پس از پخش سهقسمتی سریال آرکین و به اتمام رسیدن پارت اولیهی عرضهی سیزن دوم این سری انیمیشنی محبوب و پر طرفدار، حالا نوبت به نقد، بررسی، تحلیل و معرفی قسمت دوم از فصل دوم سریال Arcane رسیده است؛ در ادامه با مجله بازار همراه باشید.
ما در نقد و بررسی اپیزود اولِ فصل دومِ Arcane، به مقادیر و جزئیات بسیاری پرداختیم و خلاصه داستان فصل اول این مجموعه را هم بازگو کردیم؛ در قسمت دوم چه اتفاقهایی افتاد؟ آیا اپیزود دوم فصل دوم، نوید یک سریال بینظیر را میدهد یا بایستی بیشتر صبر کرده و منتظر ارائههای محتوایی دو کارگردان Pascal Charrue و Arnaud Delord باشیم؟ چیزی که بیشتر از هر مورد دیگری اهمیتی دارد این است که ما با این اثر انیمیشنی جذاب، یک اقتباس با کیفیت را مشاهده میکنیم که از زمزمههای بازی League of Legends گرفته شده است، اقتباسی که ما را به دنیای جذاب لیگ آو لجندز میبرد و داستان کرکترهایش را تعریف مینماید. من فکر میکنم داستان این انیمیشن سریالی، به نوارههای تاریکی خاصی میپردازد که هرکدام از این نوارها، یک خط داستانی پر پتانسیل را پر میکنند.
به همین خاطر این اعتقاد را دارم که جهان بازی League of Legends همچون دنیاهای World of Warcraft بهشدت محتواخیز طراحی شده و داستانهای بسیاری برای تعریف کردن دارد؛ روایتهایی که هرکدام از آنها پتانسیل تبدیل شدن به یک «سریال یا اثر سینمایی جداگانه» را دارند یا حتی میتوانند به یک مجموعهی «لایواکشن» تبدیل شوند. قدرت و بستر انیمیشن، آنجایی بیش از هرچیز دیگری مشخص و نمایان میشود که این قدرت و بستر، در سینما از بین رفته و حس نمیشود؛ دقیقا در این موقعیت بسیار ویژه است که سازندگان و تهیهکنندگان صنعت سینما و بازیهای ویدیویی، بهجای اینکه به سمت ساخت یک سری لایواکشن بروند، یک سریال انیمیشنی را خلق میکنند که نتیجهی این عمل، آثاری مثل Arcane: League of Legends میشود. بگذارید قبل از اینکه به سراغ بررسی قسمت دوم برویم، این پیشنهاد را به شما دهم که «نقد و بررسی قسمت اول از فصل دوم آرکین» را مطالعه کنید و بعد از آن بهسراغ این مطلب آمده و ذرهذرهاش نمایید.
هشدار اسپویل: این مطلب داستان کلی قسمت دومِ فصل دومِ سریال آرکین را لو میدهد.
در سکانس اولیهی سریال، ما بالاخره میتوانیم شخصیت «جینکس» را مشاهده کنیم، کرکتری که بعد از کشتن سیلکو در یک گرداب سیاه ذهنی افتاده است و به اشتباهات و افراد از دست دادهاش فکر مینماید؛ این سکانس یکی از زیباترین تراژدیهای طراحی شده در کل سری Arcane محسوب میشود و محتوای بهشدت عاطفی را به ما میرساند؛ محتوایی که قرار است از ما این سوال را بکند، آیا «جینکس و سیلکو» با تمام بدیهایشان هنوز هم احساسات دارند؟ آیا واقعا جینکس و سیلکو با تمام کارهای بدشان، هنوز هم خوبیهایشان را داشتهاند یا حتی سریال سعی میکند این پرسش را مطرح کند که نکند، سیلکو در سمت درستی از «مبارزهگری و انقلابگرایی» ایستاده بوده است؟ و این شخصیت «وندر» بود که تمایلات اشتباهی را اجرا میکرد؟ این پرسشها در همان سکانس اولیه مطرح میشوند و سعی میکنند که ذهن ما را به چالش بکشند.
در همین جملات اولیه بایستی بگویم که اشتباه نکنید، هم سیلکو و هم وندر، هردویشان اهداف خوبی را داشتند اما این وندر بود که به کارهای کثیف دست نزد و برای رسیدن به قدرت «هرکاری» را نپذیرفت، در نتیجه نمیتوان به آن خورده گرفت اما میتوان این موضوع را در نظر داشت که هرکس، حتی اگر وندر هم باشد در گذشتهاش یکسری «تار سیاه» دارد که بتوان با استفاده از آنها، آن شخص مورد نظر را مواخذه کرد. دیالوگنویسی سریال در قسمت اول آنطور که باید و شاید نبود اما در قسمت دوم، کمی پر زرقوبرقتر شدند و سنگینیهای خاصی را به دوش کشیدند، در دیالوگهای احساسی بین جینکس و سیلکو و در ادامهی سریال نیز میتوانیم این «سنگیننویسی» را حس کرده و کسب نماییم.
حالا که مرگ «سیلکو» در تمام شهر زائون پیچیده است، یاران وفادار او و افرادی مثل جینکس دچار گیجی شدهاند و نمیدانند که میبایست دقیقا چه عمل باقی ماندهای را به سرانجام برسانند که در اواخر اپیزود دوم، جینکس تصمیم نهایی را میگیرد و نقشهاش را میکشد. در یکی از پردههای سریال میتوانیم بهخوبی «صندلی مرگ قدرت» را مشاهده کنیم و جسد سیلکو را بر روی آن ببینیم، این پرده استعارهای تصویری از صندلیهای قدرتی است که در نهایت جان صاحبشان را میگیرند و از ادامهی زندگی، ساقطشان میکنند.
چه کسی جای سیلکو نشسته است و شهر زائون را رهبری میکند؟
شخصیت Sevika که بهعنوان یار و همراه همیشه وفادار سیلکو شناخته میشده است، بهطور موقت جریانات گروهی و مافیایی زائون را مدیریت و رهبری مینماید، این شخصیت که جان برکف سیلکو بوده و حتی یک دست خود را هم در این راه از دست داده است، از تجربهی بالایی برخوردار میباشد و بهدلیل وفاداری والایش، هیچگونه نمیتواند زیر ذهن، قید و شرطهایش زده و افتخارات سیلکو را به سرانجام نرساند؛ در این موقعیت ما شاهد یک رابطهی احساسی خاص میان Sevika و سیلکو هستیم و این احتمال را میدهیم که میان این دو کرکتر، یک رابطهی عاشقانهی بسیار خفیف نیز وجود داشته که به مرحلهی نهایی نرسیده است. در همین میانههای داستانی که به مرگ سیلکو اشاره میکند، ما میتوانیم دندونتیزیهای گروه مدیریتی زائون را مشاهده کنیم که در نبود سیلکو، چگونه به دنبال تخت پادشاهی میروند و برای رسیدن به آن، دست به هرکاری میزنند.
سریال بهخوبی تکتک شخصیتها را با ترنزیشنهای بهشدت جذاب به ما نشان میدهد، شخصیتهایی که با دسیسه کردن، دیگر کرکترهای دور میز را از بین برده و به یک شورای بسیار کوچک رسیدهاند. شخصیت موش کثیف دقیقا با ظاهرش ارتباط برقرار مینماید و سعی میکند که «جینکس» را تحویل شهر بالایی دهد و بعد از آن Sevika را از بین ببرد و بر تخت پادشاهی خود بنشیند اما Sevika موافق چنین کاری نیست و با این پیشنهاد مخالفت میکند چرا که اعتقاد دارد، نباید هیچیک از مردم زائون را به پلیسهای شهر پیلتوور تحویل داد، چه برسد به جینکس که یادگاری سیلکو محسوب میشود؛ از آنجایی هم که Sevika یک دست کمتر از بقیه دارد، موش این پیشنهاد را به او میدهد که برایش یک دست تازه و رباتیکطور میسازد اما در عوضش میبایست جینکس را تحویل دهد، با این حال باز هم Sevika این مورد را رد میکند.
پلیسها و گروههای مافیایی هر دو شهر بالایی و پایینی، بهشدت به دنبال جینکس میگردند، چرا که در صورت تحویل جینکس جایزه و رابطهی خوبی گیرشان میآید؛ جینکس هم که از آنجایی که مدتهای برای چنین روزی آماده بوده است، بهبهترین شکل ممکن میتواند زندگی خود را بچرخاند و هر از چندگاهی نیز تن به کشتوکشتار دهد؛ در سکانسهای مختلفی شاهد مبارزه جینکس و افراد مافیایی هستیم که در یکی از این پردهها، با شخصیتی کودکسال روبرو میشویم که احتمالا در آینده بهعنوان شاگرد جینکس تعلیم ببیند و در کنارش باقی بماند مگر اینکه دچار برهم ریختگی شده و از وفاداریاش دست بکشد. در تمام دیوارههای شهر زائون میتوانیم پوسترهای تحت تعقیب جینکس را ببینیم و از اهمیت گرفتاری آن بیشتر بشنویم؛ جینکس حالا با یک پسربچه آشنا شده که ممکن است یادآور روزهای تلخ و شیرین گذشتهاش باشد.
در طول سریال، بهجز خط داستانی پر سوال جینکس، با روایت جیس و ویکتور نیز روبرو میشویم؛ قصهای که در فصل گذشته پروندهی بسیار مهمی را از «هکسکور» باز کرد و به «هکستک» رسید. ویکتور در قسمت دوم از فصل دوم آرکین زنده میشود و با بدنی تازه به سمت جیس حرکت مینماید، جیس که از زنده شدن ویکتور بسیار خوشحال میشود به او «درخواست دوبارهکاری» و خبر استعفایش را از «شورای سیاستمداران» میدهد؛ شورایی که رابطهی میان جیس و ویکتور را برهم زده بودند؛ حالا ویکتور از دیدن دوبارهی جیس آنطور که باید و شاید ابراز خوشحالی نمیکند چرا که فکر میکند جیس به او پشت کرده و به سمتوسویی دیگر رفته است و حس و حال جیس را واقعی نمیداند (البته این موضوع میتواند به قدرت و توانایی جدید ویکتور نیز ربط داشته باشد.) از طرفی دیگر، ویکتور قدرت خاصی را هم حس میکند که در درونش پدیدار شده و در همین لحظه نیز برای همیشه از جیس خداحافظی میکند.
آیا خط داستانی جدید ویکتور نوید یک «شخصیت مسیحوار» را میدهد یا اشاراتی به یک منجی منفی میکند؟ ویکتور به سمت آوارگان شهر زائون میرود و با رونمایی از خودش و پویایی دوباره شخصیت «هاک» قدرت خودش را ثابت مینماید؛ اینکه ویکتور دقیقا چه چیزی است و چگونه میخواهد اهداف خودش را به سرانجام برساند، سوالی است که در این قسمت به آن پرداخته نمیشود اما چیزی که مشخص است این است که ویکتور نیز برای خودش، یک لشگر دستوپا خواهد کرد که ممکن است این لشگر را جادوگران آیندهی جهان آرکین تشکیل داده باشند.
در اینکه کیفیت فصل دوم و پارت اول سریال آرکین در سطح بسیار خوبی قرار دارد شکی نیست اما در قسمت دوم از فصل دوم این سریال، شاهد کمی افت ریتم هستیم که این ریتم روایتی، بیش از حد و اندازه سوالات زیادی مطرح مینماید و این پرسش را طرح میکند که آیا Arcane: League of Legends میتواند در دو فصل به تمام ابعاد این سوالات برسد و پاسخهایشان را بهتصویر بکشاند؟ ما منتظر میمانیم و تا قسمتهای بعدی این سریال صبر میکنیم. امیدوار هستم دوباره شاهد «احساسات تکراری جینکس» در برابر خواهرش نباشیم چرا که با یک «کلیشهی چندگانه» روبرو میشویم مگر اینکه پر قدرت در طول طراحی این چنین سکانسها به ما رسانده شود که برای مثال، جینکس به این دلیل هنوز وایولت را از بین نبرده است، با اینکه این تصمیم را دارد اما در قسمت دوم و در رویارویی وای و جینکس متوجه نشدم که آیا جینکس صددرصد از حضور وای در مقابلش اطمینان حاصل کرده است یا خیر؟
در هر صورت امیدوارم که در قسمت بعدی، پاسخهای بهتر و بیشتری را کسب کنم و آنها را با شما به اشتراک بگذارم. نظرتان در رابطه با قسمت دوم از فصل دوم سریال آرکین چیست؟ تحلیلهایتان را با ما و دیگر کاربران مجله بازار به اشتراک بگذارید.
اون بچه پسر نیست دختره. اسمشم isha عه
اسمش رو که در طول مطلب بهدرستی آوردم اما در یک جایی از مطلب که به پسر بودن شخصیت اشاره کردم طبیعیه بهنظرم:)) تشخیص دختر و پسر بودن آدما دیگه توی این دوران آخرالزمانی، حتی تو انیمیشنهاهم سخت شده:))