البته که یک داستان درگیرکننده و جذاب، یکی از مهمترین لازمههای یک فیلم سینمایی خوب است تا بتواند بینندهی خود را تا انتهای فیلم پای نمایشگر نگه دارد. اما در حقیقت یک فیلم خوب، علاوه بر یک روایت درگیرکننده، لازمههای مهم دیگری هم دارد که گاهی اوقات حتی با اهمیتتر از یک داستان جذاب، به نظر میرسند. در این مطلب، به معرفی ۱۵ فیلم سینمایی با سینماتوگرافی منحصر به فرد پرداختهایم که از لحاظ بصری بهترین سطح کیفی را دارند و به بینندگان توصیه میشود که آنها را با بهترین کیفیت ممکن در بهترین نمایشگرها تماشا کنند.
با ما همراه باشید تا به معرفی فیلمهایی بپردازیم که از لحاظ بصری، ویژگیهای شگفتانگیزی دارند و تماشای آنها با کیفیت پایین در نمایشگرهای معمولی، قطعا به تجربهی شما از این فیلمها، صدمه خواهد زد.
علاوه بر یک موسیقی متن تاثیرگذار، روایتی درگیرکننده، کارگردانی خوب و همچنین یک تیم ایدهآل و با استعداد از بهترین هنرپیشههای موجود، ویژگیهای بصری نیز از جمله مهمترین المانهای موجود در یک فیلم سینمایی هستند که نه تنها به اندازهی دیگر المانهای ذکر شده، بلکه حتی بیشتر از تمامی آن موارد میتوانند در نگه داشتن بیننده پای نمایشگر تا انتهای فیلم، تاثیرگذار باشند. این ویژگیهای بصری بسته به سبک هر فیلم سینمایی میتوانند در دستهبندیهای مختلفی تقسیم شوند. جلوههای ویژه یا همان SFX، سینماتوگرافی و طراحی صحنه، از جمله مواردی هستند که جزو شاخصههای اصلی برای بررسی ویژگیهای بصری یک فیلم سینمایی، مورد بررسی قرار میگیرند. در ادامه ۱۵ فیلم سینمایی با ویژگیهای بصری منحصر به فرد را به شما معرفی کردهایم که از لحاظ بصری حرفهای زیادی برای گفتن دارند و کیفیت بصری آنها ایجاب میکند تا آنها را با بهترین نمایشگرهایی که در دسترسمان هست تماشا کنیم.
Tron: Legacy
در فیلم علمی – تخیلی و ماجراجویی Tron: Legacy به کارگردانی جوزف کوزینسکی (Joseph Kosinski)، مخاطب با شخصیت اصلی فیلم که فرزند یک طراح دنیای دیجیتال است همراه میشود تا پدر گمشدهاش را پیدا کند. با پیشروی در داستان فیلم Tron: Legacy شخصیت اصلی فیلم وارد یک دنیای دیجیتالی میشود که در واقع توسط پدر گمشدهاش طراحی شده و حالا باید در این دنیای دیجیتالی عجیب و غریب با دنبال کردن سرنخهای مرتبط به پدرش، راز ناپدید شدن پدر طراحش را پیدا کند.
فرقی نمیکند که شما به عنوان بینندهی فیلم Tron: Legacy تا چه اندازه درگیر روایت بسیار جالب این فیلم میشوید؛ در هر صورت این استایل منحصر به فرد و خاص فیلم Tron: Legacy است که توجه مخاطب را به خودش جلب میکند و باعث میشود جلوههای بصری آن را به عنوان یکی از بهترین و خاصترین استایلهای موجود در ژانر علمی – تخیلی به خاطر بسپارید. همین استایل استثنایی و جلوههای بصری صاحبسبک و خاص فیلم Tron: Legacy باعث شدهاند تا این فیلم را در لیست بهترین فیلمهای سینمایی از لحاظ بصری قرار دهیم و به بینندگان این فیلم توصیه کنیم تا حتما آن را با بهترین کیفیت ممکن در نمایشگرهای پیشرفته تماشا کنند.
Life of Pi
این اثر بسیار تحسینشده و موفق Ang Lee در سال ۲۰۱۲ روایتگر داستان یک بازماندهی صانحهی دریایی به نام ریچارد پارکر است. یک نوجوان هندی که بعد از یک صانحهی دریایی و غرق شدن کشتی، به همراه یک ببر بنگال روی یک قایق چوبی دل به دریا میزنند و مدت زیادی را برای زنده ماندن در اقیانوس تلاش میکنند.
فیلم Life of Pi بیش از یک دهه پیش توانسته بود با جلوههای ویژه و صحتهسازیهای خارقالعادهی خودش، یک تجربهی بصری منحصر به فرد را برای علاقمندان سینما به ارمغان بیاورد. سینماتوگرافی و جلوههای بصری این فیلم به قدری باکیفیت و چشمنواز کار شدهاند که به سختی میتوان در صورت عدم دسترسی به یک نمایشگر بزرگ و باکیفیت، تماشای آن را به کسی پیشنهاد کرد.
پس توصیهی ما به شما این است که حالا که دیگر امکان تماشای فیلم Life of Pi در سینما وجود ندارد، حتما با استفاده از یک پلیر blu-ray و تلویزیون full-hd به سراغ آن بروید و اگر درحال حاضر امکان تماشای این فیلم با بهترین کیفیت ممکن را ندارید، بهتر است تا مهیا شدن این امکانات صبر کنید و فرصت به دست آوردن یک تجربهی بصری ایدهآل را با تماشای فیلم Life of Pi بر روی تلفن همراه یا نمایشگرهای کوچک و کم کیفیت، هدر ندهید.
Portrait of a Lady on Fire
فیلم Portrait of a Lady on Fire به کارگردانی سلین سیاما (Celine Sciamma) را به جرات میتوان جزو زیباترین فیلمهای تاریخ سینما از لحاظ ویژگیهای بصری قلمداد کرد. یک فیلم فرانسوی شگفتانگیز که مثل یک آلبوم پر از تابلوهای نقاشی رئال، فریم به فریم روی سینماتوگرافی و طراحی صحنهاش فکر شده؛ درست مثل یک نقاش حرفهای که گوشه به گوشهی تابلوی نقاشیاش را به صورتی کاملا وسواسی، با ضربات جزئی قلمویش پر میکند و ساعتها روی انتخاب رنگها و مقدار فشار و زوایای ضربات قلمویش فکر کرده است.
فیلم Portrait of a Lady on Fire روایتگر داستان یک نقاش جوان به نام ماریان با بازی Noemie Merlant در قرن هجدهم میلادی است که برای ثبت پرترههای یک جشن عروسی، به یک جزیرهی دور افتاده سفر میکند و در کنارش یک خدمتگذار جوان با بازی Adele Haenel را داریم که رفته رفته به این نقاش جوان و زیبارو حس پیدا میکند و فیلم Portrait of a Lady on Fire نیز روایتگر همین رابطهی پنهانی و ممنوعه است که به زیباترین شکل ممکن، در قالب یک فیلم سینمایی جذاب مورد بررسی قرار میگیرد.
اگر شما هم به عنوان یک مخاطب فیلمهای سینمایی به نقاشیهای سبک رئال علاقهمند هستید و از تماشای تابلوهای نقاشی پرتره و landscape لذت میبرید، به شما پیشنهاد میکنیم که حتما بهترین نسخهی فیلم فرانسوی Portrait of a Lady on Fire از لحاظ سطح کیفی را برروی یک نمایشگر بزرگ و باکیفیت تماشا کنید و از لحظه به لحظهی فریمهای هنرمندانهاش لذت ببرید.
The Assassination of Jesse James by Coward Robert Ford
فیلم The Assassination of Jesse James by the Coward Robert Ford (قتل جسی جیمز توسط رابرت فورد بزدل) از آن دسته فیلمهایی است که با عنوان طولانی و پرواژهی خود تا حد زیادی کلیت خط داستانیاش را لو میدهد. اما چیزی که در عنوان این فیلم قابل مشاهده نیست، سینماتوگرافی شگفتانگیز این فیلم است که تماشای آن را به یکی از بهیادماندنیترین تجربههای سینمایی شما تبدیل میکند.
کارگردان معروف فیلم Blonde یعنی اندرو دامینیک (Andrew Dominik) کارگردانی این فیلم وسترن را برعهده داشته و ستارهی معروف هالیوودی، آقای برد پیت نیز برای بازی در نقش جسی جیمز معروف انتخاب شده و از حق نگذریم یکی از بهترین هنرنماییهای سینمایی خودش را ارائه کرده است. هنرنمایی استثنایی و ایدهآلی که در سال ۲۰۰۷ به نمایش درآمده و در طول تمامی این سالها، کمتر جایی مورد بحث قرار گرفته و احتمالا شما هم اولین بار است که اسم طولانی این فیلم شگفتانگیز را میشنوید.
فیلم The Assassination of Jesse James by the Coward Robert Ford به لطف سینماتوگرافی هنرمندانه و صحنهسازیهای شگفتانگیزش، یکی از متفاوتترین فیلمهای وسترنی است که میتوانید در طول عمر خود تجربه کنید. فقط توجه داشته باشید که این تجربه سینمایی وسترن را به هیچ وجه با نمایشگرهای کوچک و نسخههای دانلودی بیکیفیت، خراب نکنید.
The Fountain
فیلم The Fountain به کارگردانی دارن آرنوفسکی (Darren Aronofsky) یک تجربهی سینمایی علمی – تخیلی و دلهرهآور است که در خط داستانی عجیب و غریب خودش روایتگر داستان یک سفر در زمان منحصر به فرد است که تا به حال نمونهی مشابهش را در هیچ فیلم علمی – تخیلی دیگری با ایدهی سفر در زمان تجربه نکردهاید.
داستان فیلم The Fountain در رابطه با مردی به نام توماس با بازی هیو جکمن است که در خطوط زمانی مختلف سفر میکند تا با به دست آوردن قدرت نامیرایی، زن موردعلاقهاش ایتزی (Izzi) را با بازی ریچل ویسز (Rachel Weisz) نجات دهد. صرف نظر از اینکه خط داستانی فیلم The Fountain روند بسیار پیچیدهای دارد و احتمالا در اولین نوبت تماشای فیلم اصلا متوجه نکات اصلی داستان نخواهید شد، جلوههای بصری این فیلم به قدری زیبا و منحصر به فرد کار شدهاند که حتی اگر از اتفاقات داستانی آن نیز سر در نیاورید، قطعا از تماشای سکانسهای هنرمندانهاش نهایت لذت را خواهید برد.
دارن آرنوفسکی که اکثر با ایرانیها آن را با کارگردانی آثاری مثل Mother! و Black Swan میشناسیم، همیشه به دنبال خلق تجربههای سینمایی متفاوت برای علاقمندان به سینما است و از قضا فیلم The Fountain را میتوان یکی از متفاوتترین آثار ساخته شده توسط این کارگردان معروف دانست. تیم سازندهی فیلم The Fountain زحمات بسیار زیادی را برای خلق سکانسهای خارقالعادهی این فیلم و جلوههای ویژهی بصریاش به جان خریدهاند و نتیجهی زحماتشان تبدیل به یکی از خاصترین آثار سینمایی تاریخ شده است که حتی اگر متوجه مفهوم کلی روایت پیچیدهاش نشوید هم قطعا از سینماتوگرافی منحصر به فرد و صحنهسازیهای شگفتانگیزش لذت خواهید برد.
Hero
داستان فیلم Hero در چین باستان جریان دارد. زمانی که این سرزمین باستانی به هفت قلمروی پادشاهی مختلف تقسیم شده بود و نظارهگر ظهور یک سلسله پادشاهی جدید بود که بهزودی میخواست کل این سرزمین باستانی را زیر یک پرچم واحد، متحد کند.
داستان فیلم Hero به کارگردانی Yimou Zhang از زبان یک قهرمان بینام و نشان به نام جت لی (Jet Li) روایت میشود. یک شمشیرزن افسانهای که در پیشگاه پادشاه چین (Qin) داستان موفقیتهای افسانهایاش را روایت میکند. فیلم Hero نقاط قوت بسیار زیادی دارد و بدون شک میتوان آن را به عنوان یکی از معروفترین فیلمهای چینی معرفی کرد که حتی در کشور خودمان نیز طرفداران زیادی دارد و شخصیت اصلیاش جت لی یکی از شناختهشدهترین شخصیتهای سینمایی نزد سینمادوستان ایرانی است.
اما به جرات میتوان ادعا کرد که مهمترین برگ برندهی فیلم Hero نه شخصیت اصلی افسانهایاش، بلکه سینماتوگرافی صاحبسبک و نمادینش است که باعث شده صحنههای بسیار زیادی از آن را به خاطر بسپاریم و بعد از گذشت سالهای طولانی نیز همچنان این صحنهها را به خاطر داشته باشیم. کارگردان این اثر در طراحی صحنههای فیلم Hero استفادهی هوشمندانهای از رنگهای مختلف داشته است و به طرز بسیار هنرمندانهای، لحظههای مهم فیلمش را با استفاده از رنگهای مختلف، از هم جدا کرده است.
فیلم Hero یکی از بهترین نمونههایی است که میتوان در رابطه با استفاده از رنگهای مختلف برای بیان احساسات متفاوت در قالب یک فیلم سینمایی، مثال زد. از همین رو بسیار مهم است که این فیلم سینمایی را برروی نمایشگرهای با کیفیتی تماشا کنید که همهی طیفهای رنگی را پوشش میدهند و با تغییر تناژهای رنگی، سینماتوگرافی شگفتانگیز این فیلم را دچار آسیب نمیکنند.
The Fall
فیلم The Fall روایتگر داستان یک دختربچهی کوچک به نام الکساندریا (با بازی Catinca Untaru) است که بعد از آسیب دیدن استخوان دستش در یک بیمارستان در شهر لوس آنجلس بستری میشود و در آنجا با یک بدلکار سینمایی مصدوم (با بازی Lee Pace) ملاقات میکند. سپس این بدلکار داستان پرجزئیات شش مردی را روایت میکند که در تلاش بودهاند تا یک سیاستمدار فاسد را به قتل برسانند.
فیلم The Fall که به کارگردانی Tarsem Singh در سال ۲۰۰۶ به اکران رسیده است، روایت بسیار متفاوتی دارد که شاید مورد استقبال همه قرار نگیرد. برخلاف خیلی از فیلمهای موجود در این لیست که علاوه بر ویژگیهای بصری شگفتانگیزشان، روایتگر یک داستان بسیار خوب نیز هستند، فیلم The Fall شاید نتواند در روایت یک داستان درگیرکننده و همهگیر موفق ظاهر شود. اما برگ برندهی اصلی فیلم The Fall، مثل تمامی آثار حاضر در این لیست، سینماتوگرافی شگفتانگیزش است که باعث شده حتی با وجود یک داستان نهچندان خوب و درگیرکننده، همچنان به یک فیلم پیشنهادی تبدیل شود و تماشای آن را با استفاده از یک نمایشگر باکیفیت و بزرگ، به شما توصیه کنیم.
فیلم The Fall از آن دسته فیلمهایی است که شاید خودمان طرفدارش نباشیم، اما به خاطر صحنهسازیهای صاحبسبک و دیدنیاش، مجبوریم تماشای آن را به کسانی که به دنبال کسب تجربههای بصری تکرار نشدنی هستند، پیشنهاد کنیم.
۲۰۰۱: A Space Odyssey
یکی از معروفترین و پربازدیدترین فیلمهای سینمایی کارگردان فقید و معروف سینما، استنلی کوبریک، که سالها پیش در دههی ۶۰ میلادی، یک جلوهی جدید و ماندگار به ژانر علمی – تخیلی در فیلمهای سینمایی بخشید. فیلم ۲۰۰۱: A Space Odyssey روایتگر داستان گروهی از کاوشگران فضایی است که به سمت سیاره مشتری حرکت میکنند تا پرده از راز یک شی فضایی مرموز بردارند.
امروز که بیشتر از ۵۵ سال از اکران فیلم ۲۰۰۱: A Space Odyssey میگذرد، با نگاهی به این شاهکار جاودانهی استنلی کوبریک متوجه میشویم که این کارگردان تا چه اندازه از همنسلیهای خودش جلوتر بوده و یک چشمانداز کاملا متفاوت از تمامی سینماگران همنسل خودش داشته. از جلوههای ویژهی به کار رفته در این فیلم گرفته، تا تصویر ذهنی استنلی کوبریک از سفرهای فضایی و میانستارهای و همچنین تکنولوژیهای پیشرفتهای که در آن سالها هیچ اثری از آنها نبود و صرفا در حد یک ایدهی علمی – تخیلی به شمار میرفتند.
در توصیف شگفتیهای فیلم ۲۰۰۱: A Space Odyssey ساعتها میتوان بحث کرد اما چیزی که در این مطلب برایمان حائز اهمیت است، سینماتوگرافی فضایی و بیگانهی این فیلم است که بعد از گذشت ۵۰دهه، همچنان تاریخ مصرفش نگذشته و میتوان آن را خیلی بهتر از بسیاری از فیلمهای علمی – تخیلی امروزی با محوریت سفرهای فضایی و میانستارهای، قلمداد کرد.
در طول فیلم ۲۰۰۱: A Space Odyssey تصویرسازیها و جلوههای بصری شگفتانگیزی را مشاهده میکنید که باعث میشوند پیش خودتان بگویید: “امکان ندارد این فیلم در دهه ۶۰ میلادی ساخته شده باشد!”.
Spider-Man: Into the Spider-Verse
فیلم Spider-Man: Into the Spider-Verse نه تنها یکی از بهترین فیلمهای مارولی تاریخ است، بلکه یکی از بهترین انیمیشنهایی است که تابهحال در تاریخ سینما ساخته شده و هر فریمش، یک نقاشی دیدنی و جذاب است که چندین هنرمند، ساعتها برای طراحیاش وقت گذاشتهاند.
وقتی که میخواهیم بهترین آثار سینمایی از لحاظ جلوههای بصری را معرفی کنیم، منصفانه نیست که فیلم Spider-Man: Into the Spider-Verse را از قلم بیندازیم. این انیمیشن سینمایی توسط تیمی متشکل از خلاقترین هنرمندان موجود در صنعت فیلمسازی ساخته شده است و در مجموع مثل یک آلبوم پر از هزاران نقاشی پرجزئیات است که دهها سبک هنری مختلف در آن به کار رفتهاند و نتیجهی کار تبدیل به یکی از شگفتانگیزترین انیمیشنهای تاریخ شده است که برای کسب بهترین تجربهی بصری از آن، بهتر است حتما از یک نمایشگر خوب با ابعاد بزرگ استفاده کنید تا متوجه شوید که دقیقا منظورمان از بهترین فیلم انیمیشنی تاریخ چیست؟
Dune
فیلم Dune که با اقتباس از رمان دستوپیایی و علمی – تخیلی فرانک هربرت (Frank Herbert) با همین عنوان (Dune) ساخته شده است، یکی از بزرگترین سورپرایزهای سینمایی سال ۲۰۲۱ بود که در اوج همهگیری کرونا، مثل یک هدیهی هنری زیبا، نویدبخش آن بود که هنوز هنرهای بصری زیباییهای خودشان را از دست ندادهاند و هرلحظه ممکن است با ظهور یک پدیدهی سینمایی جدید، فصل تازهای از زیباترین هنرهای بصری آغاز شود.
فیلم Dune به کارگردانی دنی ویلنوو، کارگردان معروف هالیوودی، یکی از بهترین اقتباسهای سینمایی از روی یکی از بهترین و متفاوتترین رمانهای علمی – تخیلی تاریخ است که داستان یک اشرافزادهی جوان (با بازی تیموتی شالامه) را روایت میکند که سرنوشتی بسیار بزرگتر از خودش در انتظارش است.
فیلم Dune با اینکه اولین نسخه از یک سهگانهی سینمایی است و داستانش را در نیمهی راه برای ادامه یافتن در دنبالههای بعدی رها میکند، در بر دارندهی چندتا از تکاندهندهترین سکانسهای سینمایی است که هر علاقمند به سینمایی تابهحال در عمرش تجربه کرده. تنها تماشای سکانس مربوط به رویایی شخصیتهای اصلی فیلم با آن کرمهای غولپیکر بیابانی در یک نمایشگر بزرگ کافی است تا به قدرت بصری فیلم Dune و همچنین اهمیت تماشای ایندسته از آثار سینمایی در نمایشگرهای بزرگ و باکیفیت پی ببرید.
The Grand Budapest Hotel
وس اندرسون (Wes Anderson) کارگردان معروف هالیوودی، فیلمهای خوب زیادی دارد اما فیلم The Grand Budapest Hotel را بدون شک میتوان رنگارنگترین شاهکار سینمایی این کارگردان بااستعداد و کاربلد به شمار آورد. در فیلم The Grand Budapest Hotel هر فریم مساوی با یک اثر هنری پرجزئیات و عمیقا پرداختشده است که به خوبی پیداست یک تیم بزرگ و باتجربه از بهترین طراحان صحنه روی طراحیاش کار کردهاند. به طوری که میتوانید در هر لحظه از این اثر، فیلم را متوقف کنید و یک اسکرینشات از آن فریم ذخیره کنید و سپس همان اسکرینشات را به عنوان پسزمینهی اصلی کامپیوترتان مورد استفاده قرار دهید.
در دنیای بزرگ سینما، کمتر اثری پیدا میشود که تا این اندازه به جزئیات طراحی صحنه و سینماتوگرافیاش توجه شده باشد. در این فیلم حتی یک فریم هم پیدا نمیکنید که تیم سازنده سرسری از آن عبور کرده باشد و صرفا برای پر کردن تایم فیلم، آن را در تدوین نهایی قرار داده باشد. هر فریم در فیلم The Grand Budapest Hotel از لحاظ بصری یک هدف مشخص دارد و با چیدمان صحنه و استایل استثنایی خودش، به عنوان یک ارزش افزوده بر کیفیت بصری این اثر، میافزاید.
سه گانه The Lord of the Rings
به عنوان یکی از پرطرفدارترین فرنچایزهای سینمایی تاریخ که در سرتاسر جهان در تمامی کشورها شناخته شده است، سهگانهی افسانهای The Lord of the Rings یا همان ارباب حلقههای خودمان، یکی از باشکوهترین تجربههای بصری سینما است که خوشبختانه در طول زندگیمان شانس تماشا کردنش را داشتهایم.
سهگانهی The Lord of the Rings که به کارگردانی پیتر جکسون با اقتباس از روی رمان جی. آر. آر. تالکین با همین اسم ساخته شده است، بیش از ۱۰ ساعت محتوای سینمایی را در خود جای داده و تمام این مدت زمان طولانی را نه صرفا برای پیشبرد خط داستانیاش، بلکه برای به تصویر کشیدن یک جهان فانتزی بزرگ، عمیق و چندلایه استفاده میکند تا به شخصیتهای موجود در رمان تالکین، زندگی ببخشد و همچنین یک چشمانداز واقعی از لوکیشنهای افسانهای موجود در این داستان، خلق کند.
طراحی جهان فانتزی ارباب حلقهها در طول این سهگانه به قدری با وسواس و جزئیات کوچک و بزرگ صورت گرفته است که پس از تماشای هر سه فیلم، لوکیشنهای اصلی این جهان مثل خاطرهای به جا مانده از یک سفر لذتبخش، در ذهن بیننده ثبت میشوند. از همین رو پربیراه نیست که به شما توصیه کنیم برای تماشای این سهگانه، حتما از باکیفیتترین نمایشگرهایی که در دسترستان هست، استفاده کنید.
اگر در گذشته سهگانهی Lord of the Rings را برروی نمایشگرهای قدیمی تماشا کردهاید و حالا بعد از گذشت اینهمه سال به یک نمایشگر پیشرفته دسترسی دارید، حتما یک بار دیگر این سهگانه را تماشا کنید تا متوجه شوید کیفیت بالای نمایشگر، تا چه اندازه میتواند در تاثیرگذار بودن یک اثر سینمایی خوشساخت و پر از سکانسهای باشکوه و چشماندازهای وسیع و چشمانداز، حائز اهمیت باشد.
Barry Lyndon
فیلم Barry Lyndon، درام تاریخی استنلی کوبریک که با الهام گرفتن از انگلستان قرن ۱۸ میلادی ساخته شده است، روایتگر داستان یک یاغی ایرلندی (با بازی Ryan O’Neal) است که قلب یک کنتس ایرلندی ثروتمند و بیوه به نام بانو لیندن (Lady Lyndon با بازی Marisa Berenson) را به دست میآورد و در تلاش است تا خودش را جایگزین مقام اجتماعی شوهر فوتشدهی این کنتس ایرلندی کند.
اگر خودتان تا به حال فیلم Barry Lyndon را تماشا نکرده باشید، قطعا هماکنون بسیار تعجبزده شدهاید که چطور ممکن است یک فیلم درام ساخته شده در سال ۱۹۷۵ ممکن است در رتبهی سوم بهترین فیلمهای تاریخ از لحاظ جلوههای بصری و صحنهسازیهای خیرهکننده قرار بگیرد. اما تنها کافی است چند دقیقهای به تماشای این اثر هنری بنشینید تا متوجه شوید که چرا فیلم Barry Lyndon یکی از بهترین تجربههای بصری در تاریخ سینما است و به خوبی هرچه تمام یک جلوهی باشکوه و دیدنی از انگلستان قرن ۱۸ میلادی را به تصویر میکشد.
Lawrence of Arabia
فیلم Lawrence of Arabia به کارگردانی دیوید لین، یک کلاسیک سینمایی ماندگار در تاریخ صنعت سینماست که از دهه ۶۰ میلادی تا به امروز به عنوان یک اثر سینمایی ماندگار، تاریخ مصرفش حفظ شده و به لطف روایت تاریخی جذابش و البته سینماتوگرافی شگفتانگیزش، احتمالا هیچوقت قرار نیست از صحنهی تاریخ سینما کنار برود. این فیلم روایتگر یک مامور آمریکایی به نام لوتننت تی.ایی. لاورنس است که به عربستان فرستاده میشود تا شاهزاده فائسال را پیدا کند و به کمک او تشکل متحد عربها در عربستان را تشکیل دهد.
بسیاری از کاربران فضای مجازی که جزو علاقمندان دوآتیشهی سینما به شمار میروند، سینماتوگرافی و طراحی صحنههای فیلم Lawrence of Arabia را مورد تحسین قرار دادهاند و معتقدند که سازندگان این فیلم، تمامی سکانسهای آن را مو به مو از زیر ذرهبین وسواسگونهی خود رد کردهاند و روی تمامی فریمهای این فیلم فکر شده است.
در نتیجهی این سختگیریهای وسواسگونهی تیم تولید، فیلم Lawrence of Arabia به یکی از زیباترین فیلمهای تاریخ سینما از لحاظ طراحی صحنه و سینماتوگرافی تبدیل شده و ما نیز به نوبهی خود تماشای آن را به تمامی سینمادوستانی که به دنبال کسب تجربههای بصری به یاد ماندنی در بین آثار سینمایی هستند، پیشنهاد میکنیم.
Blade Runner 2049
زمانی که بین علاقمندان سینما صحبت از بهترین جلوههای بصری و هنرمندانهترین سینماتوگرافیهای تاریخ سینما میشود، یکی از فیلمهایی که بارها نامش تکرار میشود، فیلم Blade Runner 2049 است. یک فیلم علمی – تخیلی که ۳۰ سال پس از حوادث فیلم Blade Runner با بازی هریسون فورد جریان پیدا میکند و رایان گاسلینگ، هنرپیشهی معروف هالیوودی را به عنوان شخصیت اصلی خود دارد.
دنی ویلنوو که پیشتر در همین لیست با فیلم Dune با سینماتوگرافی شگفتانگیز و منحصر به فردش آشنا شدیم، قبل از اینکه رمان Dune را اقتباس کند، فیلم Blade Runner 2049 را ساخته است که به جرات میتوان گفت یکی از عمیقترین جهانسازیهای سایبرپانکی و در عین حال دستوپیایی را در خود جای داده است. در این فیلم سکانسهای زیادی وجود دارند که بیننده را مجبور به متوقف کردن فیلم میکنند تا به اندازه کافی، زیباییهای بصری موجود در سکانسهای مختلف را تماشا کنند.
فیلم Blade Runner 2049 از آن دست فیلمهایی است که بعد از به پایان رساندنش یک آلبوم پر از والپیپرهای جدید را برای خود جمعآوری خواهید کرد و این چالش بزرگ برایتان بوجود میآید که “حالا کدام یک از این اسکرینشاتها را به عنوان پسزمینهی دسکتاپم استفاده کنم؟”. همین موضوع به تنهایی ثابت میکند که فیلم Blade Runner 2049 یکی از بهترین سینماتوگرافیهای تاریخ سینما را در خود جای داده و به ندرت میتوان اثر مشابهی را پیدا کرد که به این اندازه به طراحی صحنه و خلق جهان موجود در یک فیلم، توجه شده باشد.
لازم به ذکر است که این ۱۵ فیلم، تنها فیلمهای شگفتانگیز موجود در تاریخ سینما از لحاظ جلوههای بصری نیستند و آثار بسیار زیاد دیگری نیز وجود دارند که میتوان هرکدام از آنها را به عنوان زیباترین و بهترین فیلم تاریخ سینما از لحاظ جلوههای بصری معرفی کرد. آثار منحصر به فردی مثل فیلم La La Land، فیلمهای سری Avatar و بسیاری از ساختههای کریستوفر نولان. با این وجود سعی ما بر این بوده تا در این لیست فیلمهایی را به شما معرفی کنیم که از لحاظ بصری سطح کیفی بسیار بالایی دارند اما کمتر دربارهشان صحبت میشود و کمتر کسی آنها را جزو زیباترین فیلمهای تاریخ از لحاظ جلوههای بصری ردهبندی میکنند.
به نظر شما چه فیلمهای دیگری لایق حضور در این لیست هستند؟ حتما فیلمهای پیشنهادی خود را در قسمت نظرات با دیگران به اشتراک بگذارید تا کاربرانی که به دنبال بهترین تجربههای بصری در دنیای سینما هستند، با فیلمهای پیشنهادی شما نیز آشنا شوند.
آیا حوادث داستانی فیلم ۲۰۰۱: A Space Odyssey در سال ۲۰۰۱ جریان دارند؟
به استثنای سکانس ابتدایی فیلم که انسانهای نخستین را نشان میدهد، بخش اصلی فیلم ۲۰۰۱: A Space Odyssey در سال ۲۰۰۱ جریان دارد.
هتل بزرگ بوداپست در فیلم The Grand Budapest Hotel با الهام گرفتن از یک هتل واقعی در بوداپست خلق شده است. این هتل در سال ۱۸۹۶ در بوداپست با اسم واقعی هتل بزرگ رویال بوداپست ساخته شده بود و امروزه با اسم Corinthia Hotel Budapest شناخته میشود و یک هتل پنج ستاره است.
اسم فیلم ها رو به فارسی بنویسید
داش مثلا گزینه آخر میشه (دونده تیغه😂😂😂)
تیغ رو