سریال آخرین سامورایی ایستاده، جدیدترین محصول نتفلیکس است که پس از پخش سر و صداهای بسیاری به خاطر شباهت با ساختههایی چون Squid Game و Shogun بهپا کرده است.
سریال Last Samurai Standing که قرار است در ادامهی این مقاله از مجله بازار به سراغ نقد آن برویم، یک لایواکشن اقتباس گرفته از روی رمانی به همین نام است. آخرین سامورایی ایستاده، نخستین بار در ۱۸ سپتامبر ۲۰۲۵ در جشنوارهی بینالملی فیلم بوسان به صورت دو اپیزود به نمایش درآمد. پس از بازخورد مثبت از این اثر در جشنواره، Netflix در ۱۳ نوامبر تمامی قسمتهای این سریال ژاپنی را عرضه میکند تا مخاطبهای خودش را با محصول جدیدش شگفتزده نماید اما این اتفاق همانند گذشته رخ نمیدهد و سریال جدید این پلتفرم با بازدیدی معمولی و صد البته نمرهای متوسط از سوی مخاطبان و منتقدین روبهرو میشود.
ساموراییها به نقطهی پایان نزدیک هستند
داستان سریال از جایی آغاز میشود که قانون برچیده شدن شمشیرها و ساموراییها در کشور ژاپن اخذ خواهد شد، پس از اینکه چنین قانونی در کشور اجرایی میشود، ساموراییها زندگی سختی را میگذرانند؛ این اتفاق زمانی بدتر میشود که ویروس وبا نیز در کشور شیوع پیدا میکند. کنار هم قرار گرفتن این دو وضعیت باعث خواهد شد، بیشتر افرادی که پیشتر سامورایی بودند، زندگی سخت و فقیرانهای داشته باشند و نتوانند از پس امرار معاش خود بربیایند. در آن سوی قصه افرادی که این قانون را در کشور اجرایی کردهاند، به دنبال اینکه باقیماندهی ساموراییها را از بین ببرند، مسابقهای مخفیانه تدارک میبینند تا نسل ساموراییها را در ژاپن ریشهکن کنند.
افراد پشتپرده با این تیتر که به بهترین مبارز باستانی جایزهی هنگفتی تعلق میگیرد، بیشتر ساموراییهای باقی مانده را کنار هم جمع میکنند. کسانی که در این مسابقه شرکت خواهند کرد، هیچ اطلاعی از قوانین مسابقه ندارند و تنها برای نجات خانوادهی خود، حاضر به شرکت در چنین فستیوالی شدهاند. زمانی که قانونگذار بازی، شرایط مسابقه را برای شرکتکنندگان شرح میدهد، تازه سریال آغاز میشود؛ چرا که از این پس شاهد کشت و کشتارهای بسیاری برای رسیدن به جایزهی بازی کودکو هستیم. شرح قانون این مبارزه بدین ترتیب است: شرکتکنندگان برای اینکه جایزهی مسابقه را بدست آورند، میبایست یکدیگر را بکشند تا به حد نصاب ۳۰ پلاک برسند.
داستان سریال و کندی ریتم
زمانی که اولین قسمت سریال آخرین سامورایی ایستاده را تماشا کردم و صحبتهای اطرافیان را راجعبه این مجموعه شنیدم، میخواستم مقالهام را با این عنوان شروع کنم: اگر آب دستتان هست آن را کنار بگذارید و این سریال را مشاهده کنید. پس از تماشای قسمت اول هنوزم بر این عقیده بودم و میخواستم، پیرو جملهی بالا این متن را نیز اضافه کنم: فعلاً کندی ریتم را بهجان بخرید چون داستان ادامه دارد و هیجان آن لحظه به لحظه بیشتر خواهد شد اما زمانی که خودم به پایان قسمت آخر فصل اول رسیدم از گفتن این دو جمله پشیمان شدم، چرا که سریال Last Samurai Standing واقعاً در این حد نیست که چنین تعریفاتی دربارهی او داشته باشم.
من از همان ابتدای قسمت اول با کندی داستان بهمشکل خوردم، چون این قضیه بیش از حد در سریال حاکم است، اگر آخرین سامورایی ایستاده، یک اثر درام و عاشقانه بود، میشد با این قضیه کنار آمد اما زمانی که سریال اکشن است و بیشتر لحظات آن با مبارزات گره خورده، من چنین چیزی را پذیرا نیستم. سریال از نظر من کند است و این کندی باعث خواهد شد، مخاطب آن را با شور و هیجان دنبال نکند بلکه به اینخاطر آن را تماشا کند چون کل این فصل ۶ قسمت است و زود تمام خواهد شد. من به شخصِ خودم به این دلیل تا پایان سریال را تماشا کردم، قطعاً اگر قسمتهای آن بیشتر از این بود، آن را نصفه و نیمه رها میکردم و به سراغ سریال دیگری میرفتم.
گاهی خوب گاهی افتضاح
در رابطه با دیگر بخشهای سریال باید بگویم: گاهی اوقات شما سکانسها و تصاویری را خواهید دید که کار شده هستند اما در مواقعی هم سوتیهای بسیار سطحی را مشاهده خواهید کرد. برای نمونه جنگی که در قسمت اول به نمایش گذاشته میشود از نظر من بسیار زیبا و طبیعی طراحی شده، به زبان عام اگر بگویم: باورپذیر است. از افتضاحات هم اگر بخواهم برایتان مثال بزنم، باید به مبارزهی آخری که در معبد رخ داد اشاره داشته باشم، این نبرد تن به تن جذابیتهای زیادی داشت اما از نظر جلوههای بصری عملکرد بسیاری ضعیفی از خودش نشان میدهد، علیالخصوص سکانسی که دو مبارز گرفتار آتش میشوند، پس از اینکه هر دو نفر به درون آب میروند تا آتش خاموش شود، انگار نه انگار اتفاقی افتاده و هیچ خبری از سوختگی نیست.
این موارد مربوط به بخش جلوههای ویژه و بصری سریال میشود که آنها را برایتان با مثال شرح دادم، اگر بخواهیم به سراغ دیگر بخشها برویم و دربارهی آنها صحبت کنیم؛ از نظر من بازیگری و طراحی چهره و لباس اکتورها در نوع خودش بدون نقص است. مخاطب زمانی که با چنین شخصیتهای درستی در سریال روبهرو میشود، داستان سریال را هرچند کند میپذیرد، چرا که همهچیز طبیعی با زمان خودش طراحی شده. خب وقتی ما پازلها را کنار هم قرار میدهیم، سریال از این بُعد قابل تقدیر میشود؛ من از بازی هنرمندان و طراحی چهرهی شخصیتها تا حد زیادی رضایت دارم و از شخصیتپردازی آنها در سریال لذت بردم و برایم دلنشین است، به همین خاطر به این بخش نمرهی قبولی را میدهم.
شباهتی که مخاطبان سریال را بیشتر کرد
قطعاً شما نیز پیش از تماشای سریال این خبر را شنیدهاید که Last Samurai Standing ساختهای شبیه به اسکویید گیم و شوگان است. باید بگویم: این موضوع کاملاً درست است اما فقط در برخی موارد که برایتان در ادامه شرح خواهم داد. شما میتوانید هر سریال تاریخی و جنگی که ساختهی شرق آسیا باشد را با سریال شوگان مقایسه کنید و آنها را شبیه بههم بدانید چرا که فضای آنها یکسان است. پس در رابطه با آخرین سامورایی ایستاده، نمیتوان همچین دیدی را داشت چون خیلیها خودِ شوگان را نیز به همین شکل شبیه به Game of Thrones میدانند. دربارهی اسکویید گیم هم لازم است به این نکته اشاره داشته باشم، دلیل شباهت این سریال به این خاطر است که انتهای بازی کودکو با مرگ طراحی شده، درست مثل خیلی از بازیهایی که داخل Squid Game برگذار شدهاند.
مقایسهی این سریالها امری کاملاً اشتباه است چون آن دو ساختهای که سریال Last Samurai Standing با آنها مقایسه میشود، از بهترین ساختههای جهان هستند اما آیا این اثر نیز جز آنها است و میتواند کنار آنها در یک لیست قرار بگیرد؟ من چنین نظری حداقل برای فصل اول ندارم، شاید فصلهای بعدی بهتر باشند و جایگاه این سریال را تغییر دهد. در مجموع اینطور بگویم: سریال آخرین سامورایی ایستاده، اثر خوبی است اما نمیتوان آن را یک ساختهی آس و تاپلول دانست چون ضعفهای کمی ندارد. پیشنهاد من نسبت به تماشای این سریال بدین شکل است: اگر فرصت و تایم خالی دارید، دیدن این اثر خالی از لطف نیست چون میتواند برای لحظاتی به شما هیجان ببخشد و سرگرمتان کند.
بتلفیلد ۶ بهتره یا کالاف دیوتی؟ میزگیم با گلخان و شایان
نظرات