جنجال کارتون بلویی: چرا یک مادر تماشای آن را ممنوع کرد؟
با بزرگتر شدن بچهها، این والدین هستند که باید تصمیم بگیرند کدام برنامههای تلویزیونی برای پر کردن اوقات فراغت آنها مناسب است و کدامها نه. برای بسیاری از خانوادهها، این خط قرمز روی کارتون پپا پیگ (Peppa Pig) کشیده شده است، اما برای برخی دیگر، مشکل اصلی کارتون بلویی (Bluey) است.
میشل بارو (Michelle Barrow)، که در شبکههای اجتماعی با نام هنری ماما نوس (Mama Nous) شناخته میشود، اخیراً به همراه همسرش در یک پست اینستاگرامی، از تجربه جدید خانوادهشان در مورد ممنوعیت تماشای کارتون بلویی گفته است. میشل توضیح میدهد که حالا پس از گذشت سه هفته از این تصمیم، شاهد تغییرات شگرفی در رفتار پسران دوقلویش بوده است. به گفته او، بلویی باعث میشد بچهها بهانهگیری کنند و دائماً از مرزهای تعیینشده عبور کنند.
همسر او اضافه میکند: «این ماجرا معمولاً با قانونشکنیهای مداوم یا بهانهگیریهای ناگهانی بلافاصله بعد از تمامشدن برنامه شروع میشد.» میشل معتقد است مشکل اصلی به ساختار کوتاه هر قسمت برمیگردد. او میگوید: «ما چنین واکنشی را در برنامههایی با ریتم آهستهتر یا مدتزمان طولانیتر نمیبینیم. در مورد بلویی، فرقی نمیکرد چقدر از قبل با آنها اتمام حجت کنیم که مثلاً قرار است فقط چند قسمت تماشا کنند. انگار چیزی در آن فرمت هشتدقیقهای وجود دارد که بچهها را تشنهتر میکند و مدام میگویند: بیشتر، بیشتر، فقط یک قسمت دیگر.»
این زوج میپذیرند که هر قسمت از بلویی حاوی رفتارهای مثبت و پیامهای اخلاقی است، اما معتقدند فرزندانشان این پیامها را دریافت نمیکردند. آنها همچنین این ایده را که بلویی یک برنامه «کممحرک» است، کاملاً رد میکنند.
میشل میگوید: «فکر میکنم بزرگترین چیزی که بعد از این وقفه متوجه شدم این بود که این کارتون چطور به آنها القا میکرد که شیطنتکردن بامزه است و زیر پا گذاشتن قوانین، نوعی شوخی است. در یک قسمت هشتدقیقهای، فرصت چندانی برای نمایش حل تعارض وجود ندارد. میدانم که هر قسمت با یک پیام اخلاقی به پایان میرسد، اما احساس میکنم، حداقل برای بچههای ما، آن پیام نهایی بهخوبی منتقل نمیشد.»
«قسمتها مثل مخدر برای بچهها عمل میکنند»
به نظر میرسد این زوج در عقیده خود تنها نیستند. بسیاری از والدین دیگر نیز در بخش نظرات، تجربههای مشابهی را به اشتراک گذاشته و گفتهاند که قسمتهای این کارتون برای فرزندانشان بیش از حد تحریکآمیز است. یکی از کاربران نوشته است: «دقیقاً در قسمت دوم، پدر خانواده در حین بازی «بیمارستان» میگوید «نه»، اما بچهها با خنده و بیتوجهی، بارها او را هل میدهند. در خانواده ما، «نه» یعنی توقف کامل. من دو پسر دارم و اصلاً با بیاحترامی به کلمه «نه» شوخی ندارم. بعد از دیدن آن صحنه، دیگر هرگز بلویی را روشن نکردیم.»
کاربر دیگری تجربه خود را اینطور توصیف میکند: «ما مجبور شدیم چند بار بلویی را به تعطیلات بفرستیم! قسمتها خیلی کوتاه هستند و انگار برای بچههای ما مثل مخدر عمل میکنند. همیشه فقط یک قسمت دیگر میخواهند!» شخص سومی میگوید: «برخی از قسمتها مثل «باران»، «وقت خواب» و «نهر» واقعاً دوستداشتنی و آرامشبخش هستند، اما قبول دارم که بعضی دیگر از قسمتها برای بچههای ما بیش از حد هیجانی است.»
«اولش فکر کردم این یک شوخی است!»
با این حال، مخالفان در اقلیت قرار داشتند و سیل کامنتهای والدین طرفدار بلویی، به ستایش از این برنامه پرداخت. یکی از طرفداران نوشته است: «راستش را بخواهید، اول فکر کردم این پست یک شوخی است! تجربه ما کاملاً برعکس است. بلویی برای خانواده ما یک برنامه آرام، بامزه و پر از پیامهای مثبت است. من عاشق این هستم که والدین چقدر در بازیها و داستانها مشارکت دارند. بهندرت در کارتونی میبینید که شخصیتهای پدر و مادر اینقدر خلاقانه و مهربان با بچهها بازی کنند.»
فرد دیگری موافق است: «من عاشق بلویی، پیامهایش، اصالتش و روح بازیگوش آن هستم. به نظر من، این یکی از بهترین برنامههای تلویزیونی است که برای کودکان ساخته شده است.» برخی دیگر نیز این اختلاف نظر را به تفاوتهای فرهنگی نسبت دادند و اشاره کردند که برای استرالیاییها، این نوع رفتار «شیطنتآمیز» کاملاً طبیعی و بخشی از فرهنگشان است.
یک کاربر استرالیایی توضیح میدهد: «نه، بلویی یک برنامه فوقالعاده و تصویری بسیار دقیق از یک خانواده عادی استرالیایی است. این کارتون اخلاق و ارزشهای یک خانواده خوب را نشان میدهد. بچهها باید مرزها را جابهجا کنند و برای این کار احساس امنیت داشته باشند. شیطنت بخشی از فرهنگ ما استرالیاییها است؛ ما همیشه با هم شوخی میکنیم. شاید این فرهنگ با دیدگاه شما جور درنمیآید.»
نظر دیگری این موضوع را کاملتر میکند: «فکر میکنم تفاوت فرهنگی عظیمی بین استرالیا و آمریکا وجود دارد و به همین دلیل، برخی مسائل از نگاه یک آمریکایی کاملاً متفاوت به نظر میرسد. به نظرم مخاطب اصلی بلویی خانوادههایی با بچههای شیطان، پدرهای کمی بیخیال و مادرهایی است که دنبال ایجاد تعادل هستند. نحوه روایت داستان اهمیت دارد، چون این خانوادههای کمی شلوغ، بامزه و به قول ما «لاریکین» (larrikin)، خانوادههای بینقصی نیستند. در استرالیا، بسیاری از برنامههای آمریکایی بیش از حد شیرین و سانتیمانتال به نظر میرسند و تماشای آنها برای والدین استرالیایی عذابآور است.»
منبع: nypost
سایلنت هیل اف ترسناکترین بازی ساله؟ میزگیم با امید لنون
نظرات