اثر سینمایی Gone Girl با الهام از زندگی واقعی ساخته و پرداخته شده است
اثر سینمایی Gone Girl گیلیان فلین و دیوید فینچر یکی از دوستداشتنیترین داستانهای جنایی تخیلی تاریخ سینما را به تصویر میکشد، اما نشانگر چیزهای زیادی از زندگی واقعی است. عجیب نیست که کتابها و فیلمها از رویدادهای واقعی الهام بگیرند، زیرا تعداد زیادی از شخصیتهای شرور ترسناک تخیلی بر اساس قاتلان سریالی واقعی ساخته شدهاند. به نظر میرسد که این مورد درباره فیلم تحسین شده Gone Girl در سال ۲۰۱۴ نیز صادق باشد، زیرا مشابهت با یک تحقیق قتل در زندگی واقعی کاملاً تکان دهنده است. اثر سینمایی Gone Girl بر اساس رمانی به همین نام، داستان نیک دان و همسر زیبایش، امی را دنبال میکند.
این دو تا زمانی که خانم دان در سالگرد ازدواجشان ناپدید میشود، ازدواجی به ظاهر سعادتمند دارند. بعدها سوء ظن پلیس و توجه شدید رسانهها همه چشمها را به سمت این زوج خوشبخت معطوف کرده و در نتیجه باید گفت که این معمایی است که شباهت وحشتناکی به یکی از بزرگترین پروندههای جنایی واقعی در چند دهه گذشته دارد. بنابراین بسیاری سوالی که دارند، این است که آیا فیلم Gone Girl و رمان قبلی بر اساس یک داستان واقعی است یا خیر؟ با مجله بازار همراه باشید.
داستان وحشتناک رابطه نیک و امی پر از پیچ و خم است
با قضاوت بر اساس این واقعیت که فیلم Gone Girl یک اثر روانشناختی تکان دهنده است و به وضوح از جنایت واقعی الهام گرفته شده است، میتوان مشخص کرد که رابطه نیک و امی (با بازی بن افلک و روزاموند پایک) بسیار به زبان خودمانی سمی است. ازدواج آنها ماهیت مصنوعی دارد، زیرا وسواس آنها نسبت به یکدیگر به سطح ناسالمی میرسد. این زوج عالی از همان ابتدا با پویایی قدرت دست و پنجه نرم میکنند، اما همه چیز به ویژه پس از از دست دادن شغل خود در رکود اقتصادی و مجبور به نقل مکان از نیویورک به میزوری برای حمایت از مادر در حال مرگ نیک از هم میپاشد. در ادامه نیک با یک دانشآموز جوانتر رابطه عاشقانهای را آغاز میکند و امی از این که تمام استقلال خود را در زندگی از دست داده است، احساس رنجش دارد.
احساس غفلت و شکست امی در فیلم دیوید فینچر فقط در ازدواج او شروع نشد. والدین او به خاطر مجموعه کتابهای کودکانهشان «امی شگفتانگیز» مشهور بودند و به همین دلیل پرونده گمشده امی در رسانهها جنجال ایجاد کرد. این را میتوان بهعنوان یک نسخه ایدهآلشده از امی تفسیر کرد که فقط نشان میدهد چگونه او در دوران رشد شکست خورده و هیچ یک از کارهایی را که امی شگفتانگیز میتوانست را او انجام نداده بود. در نهایت، امی با بدست آوردن کنترل زندگی خود، طرحی مفصل ترتیب میدهد تا نیک را به قتل او متهم کند، که قصد دارد به دنبال آن عمل کند، از جمله خود را غرق کند تا نیک در نبود او زندانی شود.
هنگامی که نیک برای بار دوم پس از دیدن مصاحبه پرشور او در تلویزیون عاشق او میشود، شعله قدیمی عشق خود، دسی کالینز را میکشد، البته پس از این که خود را به خاطر آدم ربایی و تجاوز به او قاب میکند. در نهایت امی موفق میشود نیک را یک قدم جلوتر برده و خودش را با نطفه نیک درآمیزد و او را مجبور کند که برای بچه با او بماند. این داستان تا مغز استخوان سرد کننده است، اما همچنین سوالاتی را در مورد ماهیت ازدواج، خشونتی که پنهان میکند و این که جنگ بین دو جنس واقعاً تا کجا میتواند پیش برود، ایجاد میکند.
داستان اثر سینمایی Gone Girl شبیه اسکات و لاسی پترسون است
در قلب Gone Girl، چند عنصر کلیدی باعث میشوند این رمز و راز به عنوان یک جنایت مرزی واقعی رخ دهد. برای شروع، شخصیت بن افلک، نیک دان و همسرش امی، زوجی بسیار جذاب، زیبا و به ظاهر عالی هستند. ازدواج آنها بی عیب به نظر میرسد، اما یک مبارزه واقعی پشت درهای بسته وجود دارد. متأسفانه وقتی همسر زیبا اما سادیست نیک ناپدید میشود، همه نگاهها به شوهرش معطوف میشود. به دنبال آن سیرک رسانهای از جمله مراسم شب زندهداری عکسبرداری شده، کنفرانسهای مطبوعاتی و مصاحبهها، شوهری به ظاهر غمگین را نشان میدهد که به طور فزایندهای او را مشکوک نشان میدهد. طوفان رسانهای پیرامون جنایت که شامل یک زوج جذاب معمولی میشود، پدیدهای شناخته شده است، و Gone Girl این را به خوبی در داستان پیچ خورده نیک و امی نشان داده است.
تنها زمانی است که رشتهها شروع به باز شدن میکنند که حقیقت پشت ناپدید شدن امی نشان میدهد که این زوج عالی یک واقعیت بسیار تاریک درون خود دارند. الهامات اولیه برای داستان Gone Girl برگرفته از چندین کتاب بود که بر حرفه نویسندگی Gillian Flynn تأثیر گذاشت. The Westing Game اثر الن راسکین بزرگترین منبع الهام بخش بود، رمانهایی مانند Rosemary’s Baby و Notes on a Scandal به دلیل پایانهای ناخوشایندشان منبع الهام بودند. او همچنین ارجاعات متعددی به نمایشنامه چه کسی از ویرجینیا وولف میترسد (Who’s Afraid of Virginia Woolf)، که فلین باور نمیکرد مردم به بسیاری از آنها توجه کنند، اشاره کرد. در حالی که فلین قصد داشت یک پیچ و تاب هیجان انگیز روانشناختی در مورد ازدواج داستان سرایی کند، او همچنین اعتراف کرد که از جنایت واقعی الهام گرفته است.
او نه تنها از زوجهای قاتل الهام گرفت، بلکه فلین نیز از وسواس رسانهها در مورد موارد خاص الهام گرفته است. همانطور که در فیلم Gone Girl نشان داده شده است، هنگامی که بخشی از یک زوج خوشبخت ناپدید میشود یا به قتل میرسد، تقریبا همیشه یک رسانه نزدیک دنبال میشود که اغلب شامل سرزنش زوج باقی مانده است و در ادامه تمام اسرار این زوج از تلویزیون زنده پخش میشود. متأسفانه باید گفت که این فقط یک داستان تخیلی نیست، زیرا مجموعهای از رویدادهای مشابه در سال ۲۰۰۲ با اسکات و لاسی پترسون رخ داد.
ارتباط اسکات پترسون با داستان فیلم
در شب کریسمس سال ۲۰۰۲، لاسی پترسون ۲۷ ساله در خانه خود ناپدید شد. در زمانی که او ناپدید شده بود، همسرش اسکات پترسون، مورد مصاحبهها و پوشش روزنامههای متعدد قرار گرفت، زیرا او علناً آرزوی بازگشت همسر و پسر متولد نشدهاش، کانر را داشت. البته او بلافاصله از نظر مردم مظنون شناخته شد و رفتار او در زمانی که لاسی ناپدید شده بود، قطعا کمکی به این موضوع نکرد. دلیل این امر نه تنها نشانههای گاه به گاه پرخاشگری اسکات است که از او در مورد بی گناهی همسرش پرسیده میشود، بلکه به این دلیل است که مشکلات زناشویی این زوج علنی شده است.
در طول تحقیقات، مشخص شد که پترسونها و در درجه اول اسکات، از نظر مالی با مشکل مواجه بودهاند. به همین دلیل، توطئههایی پیرامون انگیزه احتمالی مربوط به بیمه عمر وجود داشت. علاوه بر این، همچنین فاش شد که اسکات در ماههای منتهی به ناپدید شدن هم رابطه داشته است. به طور غم انگیز، مهم ترین تفاوت بین پرونده واقعی اسکات و لاسی پترسون و همتای خیالی آن در اثر سینمایی، در یافتههای پرونده است.
در Gone Girl، امی دان زنده و سالم ظاهر میشود. در حقیقت، جسد لاسی پترسون چهار ماه پس از ناپدید شدنش در ساحل خلیج سانفرانسیسکو پیدا شد. این کشف تلخ دو سال بعد به محکومیت اسکات منجر شد. او درجه اول در قتل همسرش و قتل درجه دوم پسر متولد نشده آنها، کانر، مجرم شناخته شد. او بیش از دو سال را در محکومیت اعدام سان کوئنتین گذراند تا اینکه حکم اعدام او در سال ۲۰۲۰ لغو شد.
در ژانویه ۲۰۲۴، پروژه بیگناهی لس آنجلس پرونده پیترسون را بررسی کرد، به این امید که شواهدی که قبلاً بررسی نشده بود که میتواند نتیجه محکومیت او را تغییر دهد. Gone Girl بر اساس یک داستان واقعی یا یک جنایت خاص نیست، اما داستان از این پرونده غم انگیز و شیفتگی رسانهها به زوج پشت آن الهام گرفته است. شباهتها در فرضیه هر دو پرونده و رفتارهای مظنونان تقریباً یکسان است، با یک تفاوت بزرگ: لاسی در واقع توسط شوهرش به قتل رسیده است. علیرغم برخی پایانهای بسیار متفاوت و جزئیات متضاد، نادیده گرفتن شباهتهای بین Dunnes و Petersons در زندگی واقعی دشوار است. این شباهتها به یک پرونده قتل در زندگی واقعی، داستان Gone Girl را بیش از پیش عمیقتر میکند.
نویسنده داستان آثارش را از وقایع واقعی الهام گرفته است
رمان Gone Girl و فیلمنامه اقتباس سینمایی هر دو توسط نویسنده آن یعنی Gillian Flynn نوشته شده است. با این حال، نویسنده آن قبل از تبدیل شدن به یک رمان نویس به عنوان خبرنگار کار میکرد. این شامل کار برای US News & World Report و نهایتاً Entertainment Weekly با فعالیت او در این زمینه به مدت ۱۵ سال میشد. خود نویسنده این دوره را به موفقیت بعدی خود به عنوان نویسنده داستان نسبت داد و در مصاحبه با گاردین اظهار داشت: اگر اول روزنامه نگار نمیشدم، نمیتوانستم رمانی بنویسم، زیرا به من آموخت که هیچ الههای وجود ندارد که فرود بیاید و حال و هوای نوشتن را به شما بدهد. شما فقط باید این کار را انجام دهید.
از دیگر رمانهای فلین میتوان به اشیای تیز (Sharp Objects – اقتباس شده در یک سریال تلویزیونی) و مکانهای تاریک ( Dark Places که در سال ۲۰۱۵ تبدیل به فیلمی با بازی بازیگر برنده جایزه شارلیز ترون شد) اشاره کرد. این آثار هم همچنین از وقایع واقعگرایانه الهام گرفته شدهاند. این نشان میدهد که نویسنده چگونه میتواند از رویدادهای زندگی واقعی برای الهام بخشیدن به داستانهای تخیلی مانند Gone Girl استفاده کند و در عین حال واقعیتهای وحشیانه بشریت را بررسی کند. نظر شما در این باره چیست؟ لطفا نظرات خود را با ما درباره این موضوع به اشتراک بگذارید.
منبع: cbr.com
بهترین بازیهای پلی استیشن ۵ روی موبایل
نظرات