۱۰ شخصیت مارول که برای مدتی محدود جزو انتقامجویان بودهاند
انتقامجویان، برترین تیم ابرقهرمانی در دنیای مارول است. آنها به یک ستون اصلی در این جهان فانتزی تبدیل شدهاند و مرکز بسیاری از داستانهای مهم، همکاریها و کراساوورهای بیشمار بودهاند. ورود دنیای سینمایی مارول (MCU) که تأکید بیشتری بر انتقامجویان دارد، آنها را به سطح جدیدی از شهرت رسانده است. اما تاریخچه و نفوذ آنها در سراسر دنیای مارول گسترده است. به همین دلیل، بسیاری از قهرمانان با زمینههای مختلف در این تیم خدمت کردهاند. حتی اگر فقط برای مدت کوتاهی بوده باشد.
اعضای تیم انتقامجویان همواره ثابت نبودهاند. با اینکه برخی شخصیتها مثل «کاپیتان آمریکا» و «مرد آهنی» تقریباً همیشه در این گروه حضور داشتهاند و حتی «هالک» هم در نسخههای مختلفی از این تیم دیده میشود، اما ترکیب کلی انتقامجویان به مرور زمان تغییر کرده است. «هاوکآی» هم یکی دیگر از شخصیتهایی است که در نسخههای مختلف این تیم حضور داشته و پیگیری حضور او کمی دشوار است.
۱۰. «گوست رایدر» (سوارکار روح) همیشه به دنبال انتقام است
نسخه جوانتر و دوستداشتنیتر از این شخصیت به تیم انتقامجویان راه یافت
همه «سوارکار روح» دوستداشتنی مارول را میشناسند، با جمجمه شعلهور، زنجیرها و موتورش. با اینکه او شخصیتی بسیار محبوب است و در تیمهایی مانند «مدافعان» و «چهار شگفتانگیز» ظاهر شده، اما سابقه زیادی با انتقامجویان ندارد. شاید دلیل این امر، داشتن اصول اخلاقی ضعیفتر و تمرکز بر پاکسازی جهان از گناهکاران به جای دفاع از بیگناهان باشد.
شخصیت «گوست رایدر» در نسخههای مختلف کمیکهای مارول ظاهر شده است و چندین نفر این نقش را بر عهده داشتهاند. اگرچه «جانی بلیز» یکی از معروفترین گوسترایدرهاست، اما زمانی که صحبت از حضور او در تیم انتقامجویان میشود، نامی که بیشتر به چشم میخورد، «رابی ریس» است. رابی ریس، نسخه جدیدتر گوسترایدر، در سال ۲۰۱۸ و در دوران نویسندگی جیسون آرون به تیم انتقامجویان پیوست. حضور رابی در این تیم، تحولات قابل توجهی را برای سایر اعضای انتقامجویان به همراه داشت. با وجود اینکه رابی نسبت به سایر اعضای تیم تجربه کمتری داشت، اما قدرتهای فوقالعادهاش باعث شد تا بتواند به خوبی از پس وظایف خود برآید و به تیم کمک کند
۹. « انتقامجویان تاریک » ایده جذابی بودند
حتی با وجود اینکه شخصیتهای این گروه چندان جالب نبودند
«انتقامجویان تاریک» گروهی خاص و متفاوت هستند. آیا میتوان آنها را قهرمانان قدرتمند زمین دانست؟ پاسخ منفی است. آیا حداقل از سیاره ما در برابر تهدیدات شیطانی محافظت میکنند؟ باز هم پاسخ منفی است. با این حال، آنها خود را «انتقامجو» مینامند و همین امر آنها را به نوعی در این دسته قرار میدهد. از طرفی، تصور اینکه خطرناکترین تبهکاران جهان گرد هم آیند و مفهوم قهرمانی را به تمسخر بگیرند، ایدهای بسیار جذاب و خلاقانه است.
پس از رویداد «تهاجم مخفی»، «نورمن آزبورن» کنترل «شیلد» را به دست گرفت. این به معنای کنترل او بر انتقامجویان نیز بود. او فهرست تیم را با تبهکارانی مثل خود پر کرد که ادای قهرمانان را در میآوردند. «مک گارگان» با سیمبیوت ونوم به عنوان «مرد عنکبوتی» ظاهر شد، «موناستون» تبدیل به «خانم مارول» شد، «بولزآی» نقش «هاوکآی» را گرفت و همینطور ادامه داشت. اگرچه این تغییرات مدت کوتاهی دوام داشت، اما یکی از خلاقانهترین تغییرات در تاریخ کمیک بود.
۸. «موننایت» سایر قهرمانان را معذب میکند
اما همچنان یک دارایی بزرگ برای انتقامجویان است
«موننایت» به راحتی یکی از منحصربهفردترین شخصیتهای مارول است. در نگاه اول، او به نظر شبیه «بتمن» میآید که در سایهها با مجرمان میجنگد، اما حقیقت بسیار پیچیدهتر است. «موننایت» میزبان شخصیتهای متعددی است که همه آنها منتخب الهه ماه «خونشو» هستند.
«موننایت» معمولاً یک گرگ تنها است، زیرا شخصیتهای متمایز او، خشونت و اعتقادات قدیمیاش برای بسیاری از قهرمانان دیگر ناخوشایند است. با این حال، «استیو راجرز» خودش «موننایت» را برای عضویت در «انتقامجویان مخفی» جذب کرد. او در اینجا ثابت کرد که عضوی ارزشمند برای تیم است، چه بهعنوان یک مبارز و چه بهعنوان یک کارشناس در هنرهای عرفانی و دنیای جنایتکاران.
۷. «جسیکا جونز» همیشه میخواهد کار درست را انجام دهد
حتی اگر محبوب نباشد
«جول»، نام مستعاری برای «جسیکا جونز» بود. در واقع، جونز چند هویت دیگر نیز دارد، از جمله «نایترس» و «پاور وومن»، هرچند او اغلب ترجیح میدهد از نام مستعار استفاده نکند. جسیکا جونز احتمالاً بیشتر بهعنوان یک کارآگاه خصوصی با قدرتهای فوقالعاده شناخته میشود، اما هر از گاهی در درگیریهای بزرگ هم شرکت کرده است.
«جسیکا» به همراه همسرش «لوک کیج» به «انتقامجویان جدید» پیوست. با این حال، نقش او در داستان کمی خاص بود. در حالی که ابتدا عضوی تمامعیار بود، دو رویداد مهم؛ «قانون ثبتنام ابرانسانها» و «تهاجم اسکرالها» باعث شد که او نیمهبازنشسته شود و بیشتر بر تربیت و محافظت از دخترش «دنی کیج» تمرکز کند. این یک داستان جالب بود، زیرا به ندرت دیده میشود که قهرمانان بین فرزندپروری و قهرمانی تعادل برقرار کنند.
۶. «بیست» فقط پرموترین عضو «مردان ایکس» نیست
او تمام خانه انتقامجویان را هم پر از پر میکند!
«بیست» (هیولا)، با نام اصلی «هنک مککوی»، یکی از مشهورترین اعضای «مردان ایکس» است. او بخشی از آن «دسته اول» یا «کلاس اول» معروف بود، هرچند بعد از اینکه پوششی از خز آبی روی بدنش رشد کرد، بیشتر شناخته شد. علاوه بر تواناییهای فیزیکیاش، مککوی یک نابغه علمی هم هست. ترکیب این دو ویژگی او را به عضوی ارزشمند برای هر تیم ابرقهرمانی تبدیل کرده است… از جمله انتقامجویان.
پس از آنکه آزمایشهای «هنک» بدن او را بیشتر تغییر داد، برای مدتی از مسیر خود منحرف شد. در این دوران، او به انتقامجویان دعوت شد و برای چندین سال عضو تیم بود. در این مدت، او با همتیمیهایی مانند «واندر من» روابط دوستانهای برقرار کرد و تخصص علمی خود را به تیم آورد. متأسفانه هنک بهندرت با تیم قدیمیاش در ارتباط است.
۵. «ثینگ» با بهترینها مبارزه میکند
او به اندازه کافی قدرتمند است که با «هالک» و «ثور» برابری کند
«ثینگ» (چیز)، با نام واقعی «بنجامین گریم» و با چشمان آبی همیشه دوستداشتنی، یکی از اعضای «خانواده اول مارول» است. او بیشتر به خاطر پوشیدن لباسهای آبی و سیاه «چهار شگفتانگیز» شناخته میشود، اما گاهی به «انتقامجویان» نیز پیوسته است. پس از اینکه به طور تصادفی در معرض اشعههای کیهانی، «بن گریم» از یک انسان معمولی به یک هیولای سنگی نارنجیرنگ تبدیل شد و بهدلیل این تغییر، نام «ثینگ» را برگزید.
زمانی که «ثینگ» به «انتقامجویان ساحل غربی» پیوست، زمانی بود که دوست دختر سابقش با «جانی استورم» وارد رابطه شد. او برای مدتی در این تیم خدمت کرد، اما بعداً به چهار شگفتانگیز بازگشت. با این حال، «لوک کیج» بعدها از او خواست که به «انتقامجویان جدید» بپیوندد و او همزمان در هر دو تیم حضور داشت. قدرت، آسیبناپذیری و رفتار دوستانه او، «ثینگ» را به یکی از بهترین اعضای هر تیم ابرقهرمانی تبدیل میکند.
۴. «سنتری» میتوانست «سوپرمن» دنیای مارول باشد
اما شخصیت تاریکش مانع رسیدن او به بزرگی واقعی شد
«سنتری» یکی از بزرگترین قهرمانان مارول بود. یا حداقل میتوانست باشد. دلیل آن این است که او و «انتقامجویان» خاطرات جهان از او را پاک کردند تا از نابودی زمین توسط یک تبهکار به نام «وُید» جلوگیری کنند. نکته جالب این است که «وید» در واقع یک شخصیت دیگر از خود «سنتری» است.
بعدها «سنتری» (و جهان) دوباره به قدرتهای او پی بردند و او رسماً به تیم پیوست. با این حال، او همیشه با شخصیت تاریکش در تضاد بود و در بهترین حالت غیرقابلاعتماد و در بدترین حالت به شدت خطرناک بود. این ویژگیها او را به یکی از منحصربهفردترین قهرمانانی تبدیل میکند که به «انتقامجویان» پیوستهاند، چون او میخواهد کار درست را انجام دهد، اما ممکن است آسیب بزرگی وارد کند.
۳. «ولورین» قبلاً مرد شماره یک ایکسمن بوده، پس چرا انتقامجو نباشد؟
با وجود اینکه خودش را یک گرگ تنها میداند، در همکاری تیمی عالی است
ولورین در کاری که انجام میدهد بینظیر است، اما کاری که انجام میدهد چندان خوشایند نیست. با این حال، مهارتهایش برای متوقف کردن تبهکارانی مانند «رد اسکال» بسیار مفید است. ولورین بدون شک یکی از بزرگترین قهرمانان مارول است و از زمانی که در سال ۱۹۷۵ به «ایکسمن» پیوست، همیشه محبوب بوده است. او یکی از معدود اعضای ایکسمن است که یک سریال مستقل طولانیمدت داشته و اگرچه بیشتر تاریخچهاش محدود به دنیای جهشیافتههای مارول است، اما در جاهای دیگر هم حضور داشته است.
ولورین برای مدتی به تیم انتقامجویان پیوست، بهخصوص در دوران «انتقامجویان جدید». او به خاطر داشتن چنگالهای آدامانتیوم، تقریباً جاودانگی و شبکه گستردهای از ارتباطات در سراسر جهان، عضوی ارزشمند برای تیم بود. اگرچه شخصیت بزرگ و خاصی دارد، اما برای مدت طولانی یکی از بزرگترین اعضای ایکسمن بوده است، و دلیلش هم این است که او واقعاً شخصیت خفنی است.
۲. «خواننده» هم به اندازه شخصیتها مهم است
دستکم برای چند لحظه، ما هم قهرمان بودیم
در سال ۲۰۱۵، تمامی مجموعههای کمیک مارول به نقطه اوجی رسیدند که منجر به رویداد بزرگ «جنگهای پنهان» شد. بسیاری از این مجموعهها، پایانهای احساسی و ماندگاری برای قهرمانان خود رقم زدند و فرصتی را برای خوانندگان فراهم آوردند تا در لحظات پایانی جهان، با شخصیتهای محبوب خود همراه شوند. یکی از تاثیرگذارترین این پایانها، در شمارههای پایانی مجموعه «کاپیتان آمریکا و انتقامجویان قدرتمند» اتفاق افتاد. در این مجموعه، گروهی از انتقامجویان تلاش میکردند تا ارتباط نزدیکتری با مردم عادی برقرار کنند.
در پایان این داستان، خواننده به طور ناگهانی خود را در نقش یک شخصیت ناشناس و نامرئی میبیند؛ شخصیتی که انگار خود خواننده است. این شخصیت در بیمارستان به هوش میآید و پس از نجات جان افراد زیادی، توسط یک پزشک درمان میشود. سپس، او و پزشک کارت شناسایی انتقامجویان خود را با هم مقایسه میکنند. این لحظه، ادای احترامی عمیق به طرفداران کمیک است و به هر خوانندهای این احساس را میدهد که او نیز میتواند «قدرتمندترین قهرمان روی زمین» باشد.
۱. «مرد عنکبوتی» بزرگترین شخصیت دنیای مارول است
او به هر چیزی می چسبد، جز تعهدش به تیم
چه طرفدار مرد عنکبوتی باشید و چه نباشید، نمیتوان انکار کرد که او به نوعی نماد ابرقهرمانها شده است. با این حال، تعجبآور است که او معمولا عضو اصلی تیم قدرتمند انتقامجویان نیست. البته، اسپایدرمن همیشه در مواقع بحرانی به کمک سایر قهرمانان میشتابد و حتی به گروههایی مثل «بنیاد آینده» پیوسته است، اما به عنوان یک عضو ثابت و رسمی انتقامجویان شناخته نمیشود. دستکم تا همین اواخر.
در دورهای که «برایان مایکل بندیس» نویسندگی مجموعه کمیکهای «انتقامجویان جدید» را بر عهده داشت، بسیاری از شخصیتهای محبوب طرفداران، از جمله مرد عنکبوتی، به این تیم پیوستند. «پیتر پارکر» به سرعت با اعضای تیم جدید کنار آمد و همان اسپایدر شوخطبع و سریعالعملی بود که همه میشناختیم. او با شوخیهای بامزهاش و البته آزار و اذیتهای دوستانهاش، فضای تیم را شادابتر میکرد؛ اما نه آنقدر که از حد بگذرد.
منبع: cbr
نظرات