میتوانم بگویم بازی Hollow Knight: Silksong ارزش هر لحظه صبر را داشت اگرچه هر از چند گاهی، سختیاش مرا تا مرز تسلیم شدن پیش میبرد. این تجربه، بهخوبی مرا به چالش کشید و توانست به فکر وا دارد که چگونه یک بازی indie میتواند استانداردهای این صنعت را بازتعریف کند، شاید با جهانی وسیعتر و مکانیکهایی که حس تازهای از آزادی و محدودیت را همزمان القا میکنند، هر چه هست همراه مجله بازار باشید تا با نقد و بررسی بازی Hollow Knight: Silksong سر از این راز برداریم.
انتظار برای بازی Silksong بیش از شش سال طول کشید و انتشار ناگهانی آن بدون کدهای نقد پیش از عرضه، جامعه گیمینگ را شوکه کرد. من هم مانند بسیاری از بازیکنان، بلافاصله به پلتفرمهای دیجیتال هجوم بردم و شاهد رکوردشکنی بیش از نیم میلیون بازیکن همزمان بودم، رکوردی که نسخه اول حتی نزدیکش نبود. این استقبال طوفانی ثمره قیمت مقرونبهصرفه آن که حدود ۲۰ دلار است بوده و حالا پس از بیش از یک هفته از انتشار، نمرات کلی آن روی عدد ۹۲ قرار گرفته، هرچند بحثهایی پیرامون سختیاش همچنان ادامه دارد اما اهمیت ندارد چرا که تجربه آن بهقدری دلچسب بود که این موارد برایم آنچنان هم مهم نبود.
داستان بازی Hollow Knight: Silksong | لایههای رمزآلود Pharloom
داستان از جایی آغاز میشود که هورنت (Hornet) که شاهزادهای چابک و مصمم است، در قلمرویی ناشناخته به نام فارلوم (Pharloom) اسیر میشود. برخلاف قهرمان خاموش نسخه اول بازی Hollow Knight، هورنت شخصیتی پرجنبوجوش دارد که از دیالوگهای تیز و پرمعنا و حرکاتش که همچون رقصی مرگبار در میان تهدیدها هست، میتوان آن را فهمید.
من ساعتها صرف کاوش لایههای این جهان کردم، از جنگلهای سبز و مرموز Moss Grotto با گیاهان لرزان و دشمنان پنهان، تا کارخانههای تاریک و مکانیکی Deep Docks که چرخدندههای زنگزدهشان حس صنعتی و وهمآلودی را القا میکردند.هر منطقه از بازی هالو نایت سیلک سانگ از نظر بصری متفاوت است و برای خود داستانهای فرعی جالبی دارد که میتوانم برای مثال، اسرار پنهان در Bellhart که با عناصر وحشت ترکیب شده را بگویم که مرا به فکر درباره تمهای اسارت و رهایی واداشت.
جهان بازی سیلک سانگ، با طراحی متراکم و هدفمند، این احساس را میدهد که هر عنصرش برای دلیلی وجود دارد و از NPCهای عجیب که داستانهای شخصیشان را روایت میکنند تا ایستراگهای مخفی که به نسخه اول ارجاع میدهند، هر یک حامل رازی مخفی هستند. کاوش در فارلوم برایتان جذاب خواهد بود و شما را وسوسه میکند تا بیشتر و بیشتر بگردید، درست جایی که هر کشف جدید لایهای تازه از رمز و راز را میگشاید و حداقل مرا ساعتها نگه میداشت که حتی پس از ۵۰ ساعت بازی، هنوز به ۱۰۰ درصد شدت داستان آن نرسیده بودم.
گیمپلی و مکانیکها هالو نایت سیلک سانگ | نوآوری و خلاقیت
جایی که Silksong واقعاً مرا مجذوب خودش کرد، اولین لحظه مواجهه با اصل گیمپلیاش بود. هورنت با مجموعهای از حرکات تازه، مانند پرتاب سوزن ابریشمی (Silkspear) که هم برای مبارزه و هم برای پلتفرمینگ استفاده میشود یا سیستم Bind برای ترمیم سریع که انرژی را از ضربههای مستقیم تامین میکند، حس چابکی بینظیری به بازی افزودهاند که تجربه آن را مانند آب جوی روان میکنند.
من در مبارزهها به جای عقبنشینی، به تهاجم روی آوردم چرا که این مکانیکهای جدید، ریسکپذیری را تشویق میکند و بازی را پویاتر میسازد. باسفایتها مثل رویارویی با Moss Mother که الگوهای حملهاش نیازمند زمانبندی دقیق است یا Lace که با حرکات سریعش، مرا به چالش میکشید، نیازمند شناسایی الگوهای پیچیده بودند که اگر صرفاً نسخه قبلی بازی Hollow Knight را تجربه کرده باشید یا با آثار این چنینی آشنایت نداشته باشید، آنچنان قرار نیست راحت از پس آنها گذر کنید.
مرگهای اولیهام اغلب به دلیل عادت به سیستم قدیمی Hollow Knight رخ میداد اما رفته رفته با تمرین، توانستم پیروزی را به چنگ آورم. مکانیزمهای پلتفرمینگ متنوع از آسانسورهای مکانیکی در Deep Docks تا ستونهای آتش و پرشهای دقیق به مناطق بالاتر، همه نیازمند دقت بالا هستند و سیستم rosary economy برای ارتقای خود، عمق استراتژیک خوبی به اثر اضافه میکند. این مکانیک ارتقا باعث میشود که بین جمعآوری منابع و ریسک مرگ یکی را برگزیند. این تغییرات، بازی را به سمت یک تجربه دقیقتر و عمیقتر سوق میدهد که بدون وابستگی بیش از حد به قدرتهای بیپایان، مرا وادار به ریختن استراتژی برای هر حرکت کرد.
گرافیک و صدا Silksong | هنری زنده و وهمآلود
از نظر بصری هم جهان فارلوم یک شاهکار هنری است. انیمیشنهای دستی که با جزئیات متراکم در محیطها، از برگهای لرزان جنگل تا چرخدندههای زنگزده کارخانهها و حتی حشرات کوچک که هر کدام شخصیت خود را دارند، مرا غرق زیبایی کرد. بازی روی دستگاههای مدرن روان اجرا میشود و بررسی من نشان میدهد بازی هالو نایت را اگر روی کنسول دستی تجربه کنید، هیچ لگی را نخواهید دید.
این بهینه بودن، ثمرهاش آن است که اجازه میدهد زیباییها را در حرکت کامل ببینیم و ذرهای از تجربهمان هدر نرود. موسیقی زمینه بازی Hollow Knight: Silksong، ترکیبی از ملودیهای وهمآلود که حس تنهایی را القا میکند و ریتمهای تنشزا در مبارزهها، جو را بهخوبی برای شما مهیا میسازد؛ هر بار که به یک منطقه جدید قدم میگذاشتم، حس کشف تازهای داشتم و این صداهای محیطی بود که مانند زنگهای دور یا نجواهای پنهان، عمق بیشتری به جهان میبخشید. چه بصری و جه صوتی، در هر صورت زیبایی را در هالو نایت سیلک سانگ شاهد هستید که هنر گرافیکی و گیمپلی دست در دست هم پیش میروند.
بازی سیلک سانگ | رنجی عمدی یا نقطه ضعف؟
یکی از بحثبرانگیزترین جنبههای بازی Silksong، سختی بیرحمانهاش است. بازی از همان ابتدا با چالشهای سنگین شروع میشود که برخی را به ترک بازی واداشته و حتی مودهایی (Mods) برای آسانتر کردن آن روی PC ظاهر شدهاند. من هم گاهی احساس کردم که بازی بیش از حد قصد رنج دادن مرا دارد آن هم با توجه به runbackهای طولانی (به مسیری که پس از رسپاون شدن تا محلی که مردید باید طی کنید ران بک میگویند) و اقتصاد rosary نامتعادل که مرگها را تنبیهکننده میکند. این سختی باعث شده بازی Hollow Knight: Silksong عملاً به یک Souls-like واقعی تبدیل شود، آن هم برخلاف نسخه اول که بیشتر بر کاوش تمرکز داشت.
حال ما با تجربهای متفاوت روبهرو هستیم که که برخی آن را ایدهآل میدانند و در تلاش هستند که بازی را به اتمام برسانند در حالی که برخی دیگر از چالشهای اولیه شکایت دارند و میخواهند که بازی سادهتر شود. یک پچ اولیه برای تعدیل سختی منتشر شد که کمککننده بود اما همچنان افرادی هستند که از دشواری بازی گلهمندند اما با این حال، این سختی بخشی از جذابیت اثر بوده و بسیاری به جای اعتراض سعی در کسب شیرینی پیروزی هستند.
در هر صورت نوآوری در مکانیکها که حس تازهای میدهد در کنار جهانسازی غنی پر از اسرار، ارزش تکرار بالا با محتوای گسترده هر کسی را به تجربه مجدد تشویق میکند. این موارد، یک بازی indie را به سطح AAA میرساند و بنظرم با شایستگی تمام حتی میتواند در رقابت بهترین بازی سال قرار گیرد. پس بهانهی سختی را کنار گذاشته و دلسرد نشوید، شاید runbackهای طولانی باشد و زمان زیادی از شما بگیرد یا بین و تمرکز بیش از حد روی چالش گاهی زیباییها را تحتالشعاع قرار میدهد اما بنشینید و تجربه کنید که در لحظه اتمام هرگز پیشمان نخواهید بود.
در نهایت، Hollow Knight: Silksong نه تنها یک دنباله بلکه یک تکامل است، اثری که مرا به چالش کشید، مجذوب کرد و در نهایت راضی کرد، با تجربهای که فراتر از انتظارات رفت. اگر به ژانر مترویدوانیا یا Soulslike علاقهمندید، این بازی را از دست ندهید. نظر شما درباره این بازی چیست؟ آیا نسخه اول را تجربه کردید؟ منتظر به اشتراک گذاشتن دیدگاهتان با مجله بازار هستیم.
امسال بازی خوب چی داریم؟ میزگیم با نیما نوترون
نقاط قوت | نقاط ضعف |
---|---|
نوآوری در مکانیکها | سختی اولیه بیرحمانه |
جهانسازی غنی | اقتصاد نامتعادل rosary |
ارزش تجربه و تکرار بالا | ترجمههای ضعیف در لانچ اولیه |
مبارزههای سریع و هیجانانگیز | تمرکز بیش از حد روی سختی |
طراحی بصری خیرهکننده | runbackهای طولانی |
صداگذاری ایدهآل | |
عملکرد فنی روان |
نظرات