رینیس تارگرین؛ شخصیت سریال خاندان اژدها که برای ملکه بودن نیازی به تاج ندارد
سریال خاندان اژدها شخصیتهای متعدد و جذابی دارد که هر کدام از آنها به نوع خاص خود مخاطبین را تحت تاثیر قرار میدهند. اما در میان همه این شخصیتها احتمالا رینیس تارگرین از احترام بیشتری در مقابل چشم مخاطبین برخوردار است؛ شخصیتی که برای ملکه بودن نیازی به تاج ندارد.
سریال خاندان اژدها در حالتی شروع میشود که پادشاه جیهریس اول برای انتخاب کردن جانشین تخت آهنین یک جلسه در هارنهال تشکیل میدهد. تنها نامزدهایی که شرایط کسب این افتخار را داشتند ویریس تارگرین و دخترعمه وی یعنی رینیس تارگرین بودند. با وجود اینکه رینیس بیشتر استحقاق و شرایط لازم را داشت، اما نهایتا رایها ویسریس را به عنوان پادشاهها بعدی انتخاب کردند. این دومین دفعهای بود که بانو رینیس شانس به دست آوردن تخت پادشاهی را داشت و صرفا به خاطر اینکه یک زن بود به این مهم دست پیدا نکرد. راستی پیش از پرداختن به هر موضوعی باید بدانید که ادامه مطلب وقایع فصل دوم سریال House of Dragon را لو میدهد.
اما در فصل دوم سریال خاندان اژدها سرنوشت تلختری منتظر شخصیت مورد بحث بود. رینیس در حین مبارزه با نیروهای رنیرا تارگرین، دختر ویسریس، جان خود را از دست داد تا این دفعه رنیرا تخت آهنین را به ارث ببرد. رینیس و اژدهایش یعنی Meleys پس از آغاز درگیریها تلاش خود را به کار گرفتند تا از Rook’s Rest دفاع کنند. اما در ادامه یک سری درگیریهای حماسی و فوقالعاده هیجانانگیز شاهزاده رینیس و اژدهایش از آسمان سقوط کردند و جان خود را از دست دادند.
با مرگ رینیس تارگرین سریال خاندان اژدها یکی از بهترین شخصیتهای را در حالتی دراماتیک از دست داد. این شخصیت که ایو بست وظیفه بازیگری در قالب آن را برعهده داشت، با وجود اینکه جانش را از دست داد اما میراثی بزرگ از افتخار و شرافت از خود به جای گذاشت. او برخلاف سایر شخصیتها که همگی تشنه قدرت هستند و برای کسب آن دست به هر کثافتی میزنند، راه شرافت را انتخاب کرد تا قاطی کارهای کثیف و پست نشود.
رینیس تارگرین دو دفعه شانس تبدیل شدن به وارث تخت آهنین را داشت؛ یک بار پس از مرگ پدرش ایمون و یک بار هم پس از مرگ عمویش بیلون. اما خب هر دو دفعه بخت به او پشت کرد تا او نتواند مقام ملکه که به معنی واقعی کلمه لیاقتش را دارد به دست آورد. اما انتخاب نشدن به عنوان ملکه او را برای کسب قدرت حریص نکرد و رینیس با وجود تمامی این مسائل به تخت آهنین وفادار ماند و تمام وظایفش را تمام و کمال به انجام رساند. در حالی که شوهر او یعنی کورلیس ولاریون هیچ وقت این ناعدالتی را فراموش نکرد، اما خود رینیس سرنوشت را قبول کرد و تصمیم گرفت به جای اعتراض کردن به خدمت خود ادامه دهد. در قسمت هفتم فصل اول سریال خاندان اژدها رینیس خطاب به شوهرش گفت:«من فکر پوشیدن تاج را یک نسل پیش فراموش کردم.» این در حالی بود که کورلیس تلاش میکرد تا مقام واقعی وی به عنوان ملکه را به وی بدهد. اما خب قلب شخصیت مورد بحث از جاهطلبیهایش بزرگتر بود.
رینیس و کورلیس با وجود حاشیههایی که برای ایشان به وجود آمد احتمالا معمولیترین و قابل احترامترین زوج داستان به شمار میروند. رینیس هنگامی که کورلیس برای جنگیدن سفر میکرد به امور سرزمین Driftmark میپرداخت و هنگامی که او باز میگشت، بدون ذرهای وسوسه برای قدرت به ترمیم زخمهای همسرش میپرداخت. حتی زمانی که رینیس دو فرزندش را از دست داد اجازه نداد که غم و اندوه بر قضاوت وی تاثیر بگذارد و تمام تلاشش را به کار گرفت تا عدالت را در قلمرو تحت کنترلش اعمال کند.
در یکی از غمگینترین و مهمترین صحنههای شخصیت مذکور، رینیس مجبور شد مراسم تدفین برادر ناتنی خود یعنی ویموند را تماشا کند؛ شخصیتی که به خاطر جاهطلبی بیش از حد جانش را از دست داد. در همین حین گرند مستر خطاب به او گفت که بهتر است به مراسم تدفین و چهره مرگ زیاد نگاه نکند؛ چرا که ممکن است برای او بدشانسی بیاورد. در همین حال رینیس یکی از غمگینترین و تاثیرگذارترین جملههای سریال خاندان اژدها را خطاب به گرند مستر گفت:«این غریبه (مرگ) بیشتر از آنچه که بتوانم بشمارم مرا ملاقات کرده است. من به شما اطمینان میدهم، او به اینکه چشمهای من باز یا بسته باشد اهمیتی نخواهد داد.»
در نهایت این معصومیت و شرافت رینیس تارگرین بود که باعث شد او جان خود را از دست بدهد. جرج آر. آر. مارتین با تداعی مرگ این شخصیت یک نکته را به ما ثابت کرد: در دنیای گیم آف ترونز شرافت و ادامه به حیات معانی متضادی دارند و در یک عبارت نمیگنجند. نظر شما در این باره چیست؟ دیدگاههای خود را با تیم کافهبازار و سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
منبع: TheRinger
بهترین بازیهای ورزشی با محمدرضا احمدی | میزگیم فوتبالی
ب قول بانو سرسی
در بازی تاج و تخت یا میبری
یا میمیری
چیزی بین این دوتا وجود نداره
بعدم من هرگز این بشر رو نفهمیدم.میدونست ک بچه های رینریا نوه هاش نیستن و اگ درست یادم باشه فهمیده بود رینریا پسرشو کشته؟ این رو درست بخاطر ندارم!(رینریا برعکس فیلم تو کتاب شوهر اولیشو میکشه) و پدر رینریا هم با اینکه کاملا نایالق بود تونست تاج و تخت رو بگیره و نذاره ب این برسه.پس اصن چرا رفت طرف رینریا؟ درک نمیکنم . هیچ دلیلی نداره جدا..فقط دید ی جنگی پیش اومده بعد گفت اوکی من میرم طرف اونوریا…
من فکر میکنم چون بخت با خودش یار نبود و ملکه نشد . دوست داشت به رنیرا کمک کنه و با سلطه مرد سالارانه سرزمین مقابله کنه . بعدشم اینکه خب هیچ وقت هیچ کسی به صورت قطعی نمی دونست که بچه های رنیرا واسه شوهرش نیستن . حتی توی کتابم اگه اشتباه نکنم میگه شایعه ای که هیچ وقت ثابت نشد. بعدشم خب نوه های دختریش با بچه های رنیرا ازدواج کردن و تنها راه برای ادامه نسل و قدرت رنیس حمایت از بچه های رنیرا و رنیرا بود
کل سریال رو قهوه ای کردید رفت،
شما که به خاطر ندارید چرا اظهار نظر غیر… می کنید.
صحنه مرگش با چشمان باز در حال سقوط ،خیلی غم انگیز بود ولی باشکوه، دلیرانه یک تنه جنگید و موفق شد شاه رقیب رو نابود کنه پیش از مرگ ،،،،