که به شدت واضح است و تو ذوق میزند، جلوههای ویژه و فضای بصری سریال است، اینکه ما فقط یک شهرک سینمایی داریم و لوکشینش مشخص است به کنار ولی باید طوری از جلوههای ویژه برای تغییر و کاور این فضا استفاده میکردند که توی چشم نباشد. دیگر موضوعی که در سریال دختران کوچه غم، بیش از اندازه ضعیف عمل کرده است، بخش موسیقی متن محسوب میشود؛ موزیک متن سریال بیش از اندازه درحال پخش شدن است، این اولین مبحث، دومین مبحثی که این موضوع از نظر من جالب به نظر نیامد، موسیقی متن سریال دلهرهآور است و درون بیننده بیش از حد استرس ایجاد میکند، در صورتی که اصلا سکانس پخش شده استرس آور نیست.
در خصوص شخصیت پردازی و انتخاب بازیگران سریال دختران کوچه غم، گفتنی است: شخصیت پردازی بازیگران قابل قبول است ولی در خصوص انتخاب بازیگران جای داشت که گزینههای بهتری را انتخاب میکردند، حتی برای نقش مسیح، بازی امیر نوروزی آن طور چنگی به دل نمیزد. در کل مینی سریال دختران کوچه غم به علت بالا و پایینهای زیاد، کم و کاستیهای مختلفی در بخشهای متفاوت دارد که در برخی موارد بیش از اندازه است ولی در مجموع میتوان به دید یک اثر سرگرم کننده به دختران کوچه غم نگاه کرد، آن هم به خاطر نو بودن داستان و جسارتی است که نویسنده در قلمش داشته است و چنین داستانی را خلق کرده است.
نظرات