هنگامیکه نام «پرنسس دیزنی» به گوش میرسد، ممکن است نخستین تصویر در ذهن مخاطب، دختری زیبا با لباسی پفدار باشد که در انتظار نجات توسط یک شاهزاده است. اما واقعیت چیست؟ پرنسسهای دیزنی طی دههها دچار تحولاتی چشمگیر شدهاند. دیگر خبری از دختران منفعل و خاموش نیست؛ پرنسسهای امروزی شخصیتهایی قدرتمند، شجاع، مستقل و گاه حتی فاقد هرگونه علاقه عاشقانه هستند که خود به دل ماجراجویی میزنند.
در این نوشتار، نگاهی خواهیم انداخت به این مسیر طولانی که از سیندرلای ۱۹۵۰ آغاز شد و به رایای ۲۰۲۱ انجامید. این روایت صرفاً درباره شخصیتها نیست، بلکه بازتابی از دگرگونیهای فرهنگی، اجتماعی و هنری در آمریکای معاصر بهشمار میرود.
دهه ۵۰ تا ۸۰: عصر پرنسسهای کلاسیک و رؤیاهای عاشقانه
دیزنی با سیندرلا، دختری صبور و رؤیاپرداز، دنیای شاهزادهها را ساخت
سیندرلا، نماد امید و شکیبایی، از نخستین پرنسسهایی است که در ذهن کودکان نقش بسته است. دختری مهربان، صبور و امیدوار که در برابر دشواریهای زندگی ایستادگی میکند و سرانجام به آرزوی خود میرسد. با این حال، با نگاهی دقیقتر درمییابیم که سیندرلا نقشی فعال در تعیین سرنوشت خود ندارد؛ فرشته مهربان و شاهزاده نجاتدهنده او هستند. این الگو در زمان خود پذیرفته شده بود: دختری نیکسرشت که در انتظار کمک است. اما در بطن این روایت سنتی، پیامی نهفته است؛ اینکه انسان باید حتی در سختترین شرایط نیز امید خود را از دست ندهد و به نیکی و مهربانی پایبند بماند. سیندرلا، گرچه منفعل، اما نماد صبر و ایمان است.
با رسیدن به اواخر دهه ۸۰ میلادی، شخصیتها دچار تحول شدند. آریل، شخصیت اصلی انیمیشن پری دریایی کوچولو، دیگر منتظر نماند، بلکه تصمیم گرفت پا به دنیای ناشناخته انسانها بگذارد. اگرچه داستان او همچنان پیرامون عشق به شاهزادهای میگردد، اما آریل دختری شورشیتر، کنجکاوتر و مستقلتر از نسل پیش از خود است. او برای دستیابی به خواستهاش حاضر میشود صدای خود را فدا کند؛ کنایهای از چالشهایی که دختران برای تحقق رویاهایشان با آن مواجهاند. اگرچه این فداکاری در نگاه امروزی محل نقد است، اما در زمان خود گامی مهم به سوی پرنسسهایی با ارادهای راسختر محسوب میشد.
دهه ۹۰: آغاز تغییرات مهم
مولان همهی معادلات را شکست و در قامت یک جنگجو، جای خودش را در ارتش و دل مردم باز کرد
در انیمیشن دیو و دلبر، با بل مواجه میشویم؛ دختری کتابخوان و اهل دانش که برخلاف دختران دهکده، صرفاً به دنبال ازدواج نیست. رابطهی بل و دیو به تدریج و بر پایه شناخت و درک متقابل شکل میگیرد؛ نخستینبار است که داستانی عاشقانه، تصویری انسانیتر مییابد. بل همچنین بازنمایی جدیدی از زن باهوش در سینمای کودک ارائه میدهد؛ شخصیتی که زیبایی را با خرد تلفیق میکند. او از همان ابتدا در برابر مردسالاری سمی شخصیت «گاستون» ایستادگی میکند و به دنبال تحسین شدن نیست، بلکه خواهان درک شدن است.
مولان نقطه عطف دیگری بود. دختری اهل چین که برای نجات پدر خود، به ارتش میپیوندد و با هویتی مردانه وارد میدان میشود. دیگر اثری از انتظار نیست. مولان خود دست به عمل میزند و بدون یاری از شاهزادهای عاشق، سرنوشتش را تغییر میدهد. این روایت به مسائل جنسیتی، انتظارات اجتماعی از زنان و مفهوم افتخار خانوادگی میپردازد. مولان، نماد دختری است که برای اثبات ارزش خود، از چارچوبهای سنتی عبور میکند؛ شخصیتی پیچیدهتر و بالغتر از پرنسسهای نسلهای پیشین.
دهه ۲۰۰۰: زنانگی با لایههای تازه
تیانا نشان داد که رؤیا با تلاش محقق میشود، نه با جادو یا ازدواج
تیانا، شخصیت اصلی انیمیشن شاهزاده و قورباغه، نخستین پرنسس سیاهپوست دیزنی و مهمتر از آن، نخستین پرنسسی است که شغل و هدفی مستقل دارد: افتتاح رستوران خود. روایت تیانا نشان میدهد تحقق رؤیاها با تلاش و پشتکار ممکن است، نه با جادو یا ازدواج با شاهزاده.
برخلاف بسیاری از پرنسسهای پیشین، تیانا از آغاز تا پایان داستان به «کار» به عنوان مسیر پیشرفت باور دارد. حتی هنگام مواجهه با جادوگر، تلاش میکند راهحلهایی منطقی و واقعگرایانه بیابد. روایت او آمیزهای از رؤیاپردازی و واقعگرایی است.
دهه ۲۰۱۰: دوران قهرمانان مستقل
راپانزل و آنا و السا مفهوم آزادی، خواهرانه و خودباوری را وارد دنیای کودکانه کردند
در انیمیشن گیسوکمند، راپانزل دختری سادهلوح و منتظر نیست؛ او با کنجکاوی و جسارت، خود ماجراجوییاش را آغاز میکند. داستان او بیش از آنکه دربارهی رابطهای عاشقانه باشد، درباره کشف جهان و خود واقعیاش است. او نماد دختری است که دیگر به دنبال پنهان شدن یا محافظت شدن نیست؛ بلکه خواهان دیده شدن، شناخته شدن و تصمیمگیری برای خود است.
در انیمیشن یخزده (Frozen)، دیزنی برای نخستینبار عشق رمانتیک را کنار گذاشت و عشق بین دو خواهر را در مرکز روایت قرار داد. السا، ملکهای با قدرت یخی، با هویت و احساسات خویش درگیر است و تبدیل به نماد استقلال، اضطراب و پذیرش خود میشود. آنا نیز بهجای تکیه بر عشق، با شجاعت برای خانوادهاش میجنگد. شخصیت السا یکی از پیچیدهترین شخصیتهای دیزنی محسوب میشود؛ با بحرانهای درونی، ترس از آسیب زدن به دیگران، و نیاز به خلوت برای خودشناسی. این دو فیلم پیامهایی درباره خودباوری، روابط خانوادگی و حق انتخاب فردی ارائه میدهند.
دهه ۲۰۲۰: تنوع فرهنگی و شجاعت شخصی
موانا و رایا پرچم تنوع فرهنگی و قهرمانی زنانه را بالا بردند، بدون نیاز به شاهزادهها
موانا، دختری از جزایر پلینزی، اگرچه خود را شاهزاده نمیداند، اما در فهرست رسمی پرنسسهای دیزنی جای گرفته است. او بدون معشوق، تنها به سفری برای نجات سرزمین و مردمش میرود. شخصیت او پیوندی عمیق با طبیعت و فرهنگ بومی دارد و نشاندهنده تلاش دیزنی برای بازنمایی دقیقتر فرهنگها و احترام به تنوع است. موانا نماینده نسلی است که از کودکی آموخته به شهود درونی خود گوش دهد، حتی اگر دیگران با او مخالف باشند.
رایا، آخرین پرنسس معرفیشده دیزنی، دختری از جنوب شرق آسیاست؛ مبارزی در جهانی تفرقهآمیز که در جستوجوی اتحاد است. داستان او درباره اعتماد، بخشش و سازگاری در دنیایی پرتنش است. هیچ شاهزادهای در کار نیست؛ تنها دختری با شمشیری در دست و قلبی پُر از امید. روایت رایا، افزون بر نمایش زیباییهای فرهنگی شرق آسیا، تأملی جدی بر مفهوم رهبری در دنیای بحرانزده معاصر دارد.
پرنسسها فقط برای دختربچهها نیستن
هر پرنسس دیزنی تعریف تازهای از زیبایی و عشق ارائه میدهد
با گذر زمان، پرنسسهای دیزنی به شخصیتهایی چندلایه تبدیل شدهاند که میتوانند الهامبخش مخاطبانی با جنسیت و سنین مختلف باشند. این شخصیتها نشان میدهند که:
- میتوان شجاع بود و در عین حال مهربان باقی ماند.
- میتوان احساساتی بود و همچنان قدرتمند ماند.
- میتوان انتخاب کرد که عاشق شد یا نشد.
- میتوان قهرمان بود، حتی بدون زره یا شنل.
پرنسسهای آینده چطور خواهند بود؟
امروز، پرنسس دیزنی دیگر صرفاً یک دختر زیبا نیست؛ او صدایی برای تغییر، رشد و الهام است
با توجه به روند گذشته، به نظر میرسد دیزنی در آینده نیز به گسترش تنوع قومی، فرهنگی و هویتی پرنسسها ادامه خواهد داد. شاید پرنسس بعدی از قومیتی کمتر شناختهشده باشد، یا دارای معلولیت، یا حتی در جهانی فاقد دوگانگی جنسیتی زندگی کند.
قدرت در دنیای امروز لزوماً به معنای قدرت بدنی یا جادویی نیست. پرنسس بعدی شاید یک دانشمند، مخترع یا نویسنده باشد؛ کسی که جهان را با اندیشه و خلاقیت تغییر میدهد. همچنین این امکان وجود دارد که قهرمان بعدی اصلاً خود را «پرنسس» نداند و بهجای تاج و تخت، در پی معنای عمیقتری از زندگی باشد.
جمعبندی: قصهای که هنوز ادامه داره
داستان پرنسسهای دیزنی، بازتاب دگرگونیهای جهان خیالیایست که در واقع آینهای از تحولات جهان واقعی ماست. از سیندرلایی که با جادو و ازدواج به خوشبختی رسید، تا رایایی که با تکیه بر توان خود، جهانش را نجات داد، همه این شخصیتها بازتاب انتظارات اجتماعی، تحولات فرهنگی و پیشرفتهای فکری ما هستند. و شاید همین تغییرات، جادوی واقعی دیزنی باشند.
سفر پرنسسهای دیزنی، تنها تغییر در طراحی لباس یا الگوی داستانی نبوده است؛ بلکه تجسمی از دگرگونیهای عمیق اجتماعی، فرهنگی و حتی سیاسی بهشمار میرود. پرنسسها از شخصیتهایی منفعل، زیبا و صبور به قهرمانانی شجاع، خردمند و مستقل تبدیل شدهاند؛ دیگر در انتظار نجات نیستند، بلکه خود ناجیان قصهاند.
امروزه پرنسسهای دیزنی الهامبخش کودکانی هستند که در دنیایی پیچیده، در جستوجوی امید، معنا و راهی برای بهتر بودناند.
و اگر دیزنی در یک چیز تبحر داشته باشد، آن این است که قصهها هرگز پایان نمییابند، بلکه تنها شکل آنها تغییر میکند. پرنسس بعدی، شاید همین حالا در ذهن نویسندهای جوان در حال شکلگیری باشد… یا شاید، در ذهن شما.
منبع: مجله بازار
بزرگترین یوتیوبر کالاف دیوتی ایران کیه؟ میزگیم با ملیکا دیوتی
نظرات