دومین قسمت از فصل دوم سریال وحشی را سرآغاز این داستان بدانید، چون از این قسمت به بعد، ماجراهای بسیار جذابی از زندگی داوود اشرف روایت خواهند شد.
قسمت دوم سریال وحشی در فصل دوم، یکی از بهترین اپیزودهای این مجموعهی جذاب است، شاید این حرفِ من برای کسانی که وقت نکردهاند این قسمت را تماشا کنند، کمی غیرقابل باور باشد اما من میخواهم، دوستانی که این اپیزود را مشاهده کردهاند را شاهد خودم بگیرم تا افرادی که هنوز موفق به تماشای این قسمت نشدند، حرفم را بپذیرند. مخلص کلام را در یک جمله بهعرضتان برسانم چون میخواهم بدون مقدمه به سراغ نقد قسمت دوم سریال وحشی در مجله بازار بروم، ساختهی هومن سیدی در این اپیزود، بهما نشان میدهد که در ادامه قرار است، سورپرایزهای بسیاری برایمان داشته باشد.
شروعی مبهم با آغاز یک جنگ
بعد از اینکه داوود با کمک نیک از زندان آزاد میشود، افرادی او را به خانهای میبرند تا داوود، بابت بدهی مالیاش به آنها برایشان کارهایی انجام دهد. زمانی که داوود وارد خانه میشود، کَسی در آنجا نیست اما بعد از گذشت مدتی، یک دختر غریبه و دوستش (سلیم) نیز، به آن خانه میآیند تا بابت بدهکاری خودشان به خسرو، برای او کاری که هنوز مشخص نیست، چه است را انجام دهند. پس از اینکه مهمانهای خانه در آن مکان مستقر میشوند، فردای آن روز افراد خسرو به خانه میآیند، تا کاری که آنها باید انجام دهند را به اطلاعشان برسانند.
از این لحظه به بعد ما شاهد حاکم شدن هیجان در داستان خواهیم بود چون داوود و آن دو نفر دیگر، کاری را شروع کردند که از آیندهی آن هیچ خبری ندارند. ماموریتی که به داوود و دیگر افراد این قصه داده شده، رساندن پیغامی به فردی بهنام فروهر (نوید پورفرج) است. داوود و سیلم، بهعنوان طعمه وارد مکان فروهر میشوند تا پیغام خسرو را به او برسانند، زمانی که دوطرف درحال گفت و گو با یکدیگر هستند، از یک جایی به بعد، پای پلیس به آنجا باز میشود. داوود و سیلم خیلی هوشمندانه از آن مکان فرار کردند اما فروهر به دام مامورین میفتد.
نظر شما دربارهی داستان چیست؟
من خودم دربارهی داستان این قسمت صحبت میکنم، سپس در بند پایانی نظر شما را جویا میشوم. در قسمت دوم سریال وحشی، از آغاز ما شاهد این حس هستیم که داوود با کلی ترس در آن خانه پرسه میزند، زمانی که دختر غریبه وارد قصه میشود، شعلهی این ترس بیشتر داوود را فرا میگیرد، چون او هیچ اطلاعی از کاری که میخواهد بکند ندارد. با ورود سیلم به خانه، شما حس آرامش و از همه مهمتر آزادی را برای چند لحظه در چهرهی داوود خواهید دید، با گذشتن مدتی از دیدار دوباره، حس ترس از کاری که هنوز مشخص نیست، دوباره در خانه حاکم میشود.
بیشتر از این به شرح دادن داستان نمیپردازم چون با همین بخش نیز، آنچه که میبایست را توضیح خواهم داد. داستانی که من برایتان تعریف کردم، بخش ابتدایی سریال در قسمت دوم است. در این پارت ما شاهد این خواهیم بود که مسافران کشتی (بازیگران سریال) درحال سوار شدن برروی آن هستند تا حرکت خود را آغاز کنند. درواقع بیست دقیقه آغازین قسمت دوم، مقدمهی سفر سریع ما در سریال محسوب میشود، چون از این پس، ما خواهیم دید که همهچیز با سرعت پیش میرود، درست مثل اتفاقات پایانی قسمت دوم. نمیدانم شما با من در رابطه با ریتم و داستان سریال وحشی همنظرید یا خیر اما تعریف من از این اپیزود، چنین است.
از کدام بازیگر شروع کنم؟
برای صحبت در رابطه با بازیگران، من تنها داوود و فروهر را انتخاب کردم، چون اگر بخواهم راجعبه دیگران نیز، صحبت کنم؛ به چندین صفحه محتاج خواهیم شد. برای خودم جالب است، چطور یک مرد چهل و خوردهای ساله، انقدر راحت میتواند حس ترس را نمایش دهد. اگر شما به چشمان، حالت دستها و بخشهای دیگر بدن جواد عزتی دقت کرده باشید، بهخوبی میتوانید ترس را در آن مشاهده کنید. جواد عزتی در این قسمت، رول یک مرد ترسو را بازی میکند که در کسری از ثانیه شجاع میشود، من این مرد را بهراحتی باورش کردم، چون هیچ ایرادی در او نیست که نقش بسیار عالیاش را خراب کند.
پیش از اینکه راجعبه نوید پورفرج صحبت کنیم، یاد این جمله از مهران مدیری در برنامهی دورهمی افتادم: مهمان داریم چه مهمانی، بهنظرم درستترین تعریفی که میتوان در رابطه با ورود نوید پورفرج به سریال وحشی داشت، دقیقاً همین جمله است. جناب پورفرج با گریم متفاوتی وارد سریال میشود تا نقش فروهر را بازی کند، او با ورودش به سریال همهکاری میکند. زمانی که داشتم، سکانسهای فروهر با داوود را تماشا میکردم، نگاهم از صفحه برداشته نشد، چون دو تا از بهترین بازیگران ایران در یک قاب قرار گرفته بودند تا با دنده دادنهای هومن سیدی از پشت گوشی، یک جنگ تمام عیار را آغاز کنند.
دوشنبههایی که دیر به دیر میرسند
همانطور که در ابتدای مقاله اشاره کردم، این قسمت یکی از بهترین اپیزودهای سریال وحشی تا به اینجای کار است. در این قسمت ما داستان بسیار سریع و روانی را خواهیم دید، شاید در ابتدا کمی کندی چاشنی کار شده باشد اما درکل، ریتم سریال بسیار سریع است. در رابطه با بازیگری نیز، باید بگویم: علاوهبر شخصیتهای اصلی سریال، بازیگران مکمل در این قسمت نیز، نقش خودشان را بسیار عالی بازی میکنند، برای نمونه سلیم، او در کنار داوود حسابی از خودش مایع میگذارد تا رفاقتش را ثابت کند البته که من شک دارم او با داوود باشد ولی با این حال فعلاً کارش را درست انجام داده.
در رابطه با پایانبندی این قسمت نیز صحبت کنیم تا پروندهی نقد قسمت دوم فصل دوم سریال وحشی بسته شود. سریال وحشی در این قسمت، با کلی ابهام بهپایان میرسد، زمانی که در سکانس پایانی، داوود روی یک صندلی میخوابد، در ذهن مخاطب بهطور ناخودآگاه این فرضیه شکل میگیرد که او پیشِ خسرو برمیگردد تا به زندگی خودش سر و سامان دهد. باتوجه به این پایان، مسیر بسیار هیجانانگیزی را پیشروی سریال وحشی خواهیم دید، امیدوارم این فصل نیز همانند سیزن قبلی مخاطبهایش را با داستانش شگفزده کند.
رازهای یوتوب فارسی؛ میزگیم با سکشات – قسمت اول
نظرات