
معرفی بهترین انیمیشنهای تاریخ: همسایه من توتورو
همسایه من توتورو (My Neighbor Totoro) یکی دیگر از آثار ماندگار هایائو میازاکی است که به تعریف داستانی عمیق و جادویی میپردازد. این انیمه سینمایی، با وجود اینکه حال و هوای فانتزی سایر آثار استودیو جبیلی را دارد، به مخاطب خود درسهایی میدهد که میتوان آنها را به دنیای واقعی هم تعمیم داد.
یکبار دیگر قرار است در مورد بهترین انیمیشنهای تاریخ صحبت کنیم و یکبار دیگر، مجبوریم به سراغ یکی دیگر از آثار هایائو میازاکی برویم. موضوع اصلی بحث این مطلب، انیمه سینمایی همسایه من توتورو است که چهارمین اثر طولانی هایائو میازاکی محسوب میشود. این انیمه درست در یک روز و همزمان با انیمه مدفن کرمهای شبتاب به اکران رسید تا اصطلاحا یک Double-Feature خلق شود. هم همسایه من توتورو و هم مدفن کرمهای شبتاب ساخته استودیو جبیلی بودند و در یک روز اکران شدند؛ اما دو اثر با اتمسفر و مضامین کاملا متفاوتی بودند.
انیمه My Neighbor Totoro در سال ۱۹۸۸ به روی پرده رفت و داستانش را در روستایی تعریف میکند که با الهام از سایاما در دنیای واقعی طراحی شده است. داستان حول محور دو دختر یک پروفسور با نامهای ساتسوکی و می میچرخد که پس از ورود به خانه جدیدشان، با موجودی افسانهای ملاقات میکنند. وقایع انیمه مورد بحث مدتی پس از اتمام جنگ جهانی دوم جریان دارد و به نوعی سختیهایی که مردم جنگزده تجربه کردند را بازگو میکند. البته که تمرکز اصلی روی این موضوع نیست و هدف اصلی میازاکی از تعریف این داستان، به مراتب پیچیدهتر از این حرفها به نظر میرسد.
وقایع انیمه همسایه من توتورو در دهه ۱۹۵۰ جریان پیدا میکند و زندگی خانواده کوساکابه را انعکاس میدهد. پروفسور تاتسو کوساکابه و دو دختربچهاش با نامهای ساتسوکی و می، در شرایطی بدی قرار دارند. همسر تاتسو و مادر بچهها در بستر بیماری است و آنها برای اینکه به او نزدیکتر باشند، تصمیم میگیرند در روستایی همان حوالی ساکن شوند. اما از همان لحظهای که این خانواده پا به خانه جدیدشان میگذارند، رویدادهای عجیب آغاز میگردند. ساتسوکی و می به محض ورود به خانه با روحهای کوچکی به اسم Soot Spiritها روبرو میشوند که پدرشان قادر به دیدن آنها نیست. خانم پیری که از خانه نگهداری میکرد، میگوید او هم در سنین کودکی این ارواح کوچک را میدید و حرف آنها را باور دارد.
همسایه من توتورو روایتگر دنیای پاک و معصومانه کودکان است که توسط دنیای سیاه و پر از درد محاصره شده
یک روز هنگامی که می در اطراف خانه جدید مشغول بازی بود، باز هم این ارواح کوچک را میبیند. اما این سری بیخیال نمیشود. او با کنجکاوی، رد این موجودات را تا جنگلی انبوه دنبال میکند و در زیر یک درخت عظیم و کهن، با موجودی بزرگ، پشمالو و اسرارآمیز روبهرو میشود: توتورو، نگهبان مهربان جنگل. می بدون ترس کنار توتورو میخوابد، گویی از همان آغاز، پیوندی عمیق میان آنها برقرار شده. پس از آن، ساتسوکی نیز در یکی از معروفترین صحنههای انیمیشن، در یک شب بارانی، هنگام انتظار در ایستگاه اتوبوس، با توتورو روبهرو میشود. او چترش را به توتورو میدهد و در ازای این لطف، بذرهایی جادویی دریافت میکند؛ دانههایی که بعدها با کمک جادوی توتورو، در دل شب و در کنار خواهرش، شاهد روییدنشان میشود. این ملاقاتها تنها برخوردهایی فانتزی نیستند، بلکه استعارهای هستند از پیوند کودکانهی انسان با طبیعت، جادو و تخیل.
داستان انیمیشن My Neighbor Totoro از این نقطه به بعد شکل پیچیدهتر و احساسیتری به خود میگیرد و شخصیتها را وارد چالشهای جدیدی میکند. همین چالشها و تقابل انسانها با اطرافیانشان، باز هم جادوی استودیو جبیلی را زنده میکند که واقعا در هیچ جای دیگری از دنیا نمیتوان آن را دید. توتورو صرفا یک موجود ساده و پشمالو تخیلی نیست. او نمادی از امید و معصومیت دوران کودکی است که در دل بچهها رشد میکند و به آنها شخصیت میدهد. و خب تنها چیزی که میتواند توتورو و موجودات امثال او را سیاه و کمرنگ کند، دنیای حوصلهسربر و کثیف آدمبزرگها است؛ چیزی که هایائو میازاکی به شدت از آن نفرت دارد.
نظر شما در این باره چیست؟ دیدگاههای خود را با تیم بازار و سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
منبع: Ghibli.fandom
دوست داشتنیترین یوتیوبر گیمر ایران کیه؟ میزگیم با علیرکسا @alirexzam
نظرات