انیمه Mushoku Tensei: Jobless Reincarnation یک کلاس آموزشی یا شیوهای نوین است که به ما یاد میدهد فرمول اختصاصی خودت را داشته باش. در واقع این انیمه که با نام Mushoku Tensei بیشتر شناخته میشود، به جای آن که سعی کند با بقیهی انیمههای هم سبک خود یعنی ایسکای (Isekai) رقابت کند، با در نظر گرفتن نقاط ضعف این ژانر، تلاش داشته که خود را صاحب سبک کند. زمانی که این انیمه را تماشا میکنید، چند نکتهی جالب را میتوانید ببینید که در هر سبک و روایتی یافت نمیشود و در ادامه به آنها خواهیم پرداخت.
قبل از آنکه انیمهی Mushoku Tensei: Jobless Reincarnation را بشکافیم، میخواهم کمی درباره تجربهام از تماشای این انیمه بگویم. زمانی که به تماشای Mushoku Tensei نشستم، این انیمه مانند یک موسیقی برای من بود، یک موسیقی آرام با نجواسازهای نواختنی زیبا که حس آرامش وهمراهی میداد، چیزی که شاید هم ژانرش را مثال بزنم، یک روایت نرم که من را در جهانش حل کرد اما بهتر است توضیح بیشتر را در ادامه نقد و بررسی انیمه Mushoku Tensei بخوانیم، پس همراه مجله بازار باشید.
در انیمه Mushoku Tensei بیا تا کمی آهستهتر قدم بزنیم
شاید بتوان انیمه Mushoku Tensei: Jobless Reincarnation را از منظر نوع روایت صرفاً به انیمه Frieren: Beyond Journey’s End که نقدش را چندی پیش نوشتم (برای خواندش روی نام Frieren کلیک کنید) بتوان تشبیه کرد. روایت هر دو انیمه بشدت آرامشبخش است و قرار است کمی حس سبکی را به ما بدهد. البته که این مورد را باید بدانیم که انیمه Mushoku Tensei زودتر از انیمه Frieren منتشر شده اما دلیلی ندارد که این دو اثر را در مقابل هم قرار دهیم چرا که کاملاً نسبت به یکدیگر متفاوت هستند و صرفاً روایتی داشتند که برای من حس مشابهی داشت.
داستان انیمه Mushoku Tensei به رسم تمام انیمههای ایسکای از زندگی معمولاً فلاکتباری شروع میشود که شخصیت اصلی، آرزوی فرار از آن را دارد. در این انیمه هم ما فردی به نام رودئوس گریرات (Rudeus Greyrat) را در ابتدا میبینیم که به دهههای میانی زندگیش رسیده است و شخصیتی منزوی دارد، سپس دچار یک مرگ تراژدیک شده و در جهانی فانتزی بهعنوان یک نوزاد متولد میشود. در مواجه با ابتدای داستان تفاوت آنچان خاصی دیده نمیشود و حوادثی معمول در سبک ایسکای را شاهد هستیم اما کافی است مقداری زمان دهیم تا انیمه روی دیگر خودش را نشان دهد.
انیمه Mushoku Tensei با مقداری زمان که دارد نشان خواهد داد که هم داستانی عمیق را روایت میکند و هم از کلیشههای رایج ایسکای مانند قهرمانان بیشازحد قدرتمند یا داستانهای خطی فاصله دارد، همین ویژگیها نشان از سنگ بزرگی است که انیمه برداشته و بهخوبی هم میتواند از پس آن برآیید. البته که در این امر، باید قدردان استودیو Bind باشیم، استودیوی که صرفاً بهطور اختصاصی برای تولید Mushoku Tensei تأسیس شده است. در این اقتباس Bind تمام تلاشش را کرده که تعادلی بین لحظات احساسی، طنز، اکشن و ماجراجویی برقرار کند و بتواند بهطور با دقت و وسواسی داستان را بر اساس لایت ناولش (Light Novel) پیش ببرد.
روایت کردن صحیح داستان بسیار مهم است و یکی از نقاط قوت اصلی داستان Mushoku Tensei محسوب میشود. آهنگ روایت Mushoku Tensei برخلاف بسیاری از انیمههای ایسکای که بهسرعت به سمت نقاط اوج داستان حرکت میکنند، با حوصله زیاد خود قصد دارد که زمان زیادی را به جهانسازی اختصاص دهد. وقتی با Mushoku Tensei همراه میشوید، به شکلی تدریجی و نرم با فرهنگها، جغرافیا و سیستم جادویی دنیای Six-Faced World آشنا میشوید که به شما اجازه میدهد تا با جهانش ارتباطی عمیق برقرار کرده و عملاً بتوانید با روایت داستان، خود قصه انیمه را زندگی کنید.
این شکل از روایت داستان، اگر چه شاید ریتم داستان را کُند بکند اما به شما اجازه میدهد که منطقش را بهتر درک کنید، برای مثال سیستم جادویی مبتنی بر طلسمهای بدون کلام و تماشای یادگیری تدریجی آنها توسط رودئوس، نهتنها منطقی و منسجم طراحی شده بلکه بهعنوان بخشی از رشد شخصیتی او، جذابیت روایی بالایی دارد و میتواند به ارتباط گرفتن بیشتر شما کمک کند.
فصل اول Mushoku Tensei که بر کودکی و نوجوانی رودیوس تمرکز دارد، بهجای آن که عجله کند تا خود را به اکشنهای بزرگ برساند، مانند یک دوست صمیمی بر صندلی مقابل شما نشسته و درباره موضوعاتی مانند روابط خانوادگی، دوستیها و رشد شخصیتی صحبت میکند. البته که باز هم تکرار میکنم، اگرچه این رویکرد به تقویت شخصیتپردازی و ایجاد ارتباط احساسی با مخاطب کمک میکند اما برای افرادی که به دنبال ریتم سریعتر هستند، روایت انیمه سرعتی لاک پشتی دارد چرا که گاهی بهقدری انیمه از سرعت خود میکاهد که به زندگی روزمره رودئوس میپردازد.
این مسئله جایی است که میتوان به انیمه نقد وارد کرد چون احساسی را به وجود میآورد که ممکن است فکر کنید انیمه دارد عمق خود را از دست میدهد اما صبر، کلید راه ماجرا است. به هر حال نمیتوان از همه داستانها خواست مطابق میل باشند چرا که آنگاه دیگر چیز جدیدی برای ما نداشتند، گاهی هم لازم است این لحظات آرام را دنبال کنیم چرا که زمینهساز نقاط اوج احساسی و اکشن در ادامه داستان هستند و به انسجام روایی Mushoku Tensei کمک میکنند.
در فصل دوم هم با رودئوسی همراه میشویم که شروع به سفر رفتن کرده و این بار قرار است او را در قارههای جدید ببینیم که در تلاش است از پس چالشهای بزرگتری برآید. به مراتب این فصل سرعت بیشتری دارد و بهتر میتواند تعادل بین اکشن و درام را ایجاد کند. این تغییر ریتم نشاندهنده بلوغ داستانسرایی انیمه است و بنظرم به دو دلیل اتفاق افتاده است، اول آن که انیمه هر آنچه که میخواسته بپروراند، در فصل اول توسعه داده و دوم آنکه توانسته مخاطبش را همراه خود کند، در نتیجه مخاطبش هرآنچه که انیمه ارائه دهد را دنبال خواهد کرد؛ مورد دوم را بیشتر میتوانم پاداشی برای صبر بینندگان فصل اول بدانم اما اختلاف نوع روایت میان فصل اول و دوم، چیزی نیست که همه از آن استقبال کنند.
روایت کاملاً موثر بر شخصیتپردازی
انیمه Mushoku Tensei با سبک روایی که دارد، بهخوبی توانسته قسمت شخصیتپردازی خود را توسعه داده وشخصیتهایی رشد کرده تحویل ما دهد. در ابتدا با ما رودئوس گرایرات طرف هستیم که شخصیت اصلی داستان است و بهعنوان یک قهرمان ناکامل، با گذشتهای پر از اشتباه و پشیمانی، مسیری واقعی و قابلباور از رشد و خودشناسی را برای خود طی میکند. سبک انیمه در کمال زیبایی به ما نشان میدهد که چگونه تجربیات گذشته او بر تصمیمگیریهایش و روابطش در دنیای جدید تاثیر میگذارند و او چگونه تغییر میکند.
در شخصیتهای فرعی هم ما پسزمینههای عمیق و انگیزههای مشخصی را شاهد هستیم که آنها هم به فاصله گرفتن انیمه موشوکو تنسی از کلیشههای رایج کمک میکنند. مثلاً اریس بورئاس گریرات (Eris Boreas Greyrat) که از بستگان دور رودئوس محسوب میشود در ابتدا بهعنوان یک شخصیت خشن و تکبعدی در جریان داستان قرار میگیرد اما بهتدریج با احساسات او آشنا میشویم و آسیبپذیریش را میبینیم. این شخصیت که شاید در ابتدا آنچنان هم کشش نداشته باشد، با روند توسعه شخصیتی و روایتی که موشوکو تنسی دارد در محبوبترینها قرار میگیرد.
افراد دیگری مانند سیلفیت (Sylphiette) یا روکسی میگوردیا (Roxy Migurdia) یا دیگر اشخصاص هم در داستان موشوکو تنسی هستند که هر یک پارمترهای مخصوصی را در انیمه موشکو تنسی: تناسخ بیکار را کامل میکنند. در ماهیتی که انیمه با شخصیتهای فرعی سعی در تکمیل آنها دارد شامل شانس دوباره، بخشش خود، اهمیت خانواده، دوستی و مواجهه با عواقب انتخابها است. انیمه موشکو تنسی بهگونهای این موضوعات را ارائه داده است که هم عمیق و هم قابللمس باشند.
انیمه موشوکو تنسی همچنین مسائلی مانند پشیمانی، رشد شخصی و مسئولیتپذیری را نیز هدف میدهد و تلاش میکند تا با ظرافت هرچه تمامتر، بدون سادهسازی، توضیح و رشد آنها را به سرانجام برساند. البته شاید در ابتدا از رودئوس ناامید شوید چرا که رفتار او ممکن است برایتان ناخوشایند یا حتی غیرقابلقبول باشد اما رفتارهای اولیه او ریشه در گذشته ناسالمش دارد و به مرور اصلاح میشود. این جنبهها نیازمند زمینهسازی فرهنگی و درک عمیقتر از شخصیتپردازی رودیوس هستند تا بهدرستی تفسیر شوند. استودیو Bind هم با حفظ این جنبههای بحثبرانگیز، وفاداری به منبع اصلی را حفظ کرده اما این تصمیم چالشبرانگیز ولی جسورانه است.
کیفیت بصری نهچندان مهم اما موثر
پیشتر هم این موضوع را بیان کردم که استودیو Bind، بهطور اختصاصی برای تولید موشوکو تنسی تاسیس شده است. این استودیو برای تولید این انیمه، توانسته با بهرهگیری از تکنیکهای پیشرفته انیمیشنسازی، استانداردی جدید در ژانر ایسکای تعریف کند. بهخوبی میتوانید متوجه شوید که طراحی محیطها یکی از برجستهترین جنبههای بصری این انیمه است و فرقی نمیکند که سکانس دشتهای سرسبز قاره انسانی به نمایش درآید یا کاوش شخصیتها در کوهستانهای ناهموار قاره شیطانی باشد یا حتی روایت شما را به شهرهای شلوغ با معماری فانتزی ببرد؛ در هر صورت شما از کیفیت انیمه رضایت خواهید داشت.
این مورد را هم باید درباره انیمه تناسخ بیکار در نظر گرفت که استودیو در انیمیت شخصیتها هم خاص بوده است. حرکات بدن، حالات چهره و حتی جزئیات ظریفی مانند تکان خوردن موها در باد یا تغییر در نگاه شخصیتها، احساسات را به شکلی طبیعی و تاثیرگذار منتقل میکنند. این دقت در طراحی سبب شده که در لحظات احساسی یا صحنههای عاشقانه هر بینندهای بتواند ارتباط عمیقی با شخصیتها برقرار کند. این نوع طراحی بسیار فراتر از آنچه که بهچشم میآید، است چرا که متفاوت بودن این انیمه ایسکای نسبت به سایر صرفاً به نوع روایتش نیست بلکه انیمیت هم در منحصربهفرد بودن انیمه تناسخ یک بیکار تاثیرگذار بوده است.
هر چه که باشد، این انیمه علارغم عملکرد متفاوت، چالشهایی دارد که در مقابله با آنها شاید آنچان هم موفق نبوده چرا که انیمه تناسخ بیکار در برخی صحنهها که اکشن به اوج خودش میرسد مانند نبردهای بزرگ یا سکانسهای شلوغ، دچار افت فریمهای جزئی شده یا استودیو با سادهسازی پسزمینهها در این صحنهها تلاش کرده مشکلات فنی را بکاهد؛ این مشکلات در فصل دوم که حجم اکشن افزایش مییابد بیشتر در معرض دید است. این مسائل در انیمه تناسخ بیکار، اگرچه به تجربه کلی آسیب جدی وارد نمیکنند اما باید هشدار بدهم که اگر کمال بصری برایتان مهم است، سراغ این انیمه نروید چرا که ناامیدتان میکند. البته انیمه گاهی هم با استفاده بیشازحد از افکتهای CGI، حس یکپارچگی بصری را مختل کرده است که این مورد در انیمه بهندرت اتفاق میافتد.
شیب صعود تا زاویه سقوط شاید یک نقطه باشد اما نه برای انیمه تناسخ یک بیکار
باز هم در انتها میگویم که انیمه تناسخ بیکار بهعنوان یکی از پیشگامان مدرن ژانر ایسکای توانسته تاثیر قابلتوجهی بر این سبک داشته باشد چرا که این انیمه با روایت و نگارندگی خاص خود بهخوبی میتواند فراتر از فرمولهای تکراری ایسکای رود و استاندارد جدیدی برای این ژانر ایجاد کند. این انیمه نهتها رویکردش باعث شده غیر قابل رقابت باشد بلکه با این مدل از توسعه داستانی توانسته الهامبخش بسیاری از آثار بعدی خود شود، در حدی که نشان داد ایسکای میتواند داستانی عمیق و احساسی با تمرکز بر رشد شخصیتی نیز ارائه دهد.
اما اگر بخواهم این انیمه را پیشنهاد کنم، به کسانی میگویم که بدانند انیمه صرفاً مبارزه نیست، به کسانی که صبر دارند، میدانند که فلسفه به یکباره شکل نمیگیرد و در پس ذهنشان همیشه از فرهنگ و رشد شخصیتی استقبال میکنند. انیمه Mushoku Tensei بهخوبی درسهایی که دارد را ابتداً با سنجش صبر ما، به آرامی آموزش میدهد و به ما میفهماند زندگی فراتر از آن چیزی است که ما آن را مینامیم. نظر شما در رابطه با این انیمه چیست؟ آیا موردی هست که توجه شما را جلب کرده باشد؟ شما درسی از این انیمه گرفتهاید؟ دیدگاهتان را با کاربران مجله بازار به اشتراک بگذارید.
بزرگترین یوتیوبر کالاف دیوتی ایران کیه؟ میزگیم با ملیکا دیوتی
نظرات