۱۰ فیلم و انیمیشن فانتزی و کلاسیکی که دستکم گرفته شدهاند
در این مطلب به ۱۰ فیلم و انیمیشن فانتزی و کلاسیکی که دستکم گرفته شدهاند میپردازیم و آثاری را بررسی میکنیم که ارزش تماشا کردن و وقت گذاشتن را دارند. در ادامه همراه مجله بازار باشید.
وقتی صحبت از ژانر فانتزی به میان میآید، شاید اینطور به نظر برسد که دایرهی گفتگوها همیشه به چند نام تکراری و آشنا محدود میشود. از سهگانهی باشکوه «ارباب حلقهها» (The Lord of the Rings) اثر پیتر جکسون گرفته تا شاهکار تاریک «هزارتوی پن» (Pan’s Labyrinth) ساختهی گییرمو دل تورو؛ آثاری که ژانر فانتزی را برای همیشه دگرگون کردند و همواره در کانون توجهات قرار دارند. اینها فیلمهایی جاودانه به شمار میروند که حتی امروز، مدام به آنها ارجاع داده شده یا مستقیماً مورد تقلید قرار میگیرند.
برخی از این آثار با هر بار تماشای مجدد، ارزشهای جدیدی را آشکار میسازند و همین موضوع شاید توضیح دهد که چرا امروزه تقریباً بر تمام گفتگوهای مرتبط با این ژانر سایه افکندهاند. آنها بدون شک شایستهی تمام این ستایشها هستند و طرفداران فانتزی نیز حق دارند که برای بازکشفِ آن لذت اولیهی مواجهه با این «کلاسیکهای آنی»، مدام به سراغشان بروند. شما میتوانید شاهکار بودن برخی فیلمهای فانتزی را در همان ده دقیقهی ابتدایی تشخیص دهید اما همهی آنها امروز از جایگاه «کلاسیکی» ستایششده برخوردار نیستند. آن فیلمهای جریانساز همچنان محبوبیتی بالا دارند و بر نظرات امروزی در مورد این ژانر تأثیر میگذارند اما اگر شما آثار کلاسیک همیشگی را تمام کردهاید و حالا به دنبال فیلمهای کمتر شناختهشدهای میگردید که از آنها لذت ببرید، آثار باورنکردنی بسیاری در انتظارتان هستند.
۱۰. «راز رون اینیش» (The Secret of Roan Inish) (۱۹۹۴)
جنی کورتنی در نقش فیونای ۱۰ ساله ظاهر میشود؛ دختری که او را برای زندگی نزد پدربزرگ و مادربزرگش به دهکدهای ماهیگیری در ایرلند میفرستند. فیونا در آنجا با افسانهای محلی دربارهی «سِلکیها» (Selkies) آشنا میشود؛ موجوداتی اساطیری که در زیر آب کالبدی فوکمانند دارند اما با قدم گذاشتن بر خشکی، به انسان بدل میشوند. او همچنین در مییابد که برادر نوزادش، که سالها پیش گم شده بود، اکنون در پناه همین سلکیها زندگی میکند. فضای بهشتی و آرامشبخش فیلم، مخاطب را به آرامی در خود غرق میکند تا این روایت فانتزی و دلنشین را کشف نماید؛ روایتی که به شکلی مبتکرانه، اسطورهی جذاب سلکیها را به کار میگیرد. این اثر جایگاه خود را بهعنوان یکی از لذتبخشترین فیلمهای فانتزی لایو-اکشن کودکان تثبیت کرده؛ فیلمی که در تمام مدت، لحن لطیف و کودکپسند خود را حفظ مینماید و همزمان، آنقدر عناصر فانتزیای در خود دارد که مخاطبان بزرگسال را نیز مجذوب سازد.
۹. «داستان بیپایان» (The NeverEnding Story) (۱۹۸۴)
بسیاری از ما، سکانس افتتاحیهی درخشان فیلم «عروس شاهزاده» (The Princess Bride) اثر راب راینر را به یاد داریم؛ جایی که مردی برای برادرزادهی بیمارش یک رمان فانتزی میخواند اما سه سال پیش از آن اثر، فیلم فانتزی دیگری نیز از همین ایدهی «خواندن کتاب» بهعنوان هستهی مرکزی داستان بهره برد؛ فیلمی به کارگردانی ولفگانگ پترسن (Wolfgang Petersen) و اقتباسی از رمان میشائل انده (Michael Ende). (لازم به ذکر است که بازسازی «داستان بیپایان» هماکنون در دست ساخت قرار دارد). باستین (با بازی برت الیور)، پسر جوانی است که برای فرار از دست قلدرها، به اتاق زیر شیروانی مدرسهاش پناه میبرد و مشغول خواندن کتاب «داستان بیپایان» میشود. او نیز مانند بسیاری از ما، در این دنیای فانتزی و رویاگونه پناهی برای خود مییابد اما این کتاب، او را نه به شکلی استعاری، که به معنای واقعی کلمه به درون خود میکشد. باستین درمییابد که ناخواسته به بخشی جداییناپذیر از رخدادهای درون رمان تبدیل شده است.

۸. «سارقان زمان» (Time Bandits) (۱۹۸۱)
بدون سهم جاودانهی گروه کمدی «مانتی پایتون» (Monty Python)، ژانر فانتزی امروزی چهرهی بسیار متفاوتی میداشت. فیلم این گروه، «مانتی پایتون و جام مقدس»، یک اثر کلاسیک خیالانگیز و پوچگرا به شمار میرود که از زمان اکرانش، نفوذ عمیقی بر این ژانر گذاشته است. تری گیلیام (Terry Gilliam)، یکی از اعضای همین گروه، امروزه بهعنوان یک کارگردان بزرگ نیز شهرت دارد و فیلم او یعنی «Time Bandits» (سارقان زمان)، اثری است که تماشای آن برای شیفتگان تاریخِ هنر ضروری به نظر میرسد. در این فیلم، کوین (با بازی کریگ وارناک)، پسر بچهای است که یک شب به شکلی غافلگیرکننده با شش کوتوله روبرو میشود. این گروه به نقشهای دست یافتهاند که حفرههای موجود در تار و پود فضا-زمان را نشان میدهد و از آن برای سرقت گنجینههای گرانبها از نمادینترین دورههای تاریخ بهره میبرند. آنها کوین را با خود به سفری دیوانهوار، خندهدار و آشوبزده در دل زندگی شخصیتهای مشهورِ تاریخی میکشانند.
۷. «ماجراهای مارک تواین» (The Adventures of Mark Twain) (۱۹۸۵)
اغلب فیلمهای فانتزی-ترسناکِ برتر، شهرت خود را مدیون موجودات بصری هولناک و افسانههای گزندهای هستند که این آثار را روی مرز باریک میان فانتزی و وحشت نگه میدارند اما برخی از آثار فانتزی تاریک، وحشتی عمیقاً فلسفی را به مخاطب ارائه میدهند و این انیمیشن خمیری (Claymation) بلند به کارگردانی ویل وینتون (Will Vinton)، نمونهی بارز آن به شمار میرود. این اثر به سراغ مفهوم «انسانهراسی» (anthropophobia) در نسخهای خیالی از نویسندهی همنام فیلم میرود.

۶. «اکسکالیبور» (Excalibur) (۱۹۸۱)
این تصور غالبی است که ژانر فانتزی، مدیومی کاملاً متعلق به کودکان به شمار میرود؛ شهرتی که عمدتاً از آنجا نشأت میگیرد که بزرگترین آثار کلاسیک آن، مانند «Harry Potter»، «The Lord of the Rings» و «The Chronicles of Narnia»، آثار بسیار خوبی برای خانوادهها محسوب میشوند اما فیلم «Excalibur» محصول ۱۹۸۱، اثری که شما را شیفتهی این ژانر خواهد کرد، به تنهایی تمام شواهد مورد نیاز برای اثبات خلاف این موضوع را ارائه میدهد.
این اثر، روایت خود را بر افسانهی شاه آرتور بنا میکند؛ همان پادشاهی که شوالیههای میز گِرد را در مأموریتی برای یافتن «جام مقدس» (Holy Grail) رهبری نمود و بیشترین شهرتش را مدیون در دست گرفتن شمشیری همنام با تایتل فیلم است؛ همان شمشیری که آن را در سنگی گرفتار، کشف نمود و آزاد کرد. سینمایی Excalibur یک بازگویی سورئال، خونبار، جسورانه از منظر حسی و بسیار گسترده از تمام زندگی آرتور، از لحظهی تولد تا مرگ او به شمار میرود.
۵. «جایی که موجودات وحشی هستند» (Where The Wild Things Are) (۲۰۰۹)
فیلمهایی که هیولاهای غولپیکر را در نقش قهرمانان داستان قرار میدهند، یک گوشهی دنج و بسیار خاص در ژانر فانتزی ساختهاند؛ سبکی که به درستی توانسته قلب میلیونها طرفدار را تسخیر کند. این آثار اغلب به تجربهی تلخ «دیگری» بودن در جامعه و مواجهه با قضاوتهای ناعادلانه میپردازند. روابط آشفتهی والد و فرزند نیز یکی از ستونهای اصلی این فیلمها را تشکیل میدهد؛ داستانهایی که در آن، کودک برای حل مشکلاتش، به همان موجوداتی پناه میبرد که بزرگسالان آنها را «هیولا» مینامند.

۴. «پرواز اژدهایان» (The Flight of Dragons) (۱۹۸۲)
یکی از بزرگترین هدایای ژانر فانتزی به فرهنگ عامه را باید موجود اساطیری «اژدها» به شمار آورد. این موجودات باشکوه، به یکی از ویژگیهای معرف و تعیینکنندهی این ژانر بدل شدهاند و بهترین فیلمهای اژدهامحور، همواره هیجان ما را برمیانگیزند، بهخصوص اگر نقشی هیولاوار ایفا نکنند. دلیل جذابیت و دوستداشتنی بودن انیمیشن «The Flight of Dragons» را نیز باید در رویکرد هیجانانگیز آن به ذات و ماهیت خودِ فانتزی جستجو کرد. داستان به دو قلمروی علم و جادویی که در حال نبرد با یکدیگر هستند پرداخته و آن را به تصویر میکشد. در این میان، دو جادوگر در یک دوئلِ حماسی با هم به تقابل برمیخیزند؛ آن هم پس از آنکه یکی از آنها میکوشد تا دنیای جادویی را از چنگالهای خطرناک «منطق» نجات دهد. «The Flight of Dragons» از یک سبک انیمیشن مسحورکننده بهره میبرد که با تکیه بر خیالپردازی ذاتی این مدیوم، موفق میشود تا تم اصلی فیلم را به شکلی بصری نیز بازتاب دهد.
۳. «گرد ستاره» (Stardust) (۲۰۰۷)
فارغ از آثار کلاسیک جریان اصلی، بسیاری از فیلمهای فانتزی به بازیگران کمتر شناختهشدهای تکیه میکنند که اغلب با همان نقشآفرینی در فیلمهای دستکم گرفتهشده، مسیر خود را به هالیوود باز میکنند. نوآوری ذاتیِ این ژانر، بستری ایدهآل برای گروههای کوچک و چهرههای تازه فراهم میآورد؛ اما در عینحال، مقیاس گستردهی حماسههای فانتزی نیز این آثار را به گزینهای بینقص برای گرد هم آوردن تیمهای پرستاره و درخشان (ensemble casts) بدل میسازد.

۲. «درون جنگل» (Into the Woods) (۲۰۱۴)
فیلم «Into the Woods» (درون جنگل) به کارگردانی راب مارشال (Rob Marshall)، یکی دیگر از گردهماییهای شگفتانگیز و پرستارهی بازیگران در تاریخ فانتزی مدرن را به نمایش میگذارد. در این اثر، آنا کندریک و کریس پاین در نقش سیندرلا و شاهزادهاش، جانی دپ در نقش گرگ بد بزرگ، مریل استریپ در نقش جادوگر و جیمز کوردن و امیلی بلانت در نقش یک نانوا و همسرش ظاهر میشوند (این دو زوج نقش اصلی داستان هستند). اینکه یک فیلم بتواند چنین فهرستی از بازیگران تراز اول را گرد هم آورد، اتفاقی نادر محسوب میشود اما این تنها یکی از دلایلی نیست که «درون جنگل» را به اثری فانتزی و بسیار تماشایی بدل میسازد. این فیلم همچنین شخصیتهایی جذاب و قطعات موسیقی فراموشنشدنی را در خود جای داده است.

۱. «ترانهی دریا» (Song of the Sea) (۲۰۱۴)
همانطور که چند اثر کلاسیک جریانساز، نبض ژانر فانتزی را در دست گرفتهاند، چند استودیوی غولپیکر نیز فرمانروایی بیرقیب خود را بر دنیای انیمیشن تثبیت کردهاند. در این میان، بسیاری از انیمیشنهای درخشانی که خارج از دیوارهای دیزنی، پیکسار، دریمورکس یا استودیو جیبلی خلق میشوند، پیوسته در سایهی این غولها نادیده گرفته میشوند. استودیوی انیمیشنسازی ایرلندی، «کارتون سالون» (Cartoon Saloon)، نمونهی بارز این جریان است؛ استودیویی که پیوسته آثاری شگفتانگیز خلق میکند که اغلب دستکم گرفته میشوند. فیلمهای این استودیو دلگرمکننده، مناسب خانواده و در عینحال به مضامین مهم دنیای واقعی میپردازند.
«Song of the Sea» (ترانهی دریا) به کارگردانی تام مور (Tomm Moore)، یکی از بهترین دستاوردهای Cartoon Saloon به شمار میرود. این فیلم با انیمیشن باشکوه خود، مخاطب را مسحور میکند؛ انیمیشنی که به خودِ محیط و پسزمینههای داستان، هویتی زنده و نفسکش میبخشد. قوسهای شخصیتی عمیقاً احساسی فیلم، چنان تأثیرگذار طراحی شدهاند که اشک را بر گونهی بسیاری از بینندگان جاری میسازند. این اثر شایستگی کامل آن را دارد که در کنار کلاسیکهای جاودانهی انیمیشن فانتزی، مانند «پری دریایی کوچولو» (The Little Mermaid) مورد ستایش و تقدیر قرار گیرد.
نظر شما چیست؟ بهنظر شما بهترین فیلم و انیمیشن کلاسیک و فانتزی تاریخ، چه اثری است؟ نظراتتان را با ما و دیگر کاربران مجله بازار به اشتراک بگذارید.
منبع: Screenrant
بهترین بازی های ترسناک با امید لنون؛ میزگیم ویژه هالووین
نظرات