اگر گیمر باشید یا گیمرها را بشناسید متوجه میشوید که هیچ کدام از بازیکنان نمیتوانند فرنچایز محبوب Grand Theft Auto را فراموش کنند؛ بهخصوص حالا که اولین تریلر رسمی GTA 6 نیز منتشر شده و دوباره نام این مجموعه بر سر زبانها افتاده است. در ادامه با بررسی تاریخچه سری بازیهای جی تی ای همراه مجله بازار باشید.
یادم میآید اولین نسخهای که از Grand Theft Auto تجربه کردم بازی GTA 3 بود و آن زمان هیچ موقع فکر نمیکردم که بدین شکل و به این سرعت به سال ۲۰۲۳ برسیم و باهم به مطالعهی داستانها و تاریخچه جی تی ای بپردازیم. آن کودکی که سالها قبل به خاطر تجربه کردن ماشینسواری به سراغ این مجموعه میرفت، حالا تغییر کرده و کاملا ابعاد بینشش متفاوت شده است.
از گذشته تا کنون هم استودیوی بازی سازی راکستار (Rockstar Games) همیشه به عنوان یکی از مرموزترین کمپانیهای صنعت ویدیو گیم شناخته شده است. سری جی تی ای مانند دیگر آثار این شرکت، پر شده از رازها، روندها و روایات مرموز و جذابی که به این فرنچایز قوت بخشیدهاند و در نهایت باعث شدهاند که مطالعهی گذشته و حال این سری بازی، ارزشمند باشد و وقتتان تلف نشود.
کودکی که دیروز پای این بازیها مینشست حال بزرگ شده و چه جذاب اگر تاریخچه و لیست بازیهای GTA را ببیند، بخواند و مروری از ابتدا تا کنون را داشته باشد. خاطراتی زنده خواهد شد که حس مثبتی را به گوارای وجودمان تزریق خواهند کرد. اینکه با دوستان خود در رابطه با چه چیزهایی از این مجموعه صحبت میکردیم یا در «فلان سال» مشغول تجربهی کدام نسخه بودیم و چه اطلاعاتی را نمیدانستیم قطعا برای همه ما جذاب خواهد بود که در جریان مواردی قرار بگیریم که باعث تجدید خاطرهمان شود و فکتهایی را بفهمیم که تا بهحال از وجود آنها اطلاعی نداشتیم.
بیشتر بخوانید: بهترین شخصیتهای جی تی ای | معرفی ۱۰ پروتاگونیست برتر سری GTA
شروع سفر
سری بازی جی تی ای یک مجموعهی اکشن محور است که در سبک ماجراجویی و جهانباز تا به حال توانسته خود را موفق نشان دهد و مخاطبین زیادی را جذب کند. این بازی توسط راکستار نورث تولید شده و هر بار توسط کمپانی تیک ۲ اینتراکتیو (Take-Two Interactive) منتشر میشود.
این استودیو قبلا با نام دی ام ای دیزاین شناخته میشد. همهی ما با فرنچایز جی تی ای آشناییت داریم اما برای اینکه واقعا یک مطلب به یادماندنی داشته باشیم از صفر به این مجموعه میپردازیم. در این سری بازیکن در نقش شخصیت بهخصوصی قرار میگیرد (این نقش میتواند یک کرکتر یا چند کرکتر با ویژگیهای مختلف باشد) که درگیر موارد و جرائم زیرزمینی مختلفی هستند. داستان جهان جی تی ای در شهرهای خیالی اما با الگوگیری از مکانهای واقعی روایت میشود.
بازی بیشتر به خاطر نقش بهسزایی که در ژانر جهانباز در صنعت بازیهای ویدیویی داشته است شناخته میشود که با ترکیب محیطهای درگیر کنندهاش حس واقعگرایانهای را به مخاطب ارائه میدهد. جی تی ای بهخاطر رک بودن و بیپرده پرداختن به مسئلهی خشونت و درون مایهی بزرگسالانهاش از ابتدا تا به حال مورد بررسی و مشاجره قرار گرفته است؛ همین موضوع باعث شده به تنزل اخلاقی جامعهی آمریکایی در قرن ۲۱ نسبت داده شود. این معادلسازی در طول تاریخ، بازیکنان را ذرهای دلسرد نکرده و تازه جذابیت این سری را نیز بیشتر از پیش کرده و این بازی را به یک پدیدهی فرهنگی تبدیل کرده است.
آغاز داستان سازندگان
در سال ۱۹۸۴ تعدادی از علاقهمندان کامپیوتر در داندی اسکاتلند گروه کوچکی تشکیل دادند؛ اعضای این گروه افرادی مانند دیو جونز (که از کارمندان قبلی تایم ایکس به حساب میآید و در حال تحصیل در رشتهی مهندسی کامپیوتر بوده) با همکلاسیاش، استیو همند و مایک دیلی ۱۴ ساله و راسل همکار میشوند. راسل و دیو در اوایل برای استودیوی زی ایکس اسپکترم بر روی یک نمونهی اولیه کار میکردند که باعث شناخته شدن این تیم شد. گروه دیو و راسل معمولا با یک تیم دیگر به نام «کینگزوی آماتور» همکاری میکردند تا از استعدادهای یکدیگر بهره ببرند.
این دو گروه به مرور زمان همکاریهایشان شدت گرفت و بعضی از مواقع تکنیکهای منحصربهفرد برنامهنویسیهایشان را در اختیار یکدیگر میگذاشتند. بازی تیراندازی «تهدید» Menace باعث شد همه چیز آرام آرام شروع به تغییر کند. با گذشت زمان گروه، مقداری از هم دور شد و دیو در کنار یکی دیگر از همکلاسیهایش به نام تونی اسمیت یک بازی دیگر را برای امیگا سر هم کردند که اجازه طراحی سفینهها را با جزئیات بیشتری به طراحان میداد و با بکگراندهای بهتر و پیچیدهتری به بازیکنان ارائه میشد.
در کنار اینکه گروه دیو به خوبی داشت چالشهایش را پشتسر میگذاشت، توجهی استودیوی بازی لیورپول به نام «سایگنوسیس» را به خودش جلب کرد. این استودیوی لیورپولی قبول کرد این بازی را تحت عنوان استودیوی خودش منتشر کند این امتیاز باعث شد، دیو با یک ناشر همکاری کند و شرکت خودش را به نام دیو استودیو یا دی ام ای دیزاین تاسیس کند. این اسم از یک خط برنامه نویسی امیگا ۱۰۰۰ بر گرفته شد و بعد از سالها تلاش موفق شد اولین بازی موفق خودش را به عنوان منس «تهدید» به صورت رسمی روانهی بازار کند.
منس نقطه عطف مهمی برای برنامهنویسان جوان بود؛ وقتی متوجه شدند که گیم صنعت پولسازی است و قرار است بزرگتر و بزرگتر شود تلاش خودشان را کردند که این اصل را به یک واقعیت تبدیل کنند چرا که آن زمان فعالیت در حوزه بازیهای ویدیویی بیشتر یک تفریح محسوب میشد تا یک شغل حرفهای. بعدها وقتی اولین حقوق دی ام ای واریز شد، دیو پتانسیل خودشان را دید و دفترشان را رسما در پایین شهر داندی تاسیس کردند. همین موقع بود که مایک، راسل، استیو، تونی اسمیت و تازه واردان گری تیمونز و اسکات جانسون به فعالین تمام وقت دیامای دیزاین تبدیل شدند.
خلق لمینگزهای کلهپوک
بعضی از افراد تیم، حتی شغلها و دیگر فعالیتهای خودشان را فدای دی ام ای کردند و از پستهای خود استفا دادند تا به هدفشان برسند. دی ام ای در زمان داشت بر روی چند بازی مختلف برای سایگنوسیس کار میکرد که اکثرا نوعی تیراندازی علمی تخیلی حساب میشدند اما وقتی اسکات (یکی از اعضای استودیو) شروع به طراحی و کشیدن کرکترهای انیمیشنی برای یکی از پروژههاش کرد ناخواسته زنجیرهای از اتفاقات را رقم زد. اسم این آدمکها را لمینگزها گذاشت.
با بافتهای کم پیکسل چند بیتی (بازیهایی با کیفیت پایین و پیکسلی) توانست بازیکنان را تا سالها سرگرم کند و با پازلهای مختلف درگیر شوند. لمینگز به عنوان یک شوخی جذاب کار خودش را به خوبی جلو برد. مایک دیلی و گری تیمنز چند تا انیمیشن جالب برای موقعیتهای خطر طراحی کردند و بعد از اینکه سایگنوسیس در عمل مشاهده کرد از این انیمیشنها خوشش آمد و باعث شد دی ام ای وارد تولید جدی و کامل بازی اختصاصی لمینگزها شود. لمینگز تبدیل به یکی از اولین کارهای جدی و بزرگ این تیم شد. دیو و راسل اسکات و گری بعد از این موفقیت تصمیم گرفتند چالشهای مختلفی را برای این اثر تولید کنند و اجزای سختی را به بازی اضافه کنند.
بالاخره در سال ۱۹۹۱ دی ام ای بازی اورجینال لمینگز را عرضه کرد و بلافاصله با پاسخ قوی روبرو شد؛ لمینگز بیشتر از ۵۵ هزار نسخه فروخت و مایک دیلی ادعا میکند این رقم تا سال ۲۰۰۶ چیزی حدود ۱۵ میلیون دلار بوده است. اگر نسبت به زمان حال مقایسه کنیم و از لحاظ مارکتینگ به این موضوع بپردازیم، این اثر به تنهایی باعث شد اعضای استودیو و برند دی ام ای را به شهرت برساند، نینتندو به همین سبب پتانسیل این استودیوی بازی سازی را دید و برای همکاری با این تیم اسکاتلندی پیش قدم شد.
به دنبال این موفقیتها دی ام ای تصمیم گرفت سطح خود را افزایش دهد و سرمایهگذاری بیشتری کند؛ آنها از دفتر کوچکشان به یک فضای بسیار بزرگتر نزدیک یک دانشگاه قدیمی نقل مکان کردند و تعداد نیروهای جدیدی را به تیم خود اضافه کردند و با موقعیت سنجی بنا بر این شد که پروژههای جدیدی را شروع کنند تا در نهایت باعث گسترش کار خودشان شود. آن زمان دو اتاق متفاوت در دفتر کارشان ساختند، یکی از آنها را برای تکنولوژیهای ضبط صدا و حرکت استفاده کردند. در طی زمان دی ام ای سه سال از زمان خود را صرف توسعهی لمینگز دوست داشتنی کرد و این اثر را به یک مجموعه تبدیل کردند.
دی ام ای دیزاین و نینتندو
بعدها در سال ۱۹۹۳ سونی به صورت غافلگیر کنندهای مالکیت سایگنوسیس را برای ارتقا دادن سطح بازیهای کنسول بعدیاش خرید و مالکیت کل فرنچایز لمینگز را پذیرفت. با این اتفاق دی ام ای دیزاین تهی از ناشر و بازی که خلق کرده بودند شد؛ ولی این بیشتر به نفع خودشان از آب در آمد چون با استفاده از این چالش موقعیتی، فرصتی را بوجود آوردند که این استودیو بتواند روی آثار بزرگسالانهتری کار کند، در نتیجه توجه خودشان را جلب پلتفرمهای جدیدتر سه بعدی کنسولهای بازی کردند.
بچههای دی ام ای دیزاین امیدوار بودند که بتوانند بازی را خلق کنند که از تمام اجزایشان استفاده کند و بهره ببرد تا از لحاظ قدرت و کیفیت عملکرد خوبی را به نمایش بگذارند. اگر یادتان باشد اشارهای به پیشنهاد نینتندو کرده بودیم، بعد از اینکه دی ام ای پیشنهادی از نینتندو دریافت کرد به سرعت سراغ ساخت یک بازی جدید برای یک سیستم جدید به نام الترا ۶۴ رفتند. این تیم به همین واسطه بازی Body Harvest که یک اثر بلند پروازانه در آن زمان شناخته میشد در سبک اکشن-ماجراجویی سه بعدی خلق کردند.
بادی هاروست شبیه به هیچ چیز دیگهای که قبلا دی ام ای ساخته باشه نبود؛ این بازی اولین تلاش آنها برای ساختن یک محیط کاملا سه بعدی حساب میشد و در عین اینکه حالت خاصی را گرفته بود یک تجربهی علمی، تخیلی با محتوای بزرگسالانه و خشنتری را نسبت به عناوین قبلی دی ام ای، به مخاطب ارائه میداد. شاید برایتان جالب باشد که نینتندو از بادی هاروست به عنوان تبلیغات کاراییهای سیستمی و سرگرمی ان۶۴ (قبل از انتشار) استفاده کرد.
بسیاری از ما نینتندو با بازیهای خوش آب و هوا و رنگ و لعاب دارش میشناسیم که هر سنی بتواند سرگرم آنها شود اما بادی هاروست برعکس این ماجرا بود به همین دلیل، نینتندو با تمهای بزرگسالانهی این اثر موافق نبود. آنها بیشتر شخصیتهای بامزه لمینگز دی ام ای را دوست داشتند تا خونآلودهای بادی هاروست، به خاطر همین نینتندو توقع داشت چیزی شبیه به لمینگز تولید شود، حتی با تلاشهایی که انجام شد تا هر دو طرف به یکدیگر رضایت دهند اما در نهایت این بازی نتوانست برای ان۶۴ عرضه شود و دی ام ای بادی هاروست را به وسیلهی میدوی (Midway Games) منتشر کرد. حالا دی ام ای دیزاین یک رابطهی کاملا نابود شده با نینتندو دارد البته آنچنان بد نشد، چرا که به عنوان یک قدم اساسی برای این استودیوی اسکاتلندی جوان، نقش خوبی را برداشت و ایفا کرد.
برادران بنیانگذار
بریم سراغ برادران هاوزر (Dan Houser). این دو برادر عشق زیادی نسبت به فیلمهای هالیوودی اکشن و صنعت موسیقی داشتند، آنها به صورت نیمهوقت در BMG Interactive CD-ROM در سالهای ۱۹۹۵ و ۱۹۹۶ مشغول فعالیت بودند. در اوایل ماجرا برادران هاوزر پتانسیل زیادی در این زمینه نمیدیدن، آنها بازیهای ویدیویی را جالب نمیدانستند و از آنجایی که بزرگترین بازیهای آن دوره برای کودکان ساخته میشد، اهمیت خاصی برای این اکوسیستم که در حال تبدیل شدن به یک صنعت جدی بود قائل نبودند.
ولی همه چیز با ورود دیو جونز در سال ۱۹۹۵ میلادی تغییر کرد. دیو به دفتر هاوزرها سر زد تا یک بازی چند نفره اکشن ماجراجویی را به آنها معرفی کند و از پتانسیلها و ویژگیهای بازی برایشان صحبت کند که این ویژگیها شامل خلافکاران، مسابقه دادن تو سطح شهر و تعقیب توسط پلیس میشد. اسم این پروژه تعقیب و گریز (Race and Chase) بود. نمونهی اولیهی تعقیب و گریز توسط مایک دیلی تهیه شد که ماهها زحمت کشیده بود تا نمونهی سه بعدی کلاکورک نایت را طراحی کند.
مایک مجبور شد بازی را از یک زاویهی دوربینی بالا به پایین باز طراحی کند آن هم با بافت دیواری مانندش که شبیه به خیابانهای شهر باشد و منشورهای بلندی که شبیه به ساختمانهای داخل شهر هستند. با درست کردن زاویهی دوربین، مایک و دیو باهم کار کردن تا رانندگی خشنمحوری را وارد بازی کنند. آنها با حرکات دوربین این اختیار را به بازیکن میدادند که وضیعت شهر را بهتر ببینند و از ترافیکها با خبر شوند اما در هر صورت بعد از هفتهها آزمایش متوجه شدند که بازی اصلا اثر جالب و با کیفیتی نیست.
در اوایل ماجرا مایک و دیو تصمیم گرفته بودند بازیکنان در دو تیم تقسیم شوند، پلیسها و سارقان ولی این موضوع به سرعت رها و کنسل شد «به این دلیل که آنها متوجه شدند که با این سطح از تکنولوژی در تیم پلیس بودن خسته کننده خواهد بود». پلیسها وقتی مجبور به رعایت قوانین و مقررات میشوند نمیتوانند با سرعت بالایی حرکت کنند و به دلیل ضعف دوربین و زاویهی بازی، هر کاری انجام میشد باز هم پلیسها به عابران پیاده برخورد میکردند. این وسط به یکباره یک ایده جدید به ذهنشان رسید، چرا بازیکنان به صورت انحصاری سارقان را کنترل نکنند؟
گلیچ معروف در تاریخچه جی تی ای
این موضوع همه چیز را جهت داد و آپگرید کرد. در بازی میتوانستید یهویی در پیادهرویها رانندگی کرده و با له کردن عابران پیاده امتیاز جمع کنید. از اینجا به بعد ایدهها همینطور پشتسر هم به ذهن سازندگان خطور کردند؛ مثل ماشینهای آتشنشانی که به سراغ نجات مردم حرکت و رسیدگی میکردند، حالا فرض کنید اون زمان میتونستید وسط نجات مردم آتش نشانها را پیاده کرده و ماشین آتشنشانی را بدزدید، معلوم است که چه میشود.
در این نقطه بود که دیو جونز پتانسیل بسیار بالایی را در پروژه احساس کرد و بازی را به برادران هاوزر معرفی کرد و آنها آنقدر از جهانباز بودن این اثر خوششان آمد که تصمیم گرفتند تحت عنوان BMG اینتراکتیو این بازی را عرضه کنند البته یک شرط این میان وجود داشت، شرط این بود که نام این بازی از تعقیب و گریز به Grand Theft Auto تغییر پیدا کند که به معنای سرقت بزرگ اتوموبیل است.
حالا که محتوای اصلی بازی مشخص شده بود کار اصلی میبایست شروع میشد، جی تی ای واقعا محیط شلوغی داشت و انجینی که مایک ساخته بود خیلی بیثبات بود به همین خاطر با مقدار زیادی از باگ، گلیچ و خرابی نقشه بازی روبرو شدند و تقریبا درست کردن این موارد غیر ممکن شده بود. راهحلی که انتخاب کردن «طراحی هر کدام از خیابانهای شهر با دست» شد. آنها با استفاده از مقیاس بزرگی از کاغذ نقشهکشی که بهزور روی میزشان جا میگرفت به طراحی میپرداختند؛ وقتی که طراحی خیابانها تموم شد با زحمت زیادی این خطکشیها را به موتور بازیسازیشان منتقل کردند ولی حتی با راهانداختن دوباره شهر به نتیجهی خیلی بدتری رسیدند.
بازی هنوز هم جالب نشده بود و خیلی از ماموریتها خسته کننده میشدند، استودیو ماهها روی این قسمت کار کرد تا وضعیتش را تا حدی بهبود ببخشد. بازی با اضافه کردن مواردی مثل ارتقا و لولآپ شدن و اسلحههای عجیبوغریبتر جالبتر شد. بعدها در یک روز کاری یکی از گلیچهای «گلیچ معروف تاریخچه بازی جی تی ای» این بازی باعث شد یکی از ماشینهای پلیس با ماشین بازیکن برخورد کند، بهجای اینکه بازیکن را به کنار بکشد خلاف برنامهریزیاش عمل کند، این حرکت مشابه موشکهایی که به سراغ هدفهای پر حرارتشان میروند و ولشان نمیکنند، ماشینهای پلیس هم اگر شما را میدیدند بیآنکه رهایتان کنند با کوبیدن به شما قصد نگه داشتن و حتی کشتنان را میکنند.
فرار کردن از دست پلیسها آنقدر باحال و مثبت بود که سازندگان به جای درست کردن این باگ، این مورد را به یکی از ویژگیهای اصلی بازی تبدیل کنند. این قابلیت به لول تحت تعقیب GTA تبدیل شد که تا امروز در تمام این سری حضور داشته و بسیاری از ما این مجموعه را به خاطر همین ویژگی میشناسیم. کمکم همه چیز به سمتی رفت که سازندگان تصمیم گرفتمند با استفاده از ایدهها و خلاقیتهایشان این بازی را به یک مجموعه تبدیل کنند.
لیست تمام نسخههای بازی GTA + تاریخچه
در ادامه به بررسی تاریخچه و لیست تمام نسخههای جی تی ای میپردازیم و در رابطه با تاریخچهی این مجموعه بر روی خود بازیها فوکس میشویم. بعد از اینکه به صورت مقدماتی به موضوع چگونه شکل گرفتن تیم راکستار و به شکل جلو رفتن تاریخچه راکستار و اولین بازی جی تی ای پرداختیم حالا نوبت آن رسیده که در خود بازیهای این مجموعه خورد شویم و آنها را بررسی کنیم. دی ام ای دیزاین از یک تیم کوچک با یک گلیچ جذاب مجموعهای را خلق کرد که حالا همه به دنبال تجربهی جدیدترین بازی آن یعنی GTA VI هستند.
Grand Theft Auto
همانطور که اشاره کردیم در دههی ۹۰ میلادی ساخت عناوین ریسینگ به عنوان یکی از اصلیترین اهداف بازیهای ویدیویی و سازندگان تبدیل شده بود. توسعهدهندگان بهدنبال ساخت آثاری بودند که حس رانندگی را با ترکیبی از تعقیب و گریز و سرعت به مخاطبشان انتقال دهند. نتیجهی این تلاشها را میتوانید در بازیهایی همچون Gran Turismo مشاهده کنید. اگر به سراغ بررسی این بازیها برویم میبینیم که آنچنان موفقیت خاصی نداشتند و نتوانستند آنطور که باید حاضر شوند.
یکی از بازیهایی که آن زمان توسعه داده میشد اولین نسخهی بازی GTA بود. در رابطه با گلیچی که در این اثر رخ داد توضیح دادیم و احتمالا در جریان این موضوع هستید اما اگر قسمتهای بالایی این مطلب را مطالعه نکردهاید باید به شما بگویم که این سری با یک باگ آغاز شد. باگی که باعث شد ماشینهای پلیس با سارغان برخورد کرده و این اثر را به مراتب بهتر کند. کانسپت اولیهی بازی Grand Theft Auto طراحی شده بود تا معماری تعقیب و گریز واری را به دنیا معرفی کند و این سبک را در بازیها جای دهد. اما یک مشکل این وسط وجود داشت آن هم نحوهی تعقیب و گریز بود که به دلیل باگها و خطاهای نامشخص در پروگرمینگ بازی، اجرا نامطلوب میشد.
این تنها چالش تیم سازنده نبود و در ابتدا قرار بر این بود که بازی برای سگا جنسیس منتشر شود اما به دلیل تغییر نسل و عرضه و شهرت کنسولهای جدید پروژه بهطور کامل لغو شد. کمی بعدتر دوباره نگاه تیم سازنده به پروژه افتاد و آنها به صورت مجدد تصمیم گرفتند تا این بازی را با تفاوتسازی در سبک و رنگش دوباره بسازند. این بار قرار شد جی تی ای ۱ برای نینتندو عرضه شود و در همین زمان بود که اولین کنسول بازی سونی یعنی پلی استیشن ۱ به بازار عرضه شد. رقابت بین کنسولها حالت سنگینتری به خود گرفت و دوباره باعث شد پروسهی تولید GTA کنسل شود. بعد از مدتها در نهایت این تصمیم گرفته شد که سازندگان بازی را برای DOS توسعه دهند. بعد از اینکه بازی برای این پلتفرم منتشر شد، به پلتفرمهایی مانند ویندوز و پلی استیشن هم راه یافت.
تیم دی ام دیزاین یا همان راکستار کنونی دست از انتشار برای کنسولهای مختلف بر نمیداشت چرا که بازار بزرگی را نیاز داشت اما کنسولهای آن زمان به دلیل جزئیات گرافیکی پایین خود با محدودیت بالایی روبرو بودند یکی از این پلتفرمها کنسول بازی گیمبوی کالر بود. کنسولی که نمیتوانست این بازی را اجرا کند با هوشمندی DMI Design موفق شد این بازی را به اجرا برساند آن هم با بهینهسازی خوبی که انجام شده بود. انتشار بازی Grand Theft Auto با موفقیت خوبی روبرو شد و راکستار توانست از پس این موفقیت به نحو احسن بر بیآید.
شاید برایتان جالب باشد که بدانید نام بازی Grand Theft Auto در اوایل کار قرار بود Cops & Robbers باشد اما این نام به دلیل هویت این بازی و اصلهایی که داشت پا برجا نماند. طراحان برای ساخت کاور این بازی هم به سراغ ایده جدیدی رفتند. آنها عکسی از پلیس نیویورک مربوط به سال ۱۹۸۰ میلادی که در پلیموث گران فیوری و در تقاطع خیابان پنجم و خیابان ۵۶ قرار دارد را انتخاب کردند. اگر کمی به عکس دقت کنید میتوانید برج ترامپ در پس زمینه تصویر مشاهده کنید.
زمان انتشار Grand Theft Auto فرا رسید؛ جی تی ای ۱ در سال ۱۹۹۷ میلادی بالاخره به بازار عرضه شد و توانست نمره ۷۹ را از سوی منتقدین دریافت کند. با اینکه انجام ماموریتها کاملا مشخص بود و نقطهی شروع و پایان یکسانی داشت اما بازیکنان میتوانستند به سبک خودشان این کار را انجام دهند و در مسیر حرکت کنند. در آن زمان جی تی ای ۱ میلیون واحد فروخت و رقم چشمگیری را جذب راکستار کرد. از لحاظ مارکتینگ آنقدر خوب ظاهر شد که بازیها و شرکتهای مختلفی از آن استفاده کردند.
یکی از مواردی که در تاریخچه بازیهای جی تی ای میتوان به آن توجه کرد بحث ضد قهرمان سازی است؛ جی تی ای را میتوان به عنوان یکی از اولین بازیهای ویدیویی معرفی کرد که به جای ساخت یک شخصیت قهرمانانه به سراغ ساخت شخصیتهایی رفت که عنصر شرورانهای داشتند. این مورد به شدت برای این بازی مثبت عمل کرد و قبل از آن در دههی ۷۰ میلادی تنه بازی Death Race 1000 بود که به عنوان یک اثر ضد قهرمانه ظاهر شد. از دیگر جلوههای نبوغ و خلاقیت «دن هوسر» میتوان اضافه کردن ایستگاههای رادیویی دانست که این مورد هم چه در این فرنچایز و چه در بازیهای دیگر تاثیر بسزایی گذاشت.
راکستار برای اینکه فروش بازی Grand Theft Auto را بیشتر کند با «کلیفورد» کرد. این شخصیت با محتوای بزرگسالانه و خشونتآمیز این شماره به شدت ارتباط برقرار کرده بود به همین خاطر سعی داشت با همکاری با رسانهها و نویسندههای مختلف و سعی بر حاشیهسازی و نوشتن در مورد این بازی، باعث افزایش فروش بازی و موفقیت در مارکت شود. خشونتهایی مانند جنایت، رشوه، دزدی، قاچاق اسلحه، دزدی مسلحانه از جمله موارد بودند.
شکلگیری راکستار از زمانی آغاز شد که ضررهای مالی مختلف که هیچکدام هم ناشی از بازیهای ویدیویی نبودند باعث شد شرکت BMG استودیوی DMA و بخش سرگرمی خود را واگذار کند. شرکت تیک تو هم در همان زمان تصمیم گرفت تا این استودیو را به همراه همهی بازیها و امتیازاتش خریداری کند. حالا «دن»، «سم» و «جونز» باید بریتانیا را ترک میکردند و برای شکل دادن راکستار نورث به نیویورک میرفتند. حالا اما «دن» دیگر به مقام ریاست رسیده بود و میتوانست تا ایدههای خود را آن طور که دوست دارد به بازیها اضافه کند.
Grand Theft Auto 2
راکستار برای ساخت جی تی ای ۲ حدود ۱۲ماه زمان داشت به همین خاطر نمیتوانست آنطور که باید در بازی دوم تغییرات به نسبت زیادی را ایجاد کند و درون کار بگذارد. از این رو برای زنده شدن محیط بازی شاهد اضافه شدن ۷ گروه گنگستری مختلف به بازی هستیم و راکستار پای گارد ملی و پلیس فدرال را به داستان بازی اضافه کرده بود. نکتهی جالبی که برای این نسخه وجود داشت این بود که با رفتن بالاتر درجه و تبدیل شدن به Wanted این گروهها به پلیسها میپیوستند. وقتی همه چیز در مورد مجموعه GTA را بررسی میکنیم متوجه میشویم که نسخهی دوم تاثیر بسزایی در این سری داشته است.
راکستار زمانی که با مسئلهی فشار کاری روبرو شد مفهومی به نام «کرانچتایم» را وارد کار کرد. یکی از موارد مهمی که قابل ذکر است این است که کرانچ در استودیوهای بزرگ و کوچک یک مسئلهی طبیعی است و در راکستار به عنوان یکی از مهمترین موارد کاری شناخته میشود. «دن هاوزر» همیشه در زمان کرانچ جی تی ای ۲ در تاریخچه GTA، اولین نفر وارد استودیو میشده و به عنون آخرین نفر از این شرکت خارج میشده است. اینجا دقیقا زمانی بود که «جونز» تصمیم گرفت از استودیوی راکستار خارج شود و با دن هاوزر سر بحث کرانچ تایم به مشکل خورد.
در تاریخچه جی تی ای میتوانیم متوجهی به حاشیه رفتن این شماره از بازی شویم که به خاطر تیراندازی در مدرسهی کلمباین و افزایش حساسیتها چگونه در خارج گود قرار گرفت و دیده نشد. این موضوع کاملا در E3 آن زمان قابل مشاهده است چرا که راکستار با هزینهی بالای تبلیغاتی و مارکتینگ خود در این رویداد، نتوانست آنطور که باید و شاید ظاهر شود و مخاطبین را جذب کند؛ تا جایی که کاملا این بازی از دید مردم خارج شد.
البته بگذارید بیش از حد و اندازه این شماره از این مجموعه را زیر سوال نبریم، بلکه اینگونه تعریف کنیم که بازی Grand Theft Auto 2 نه یک شکست محسوب میشود نه یک پیروزی، به دلیل ضعفهای گرافیکی و حاشیههایی که بوجود آمد و محدودیتهای زمانی، کار کیفیت خوبی نداشت اما تجربهی آن خالی از لطف هم نبود. جی تی ای ۲ همچنان دیدگاهش نسبت به پلتفرمهای هدف خود ثابت مانده بود و دومین نسخهی رسمی فرنچایز Grand Theft Auto مانند نسخهی قبلی برای پلی استیشن، ویندوز، گیم بوی کالری و دریم کست در سال ۱۹۹۹ میلادی عرضه شد.
جالب است بدانید که این اثر به صورت تک نفره و چند نفره نیز امکان تجربه شدن را فراهم کرده بود و علاوهبر تمامی ویژگیهای خاص و جذابش، موسیقیهای متن آن یکی از خاطرهانگیزترین نمونههای آن زمان محسوب میشدند. ساندترکهای نسخهی اول هم نقدهای خوبی دریافت کرده بود و به تعریفی بهتر، دید مثبتی نسبت به آن ایجاد شد. به هر حال تجربهی نسخهی اول کمک کرده بود تا موسیقیها بهتر از قبل شوند. اگر از گیمرهای قدیمی باشید و دستی در بازیهای جدید راکستار هم داشته باشید میتوانید مشاهده کنید که چگونه این کمپانی تمام بازیهای خود را پر از نکات مخفی میکند.
این عادت جذاب و بعضا مخوف راکستار از نسخهی دوم استارت خورد؛ در بازی قابلیتی وجود داشت که با انتخاب اسمهای پیشنهاد شده برای شخصیتها، یکسری ویژگی مانند عدم تعقیب پلیس و یا انرژی بینهایت، مقداری پول و غیره برای شما باز میشدند. اگر این نکته مخفیهای جزئی را با احوالات الان بازیهای راکستار نورث و… مقایسه کنیم کاملا پیشرفتشان مشهود میشود. داستان بازی جی تی ای ۲ در شهری تخیلی به نام Anywhere City میگذرد که به سه منطقهی مرکز شهر، مسکونی و صنعتی تقسیم شده است. شما نقش گنگستر بینامی را بازی میکنید که با انجام ماموریتهایی که توسط باندها و سندیکاهای مختلف به شما محول میشوند، قصد دارید به ردههای بالای دنیای زیرزمینی جنایتکاران صعود کنید. بازی در حالت دوبعدی است و شما میتوانید از انواع اسلحهها، خودروها و وسایل نقلیه دیگر استفاده کنید.
Grand Theft Auto 3
کمکم به سراغ جی تی ای ۳ میرویم و میخواهیم در مورد چگونگی بوجود آمدن این نسخه بخوانیم. کمکم که بعد از کرانچ سنگین بازی قبلی آقای جونز از راکستار رفت، «دن هاوزر» صاحب تمام قدرتها شد. تمامی ایدههای عجیب ممکن شد و رنگ و لعاب بازی واقعیتر شدند. اولین تصمیم مهم بازی جی تی ای ۳ ورود به دنیای سهبعدی و ارائهی آزادی عمل طبق همین فیچر بود. بازی Grand Theft Auto 3 به عنوان یکی از بهترین یا حتی اولین و برترین اثر جهانباز آن زمان بود و موفق شد استانداردهایی را خلق کند که برخی از سازندگان تا همین امروز نیز از آنها بهره ببرند.
چگونه جهان جی تی ای به سه بعدی تغییر حالت داد؟ دن هاوزر زمانی که روی جی تی ای ۲ کار میکرد متوجهی یک بخش دو و نیمبعدی میشود که در نهایت این مورد باعث میشود ایدهای به ذهن او برسد که بازی Grand Theft Auto 3 شکل بگیرد و به عنوان یک دنبالهی موفق از آن یاد شود. از آن طرف نیز با عرضهی کنسول بازی سونی یعنی پلی استیشن ۲، توسعهدهندگان آزادی عمل زیادی داشتند و میتوانستند بازیهایشان را با جزئیات بیشتری روانهی بازار کنند. خوشبختانه راکستار در آن زمان هنوز نیاز به ساخت موتور اختصاصی جدید نداشت و موتور بازی سازی قدرتمند RenderWere کار این استودیو را تا چند بازی اول راه انداخت.
یکی از نکات جالبی که Grand Theft Auto 3 وارد کرد این بود که بازیکنان مجبور نبودند تمام مراحل فرعی و اصلی را انجام دهند و خودشان این موضوع را به دلبخواهشان انتخاب میکردند و مراحل را سپری میکردند. جی تی ای ۳ قصد داشت تا هرطور که شده بازی Tomb Raider را شکست دهد و همانطور که اتفاق افتاد موفق شد این اثر را شکست دهد و بازار را تصاحب کند. اما از طرفی مشکلات «دن هاوزر» با سری Driver باعث شد تا شاهد ایستراگهای مختلفی از این بازی در نسخههای مختلف جی تی ای باشیم.
جی تی ای ۳ قصد داشت به لیبرتی سیتی برود و اینبار «سم هاوزر» از نویسندگان بازی داستان در دست گرفت و توانست روایت جذابی را خلق نماید و از پس این کار به خوبی برآمد. سم هاوزر سینما و بازیهای ویدیویی را به خوبی تلفیق کرد و این احساس با شدت زیادی نزدیک شده بود. جی تی ای ۳ از بازیگران مختلفی همچون «مایکل مدسن»، «کایل مک لاکان» و چندین بازیگر دیگر استفاده کرد. از لحاظ جزئیات این بازی کیفیت زیادی داشت و آن زمان آنچنان ظاهر شد که تعداد بسیاری زیادی از بازیکنان متعجب ماندند. فیزیک، رانندگی، خیابانها و از این دسته موارد پتانسیل استودیوی راکستار را به بهترین شکل ممکن نشان دادند.
در تاریخچه بازیهای جی تی ای وقتی به موضوعات حاشیهای میپردازیم میتوانیم نام جی تی ای ۳ را در کنار نسخهی قبلی خود ببینیم. این بازی به دلیل موج منفی که نسبت به خشونت در کودکان به خاطر بازیهای ویدیویی در اوایل سال ۲۰۰۰ رخ داده بود در E3 آن سال با برخورد سردی از سوی مخاطبین و منتقدین روبرو شد. از آن طرف دفتر راکستار نورث نیز در نزدیکی «برجهای دوقلو نیویورک» قرار داشت و به خاطر حادثهی ۱۱ سپتامبر این استودیو آسیبهای متعددی دید و مجبور شد بازیاش را تا چند هفته به عقب بیاندازد و موارد مشابه به برجها را ویرایش دهد.
در بازی جی تی ای ۳ تصمیم بر این بود که بعد از هر تیراندازی سنگینی نسبت به برخورد تیر با اعضای بدن، آن عضو جدا شود اما به دلایل مختلفی این موضوع صرفا به جدا سر انپیسیها خلاصه شد و رنگ کیتها و وسایل پلیسهای لیبرتی سیتی تغییر داده شد تا شباهتی به پلیسهای نیویورک نداشته باشد و مشکلاتی را ایجاد نکند. تیم مارکتینگ جی تی ای با هوشمندی بالا تصمیم گرفتند به جای اینکه بر خشونت تمرکز کنند بر روی گروههای مافیایی تمرکز کردند و به همین خاطر با سرعت بسیار بالایی در آن زمان به فروش چند میلیونی رسیدند.
جی تی ای ۳ با داستانی خطی و پتانسیلها و ایدههایی که به نمایش گذاشت موفق شد میراث همیشگی این مجموعه باشد و با نمرهی ۹۷ از ۱۰۰ به عنوان یکی از بهترین بازیهای جهان باز و تاثیر گذار در صنعت بازیهای ویدیویی ثبت شود. از آن طرف هم پلی استیشن ۲ با فروش ۳۰ میلیون واحدی روبرو شده بود که یکی از دلایلش عرضهی موفق این بازی روی این کنسول بود. البته این بازی برای دیگر پلتفرمها و حتی اندروید و آیاواس نیز عرضه شد.
داستان بازی جی تی ای ۳ در مورد کلاد اسپید (شخصیت اصلی بازی) است که در حین سرقت از بانک توسط نامزدش کاتالینا خیانت میبیند و به زندان میفتد. او با کمک دوستش ایت بال از زندان فرار میکند و به دنبال انتقام از کاتالینا و رئیسان مافیایی که او را رها کردند میرود. او در شهر آزادی یا لیبرتی سیتی با گروههای مختلفی از جنایتکاران همکاری میکند و به قدرت میرسد. او با زنان مختلفی همچون ماریا لاتوره، آسوکا کاسن و ری ماچوسکی رابطه دارد و در نهایت با کاتالینا روبرومیشود. بازی Grand Theft Auto 3 واقعا شروع انقلابی این مجموعه توسط راکستار محسوب میشود.
Grand Theft Auto: Vice City
پس از عرضهی موفق بازی جی تی ای ۳ راکستار سراغ بازی بعدی خود یعنی Grand Theft Auto: Vice City رفت تا همه چیز را تغییر دهد. GTA Vice City در سال ۲۰۰۲ با نویسندگی دن هاوزر و جیمز ورال به صورت رسمی منتشر شد. تمرکز اصلی این بازی بر داستان و تعامل در شهر بود و راکستار به خوبی توانست از پس این موضوع بر آید.
داستان GTA Vice City دربارهی یک کاراگاه خصوصی به نام Tommy Vercetti است. در ابتدای بازی، تامی ورسیتی به همراه دوستانش (Sonny Forelli و Lance Vance) به شهر وایس سیتی فرستاده میشود تا یک معامله قاچاق مواد مخدر را انجام دهد. اما این معامله به شدت پیچیده میشود و به قتل و خیانت منجر میشود. Tommy خیلی زود در شهر Vice City به مشکلاتی برمیخورد و برای زنده ماندن و پیشرفت در دنیای خطرناک جرم و جنایت، باید با گروههای مختلف جنایی همکاری کند و رقبا و دشمنان خود را شکست دهد.
در طول داستان، تامی با شخصیتهای متنوعی در ارتباط قرار میگیرد، از جمله Ricardo Diaz (یکی از بزرگترین قاچاقچیهای مواد مخدر شهر) Ken Rosenberg (وکیل متعصب و مورد اعتماد Tommy) و Mercedes Cortez (دختر رئیس خدمات راهنمایی گردشگری و همچنین یکی از شخصیتهای عاشقانه داستان). در طول پیشروی داستان بازی جی تی ای وایس سیتی، تامی به شهرت و قدرت در Vice City دست پیدا میکند و در نهایت به عنوان یکی از بزرگترین جنایتکاران شهر شناخته میشود اما او با مشکلات و تهدیدهای بیشتری مواجه شده و باید برای حفظ جایگاه و زنده ماندن خود تلاش کند.
داستان GTA Vice City با الهام از فیلمهای جنایی دههی ۱۹۸۰ میلادی ساخته شده است و عناصری از جنایت، خیانت، عشق و قدرت را در خود جای داده است. بازی با محیط باز شهری، مأموریتهای متعدد و پروندههای جذاب، یک تجربهی هیجانانگیز از جهان زیرزمینی و خطرناک جرم و جنایت را برای بازیکنان به ارمغان میاورد به خصوص اگر این اثر را در زمان خودش تجربه کرده باشید و با حال و هوای آن آشناییت داشته باشید. بازی Grand Theft Auto: Vice City همانند نسخهی قبلی خود موفق ظاهر شد به خصوص در پلتفرم پلی استیشن ۲، بعد از مدتی این بازی برای تلفنهای همراه نیز عرضه شد.
شهر وایس سیتی الهامی از شهر میامی است و داستانهای مافیایی این مجموعه اصولا در این شهر روایت میشود چرا که حس و حال دههی ۸۰ میلادی را منتقل میکند. وایس سیتی مانند نسخهی سوم از هنرهای سینمایی نیز بهره برد و توانست مرز بین بازیهای ویدیویی و سینما را به حداقل برساند. اگر بخواهیم شبیهترین اثر سینمایی که برای این بازی وجود دارد را نام ببریم میبایست نام «Scarface» را بر ورق بنشانیم.
دن هاوزر برای اجرای این ایدههای سینمایی جذاب، به سراغ بازیگران مختلف هالیوودی رفت و توانست با صداپیشههای خوبی برای این بازی همکاری کند.از جمله این بازیگران میتوان به «ری لیوتا» فقید که به خوبی توانست از عهدهی نقش تامی ورسیتی بر بیاید و یکی از ماندگارترین پروتاگونیستهای تاریخ ویدیوگیم را خلق کند اشاره کرد. در کنار او شاهد هنرنمایی «تام سیزمور»، «ویلیام فیچنر»، «رابرت دیوی» و چندین نفر دیگر از بازیگران هالیوودی هستیم که جی تی ای وایس سیتی را یه یکی از سینماییترین بازیهای تاریخ بدل کردهاند.
بازی از لحاظ مالی نیز موفقیت خوبی را پشتسر گذاشت. در نهایت بازی در ۲۹ اکتبر ۲۰۰۲ منتشر شد و نتایج همه را شگفتزده کرد. وایس سیتی تنها در ۲۴ ساعت اول توانست حدود ۵۰۰ هزار نسخه بفروشد و فروش ۱.۴ میلیون نسخهای را در دو روز اول تجربه کند و رکورد سریعترین فروش بازی در آن زمان را ثبت کرد. در نهایت روند خوب فروش Vice City ادامه داشت و بازی توانست تا ۱۷.۵ میلیون نسخه بفروشد و تبدیل به یکی از پرفروشترین بازیهای پلی استیشن ۲ شود. منتقدان هم استقبال بینظیری از بازی کردند و Grand Theft Auto: Vice City توانست نمره ۹۵ از ۱۰۰ را در وبسایت متاکریتیک کسب کند.
Grand Theft Auto: San Andreas
بازی Grand Theft Auto: San Andreas یکی از بازیهای محبوب و موفق سری Grand Theft Auto است که توسط شرکت Rockstar Games در سال ۲۰۰۴ عرضه شد. بازی در ابتدا برای کنسول PlayStation 2 منتشر شد و سپس برای پلتفرمهای مختلف دیگری مانند کامپیوترهای شخصی منتشر شد. بگذارید اینگونه برای شما تعریف کنم که این شماره واقعا یکی از تحسینبرانگیزترین بازیهای تاریخ ویدیو گیم و تاریخچه تمام بازیهای جی تی ای محسوب میشود که به خوبی توانست آنطور که باید ظاهر شود.
سنآندریاس داستان جذابی را روایت میکند که در دههی ۱۹۹۰ میلادی در ایالت خیالی سن آندریاس (بر اساس ایالتهای کالیفرنیا و نوادا) جریان دارد. شما در نقش Carl “CJ” Johnson «کارل جانسون یا سیجی» که یک مرد جوان آفریقاییتبار است قرار میگیرید که پس از مرگ مادرش به شهر خود بازگشته است. CJ باید با مشکلات خانوادگی، خیانتها و جنگهای باندهای مختلف در شهر مقابله کند و به طور همزمان به جستجوی رازهای مربوط به مرگ مادرش بپردازد. ساخت Grand Theft Auto: San Andreas به عنوان یک پروژه بزرگ و چندساله آغاز شد.
تیم توسعه Rockstar North (که قبلاً بازی GTA III و Vice City را ساخته بود) در این پروژه هم به صورت مشخصی حضورداشت. آنها از موتور بازی سازی قدرتمند RenderWare استفاده کردند و شهر سن آندریاس را با جزئیات وسیعی در آن زمان طراحی کردند. مثل دیگر بازیهای راکستار نیز، سنآندریاس جهانباز بود که شهرها، روستاها، صحراها، کوهستانها و حتی بخشهای زیرزمینی را شامل میشد. بازیکنان میتوانستند در سراسر این محیط برای کاوش آزادانه حرکت کنند و وظایف اصلی داستانی را انجام دهند یا به فعالیتهای جانبی متنوعی بپردازند، از جمله مسابقات رانندگی، دستاندرکاری وسایل نقلیه، تمرینات بدنی و بسیاری موارد دیگر.
فرض کنید برای نسل ششم صنعت عظیم بازیهای ویدیویی دو نسخهی موفق را به بازار عرضه کرده بودید، آیا خود را برای نسخهی سوم آماده نمیکردید؟ احتمالا جواب شما «بله» باشد چرا که هم پتانسیل اجرا کردن آن وجود داشت و هم از لحاظ مالی میتوانست موفقیت زیادی را به ارمغان بیاورد. وقتی بهترین بازیهای سری جی تی ای را بررسی میکنیم و همه چیز در مورد GTA را مطالعه میکنیم، نام این بازی در بالای جدول قرار میگیرد.
به این نکته توجه کنید که Grand Theft Auto: San Andreas فقط برای کنسول نسل ششمی سونی و ایکس باکس منتشر نشد بلکه با ورود به نسل هفتم، این بازی برای کنسولهای پلی استیشن ۳ و ایکس باکس ۳۶۰ نیز در دسترس قرار گرفت. بعدها با جریان نسل هشتم و نهم بازیهای ویدیویی، میتوانستیم جی تی ای سن آندریاس را در کنسولهای بازی پلی استیشن ۴، پلی استیشن ۵، ایکس باکس وان، ایکس باکس سری ایکس و اس نیز مشاهده نماییم و این اثر را با گرافیک بهبود یافتهتر و بازسازی شدهای تجربه کنیم.
یکی از خلاقیتهای مثبت و موفقی که راکستار به اجرا رساند وجود گنگهای مختلف در بازی بود که توانست روح خاصی را به این اثر اضافه کند. هر محله در بازی تحت تصرف یک گنگ ویژه به خود که همهی آنها ظاهر خاصی نسبت به دیگری داشتند و حتی با دست علامت مخصوص به گروه خود را نشان میدادند. داستان بازی هم بر همین پایه نوشته شد و حول محور زنده کردن گنگ محله گروو استریت (Grove Street) روایت میشود. شما میتوانید با قدم زدن در شهر اعضای گنگ خود را جمع کرده و در کنار هم به سراغ «بالاسها» و «واگوسها» بروید.
بازی Grand Theft Auto: San Andreas توانست باری دیگر دستاوردهای بزرگی برای راکستار به ارمغان بیاورد و تنها در همان هفتهی اول ۲.۰۶ میلیون نسخه در ایالات متحده فروخت و تجربهی بهیاد ماندنی را برای این کمپانی و حمایتگرانش رقم زد. در همین زمان در بریتانیا بود که این بازی توانست فروش۶۵۰ هزار نسخهای را هم رد کند و در هفته اول ۲۳۵ میلیون دلار درآمد زایی کند.
در مارس ۲۰۰۵ هم این بازی با دستیابی به فروش ۱۲ میلیون نسخهای توانست به مقام پرفروشترین بازی پلی استیشن ۲ برسد. در نهایت جی تی ای سن آندریاس موفق شد با فروش ۲۷.۵ میلیون نسخهای به یکی از موفقترین و محبوبترین بازیهای تاریخ بدل شود.
موفقیت San Andreas تنها به مسائل مالی مربوط نمیشود و از سمت منتقدین نیز یکی از شاهکارهای تاریخ حساب میگردد، در سایت متاکریتیک هم این شماره نمره ۹۵ از ۱۰۰ را کسب کرده است. هنوز بسیاری این بازی را بهترین بازی سری GTA میدانند و طرفداران هنوز هم که هنوز پای این اثر نشستهاند. از لحاظ کرکتر هم سیجی یکی از محبوبترین شخصیتهای تاریخ ویدیو گیم محسوب میشود.
Grand Theft Auto IV
داستان GTA IV یا همان جی تی ای ۴ خودمان در شهر خیالی Liberty City «لیبرتی سیتی»، الهام گرفته از شهر نیویورک جریان دارد. شما در نقش Niko Bellic «نیکو بلیک» که یک مهاجر صربستانی است بازی میکنید که به آمریکا میآید تا زندگی بهتری را آغاز کند اما سریعاً درگیر جرم و جنایت شهر میشود و بین باندهای مختلف، خیانت و تصمیمات سخت قرار میگیرد.
بازیکنان مانند دیگر شمارهها میتوانند در شهر Liberty City کاوش کنند و به طور آزادانه وظایف داستانی را انجام دهند یا به فعالیتهای جانبی متنوعی بپردازند، از جمله بازی بیلیارد، کشتیرانی، شوتینگ رنجر و غیره. این بازی در مجموع به بیش از ۲۵ میلیون نسخه فروخته شد و موفقیت بزرگی در صنعت بازیهای ویدیویی کسب کرد. GTA IV با داستان غنی، شخصیتهای واقعگرایانه و محیط زندگی شهری بینظیر، به عنوان یکی از بازیهای بزرگ و برجسته تاریخ بازیهای ویدیویی شناخته میشود.
درواقع اینگونه تعریف کنم که انقلاب فناورانهی راکستار از همین نسخه شروع شد و تا همین الان در تمامی بازیهای خود ادامه داشته است. بگذارید بازی را از لحاظ کرکتر اصلی داستان بررسی کنم و کمی به ابعاد آن بپردازم. همانطور که میدانید نیکو بلیک شخصیت اصلی در بازی Grand Theft Auto IV است. او یک مهاجر از کشور سابق یوگسلاوی (بیشتر به عنوان صربستان شناخته میشود) است که به آمریکا مهاجرت کرده تا زندگی بهتری را آغاز کند. داستان نیکو در طول بازی به تدریج آشکار میشود و او را درگیر دنیای جرم و فساد Liberty City میکند.
نیکو یک سرباز سابق جنگ در جنگهای داخلی یوگسلاوی بود و پس از تجربههای سخت جنگ، تصمیم میگیرد به آمریکا برود تا فرصتی بهتر برای زندگی کردن پیدا کند اما وقتی به لیبرتی سیتی میرسد، سریعاً متوجه میشود که رویاهایش از زندگی آسان و موفقیت در آمریکا تا حدی واقعیت ندارد و به صورت ویژهای نیز حتی فاصله دارد.
نیکو وارد دنیای زیرزمینی جرم و جنایت میشود. وی با برادر خود رومان که در آمریکا به زندگی جدیدش راه یافته است ملاقات میکند. اما نیکو با مشکلات و مخاطرات مختلفی روبهرو شده و درگیر باندها، خیانتها و تصمیمات سختی میشود. او برای تامین هزینههای زندگی خود و برادرش، به مشارکت در عملیات جنایی مجبور شده و در طول داستان با شخصیتهای مختلفی از جمله رهبران باندها، قاتلان حرفهای و سیاستمداران فاسد روبرو میشود.
نیکو با تلاش برای پیدا کردن راهی برای زندگی بهتر و همچنین پاسخ دادن به سوالهایی مربوط به گذشته خود، در مسیری پر از خطر و ماجراجویی قرار میگیرد. او باید تصمیمهای سختی را بگیرد، اعتماد خود را به دیگران متعدی کند و در نهایت به دنبال عدالت و آرامش داخلی خود بگردد. داستان نیکو بلیک در GTA IV با پیچیدگیها، تنشها و تصمیمات اخلاقی روبرو میشود. این کرکتر عمیق و متنوع در دنیای جهانباز Liberty City، تجربهای عاطفی و هیجانانگیز را برای بازیکنان این سری در زمان خودش به ارمغان آورد تا حدی که بسیاری از طرفداران این شخصیت را بهترین پروتاگونیست این سری میدانند.
بازی جی تی ای ۴ با رکورد شکنی موفقیتهای بسیاری را برای راکستار رقم زد و توانست موج بسیار مثبتی را برای این سری ایجاد کند. راکستار GTA Online را اولینبار در این بازی جای داد البته آن زمان با مشکلات متعددی روبرو شده بود که در نسخهی بعدی این چالشها بر طرف شدند. در سایت متاکریتیک این بازی جزء برترینهای تاریخ ویدیو گیم شناخته میشود و با نمره ۹۸ ثبت شده است.
Grand Theft Auto V
راکستار میبایست تمام تجربیات خود را در بازی Grand Theft Auto V جمع کند چرا که سالها از نسخهی اول گذشته و حالا راکستار یک شرکت معمولی نیست و میتواند آثاری را به تصویر بکشد که با جزئیات خیره کنندهاش یکی از بهترین تجربههای مخاطبینش را در صنعت بازیهای ویدیویی رقم زند. تقریبا ۱۰ سال از جی تی ای وی میگذرد، در طی این سالها راکستار پیاپی از این بازی حمایت کرده و با آپدیتهای مختلف هنوز هم که هنوز بعد از گذشت چندین سال، این اثر را سر زنده نگه داشته و به پنج بازی پر فروش برتر تاریخ تبدیل کرده است.
شهرت راکستار فقط به خاطر جی تی ای وی و خبرهایش یا نسخههای پیشین این مجموعه نبود، راکستار در آن زمان درگیر آثاری مانند Red Dead Redemption و Max Payne 3 هم بود که به شدت بر روند این استودیو تاثیرگذار بودند و باعث افزایش معروفیت و محبوبیت این شرکت نیز شدند.
Grand Theft Auto V (GTA V) یکی دیگر از بازیهای محبوب و پرطرفدار شرکت Rockstar Games است. این بازی در سال ۲۰۱۳ برای کنسولهای نسل هفتمی و همچنین کامپیوترها منتشر شد و به سرعت جایگاه ویژهای در صنعت بازیهای ویدیویی به دست آورد. داستان GTA V در شهر خیالی Los Santos «لوسانتوس» که الهام گرفته از شهر لس آنجلس آمریکا است رخ میدهد. شما در نقش سه کرکتر اصلی بازی قرار میگیرید: این سه شخصیت به نامهای Michael De Santa، Franklin Clinton و Trevor Philips هستند.
مایکل د سانتا در گذشته یک سارق حرفهای بوده است که اکنون زندگی مشترک و ثروتمندی در Los Santos دارد. او در حال تلاش برای از بین بردن خانوادهای فاسد است که زندگی او را تهدید میکنند. او به همراه فرانکلین کلینتون، یک جوان بیپول و مشتاق از محلههای فقیر شهر، تیم میسازد. شخصیت بعدی ترور فیلیپس میباشد که یک مرد خشن و جنگجو با روحیهی پرخطر است. او دوست دیرینهی مایکل محسوب میشود و همچنین در صنعت مواد مخدر فعالیت میکند. خوی خشونت آمیز او باعث میشود که به تیم مایکل و فرانکلین بپیوندد و با هم در سرقتها و عملیاتهای جنایی شرکت کنند.
داستان جی تی ای وی در طول بازی تکامل پیدا میکند و شما با راهنمایی و کنترل این سه کرکتر، به انجام مأموریتهای داستانی و ماموریتهای جانبی مشغول میشوید. علاوهبر آن، شما در شهر Los Santos میتوانید به طور آزادانه کاوش کنید و فعالیتهای متنوعی را انجام دهید که از جمله این فعالیتها میتوان به رانندگی ماشینها، پرواز با هلیکوپتر، بازی گلف و تنیس، شرکت در مسابقههای موتورسواری اشاره کرد.
داستان این بازی سعی داشت و تا حدودی هم موفق بود که با روایت پیچیده، شخصیتهای چندگانه و محیطی گسترده، تجربهی پرهیجانی را از زندگی در لوسانتوس ارائه دهد. این بازی با گرافیک جذاب نسبت به زمان، جزئیات دقیق، صداگذاری واقعگرایانه و گستردگی جهانباز خود، موفقیت بزرگی را در صنعت بازیهای ویدیویی به دست آورد.
نکتهی جالبی که در این میان وجود دارد این است که قبل از عرضهی Grand Theft Auto V کاربران و دنبال کنندگان صنعت بازیهای ویدیویی و استودیوی راکستار حدس میزنند، بازی در شهر وایس سیتی جریان داشته باشد اما این موضوع کاملا منتفی بود و صحت نداشت و بعد از انتشار اطلاعات رسمی، مردم متوجه شدند که داستان در یک شهر (بر خلاف سن آندریاس که سه شهر داشت) آن هم به نام لوسانتوس روایت میشود.
بخش جی تی ای آنلاین در این نسخه نیز به یک بخش بسیار مهم تبدیل شد و طی این سالها هنوز از محبوبیت زیادی برخور دار است چرا که راکستار به خوبی توانست از پس این ماجرا بر بیآید و بعد از تجربهای که در نسخهی قبلی جی تی ای داشت، در شماره پنجم و اصلی این سری موفق شد با استفاده از آنها، بخش جذابی را خلق کند که تا کنون رقیبی با این سبک پیدا نکرده است. یکی از مزایای این موضوع پشتیبانی بهینه و بسیار خوب راکستار است که با ارائهی رویدادها و آپدیتهای مختلف از GTA Online حمایت میکند.
اولین تریلر رسمی این نسخه تا کنون ۹۱ میلیونبار دیده شده است البته این عدد در مقابل نسخهای که در دست تولید قرار دارد و بالای ۱۵۰ میلیونبار در یکی-دو روز دیده شد (منظور واضح است! جی تی ای ۶)، چیز گرانبهایی نیست اما نسبت به زمان میتوان روی آن حساب کرد و اینگونه برداشت کرد که پتانسیل ۱۰ سال پیش همینقدر بوده است. شخصیتپردازی بازی قدرتمند است و کرکترها را از ۰ برای شما تعریف میکند و به ۱۰۰ میرساند؛ نکتهی حائز اهمیت این است که این سفر شخصیتسازی پر از چالش و ماجرا است و در پایان به سه پایانبندی اصلی تقسیم میشود.
Grand Theft Auto VI
همه منتظرند و از سراسر جهان انتظار این موضوع را میکشند که کی بالاخره میتوانند بازی Grand Theft Auto VI یا همان جی تی ای ۶ را تجربه کنند؛ در چه زمانی این اتفاق میافتد؟ در اولین تریلر رسمی جی تی ای ۶ که توسط راکستار منتشر شد متوجهی این موضوع شدیم که این اثر قرار است در سال ۲۰۲۵ به بازار عرضه شود.
در تریلر منتشر شده شاهد این بودیم که راکستار مانند همیشه الگوهای رفتاری مختلف، مسائل جامعهای و مردمی، کششها و مواردی را انتخاب کرده است که با استفاده از آنها بتواند بر روی موضوعات سیاسی و اجتماعی کار کرده و به موارد مختلفی به صورت طنز تلخ بپردازد یا به قولی تیکهپردازی کند. اگر تریلر را کنار شواهدی که در این سالهای اخیر ایالات متحده آمریکا قرار دهیم میفهمیم که راکستار کاتسینهای مختلفی را با استفاده از تصاویر و ویدیوهای واقعی وایرال شده در فضای مجازی، تولید کرده است.
همانطور که گفته شد اولین تریلر رسمی بازی GTA V تا کنون بیش از ۹۲ میلیونبار دیده شده است و با توجه به گسترش کامیونیتی گیمینگ جهان در یک دههی اخیر و اینکه چگونه این فرنچایز محبوب از یک سری موفق به یکی از بزرگترین هیولاهای صنعت بازیهای ویدیویی تبدیل شده، این انتظار را داشتیم که تریلر بازی GTA ۶ رکوردهای راکستار را جابهجا کند. پست گرافیکی راکستار برای ششمین نسخهی این مجموعه، در اوایل ماجرا بیش از ۱.۶ میلیون لایک و ۱۲۴ میلیون بازدید داشته است.
راکستار به خاطر تیم مارکتینگ خوبی که در اختیار دارد همیشه غوغا به پا کرده است، تا کنون بازی GTA 6 سه رکورد گینس ثبت کرده است آن قبل از انتشار:
- اولین تریلر GTA VI با ۹۰,۴۲۱,۴۹۱ بازدید، پربینندهترین رونمایی یک بازی ویدیویی در ۲۴ ساعت اول شد.
- اولین تریلر GTA VI با ۸.۹ میلیون لایک، بیشترین لایک را در بین تریلرهای بازیهای ویدیویی در ۲۴ ساعت اول انتشار در اختیار گرفت.
- اولین تریلر GTA VI پربینندهترین ویدیوی تاریخ یوتیوب (جدا از دنیای موسیقی) در ۲۴ ساعت اول انتشار شد.
بر خلاف چیزی که راکستار همیشه ارائه میدهد، بازی Grand Theft Auto VI یک کرکتر «مونث» را نیز برای کنترل در اختیار بازیکن میگذارد و در کنار آن یک کرکتر مکمل «مذکر» نیز قرار میدهد. درواقع بازی دو شخصیت اصلی مرد و زن دارد. جیسون یک مرد جوان و بیبند و بار است که به دنبال قدرت و ثروت میگردد و پی آن را میگیرد، در حالی که لوسیا یک زن جوان و باهوش است که به دنبال فرار از زندگی جنایتکارانه است و این موضوع یک پارادوکس جذاب را ایجاد میکند. راکستار در خلق این دو کرکتر از شخصیتهای واقعی بانی و کلاید الهام گرفته است. باید دید راکستار چه برنامهای برای این بازی دارد.
در این مطلب لیست تمام بازیهای جی تی ای را بررسی کردیم و به موضوعات مختلفی از جمله تاریخچه بازیهای GTA و به چگونگی بوجود آمدن آنها پرداختیم. جزئیاتی که همیشه راکستار در بازیهای خود حفظ میکند انکار ناپذیر است. امیدواریم این سفر هیجانانگیز و خلاصهمحور برای شما جذاب بوده باشد و با کسب اطلاعات مختلف در رابطه با این مجموعه و این شرکت، به سراغ مطالعه و جذب دانش و اطلاعات بیشتر حرکت کنید. ما در مجلهی بازار مقالاتی را جمعآوری میکنیم در نهایت به دیدهگار، بینش و اطلاعات عمومی و تخصصیتان کمک کند.
به نظر شما در تاریخچه سری بازیهای جی تی ای چه قسمتی از همهی بخشها جالبتر بود؟ نظرتان را در بخش کامنتها با کاربران مجله بازار به اشتراک بگذارید.
برترین بازیهای جی تی ای در تاریخچه جی تی ای آثاری مثل سن آندریاس و جی تی ای ۴ هستند.
دن و سم هاوزر مغز متفکران و جزء موسسان اصلی سری جی تی ای و استودیو راکستار هستند.
در این مطلب به تاریخچه تمام بازیهای جی تی ای و هر آنچه که در مورد GTA میدانیم را به صورت خلاصه و مفید در اختیار شما قرار میدهیم.
با توجه به گفته راک استار، قرار است شهر بازی gta vi در شهر وایس سیتی باشد.
اما با تعقیراتی زیاد
به هر حال، حجم این بازی نیز قرار است در گینس ثبت شود.
جیتیای۵