ارباب حلقهها ؛ معرفی روهیریمها به عنوان خطرناکترین اسب سواران سرزمین میانه
سرزمین میانه میزبان پادشاهیهای مختلفی در دوران مختلف به خصوص در وقایع ارباب حلقهها است که هر کدام با تاریخ و فرهنگ خاص، خود از یکدیگر متمایز میکردند. از پادشاهی سقوط کرده نومنور گرفته تا گوندوریاییها که در برابر نیروهای تاریکی در حال رشد در موردور مقاومت میکنند. با این حال یکی از منحصربهفردترین این فرهنگها به پادشاهی روحان و روهیریمها که بیشتر به عنوان سواران روهان شناخته میشوند، تعلق داشت. این انسانها جزو بهترین سواران در سراسر سرزمین میانه بودند و تاریخچه آنها به اندازه اقدامات اخیر آنها جذاب است.
بیشتر از این، روهیریم ها نشان دهنده عشق تالکین به تاریخ باستان هستند و این که چگونه او بسیاری از فرهنگهای خود را بر اساس وقایع دنیای واقعی که الهام بخش آثار بزرگ او هستند، قرار داده، جای تعجب است. به طور خاص روهیریم شیفتگی عمیق خود را به تاریخ قوم آنگلوساکسون نشان میدهد. آنها نقطه اوج همه چیزهایی هستند که تالکین تا به حال برایش ارزش قائل بوده است که میتوان به شجاعت و سنتهای فرهنگی قوی اشاره کرد. روهیریمها امیدی برای آینده انسانها در سرزمین میانه زمانی که وظیفه شکست دادن سائورون به عهده آنها بود، هستند. در ادامه با مجله بازار همراه باشید تا بهتر با این سواران خطرناک سرزمین میانه آشنا شوید.
ریشههای روهیریم
مردمی که به عنوان روهیریم شناخته میشوند، از نوادگان شمالگان رووانیان (Rhovanian)، یک منطقه جنگلی بزرگ در شرق میرک وود هستند. آنها در نهایت با حسن نیت یکی از عوامل گذشته گوندور، سیریون (Cirion)، به این سرزمین آمدند. آنها این قلمرو جدید را به عنوان تشکر از کمک آنها در دفع ارتش مهاجم از حمله به گوندور در طول نبرد دشتهای کلبرانت ( the Battle of the Field of Celebrant) دریافت کردند. این سرزمینها که در آن زمان به نام کالنارهون (Calenarhon) شناخته میشدند، مجموعهای وسیع از دشتها بودند که برای سوارکارانی که اکنون صاحب این قلمرو بودند، عالی بود. مردم شمالی آن را به افتخار اسبهای زیاد خود به روهان که به سرزمین اسب ترجمه میشود، تغییر نام دادند. با این حال در عصر جدید سرزمین میانه، بیشتر روهیریمها وطن خود را مارک مینامند.
به اندازه کافی جالب توجه است که بدانید نام روهیریم در واقع آن چیزی نیست که آنها خودشان را مینامند. آنها نام اورلینگاس (Eorlingas) را ترجیح میدهند و میخواهند با آن نام شناخته شوند. فراتر از آن، روهیریمها دارای الهامات تاریخی در قالب فرهنگ آنگلوساکسونها هستند که این نام متعلق به مجموعه قبایلی است که در طول قرن پنجم به بریتانیا حمله کردند و آن را فتح کردند و فرهنگ آن را برای همیشه تغییر دادند. تالکین خود استاد زبان آنگلوساکسون بود و مطالعاتش به ایجاد چندین زبان برای کتابهایش کمک کرد.
شباهتهای بین آنگلوساکسونها و روهیریمها را میتوان در خیلی چیزها دید که واضحترینش ظاهر آنها بود. گفته میشود روهیریمها دارای پوست روشن و موهای بلوند هستند که یک ویژگی رایج در میان آنگلوساکسونهای باستانی است. علاوه بر این چندین شباهت فرهنگی وجود دارد. روهیریمها از زرههای فلس دار و زنجیری استفاده میکنند و همچنین به شمشیر به عنوان نمادی مهم احترام میگذارند و به همین ترتیب عناوین خود را از طریق نسلها منتقل میکنند. آنها حتی از تاکتیکهای رزمی مشابهی طرفداری میکردند و این شاید یکی از نابترین چیزهایی باشد که عشق تالکین به تاریخ باستان را نشان دهد و اثراتش در سرزمین میانه دیده شود.
فرهنگ روهیریم
روهیریمها به خاستگاه و فرهنگ خود بسیار افتخار میکردند و اغلب به خود و زبانشان پایبند بودند که این منجر به زیاد شدن استقلال آنها از دیگران شد و این که روهیریمها به اندازه کافی شجاع بودند تا این را با عمل خود ثابت کنند. این جنبه دیگری از فرهنگ آنها بود که روهیریمها از آن برخوردار بودند، یعنی شجاعت و نجابت. بدون شک اینها چیزیهایی بودند که در اجدادشان وجود داشت و توانستند به دفاع از گوندور کمک کنند و آنها را باز همین قادر میساخت تا سرزمینهای جدید خود را آباد کنند. روهیریمهای عصر سوم هم مایل بودند تا از اجداد خود تقلید کنند و به آنها احترام بگذارند، بنابراین در ادامه تلاش کردند تا به بهترین شکل ممکن به اعمال نیاکان خود عمل کنند.
یکی از راههایی که آنها این کار را انجام میدادند، ادامه مراقبت از اسبها بود و اسبها برای زندگی روزمره روهیریم ضروری بودند. آنها برای حفظ خود اسب پرورش میدادند و تجارت میکردند. در واقع اغراق نیست اگر بگوییم اسبها سنگ بنای اقتصاد روهیریم بودند. بدون اسبهایشان، روهیریمها آنطور که امروز هستند، نبودند و نمیتوانستند در شکست نهایی سائورون نقشی داشته باشند. جدای از عشقشان به اسبها و داشتن فرهنگی نجیب، روهیریمها در واقع چندان در مسیر سکونتگاههای توسعه یافته قرار نداشتند. آنها بیشتر در دهکدههایی زندگی میکردند که در دشتهای روهان پراکنده بودند و تنها تعداد انگشت شماری شهر واقعی در آنها وجود داشت.
روهیریم در عصر جدید سرزمین میانه
روهیریم نقش مهمی در خنثی کردن تلاشهای سائرون برای تسخیر سرزمین میانه ایفا میکند. اگرچه پادشاه آنها، تئودن، فریفته دسیسه گریما ورمتانگ (Grima Wormtongue) شده بود، اما سرانجام به لطف کمک گندالف آزاد شد. در حالی که ذهنش پاک شده بود و قدرتش برگشته بود، تئودن نیروهایش را جمع کرد و بزرگترین ارتش روهیریم در تاریخ را رهبری کرد. روهیریم با جمع آوری تمام قدرت خود به نبرد رفتند و درست به موقع رسیدند تا گوندور و میناس تیریث را از شر ارتش سائورون نجات دهند. ورود به موقع آنها جریان نبرد دشتهای پلنور را تغییر داد و تضمین کرد که نیروهای متحد انسانها میتوانند در دروازههای سیاه جمع شوند تا ارتش سائرون را مهار کنند.
در این حین بود که آنها نه تنها از اجداد خود تقلید کردند، بلکه از آنها پیشی هم گرفتند. مانند مردم شمالی قدیم، روهیریمها به نمایندگی از گوندور وارد جنگ شدند و جان خود را برای جان پادشاهی دیگر به خطر انداختند. آنها حتی یک قدم هم فراتر از این رفتند، اما زمانی که به نبرد تا دروازه سیاه ادامه دادند. پس از نجات گوندوریها، آنها میتوانستند به راحتی به سمت خانه خود بروند، اما ترجیح دادند بمانند و بجنگند. این نمونه دیگری از شجاعت و نجابت روهیریم است.
هیچ راهی وجود نداشت که منطقی فرض کنیم که آنها پیروز خواهند شد. هیچ کس نمیدانست که آیا حلقه یگانه هنوز به کوه نابودی برای نابودن شدن رسیده است یا خیر. تنها چیزی که آنها به طور قطع میدانستند، این بود که اگر در مقابل دروازههای سیاه موردور به مخالفت با سائرون صف آرایی نمیکردند، هیچ کس دیگر هم این کار را نمیکرد. بنابراین روهیریمها که چیزی جز امید نداشتند، در کنار پادشاهیهای دیگر به راه افتادند تا با یکی از بزرگترین منابع شرارت که سرزمین میانه تا به حال به خود دیده بود، روبرو شوند.
بیشتر بخوانید: ارباب حلقهها ؛ همسر گالادریل کیست و چه تاثیری در وقایع جنگ حلقه داشت؟
میتوان گفت روهیریم ممکن است بهترین قوم در بین انسانها باشد. آنها مطمئناً به خوانندگان کتاب اطمینان دادند که حتی اگر الفها سرزمین میانه را ترک کرده باشند و دورفها حاضر به کمک کردن زیادی هم نباشند، هنوز آنقدر خوبی در درون انسانها وجود دارد که میتواند جریان را علیه نیروهای شیطانی برگرداند. دلیلی وجود داشت که سارومان گریما را فرستاد تا پادشاه روهیریم را با مطیع خود کند. او دقیقاً میدانست که آنها چقدر میتوانند نیروی خوب و در عین حال خطرناکی باشند.
این چیزی بود که آنها بارها و بارها ثابت کردند و نشان دادند که چقدر شرافت و شجاعت برای ایستادگی در برابر شر لازم است. روهیریم یکی از به یاد ماندنیترین مردمانی است که در ارباب حلقهها میتوان پیدا کرد، زیرا فداکاری بی حد و حصر و شرافت آنها تمام شدنی نیست. نظر شما در این باره چیست؟ لطفا نظرات خود را با ما درباره این موضوع به اشتراک بگذارید.
بهترین بازیهایی که برای عید میتوانید تجربه کنید
اولین بار که روهیریم ها را در ارباب حلقه ها ،دوبرابر دیدم ،بسیار شبیه به ایرانیان عهد اشکانی و ساسانی به نظرم رسیدند. شباهت سواران زره پوش روهان با اسواران پارتی و ساسانی انکار ناپذیر است . آنگلوساکسون ساکسون ها هرگز و هرگز سوارنظام نداشتند و آخرین جنگ بزرگ آنها یعنی نبرد هاستگینز با ویلیام فاتح دوک نرماندی بود،آنجا هم آنگلوساکسون ها همگی پیاده جنگیدند و از سواران فرانک و نورمان شکست خوردند.. روهان فرهنگ ایران پارت و ساسانی را دارد نه فرهنگ آنگلوساکسون..