انیمه My Hero Academia از آن دسته آثاری محسوب میشود که تا خودتان آن را تماشا نکنید نمیتوانید برای آن نسخه بپیچید. افراد زیادی را خواهید یافت که My Hero Academia را در دسته بهترین یا بچگانه قرار میدهند و به هیچ شکلی نمیتوانید صحبتهای گروهی را قبول کنید چرا که افراط یا تفریط بالایی در این نقدها وجود دارد. این انیمه که اقتباسی از مانگای نوشته و طراحیشده توسط کوهِی هوریکوشی (Kohei Horikoshi) است، یکی از جنجالیترین آثار شونن در دهه اخیر محسوب میشود. شاید بتوان این اثر را شروع راه تقسیم انیمهها به دو دسته بچهسالانه یا شاهکار بدانیم البته قبل از این انیمه صحبتهای چنینی وجود داشت اما با My Hero Academia تشدید شد.
انیمههایی مانند سولو لولینگ یا دیمن اسلیر هم صحبتهای پیرامون خود دارند را که آنها نیز تبدیل به دو جناح «حتماً تماشا کن» یا «هیچ وقت آن را نبین» شده است اما بیایید منصف باشیم، شاید هر فردی با هر نوع روایت یا شرایطی نتواند کنار بیاید اما حق تمسخر علایق یک دیگر را نداریم. اگر چه که تماشای این انیمه برای من مقداری دشوار بود اما نشستم به تماشای آن تا که ببینیم حق با کیست، در نتیجه نقد و بررسی My Hero Academia را دنبال کنید و همراه مجله بازار باشید.
انیمه My Hero Academia هفت فصل است، کافی نیست؟
این که بخواهیم با تعداد فصول My Hero Academia را برجسته کنیم، اشتباه است چرا که وان پیس را داریم که تقریباً یک فصل است و بیش از ۱۱۰۰ قسمت یا گینتاما را داریم با ۴ فصل و حدود ۶۰۰ قسمت (اگر اشتباه نکنم)، در نتیجه صرفاً کمیت هیچ زمانی نمیتواند نشان برتری باشد. My Hero Academia با تلفیق هوشمندانه المانهای کمیکهای ابرقهرمانی غربی و ویژگیهای سنتی انیمههای شونن توانسته چیزی خلق کند که من میتوانم بار کیفیی را در آن ببینم اما باید ابتدا روایت را دید، هر چه باشد یک داستان خوب میتواند یک پایان تلخ را قابل تحمل کند.
داستان My Hero Academia از یک جهان خیالی آغاز میشود، دنیایی که حدود ۸۰ درصد مردم آن دارای توانایی خاصی هستند که «کوسه» (Quirk) نام دارد و به سه دسته تقسیم میشود. این توانمندیهای ماورایی از فردی به فرد دیگر متفاوت است و کاربر آن بسته به قدرتی که دارد تصمیم میگیرد برای اهداف خیر یا شر از آن استفاده کند، در نتیجه این دنیا هر روزه شاهد ظهور قهرمانان حرفهای و تبهکارانی رذل را شاهد است. تا همین جای روایت، پیش درآمد داستانی آن قدری جذاب نیست که ستوده شود اما این قدر هم بد نیست که کلاً به آن حمله شود.
همانطور که چندان دور از انتظار نیست با شخصی به اسم ایزوکو میدوریا (Izuku Midoriya) آشنا میشویم که شخص اصلی داستان است و از قضا کوسه ندارد، این پدیده تقریباً کلیشه است، مخصوصاً در زمان انتشار این اثر. حال او آرزو دارد در این جامعه پر از ابرقهرمان، تبدیل به شخصی مانند الگویش آل مایت (All Might) شود؛ زمانی که ایزوکو میدوریا موفق میشود با آلمایت ملاقات کند، میدوریا وارث قدرتی عظیم به نام «وان فور آل» میشود که قدرتی باور نکردنی در این انیمه است. در نتیجه این اتفاق او به آکادمی یا مدرسهای به نام یو.ای (U.A.) میرود که آل مایت در آنجا معلم است، این مکان در واقع معتبرترین مرکز آموزش قهرمانان محسوب میشود.
در ادامه هم که ما داستانهای مختلفی از ایزوکو میدوریا را در My Hero Academia دنبال میکنیم که در صَدَدِ رشد و توسعه است و تلاش میکند با همکلاسیهایش ارتباط خوبی داشته باشد و از پس مبارزات و تهدیدهای گوناگون که در هر روز انیمه بیشتر میشود، برآید. او دشمنان مختلفی مانند «اتحادیه تبهکاران» به رهبری تومورا شیگاراکی (Tomura Shigaraki) یا استین قهرمانکش که در واقع چیزومه آکاگورو (Chizome Akaguro) است و گروههای متا-لیبریشن دارد که تلاش میکند اقدامات آنها را خنثی و آنها را شکست دهد. بنظرم با داستان خارقالعادهای روبهرو نیستیم اما این روایت کشش لازم را برای نگه داشتن بسیاری از مخاطبین را دارد.
شخصیتها شاید بتوانند برای مای هیرو آکادمی تفاوت ایجاد کنند
انیمه مای هیرو آکادمی در شخصیت پردازی میتواند نمره بالاتری بگیرد. منطقاً شخصیت اصلی بار بخش زیادی از انیمه را به دوش میکشد اما ایزوکو میدوریا اگرچه در ابتدا هیچ قدرتی را به شکل ذاتی ندارد ولی اراده استثنایی او در کنار قلب مهربان و تمایل به فداکاری برای دیگران، به سرعت خود ماهیت او را شکل میدهد و عملاً مخاطب را وادار به همزادپنداری با او میکند که نتیجهاش جا باز کردن ایزوکو میدوریا در دل بیننده است. این که بگویم او پشتکار و تعهد به ارزشهای قهرمانی دارد، هم قابل حدس است و هم شما بهخوبی در زمان تماشا به آن پی خواهید برد اما مسئله این است که میدوریا صرفاً با چالشهای فیزیکی ناشی از قدرت جدیدش دستوپنجه نرم نمیکند بلکه او با تردیدهای درونی که دارد و فشارهای روانی ناشی از مسئولیتهای عظیم که به دوشش افتاده نیز در نبرد است.
خوب بودن نقش اصلی اما تمام ماجرا نیست و نویسنده داستان هم به این مسئله واقف بوده چرا که شخصیتهای مکمل هم جذاب هستند و به معنای واقعی کلمه تکمیل کننده فضای انیمه مای هیرو آکادمی محسوب میشوند. مثلاً کاتسوکی باکوگو (Katsuki Bakugo) که رقابت شدیدی با میدوریا دارد، پرخاشگر، جاهطلب و در عین حال شکننده است که یکی از قطبهای احساسی و فضاساز انیمه را شکل میدهد. او در انیمه از یک دره خودخواهی شروع به رشد میکند و سپس با یادگرفتن همکاری و دوستی، به قلههایی از درک میرسد.
شوتو تودوروکی (Shoto Todoroki) نیز سعی میکند با شخصیت خود، بار روانی و عاطفی به انیمه تحمیل کند چرا که او گذشتهای پر از رنج و درگیری خانوادگی و همواره تحت فشار پدرش بوده که باعث شده این شخص به شخصیت دیگر تبدیل شود، این پیچشهای شخصیتی و رشد آهسته اما پیوسته شوتو جذاب محسوب شده و بهخوبی به به نمایش در میآید. در طول هفت فصل اشخاص زیادی به انیمه افزوده میشوند که کمابیش دقت طراحی خوبی دارند.
شرورها اما در انیمه نقطه قوتی برجسته هستند. در مای هیرو آکادمی افرادی شروری وجود دارند که با دلایل خود، عمق اصلی را به روایت این اثر میبخشند. یکی از آنها تومورا شیگاراکی است که نامش را پیشتر آوردیم، او با گذشتهای تراژیک از تبهکاری ساده تبدیل به آنتاگونیستی (ضدقهرمان) پیچیده میشود که ریشه در نفرت و ناامیدیاش دارد. این احساسات منفی او را به سوی فلسفهاش در برابر سیستم قهرمانی میبرد و نتیجه آن این خواهد بود که شما به سوالاتی عمیق درباره همین موضوع بر خواهید خورد. از دیگر شخصیتهای منفی میتوان به دابی، توگا یا استین قهرمانکش اشاره کرد. این شخص قهرمان کش هم نظر من را به خود جلب کرد چرا که او شخصیتی رادیکال در انیمه دارد و معتقد است فساد در جامعه قهرمانان موج میزند، این سبک از دیدگاه در مای هیرو آکادمی واقعا جذاب است.
کارگردان یا انیمیت چطور است؟ انیمه مدرسه قهرمانانه من خوب پاسخ میدهد
لیست افرادی که در کارگردانی این اثر حضور داشتهاند بسیار طولانی است است چرا که تیمی وسیع بهطور شناور بر روی هر قسمت کار کرده است اما انیمه مدرسه قهرمانانه من استاندارد بالایی از خود نشان میدهد و دچار ریزش کیفیت نشده است. استودیو بونز (Bones) توانسته بهخوبی از پس تولید این انیمه برآید و به سبک مانگای هوریکوشی وفادار بماند چرا که با جزئیات دقیق، رنگهای زنده و انیمیشن روان توانسته چیزی خلق کند که به هیچ شکلی نمیتوان بر آن ایراد وارد کرد و کمال را در آن میتوان دید.
انیمه مدرسه قهرمانانه من با تکنیکهایی که در نورپردازی و استفاده از رنگها به کار میبرد، توانسته صحنههای احساسی یا حماسی را تٌواَم با هویتی بصری تاثیر گذار کند. این نوع از سبک انیمیت، باعث شده که داستان و روایت در زمانهایی که قدرت تاثیر خود را از دست میدهند، با کمک فضاسازی بصری جبران کند، مثلاً زمانهایی که اثر در لحظات پیروزی است، شما شاهد رنگهای گرم در فضای انیمه هستید این مسئله در لحظات شکست یا تراژیک برعکس است و رنگ مایه مدرسه قهرمانانه من سرد میشود. در اجرای جزئیات هم کم نگذاشتهاند و درست زمانی که داستان در میدانهای نبرد جریان دارد، تخریب محیط کاملاً به چشم میخورد که باعث ارتباط بیشتر با روایت میشود.
اما چه چیزی میتواند انیمه را خاص کند؟
جدا از چیزی که معمولاً فنها درباره انیمه موردعلاقهشان میگویند مانند «سطح فایتها رو نگاه!» یا «داستان رو ببین، کیفیت رو ببین!»، این نوع روایت، پیامدها و مضامین اثر است که برای من اهمیت دارد. معمولاً در مواجه با چنین افرادی به آنها میگویم که حس قالبی که از انیمه گرفتی چه بوده یا فکر میکنی درس داستان انیمه چیست، نتیجه این برخورد معمولاً به این موضوع ختم میشود که «داری فسلفیش میکنی» اما از نگاه من، یک اثر لذتبخش، انیمهای است که من را درگیر انتخابها کند، مثلاً اگر من جای ارن بودم یا بهعنوان لولوش، سی سی در برابرم ظاهر میشد، تصمیماتم چه بود؟
از این رو باید ببینیم که انیمه مدرسه قهرمانانه من چهقدر میتواند با مضامین خاص خود، جای دفاع برای خود باز کند. در تماشای My Hero Academia کاملاً موضوعاتی مانند تلاش برای رسیدن به اهداف در برابر موانعی که راه را بستهاند به چشم میخورد و داستان میدوریا را بالانس میکند. در وهله دوم شما شاهد همکاری، دوستی، فداکاری و مسئولیتپذیری در مواجهه با چالشها هستید اما این مضامین مواردی هستند که انیمههای دیگر با عمق بیشتری رو آن کار کردهاند و برای هفت فصل کمی زیادی است.
اما هر چه روایت پیش میرود، مای هیرو آکادمی موضوعات جدیدتری برای رونمایی دارد، شما شاهد هستید که انیمه به فساد در سیستم قهرمانی، نابرابریهای اجتماعی، و تاثیرات روانی قدرت بر افراد اشاره میکند و با به تصویر کشیدن افرادی مانند استین و شیگاراکی تلاش میکند این دست از مضامین را کاملاً در انیمه جای گذاری کند. این طرز از موضوع پردازی، باعث میشود شما بیشتر به نقاط ضعف اجتماعی فکر کنید و به سوالاتی در رابطه با عدالت، قهرمانی و اخلاق در ذهن خودتان پاسخ دهید.
بهمهمترین مولفهای که در این انیمه میتوان دید، در ابتدای مطلب اشاره کردم و این نکته که ترکیب عناصر کمیکهای ابرقهرمانی غربی و سبک شونن ژاپنی است را به میان آوردم. این مسئله بهقدری کلیدی بوده و توانسته به شکلی جهانی موثر واقع شود که نتفلیکس و Legendary Entertainment در حال تولید یک اقتباس لایو اکشن از آن هستند. شاید اگر از هیترهای این انیمه بودید، زمان آن رسیده که فرصت دهید تا این انیمه خودی نشان دهد و خود را اثبات کند. البته گفتنی است که این ترکیب ژانریک غربی-شرقی آنچنان هم قرار نیست برای شما شگفتانگیز باشد اگر علاقهمند به سبک سنتی و ایدهآل ژاپنی هستید.
تماشای انیمه مدرسه قهرمانانه من یا بهتر بگویم مای هیرو آکادمی توصیه نیست بلکه یک پیشنهاد است. قرار نیست هر اثر معروفی را مشاهده کرد و به شکلی یک طرفه از آن جانبداری کرد. اگر این انیمه را دیدهاید و به آن علاقه دارید، این نظر شماست و اگر آن را دیدهاید اما نتوانستید ارتباط بگیرید، دیدگاهی محترمانه است. مسئله اینجاست که اگر آن را ندیدهاید و آن را هِیت کرده یا از آن دفاع میکنید، این بحثی جدا خواهد بود و اصلاً هم جالب نیست.
حال بگویم که این انیمه را چه کسانی ببینند؟ به نظر من روایت، سبکِ آرت و انیمیت، شخصیتها، مضامین و مبارزات در My Hero Academia بیشتر مناسب افراد جوانتر است و آنها میتوانند ارتباط بهتر و کاملتری با این اثر داشته باشند. من بهشخصِ نتوانستم آن طور که باید با مای هیرو آکادمی خو بگیرم اما قطعاً افراد زیادی بودهاند که توانستهاند. نظر شما درباره این اثر چیست؟ آیا انیمه My Hero Academia ارزش تماشا کردن دارد؟ پذیرای نظرات شما هستیم تا هم من و هم سایر کاربران مجله بازار از آن استفاده کنیم.
دوست داشتنیترین یوتیوبر گیمر ایران کیه؟ میزگیم با علیرکسا
نظرات