نقد و بررسی فیلم کابوس نورلند پیتر پن (Peter Pan’s Neverland Nightmare)
دنیای Twisted Childhood که با نام Poohniverse نیز شناخته میشود، به سرعت در حال گسترش است و سال ۲۰۲۵ را به عنوان سالی پر از فیلمهای ترسناک بر اساس شخصیتهای کلاسیک کودکانه هدف گرفته است. پس از موفقیت ناگهانی «وینی پو: خون و عسل» و ادامه آن در «وینی پو: خون و عسل ۲»، سازنده این مجموعه، ریس فریک-واترفیلد، از این موفقیت به خوبی بهره برده است. حالا این جهان ترسناک با فیلمهایی مانند «بامبی: تسویه حساب» و «پینوکیو: بدون بند» در حال توسعه است؛ اما قبل از اینها، اولین فیلمی که از فضای خون و عسل فاصله گرفته و ضعیف عمل کرده، «کابوس نورلند پیتر پن» نام دارد.
داستان در مورد شخصی است که کودکان را ربوده و به سرزمینی جادویی پر از دزدان دریایی میبرد. این داستان ذاتاً دارای فضایی تاریک است و به سادگی میتوان آن را به یک فیلم ترسناک تبدیل کرد. اما متأسفانه، «کابوس نورلند پیتر پن» بیشتر تلاش کرده از فیلمهای ترسناک دیگر تقلید کند تا اینکه روی ایده اصلی خودش کار کند.
فیلم «کابوس نورلند پیتر پن» داستان وندی دارلینگ (با بازی مگان پلاچیتو) و خانوادهاش را دنبال میکند. در این روایت، وندی در آستانه بزرگسالی قرار دارد و آماده است تا مسیر زندگی خود را تغییر دهد. اما در این نسخه، پیتر پن دیگر آن پسر سرزنده و ماجراجویی نیست که با دزدان دریایی مبارزه میکرد و از بزرگ شدن واهمه داشت. در عوض، این پیتر پن (با بازی مارتین پورتلاک) یک قاتل زنجیرهای بیرحم و انتقامجو است که قربانیان اصلیاش کودکان و کلا هر کسی است که بر سر راهش قرار بگیرد.
پیتر پن به کودکان وعدهی بردن آنها به نِوِرلند را میدهد؛ اما واقعیت ماجرا چیز دیگری است. وندی وقتی متوجه میشود که برادر کوچکترش، مایکل (با بازی پیتر دسوزا-فیگهانی) توسط پیتر ربوده شده تا یکی از «پسران گمشده» او شود، تصمیم میگیرد او را پیدا کند و این جنایتکار وحشی را متوقف کند.
پیتر پن؛ قویترین و ضعیفترین بخش «کابوس نورلند»
بیایید با مهمترین نکته شروع کنیم: در «کابوس نورلند پیتر پن»، پیتر پن دیگر آن پسرک سرزنده و بازیگوشی که میشناسیم نیست، بلکه یک مرد بالغ است. این تغییر غیرمنطقی به نظر میرسد؛ چرا که اگر پیتر همچنان یک کودک باقی میماند، ایدهی تبدیل شدنش به یک قاتل زنجیرهای میتوانست بسیار منحصربهفردتر و ترسناکتر باشد. فیلمهایی مانند “Trick ’r Treat” و “Orphan” به خوبی نشان دادهاند که شخصیتهای شرور کودک در ژانر وحشت، جذابیت خاصی دارند. پس چرا این فیلم از چنین فرصتی استفاده نکرده است؟ علاوه بر این، چهره زخمی و تغییرشکلدادهی پیتر او را تقریباً غیرقابل شناسایی کرده و ارتباطش با شخصیت اصلی داستانهای جیمز متیو بری را بسیار کمرنگ کرده است.
با این حال، به نظر میرسد که مارتین پورتلاک، بازیگر نقش پیتر، از بازی در این نقش کاملاً لذت میبرد. اگرچه این نسخه از پیتر پن فاصله زیادی با داستان اصلی دارد و حتی به نظر میرسد که در هر صحنه با لحن و صدایی متفاوت صحبت میکند؛ اما همچنان کاریزمای قاتل فیلمهای ترسناک را دارد و میتواند بیننده را سرگرم کند. در کنار او، مگان پلاچیتو در نقش وندی یک شخصیت زن قدرتمند و قهرمان را بازی میکند. اجرای او به عنوان خواهری که برای نجات برادرش تلاش میکند، قابل قبول و تأثیرگذار است.
علاوه بر پیتر و وندی، چندین شخصیت کلاسیک دیگر نیز در فیلم حضور دارند؛ اما این شخصیتها به طرز عجیبی ضعیف ظاهر شدهاند.
یکی از این شخصیتها، که از بخشهای اصلی داستان پیتر پن به شمار میرود، به طرز عجیبی در لحظات پایانی فیلم وارد داستان میشود؛ انگار که سازندگان در آخرین لحظه یادشان افتاده که این شخصیت باید در فیلم حضور داشته باشد! این نحوه ورود ناگهانی، به جای اینکه باعث شگفتی شود، بیشتر نشان میدهد که فیلم در روایت خود انسجام لازم را ندارد.
«کابوس نورلند پیتر پن» بیش از حد به کلیشههای آشنای ژانر وحشت متکی است
یکی از اولین صحنههای ترسناک فیلم «کابوس نورلند پیتر پن»، شخصیت پیتر پن را نشان میدهد که گریم دلقک دارد و سعی میکند کودکی را متقاعد کند که دوست اوست؛ در حالی که درون یک شکاف روی زمین پنهان شده است. اگر این توصیف شما را به یاد فیلم Itانداخت، حق دارید؛ این صحنه یک کپی واضح از آن فیلم محسوب میشود، تا حدی که پیتر دقیقاً همان شیوهی پِنیوایز را برای جلب اعتماد کودک به کار میگیرد. برای یک شروع ترسناک، این صحنه بیش از حد تقلیدی و فاقد خلاقیت است.
اینکه «کابوس نورلند پیتر پن» جرئت و جسارت ایدهی اولیه خود را به درستی به کار نگرفته، واقعاً حیف است. در طول سالها، نسخههای متعددی از داستان پیتر پن ساخته شده که میتوانستند الهامبخش یک فیلم ترسناک منحصربهفرد باشند. اما در عوض، آنچه دریافت کردهایم، فیلمی است که در آن میتوان هر شخصیت قاتل فیلمهای اسلشر را جای پیتر پن گذاشت، بدون آنکه تغییری در داستان ایجاد شود. اگر «کابوس نورلند» را بدون صدا و بدون هیچ توضیحی تماشا کنید، غیرممکن است که متوجه شوید این فیلم دربارهی پیتر پن است. حتی سریال “Once Upon a Time” که ارتباطی با ژانر وحشت ندارد، نسخهای شرورانهتر و جذابتر از پیتر پن ارائه داده بود.
البته باید اعتراف کرد که این فیلم نسبت به «وینی پو: خون و عسل» از لحاظ کیفیت تولید پیشرفت زیادی داشته است. جلوههای خون و خشونت در برخی لحظات خوب از کار درآمدهاند و گریم شخصیتها به اندازهی جزیرهی Skull Rock تأثیرگذار است. اما متأسفانه، این موضوع در مورد صحنههای قتل صدق نمیکند. تمام صحنههای قتل، کاملاً کلیشهای و تکراری هستند و هیچ چیز جدیدی ندارند؛ همان نوع قتلهایی که در هر فیلم ترسناک متوسط دیگری هم میتوان پیدا کرد.
مشکلات «کابوس نورلند پیتر پن» به بودجه مربوط نیست
ساخت یک فیلم بلند، صرفنظر از مقیاس آن، یک دستاورد بزرگ محسوب میشود. فارغ از اینکه دربارهی این فیلمها چه نظری داشته باشید، دنیای Poohniverse همچنان در حال رشد است و موفقیت نسبی خود را حفظ کرده است. اما نتیجهی منفی این موفقیت این است که نمیتوان مشکلات «کابوس نورلند پیتر پن» را گردن محدودیتهای بودجهای انداخت.
شاید بزرگترین مشکل فیلم این باشد که بیش از حد خودش را جدی گرفته است! ایدههای عجیب و مضحک اگر درست اجرا شوند، میتوانند جذاب باشند؛ اما فقط در صورتی که داستان از همان ابتدا پذیرای این ایدههای دیوانهوار و نامتعارف باشد. «کابوس نورلند» سعی کرده لحظات عجیب و غریبی ارائه دهد، اما لحن بیش از حد جدی فیلم اجازه نمیدهد که این صحنهها به درستی جا بیفتند.
حتی فیلم «وینی پو: خون و عسل» یک عنصر فراطبیعی در خود داشت که باعث شد داستان تا حدی جذابتر شود. اما «کابوس نورلند پیتر پن» تصمیم گرفته که کاملاً واقعگرایانه باقی بماند، که این موضوع در دنیایی مانند نورلند بسیار عجیب و غیرمنطقی به نظر میرسد. به جای اینکه فیلم به بررسی نسخهای پیچیده و ترسناک از یک سرزمین جادویی بپردازد، همه چیز را در دنیای واقعی نگه میدارد؛ دنیایی که کودکان در داستانهای کلاسیک پیتر پن همیشه سعی در فرار از آن دارند.
منبع: Collider
سام صابری و فیفا در دل کویر – قسمت سوم
نظرات