نقد و بررسی بازی Dying Light: The Beast
اخبار بازی انتخاب سردبیر نقدوبررسی بازی‌ها

بررسی بازی Dying Light: The Beast | بازگشت قهرمان دایینگ لایت با چاشنی انتقام

8.5
خیلی خوب
دستگاه های ارائه شده:PC, PS5, XBOX X/S
کمپانی سازنده:Techland
میانگین منتقدان برتر:
79
تک‌لند با شعار «بازگشت به ریشه‌ها» بازی Dying Light: The Beast را روانه بازار کرده و مهم‌ترین نماد تجلی این شعار، حضور کایل کرین (شخصیت اصلی بازی اول دایینگ لایت) به‌عنوان پروتاگونیست است. این بازی که در ابتدا قرار بود DLC دوم Dying Light 2: Stay Human باشد، در ادامه به یک اثر کاملا مستقل و جداگانه تبدیل شد. The Beast تا اینجای کار بهترین نمره متاکریتیک را در بین بازی‌های فرنچایز به‌دست آورده و مورد استقبال طرفداران نیز قرار گرفته است. بدون شک تکه‌وپاره کردن زامبی‌ها با انواع و اقسام روش‌ها هیچ‌گاه اینقدر رضایت‌بخش و پرجزئيات نبوده و تک‌لند به نوعی فرمول همیشگی خود را به حد تکامل رسانده است؛ فرمولی که شاید پس از این بازی نیاز به بازنگری و تغییرات اساسی داشته باشد.

بازی Dying Light که در سال ۲۰۱۵ روانه‌ی بازار شد، علی‌رغم خساست منتقدان و دریافت نمرات نه‌چندان درخشان، حسابی دل گیمرها را به‌دست آورد و آغازکننده مسیر شگفت‌انگیز یکی از بهترین، محبوب‌ترین و پرفروش‌ترین فرنچایزهای دهه‌ی اخیر بود. بشخصه حداقل صدها ساعت در شهر هران گذرانده‌ام و با وجود انتقال از نوجوانی به بزرگ‌سالی طی این سال‌ها، دایینگ لایت هنوز هم برایم سرگرم‌کننده، خاطره‌انگیز و درجه یک باقی مانده است. دایینگ لایت ۲ با وجود داشتن نقاط قوت متعدد، اشتباهات مهلکی انجام داد و تا حد زیادی منصفانه مورد انتقاد قرار گرفت. و خب در این میان Dying Light: The Beast به شکلی کاملا غیرمنتظره از راه رسید تا بهترین عناصر بازی اول و دوم را با یک‌دیگر ترکیب کند و با بازگرداندن پروتاگونیست DL1 دل هواداران را به تسخیر خود درآورد. حال آیا The Beast در انجام ماموریت خود موفق بوده است؟

ما در ادامه‌ی این مطلب به نقد و بررسی Dying Light: The Beast می‌پردازیم تا ببینیم آیا این اثر ارزش تجربه دارد یا نه. با مجله بازار همراه باشید.

اگر شما هم بازی اول Dying Light و سپس دی‌ال‌سی فوق‌العاده آن یعنی The Following را تجربه کرده باشید، می‌دانید که خط داستانی کایل کرین در آن ناتمام باقی ماند و ما با دو پایان‌بندی متفاوت طرف بودیم. پایان‌بندی اصلی یا به اصطلاح کنون (Canon) یک کلیف‌هنگر به‌شدت عجیب و ترسناک داشت، جایی که کایل از طریق تونل‌های فاضلاب وارد شهر جدیدی می‌شود؛ در ابتدا همه چیز عادی به‌نظر می‌رسد و بچه‌ها مشغول بازی و شیطنت همیشگی خود هستند. آفتاب دارد آهسته آهسته پشت تپه‌ها پنهان می‌شود و صدای جیغ و داد کودکان و مردم ناگهان همه‌چیز را زیر و رو می‌کند. کایل به دستان خود نگاه می‌کند و متوجه می‌شود که دیگر انسان نیست!

بررسی بازی Hollow Knight: Silksong | مؤلف جدید دنیای گیم را بشناسید

این پایان‌بندی دیوانه‌وار حدود ۹ سال طرفداران را به تسخیر خود درآورد و ما نمی‌دانستیم سرنوشت کایل کرین دوست‌داشتنی به کجا ختم شده است. بازی دوم هم که خب مستقیما سراغ یک شخصیت کاملا جدید به نام ایدن کالدول می‌رود و تنها کاراکتر آشنایی که حضور کوتاهی در Dying Light 2 دارد، اسپایک است. بنابراین بازگشت مامور سابق GRE و رهایی او از سیزده سال شکنجه توسط بارون (The Baron) و نیروهایش محوریت اصلی Dying Light: The Beast به شمار می‌رود.

نبرد علم و انسانیت

Dying Light: The Beast

خلاصه‌ترین عبارتی که می‌توان درباره روایت Dying Light: The Beast گفت، این است: «روایت یک انتقام و دیگر هیچ». انتقام یکی از کلیشه‌ای‌ترین و رایج‌ترین مضامین روایی در دنیای ویدیوگیم و سینما محسوب می‌شود و اگر توسعه‌دهنده‌ای قصد دارد سراغ آن برود، باید به دنبال ایده‌ای جذاب و متفاوت باشد؛ درست مثل کاری که ناتی داگ با The Last of Us Part II کرد. اما خب نباید از حق بگذریم که هر بازی ویدیویی یک هدف مشخص دارد و مهم‌ترین چیز برای سازندگان رسیدن به آن است. دایینگ لایت هم به عنوان یک فرنچایز در ژانر وحشت و بقا هیچ‌گاه روایت‌های آنچنان عمیق و پیچیده‌ای ارائه نکرده است.

کلیت داستان The Beast طی ماموریت‌های اصلی به‌شدت سرراست و خالی از پیچیدگی است و بیشتر آن حول محور «یافتن کایمیراها (Chimeras)، استخراج خون آن‌ها و افزایش قدرت‌های ماورایی کایل – در قالب درخت مهارت Beast – برای مواجهه با بارون» می‌چرخد. حتی متاسفانه شخصیت بارون که پتانسیل قابل‌توجهی هم دارد، اصلا خوب پرداخته نشده و نقش به‌شدت کمرنگی در داستان ایفا می‌کند. در حقیقت اینگونه به‌نظر می‌رسد که بسیاری از اتفاقات داستان Dying Light: The Beast بیشتر توجیهی برای عناصر اصلی گیم‌پلی هستند؛ به عنوان مثال حالت بیست (Beast Mode) که جذاب‌ترین المان جدید بازی است، به لطف همین وقایع کمپین اصلی رشد می‌یابد و قدرت‌های بیشتری در اختیار کایل می‌گذارد. هر باس فایت یا Chimera در بازی نبرد منحصر به‌فرد و نفس‌گیری را رقم می‌زند که بدون شک از جمله نقاط اوج The Beast به شمار می‌رود و همزمان قابلیت Beast Mode را به مرور بهتر و بهتر می‌کند. به طور کلی ردپای منشا اولیه Dying Light: The Beast که حکم یک دی‌ال‌سی را برای دایینگ لایت ۲ با حضور ایدن داشته، در جای‌جای بازی به چشم می‌خورد.

Dying Light: The Beast روش بهینه‌سازی روی پی‌سی را به بوردرلندز ۴ نشان داد

تکلند برای نخستین بار ترکیبی از کات‌سین‌های اول شخص و سوم شخص را به‌کار برده تا شخصیت کایل کرین پردازش بهتری داشته باشد. اما خب مشخص نیست توسعه‌دهندگان در بازی‌های آتی خود نیز از چنین ترفندی بهره ببرند یا خیر. شاید اگر The Beast روایت بهتری داشت و یا شخصیت‌های جالب‌توجه بیشتری در خود جای داده بود، این سبک جدید می‌توانست بیش از پیش به چشم بیاید، اما خب در شرایط فعلی صرفا مثل یک حرکت آزمایشی از سوی تکلند است. متاسفانه برخلاف آنچه تیمن اسمکتالا، کارگردان فرنچایز دایینگ لایت، در کمپین‌های تبلیغاتی The Beast وعده داده بود، ما به هیچ وجه با شخصیت‌های عجیب‌ و دوست‌داشتنی مثل تولگا و فاتین (دو برادر دوقلوی نابغه و دیوانه در DL1) مواجه نشدیم و بازی از این نظر بیشتر به Dying Light 2 شباهت دارند و اکثرا کاراکترهای آن فراموش‌شدنی و توخالی هستند.

Dying Light: The Beast

همان‌طور که اشاره شد Dying Light فرنچایزی نیست که لزوما روی عناصر داستانی تکیه کند، اما خب شخصا به‌ عنوان یک طرفدار سرسخت دوست داشتم تکلند در این زمینه به خصوص یک قدم رو به جلو بردارد و در بدترین حالت در حد و اندازه‌های قسمت اول ظاهر شود. داستان بازی نخست دایینگ لایت با اینکه فرسخ‌ها با یک شاهکار فاصله داشت، اما همچنان پر بود از شخصیت‌های جالب‌توجه، عجیب‌وغریب و خاطره‌انگیز که پس از ده سال به خوبی در ذهن طرفداران مانده‌اند. در هر صورت فکر می‌کنم Dying Light: The Beast فرصت بسیار مناسبی برای روایت یک داستان عمیق‌تر برای کایل کرین بود و تکلند به راحتی آن را از دست داد. اشارات و ارتباط The Beast با بازی‌های قبلی دایینگ لایت به شکلی عجیبی کم است و همان شخصیت اسپایک هم که در لحظات ابتدایی وارد بازی می‌شود، درست مثل Dying Light 2 هیچ نقش خاصی در داستان ندارد.

بررسی بازی Hell is Us | وقتی انسان‌ها جهنم را در زمین متجلی می‌کنند

با وجود ضعف‌های فاحش در بخش روایی و هدر رفتن پتانسیل فوق‌العاده کایل کرین و بازگشت دراماتیک او، اکت نهایی The Beast آنقدری انفجاری و اکشن است که مخاطب حداقل با حال و روز خوش مشغول تماشای تیتراژ پایانی شود. از سوی دیگر به شخصه خوشحال هستم که سازندگان روایت چندشاخه بازی دوم به سبک آثار نقش‌آفرینی را تقریبا کنار گذاشته و یک داستان خطی ارائه کرده‌اند. شما طی ماموریت‌های اصلی و فرعی Dying Light: The Beast بعضا با یک سری گزینه انتخاب دیالوگ یا تصمیم‌گیری برای شخصیت‌ها مواجه می‌شوید تاثیر خاصی روی جهان اطراف یا سرنوشت کاراکترهای اصلی ندارند. به عنوان مثال طی یکی از ماموریت‌های فرعی می‌توانید تصمیم بگیرید یک شخصیت در حال مرگ را از درد رهایی ببخشید، یا اینکه او را به حال خود بگذارید تا زنده زنده غذای زامبی‌ها شود. از این‌ها که بگذریم، علی‌رغم صحبت‌های تکلند مبنی بر عدم بازگشت دوباره کایل، پایان‌بندی داستان به گونه‌ای است که امیدها برای حضور دوباره او در فرنچایز زنده می‌ماند. حال باید منتظر ماند و دید قدم بعدی استودیو لهستانی چیست و آیا آن‌ها می‌خواهند بلافاصله سراغ نسخه بعدی دایینگ لایت بروند، یا اینکه کمی به خود استراحت داده و به آی‌پی جدیدی می‌پردازند.

تکه‌وپاره کردن زامبی‌ها، شگفت‌انگیزتر از همیشه

Dying Light: The Beast

خلق گیم‌پلی سرگرم‌کننده شاید روی کاغذ خیلی آسان به‌نظر برسد، اما کمتر توسعه‌دهنده‌ای توانایی مدیریت بی‌نقص آن را دارد. تکلند خوشبختانه جزء آن دسته از استودیوهاست که مفهوم سرگرمی محض در گیم‌پلی را به بهترین شکل ممکن فهمیده و آن را به عنوان DNA فرنچایز دایینگ لایت معرفی کرده است. در واقع هیچ‌گاه تکه‌تکه کردن اجساد متحرک، خرد کردن جمجمه‌ها با چکش و کشتن زامبی‌ها به روش‌های مختلف تا این حد جذاب، رضایت‌بخش و دیوانه‌وار نبوده است. Dying Light: The Beast از این جهت به نقطه اوج رسیده و بهترین عناصر گیم‌پلی دایینگ لایت ۱ و ۲ را باهم تلفیق می‌کند. در اینجا باید تکلند را حسابی مورد تحسین قرار دهیم، چراکه آن‌ها حتی تا آخرین دقیقه هم دست از تلاش برای پاسخ به نیاز طرفداران برنداشتند و تاخیر یک ماهه بازی نیز دقیقا به همین دلیل صورت گرفت.

در واقع اکثر قریب به اتفاق بازخوردهایی که بازیکنان نسبت به Dying Light 2 داشتند در The Beast به خوبی اجرا و نقص‌های ریز و درشت آن برطرف شده است. یکی از مهم‌ترین موارد در این زمینه، بازگشت شب‌های رعب‌انگیز با چاشنی Volatileها است. برخلاف دایینگ لایت ۲ که شب‌ها دیگر مثل سابق ترسناک و پرخطر نبود، غروب خورشید در Castor Woods واقعا مو به تن شما سیخ خواهد کرد. Volatileها حکم‌فرمای بلامنازع جنگل‌ها و خیابان‌های کستر وودز هستند و کایل که تا پیش از غروب زامبی‌ها را قلع‌وقمع می‌کرد، اکنون باید از خوف شکارچیانی که در راس هرم غذایی شب هستند، در کمترین زمان خود را به یک مکان امن با نور آرامش‌بخش چراغ UV برساند.

بررسی بازی Cronos: The New Dawn | تجربه‌ای محترم اما غیرانقلابی

تکلند با بازی جدید خود قصد نداشته هیچ‌گونه انقلاب یا تغییرات بزرگی در فرنچایز خود ایجاد کند، بلکه تلاش اصلی اعضای استودیو استفاده حداکثری از پتانسیل نسخه دوم بوده است. هرچه باشد نباید انکار کنیم که Dying Light 2 از لحاظ فنی و گیم‌پلی پیشرفت قابل‌توجهی نسبت به بازی اول داشت، اما خب یک سری تصمیم‌گیری اشتباه در طراحی و نقص‌های کلی دیگر باعث شد تا با اثری کامل طرف نباشیم. در The Beast ما شاهد برطرف شدن همان مشکلات و تکمیل فرمول تکلند هستیم: یک بازی زامبی‌محور و پساآخرالزمانی با محوریت پارکور و تکه‌تکه کردن مردگان متحرک. سیستم پارکور بازی جدید شباهت زیادی به دایینگ لایت ۲ دارد – عنوانی که مجموعا پارکور فوق‌العاده‌ای داشت – و یک سری تصمیم درست مثل حذف Stamina Bar آن را بهبود بخشیده است.

از سوی دیگر استفاده از سلاح‌های سرد در بازی مثل همیشه فوق‌العاده رضایت‌بخش و جذاب است و هر نوع اسلحه تاثیرات خاص خودش را روی دشمنان دارد. جزئيات تکه‌تکه شدن بدن زامبی‌ها، قطع عضو و زخم‌هایی که پس از هر ضربه برمی‌دارند حقیقتا ستودنی و بی‌نظیر است و این خشونت خاص که همیشه مورد پسند طرفداران بوده، با چاشنی Beast Mode وارد سطح دیگری می‌شود. کایل کرین در ابتدای بازی کنترل خاصی روی این حالت خود ندارد و هرگاه میزان خاصی دمیج دریافت کند یا به دشمنان ضربه بزند، به شکل اتوماتیک وارد این حالت می‌شود. با این حال شما می‌توانید در ادامه روی این حالت جذاب کنترل پیدا کنید و در مواقع نیاز از آن بهره ببرید؛ جایی که کایل با دستان برهنه زامبی‌ها را تکه‌وپاره می‌کند، دل‌وروده‌شان را بیرون می‌ریزد و حرکات تمام‌کننده دیوانه‌واری روی باس فایت‌ها پیاده می‌کند که تا مدت‌ها در خاطرتان خواهد ماند.

Dying Light: The Beast

اگر بخواهیم خیلی خلاصه درباره این بخش Dying Light: The Beast صحبت کنیم، بازی مذکور بهترین گیم‌پلی مبارزه با سلاح‌های سرد را در فرنچایز دارد و امثال Dead Island 2 هم اصلا با آن قابل مقایسه نیستند. تکلند با بررسی دقیق بازخوردها و خواسته‌های طرفداران بهترین تجربه ممکن را در این زمینه ارائه نموده و یکی از سرگرم‌کننده‌ترین بازی‌های ده سال اخیر را روانه بازار کرده است.

البته در اینجا بد نیست اشاره‌ای هم به سلاح‌های گرم بازی داشته باشیم؛ عنصری که نسبت به بازی‌های گذشته پیشرفت محسوسی داشته و علی‌رغم اینکه به هیچ‌وجه نمی‌تواند جایگزین سرگرمی و لذت سلاح‌های سرد باشد، مجموعا بسیار جذاب و جالب توجه است. در این میان استفاده از یک سری سلاح مثل شاتگات، آتش‌انداز (Flamethrower)، نارنجک‌انداز (Grenade launcher) و کمان صلیبی (Crossbow) – بله، قرار است دریل دیکسون درونی‌تان را بیدار کنید – حس فوق‌العاده‌ای به شما منتقل خواهد کرد. به طور کلی تنوع اسلحه‌های گرم در کنار تجهیزات جانبی مثل نارنجک، مولوتوف، انواع چاقوی پرتابی و… حقیقتا تحسین‌برانگیز است و شما ده‌ها راه مختلف برای سلاخی کردن هر زامبی یا دشمن دیگر پیش پایتان می‌بینید.

معرفی بهترین بازی‌های زامبی‌محور و جهان باز

یکی از نکات جالب توجه دیگر در Dying Light: The Beast، بهره‌گیری دقیق از سیستم اکتشاف و لوت است. من بازی را در حالت Survival (نرمال) تجربه کردم و از ابتدا تا انتها خود را ملزم به جستجوی زامبی‌ها و دشمنان مرده، دارک زون‌ها (Dark Zones) و بقیه محیط‌ها می‌دیدم. و شاید عجیب به‌نظر برسد اما این موضوع اکثر اوقات اصلا آزاردهنده و مایه ناراحتی نیست، چراکه بازی نه بیش ازحد شما را به لوت وادار می‌کند و نه طوری طراحی شده که پس از مدتی لوت در آن بی‌معنی شود. البته که من از واژه «اکثر اوقات» استفاده کردم، چراکه بعضا برخی از آیتم‌ها خیلی زود تمام می‌شوند و شما باید مدام آن‌ها را از فروشنده‌های داخل بازی خریداری کنید. با این حال کلیت تجربه اکتشاف و لوت در The Beast بالانس بسیار خوبی دارد و در بیشتر مواقع با دست‌ و دل‌بازی به حس کنجکاوی شما پاسخ می‌دهد.

تماشا کنید: لانچ تریلر بازی Dying Light: The Beast

حال که کمی بالاتر به دارک زون‌ها اشاره کردم، باید بگویم تکلند در این مورد به خصوص نیز تصمیمات هوشمندانه‌ای گرفته و اشتباهات بازی دوم را برطرف کرده است. اگر یادتان باشد نقشه Dying Light 2 پر از دارک زون‌ها بود؛ لوکیشن‌ها و ساختمان‌هایی که مملو از لوت و آیتم‌های ارزشمند هستند، اما خب وجود تعداد زیادی زامبی و مخصوصا Volatileها در آنان کار بازیکن را سخت می‌کند. به شخصه من همیشه ترجیح می‌دادم سراغ دارک زون‌ها نروم، چراکه مقابله با Volatileها و دشمنان خطرناک در آن اغلب ارزش دردسر را نداشت. خوشبختانه The Beast رویکرد کاملا متفاوتی در پیش گرفته و Volatileها را از دارک زون‌ها حذف کرده است. در واقع اکتشاف دارک زون‌ها اکنون آسان‌تر شده و از لحاظ تاکتیکی ارزش ریسک و دریافت لوت قابل‌توجه را دارد. همچنین این دارک زون‌ها پس از مدتی ریست می‌شوند و شما می‌توانید چند وقت یک‌بار سراغ آن‌ها رفته و لوت بیشتری دریافت کنید.

به Castor Woods خوش آمدید

Dying Light: The Beast

سیستم پارکور فوق‌العاده بازی باعث می‌شود تا حرکت در نقشه برای بازیکنان حس شگفت‌انگیزی داشته باشد و حتی ساده‌ترین ماموریت‌ها (که شامل رفتن از نقطه A به نقطه B، پیدا کردن یک آیتم و بازگشت به نقطه A است) خسته‌کننده و تکراری به‌نظر نرسند. البته که پارکور تنها راه شما برای سفر در مناطق مختلف Castor Woods نیست؛ The Beast درست مثل دی‌ال‌سی The Following وسایل نقلیه را در اختیار بازیکن قرار می‌دهد که رانندگی با آن‌ها نه آنچنان فوق‌العاده است و نه آزاردهنده. همچنین در حال حاضر تمام خودروها یک مدل دارند و فاقد قابلیت شخصی‌سازی هستند که در این مورد به‌خصوص شاهد یک عقب‌گرد نسبی در مقایسه با The Following هستیم، جایی که در آن شما می‌توانید خودروهای باگی (Buggy) را کاملا شخصی‌سازی کرده و ارتقاء دهید.

یکی از مواردی که در سیستم اکتشاف نقشه گنجانده شده و مواجهه با آن مرا شگفت‌زده کرد، استفاده از دکل‌های برق و خطوط سیم‌کشی آن‌ها برای طی نمودن مسافت‌های نسبتا طولانی بود. در واقع این دکل‌ها طوری طراحی‌ شده‌اند که شما می‌توانید از یکی بالا رفته و سپس به لطف کابل‌کشی‌های گسترده آن‌ها، به سرعت به منطقه دیگری از نقشه بروید. صدالبته که این مسیرهای دکلی نسبتا محدود هستند و تمام Castor Woods را پوشش نمی‌دهند، اما خب به شخصه از دیدن چنین قابلیتی هیجان‌زده شدم و خلاقیت توسعه‌دهندگان را تحسین کردم. علاوه بر این‌ها ابزار فوق‌العاده گرپلینگ هوک (Grappling Hook) هم در بسیاری از موارد سرعت جابه‌جایی شما را در نقشه چند برابر می‌کند و از لحاظ کارکرد تلفیق همین ابزار در بازی‌های اول و دوم به حساب می‌آید. شاید یکی از هیجان‌انگیزترین لحظات من در بازی جایی بود که فهمیدم می‌توانم با کمی تمرین و دقت با استفاده از گرپلینگ هوک همچون اسپایدرمن در جنگل‌های کستر وودز به این‌ سو و آن سو بروم!

بررسی بازی Dying Light | غروب خورشید و طلوع مرگ

Castor Woods به‌عنوان یک شهر توریستی کوچک لوکیشن جذابی برای ماجراجویی‌های کایل کرین به حساب می‌آید و به خوبی مناطق شهری و جنگلی و طبیعی را باهم ترکیب می‌کند. به شخصه در ساعات اولیه بازی بیشتر حس و حال Dying Light 2 برایم زنده شد و این موضوع کمی برایم ناامیدکننده بود. با این حال هرچه در بازی پیش رفتم بیشتر و بیشتر حس تجربه Dying Light: The Following به من تزریق شد و احتمال می‌دهم قسمت اعظمی از طرفداران از شنیدن این مورد هیجان‌زده شوند. Castor Woods به‌طور کلی منطقه‌ای جذاب با زیست‌بوم متنوع و از لحاظ بصری به‌شدت زیبا است. سازندگان رموز و تاریخچه جالب‌توجهی هم برای آن خلق کرده‌اند، اما خب متاسفانه نوت‌ها و نوارهای صوتی که این موارد را برای بازیکن فاش می‌کند بیش از حد پراکنده هستند و یافتن آن‌ها دشوار به‌نظر می‌رسد. تضاد میان زیبایی طبیعی Castor Woods و موجودات ترسناکی که آن را به تسخیر خود درآورده‌اند، حال و هوای فوق‌العاده‌ای در Dying Light: The Beast ایجاد کرده و گرافیک بصری بازی نیز با اینکه فاصله زیادی با خوش‌گرافیک‌ترین آثار چند سال اخیر دارد، همچنان چشم‌نواز ظاهر می‌شود.

Dying Light: The Beast

من حدود ۴۲ ساعت طول کشید تا تمام مراحل اصلی و فرعی The Beast را به پایان برسانم؛ عددی که تلکند قبل از انتشار بازی هم اعلام کرده بود. طی این زمان نسبتا طولانی ماموریت‌های متنوعی در اختیار کایل گذاشته می‌شود که برخی واقعا درخشان و به‌یادماندنی هستند و برخی نیز بسیار سرراست و فراموش‌شدنی خواهند بود. در واقع همین روند سینوسی درباره کاراکترهای بازی هم صدق می‌کند، جایی که برخی‌ها می‌توانند با چند دیالوگ و لحظه جالب‌توجه شما را جذب خود کنند و برخی دیگر از ابتدا تا انتهای کار کشش خاصی از خود نشان نمی‌دهند (مثل Sherrif). در اینجا لازم می‌دانم اشاره کنم طراحی مراحل Dying Light: The Beast پیشرفت محسوسی نسبت به بازی‌های قبلی فرنچایز داشته و کمتر کسی به این موضوع می‌پردازد.

در حقیقت The Beast سعی کرده در خیلی از ماموریت‌ها بیشتر از گذشته روی هوش و حس کنجکاوی بازیکن تکیه کند و صرفا با Objectiveهای از پیش تعیین‌شده و دقیق شما را از یک نقطه به نقطه دیگر هدایت نکند. شما در بسیاری از ماموریت‌ها وارد یک ساختمان یا منطقه می‌شوید و پس از آن بازی از شما می‌خواهد تا خودتان راه ورود یا لوکیشن آیتم مورد نظر را پیدا کنید. از سوی دیگر یک سری مراحل فوق‌العاده جذاب به سبک سری The Witcher وارد کار شده که از شما می‌خواهد به اکتشاف محیط، بررسی سرنخ‌ها و کشف رموز بپردازید. شاید بتوان گفت The Beast علی‌رغم ارائه یک داستان کاملا خطی همچنان یک سری از عناصر نقش‌آفرینی را در بازی جدید خود حفظ کرده و تلاش دارد ایده‌هایی نو و متفاوت را به DNA دایینگ لایت تزریق نماید.

بررسی بازی Dying Light ۲: Stay Human | تقلا برای انسان ماندن

برای جمع‌بندی این بررسی باید این نکته را در نظر بگیریم که Dying Light: The Beast یکی از بهترین بازی‌های زامبی‌محوری است که تاکنون ساخته شده و با وجود هدر رفتن پتانسیل آن از لحاظ روایی و شخصیت‌پردازی، دقیقا در جایی می‌درخشد که همه انتظار داریم: گیم‌پلی به‌شدت خونین و پرخشونت که هر لحظه‌ آن برای مخاطب سرگرم‌کننده و لذت‌بخش است و شما پس از ده‌ها ساعت سلاخی و تکه‌وپاره کردن زامبی‌ها همچنان از آن سیر نمی‌شوید. The Beast نقطه اوج تجربه پارکور و مبارزات فرنچایز با اسلحه سرد است و به نوعی فرمول همیشگی تکلند را به تکامل رسانده است. بنابراین اگر استودیو بخواهد در بازی‌های بعدی خود نیز همین روند را در پیش بگیرد، احتمالا با انتقادات سختی روبه‌رو شود، چراکه پروژه بعدی باید آغازکننده مسیر و تفکرات جدید برای سازندگان باشد و ضعف‌های فعلی مثل داستان‌سرایی و دیالوگ برطرف شوند.

نظر شما درباره بازی Dying Light: The Beast و بازگشت کایل کرین چیست؟ حتما نظرات خود را با دیگر کاربران مجله بازار در میان بگذارید.

Loading

بررسی نهایی
8.5
نقاط قوتنقاط ضعف
بهترین گیم‌پلی سری دایینگ لایت تاکنونهدر رفتن پتانسیل روایی بالا
خشونت و واقع‌گرایی جنون‌آمیزنبود قابلیت شخصی‌سازی برای خودروها
معرفی حالت Beast و باس‌فایت‌های نفس‌گیراکثر شخصیت‌ها فراموش‌شدنی و کم‌عمق هستند
تنوع فوق‌العاده سلاح‌های سرد و گرم
طراحی چشم‌نواز Castor Woods و تنوع محیطی آن
سیستم پارکور روان و تکامل‌یافته
پایان‌بندی انفجاری و جذاب داستان
بازگشت شب‌های بی‌نهایت ترسناک با چاشنی بقا
بهبود چشم‌گیر طراحی مراحل نسبت به نسخه‌های قبلی
بهینه‌ بودن و باگ‌های بسیار کم

نظرات

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها