بازسازی Silent Hill 2 شاید یکی از سختترین اتفاقاتی است که یک استودیو بازیسازی میتوانست آن را قبول کند و پیاده سازیاش نماید؛ شاید باورتان نشود اما استودیو بلوبر (Bloober Team) توانسته بهطرز حیرتانگیزی نسخهی ۲۰۰۱ این فرنچایز را زنده کند.
بازیهای ترسناک از عوامل و عناصر مختلفی استفاده میکنند تا بتوانند کاربرانشان را هیجانزده نمایند، هیجاناتی که منجر به تجربههایی منحصربهفرد و بهیاد ماندنی میشوند. سری بازیهای سایلنت هیل با ارائهی تجربهای متفاوت توانسته بودند که بهخوبی در یاد و خاطرات بازیکنان قدیمی صنعت بازیهای ویدیویی بمانند و اتش طرفداران را به ارمغان بیاورند؛ همین موضوع باعث شد که استودیو Bloober Team وظیفهی ریمیک بهترین نسخهی این مجموعه، یعنی Silent Hill 2 را بپذیرد و حاصل این اتفاق چیزی باشد که امروز قرار است در رابطه با آن صحبت کنیم و به نقد و بررسی بازی Silent Hill 2 Remake بپردازیم.
برخلاف یکسری از شرکتهای بازیسازی که داوطلبانه به ریمیک، ریمستر یا ریبوت بازیهای ترسناک و کلاسیک در چند سال اخیر پرداختهاند، کسب مسئولیت برای ریمیک بازی سایلنت هیل ۲ بهمعنای واقعی کلمه دلهرهآور و پر ریسک بهنظر میرسید؛ چرا؟ چون بسیاری از دنبال کنندگان ژانر وحشت این اثر را بهعنوان مقدسترین بازی ترسوبقاء تاریخ میشناسند که بواسطهی فضای رویایی و استعارههای هیولامحورش، اتمسفر سنگین و مههای غلیظش، حسابی در دل طرفداران خود جای دارد و حتی پرستش هنری نیز میشود. با اینحال شرکت بلوبر تیم وظیفهی بازسازی این محصول عجیبوغریب را پذیرفت و با توجه به الهاماتی که از بازیهایی همچون Layers of Fear و The Medium گرفته است، نه تنها باعث پیشرفت Silent Hill 2 Remake شده، بلکه باعث تکامل این سری نیز شده است که این اتفاق، در بطن خود جای تقدیر و تشکر دارد. شاید اینگونه بگویم بهتر باشد که ترکیب Bloober Team و کونامی (Konami) برای خلق چنین اثری یکی از بهترین اتفاقات گیمینگ سال ۲۰۲۴ میلادی باشد.
مقدمهای بر داستان – روایت جذاب، گیج کننده و تأملبرانگیز سایلنت هیل ۲
سایلنت هیل ۲ داستان شخصیتی بهنام James Sunderland را روایت میکند؛ مردی که به دنبال همسرش مری میگردد و به همین واسطه به شهر خوفانگیز و دلگیر سایلنت هیل میرسد. ما در طول مقدمهی بازی متوجه میشویم که مری نامهای برای جیمز نوشته که در این نامه بهصورت ملتمسانه از او خواسته که او را پیدا کرده تا دوباره یکدیگر را ملاقات کنند، «ممکن است این تیکه از پاراگراف دارای اسپویل باشد، به پاراگراف بعدی مراجعه کنید» این در حالی است که شما در ادامهی راویوار داستان متوجه میشوید که مری سهسال پیش فوت کرده است؛ در این میان هم جیمز که مبتلا به بیماری فراموشی هم میباشد توسط ارواح شرور سایلنت هیل محاصره شده و چارهای جزء مقابله با آنها ندارد. این اتفاقات در حالی رقم میخورند که شما هنوز با چالشات مختلف داستانمحور بازی روبرو نشدهاید و بسیاری از سوالوجوابها را نمیدانید؛ به همین خاطر کلیات داستان بازی Silent Hill 2 Remake را برایتان تعریف کردم.
حال و هوای بازی بهطور عمد اتمسفری گیج کننده و نا آرام را مقابلتان میگذارد که با استفاده از آن، نقطهی کنجکاویتان را فعال کند. این موضوع دقیقا همان چیزی است که در نسخهی کلاسیک Silent Hill 2 آن را مشاهده میکنیم و احساسات زیادی را رد و بدل مینماییم؛ اگر از طرفداران قدیمی سایلنت هیل ۲ باشید این احساسات را قبلا تجربه کرده و با نقطه عطفی بهبود یافتهتر مواجه خواهید شد، نقطهای که شما را به ۲۰ سال پیش میبرد و یاد و خاطراتتان را بهخوبی و به بهترین شکل ممکن زنده میکند. طراحی شهر و ساکنان سایلنت هیل ۲ به زیبایی تمام انجام شده، طوری که فکر میکنید در یک خواب نیمهوار بیدار شدهاید و کموبیش چیزی را به یاد میاورید، این دیدگاه تمام آن چیزی است که میبایست بدانید؛ یک رویای عجیبوغریب که میان واقعیت و خیال بودنش پردهای باریک وجود دارد که یکسویش تاریکی است و سوی دیگرش نیز به روشنایی میرسد.
این را هم اضافه کنم که حرکت کردن و گشتوگذار در شهر سایلنت هیل اغلب تمام قوانینی که یک شهر باید داشته باشد را نادیده میگیرد، مثل فنسهای عظیمی که با پارچههای کثیف پوشیده شدهاند و بهطور ناگهانی باعث مسدود شدن بعضی از خیابانهای اصلی و فرعی بازی میشوند؛ این موضوع مثالی بود که بتوانید بیشتر منظور «خواب و بیداری پاراگراف قبلی» را متوجه شوید. حالا که حصارها را نام بردم بگذارید آنها را معرفی کنم. چرا حصارها در Silent Hill 2 این چنین میکنند؟ من به این شکل متوجه شدم که حصارها ساخته شدهاند تا شهر را از دنیای بیرون قرنطینه کنند اما مه غلیظ Silent Hill به قدری همه جا را فرا گرفته که احساس میکنید هیچ جای دیگری بیرون از این دنیا وجود ندارد و این یکی هنرهای بهخصوص Konami و Bloober Team محسوب میشود.
طراحی محیطهای بازی Silent Hill 2 یکی از سنگینترین تجربههای تمام دوران خواهد بود
درواقع این طراحی بهخوبی در بازی جای گرفته است و بهطور خودمانی، در محیط آن نشسته است؛ انگار که سایلنت هیل یک مکان موجود در نقشهی X نیست بلکه مکانی است که در ذهن انسان شکل گرفته و بهطرز ماهرانه و جذابی آرامآرام خود را تزریق کرده، باز میکند و به ابهامزدایی میپردازد. همانطور که اشاره کردم، شهر اصول هندسه را نادیده میگیرد و در عوض، بیمارستانهای کهنه، آپارتمانهای تو در تو و زندانهای قدیمی را ارائه میدهد که بعد از ورود به آن، فضایی بهشدت وسیع، تاریک و غیرواقعی را بهنمایش میگذارد. با تمام این تفاسیر است که بازی سایلنت هیل ۲ میتواند یک «احساس تنهایی خارقالعاده» را نصیبمان کند؛ احساسی که به ما میرساند جیمز جایی در شهر ندارد و همانند یک فرد عاقل صرفا میبایست به راه ورودی و خروجی آن برسد اما دست سرنوشت طوری عمل میکند که با هربار رفتوبرگشت جیمز، کار خراب و خرابتر میشود.
دیالوگهای بین جیمز و دیگر مسافران گمشدهی سایلنت هیل نیز منطقی نوشته شده است، چرا که به روحیات جیمز و اتفاقاتی که افتاده است میخورند و با حالاتی غیر واقعی طرف هستند. این شهر ارواحزده تنها میزبان تعداد کمی از افراد است که هرکدام از آنها بهنظر میرسد همانند جیمز بهطور ناخودآگاه فراخوانده شدهاند. این وسط هم مردم شهر در رابطه با چیزهایی صحبت میکنند که بههیچ عنوان برای کسی مثل جیمز تازه وارد و یا ما «بهعنوان پلیر» معنی نمیدهد و قابل درک نمیباشد اما دقیقا زمانیکه جیمز تصمیم میگیرد که حرفهای آنها را بپذیرد، این عملیات تاثیر شگرفی روی درک شما بر بازی میگذارد و به شما احساس بیگانه بودن نیز میدهد؛ بدین شکل که انگار کرکترهای بازی چیزهایی میدانند که از شما پنهان مینمایند و شما هم جزء کسانی هستید که میبایست بهسراغ اطلاعات موجود در شهر سایلنت هیل بروید و همانند دیگر کرکترهای بازی، اطلاعاتتان را افزایش دهید.
این را هم مجددا اضافه کنم که قرار نیست چیزهای خیلی زیادی را درک کنید و این اتفاق بههیچ عنوان بلافاصله بعد از یک حادثه رقم نمیخورد؛ بلکه همهچیز تکهتکه به شما داده میشود. گفتگوهای اولیه هم به همین منوال ادامه دارند و قبل از اینکه تشخیص دهید چیزی را از دست دادهاید یا خیر، بازی شما را درگیر معمای اصلی دیگری میسازد تا بیشتر از قبل گیج شوید تا James Sunderland را به دقیقترین شکل ممکن درک کنید. این دقیقا همان ساختار کلاسیک و بهبودیافتهی نسخهی اورجینال بازی سایلنت هیل ۲ به حساب میآید. تمام این ویژگیهای خیالی-محیطی بازی، زمانی تکمیل میشوند که با موسیقی متن فوقالعاده و کلاسیک آهنگساز قدیمی Silent Hill 2، یعنی آقای آکیرا یامائوکا ترکیب شده باشند و این اثر را به یک محصول جاودانه از لحاط اتمسفریک تبدیل کنند؛ این در حالی است که اغلب اوقات سکانسهای بازی با موسیقی پخش شده در تصویر در تضاد هستند (تضاد مثبت و نه منفی) که امضای کار یامائوکا به حساب میآیند و ساندترکهای بازی را کامل میکنند.
برای تقدیر از پاراگرف قبلی و موسیقی بازی میبایست بگویم که بهمعنای واقعی کلمه برخی از موسیقیهای سایلنت هیل ۲، بسیار احساسی، دلنشین، تحریف شده، گول زننده و متغیر هستند؛ همانند زمانی که دختر یتیمی وارد داستان بازی میشود و ادعا میکند که دوست مری بوده و ادامه خصومت او و اتهاماتش به شکل فوقالعادهای در تضاد با آرامش موسیقی قرار میگیرد (همان تضاد مثبت و نه منفی که به آن اشاره کردم). جالب است این را هم بدانید که در نسخهی بازسازی شده Silent Hill 2 آقای یامائوکا چند نسخه از موسیقیهای اصلی را مجددا تنظیم کرده که درست مثل قبل مسحور کننده واقع میشوند، این مورد زمانی برایم قوت گرفت که به یاد موزیکهای کلاسیک بازی اورجینال افتادم و متوجهی تغییرات و بروزرسانیهای آنها شدم؛ در همین لحظه بود که بهشدت بهوجد آمدم و هرگاه که در طول بازی، موسیقیهای متنوع جای موسیقیهای دیگری میآمدند، بیشتر از قبل جذب سایلنت هیل ۲ ریمیک میشدم.
پروژه سایلنت هیل ۲ ریمیک، مدیون موفقیت موسیقیها و صداگذاریهایش است
اگر از تجربهگران سری بازیهای سایلنت هیل باشید، این موضوع را میدانید که در این مجموعه آثار خبری از استراحت نیست و خطر کماکان در کنارمان احساس میشود، این جریان زمانیکه با موسیقیهای بازی ترکیب میشود یک نتیجهی منحصربهفرد را به ارمغان میاورد؛ دقیقا همانند جیمز که گیمپلی و موسیقی بازی باعث میشوند که بیشتر به درک کرکترهای بازی برسید و خصوصیات تسخیرمحور داستان و شخصیتپردازیها را درک کنید. خصوصیات و احساساتی که به مراتب باعث میشوند شهر سایلنت هیل هربار بیشتر از قبل عجیب و عجیبتر شود و ماهیت تازهای به خود داشته باشد.
شاید بهنظر برسد که زیادی روی جو بازی تمرکز کردیم اما این کار برای درک اینکه چرا Silent Hill 2 Remake به این میزان خوب از آب در آمده، ضروری است. حال و هوای سایلنت هیل ۲ در نسخهی ۲۰۰۱ نه تنها سنگین و تاثیرگذار بود، بلکه منحصربهفرد نیز بود و نسخهی ریمیک، از مدل اورجینال خود بهخوبی بهرهوری، الگوبرداری و استفاده کرده است؛ درواقع باز هم بهعنوان یک تقدیر و تشکر ویژه باید بگویم که استودیو بلوبر تیم بهخوبی از پس این وظیفه برآمده و یک ریمیک دلچسب را در اختیارمان قرار داده است، ریمیکی که شاید در نگاه اول ساده بهنظر برسد اما هرچه که جلوتر میرویم، بهتر و عملگراتر میشود. جدای از بحث موسیقی سایلنت هیل ۲، طراحی صدای (Sound design) بازی نیز خارقالعاده انجام شده و حجم زیادی از دلهره و تنش را در خود جای داده است، این موضوع باعث شده که تنش در بطن گیمپلی و داستان بیشتر حس شود و کیفیت بازی افزایش یابد.
خبر خوب بعدی این است که دوربین Silent Hill 2 علاوهبر دیگر ویژگیهای اضافه شده، بروزرسانی شده است؛ درواقع سازندگان بازسازی زاویه دید ثابت در نسخه اولیه را کنار گذاشته و به جای آن زاویه دید از پشت شانه «سوم شخص» را انتخاب کردهاند، تغییری که اگر استودیو بلوبر تیم مراقب آن نبود میتوانست از حجم ترسناک بودن بازی بکاهد. در عوض این ماجرای ذکر شده، محیطها مملو از صداهای غیر انسانی، ساییدن فلزها و زمزمههای ریزی هستند که باعث میشوند این خیال را کنید که پشت هر گوشهای چیزی نهفته است و آن «نبود» دوربین اولیه را پوشش دهد. همانطور که ساختار سایلنت هیل مجاب میکند که دشمنان بازی بهراحتی در دسترس نباشند، این موضوع برای نسخهی ریمیک هم صادق است و دشمنان بازی، بهراحتی در دسترس نیستند و بهیکباره با ترسهایی دلهرهآور به سراغمان میآیند؛ این امر باعث جلوگیری از یک الگوی ثابت میشود.
برای مثال؛ یکبار صدای قدمهای موجود مهیبی، به دور از دسترسی به چراغ قوهام «که اکثرا ناکارآمد است» را شنیدم، درحالی که معمایی حل میکردم که انتظار داشتم بعد از آن با یک باسفایت مواجه شوم اما در نهایت هرگز با آن موجود مواجه نشدم، اما این تنش به وجود آمده باعث شد که آن «پرده یا اتفاق» برای همیشه در یادم باقی بماند. چنین تجربههای جدیدی در نسخه بازسازی شده رایج هستند و بارها و بارها تکرار میشوند. نکتهی دیگری که شاید بارها به آن بهطور غیر مستقیم اشاره کردم، طراحی فضای شهری بازی است. درواقع هر گوشهای از شهر با عشق بازسازی شده است و یا در بسیاری از موارد وسیعتر شدهاند اما همچنان جوهرهی نسخه اصلی را در خود حفظ کردهاند و به هیچ عنوان باعث تکراری شدن فضای شهر سایلنت هیل نمیشوند.
اگر نسخهی اورجینال را تجربه کرده باشید، نسخهی ریمیک باز هم جذاب است
جالب است این را هم بدانید که اگر در گذشته نسخهی اورجینال بازی را تجربه کردهاید، به مراتب در طول داستان بازی با صحنههای آشنایی مواجه میشوید که شما را به یاد نقاط کلیدی داستان نسخهی اورجینال سایلنت هیل ۲ در همان مکانهای مهم میندازند. حتی پایان بندیهای متعدد Silent Hill 2 دوباره باز میگردند و هر یک از پایانها نیازمندیهای مشابهای را ارائه میدهند؛ خوب شد که در رابطه با پایانبندیها صحبت کردم چرا که این موضوع همانند بزرگتر شدن شهر بازی، وسیعتر شده و جزئیات و پایانهای مختلفتری را در بر گرفته است. درواقع نسخه اصلی سایلنت هیل ۲ حدودا ۸ ساعت برای پلیرها طول میکشید اما نسخهی بازسازی شده این زمان را دو برابر کرده است و چیزی حدود ۱۶ تا ۲۰ ساعت بهطول میانجامد.
بازی Silent Hill 2 Remake از لحاظ طراحی مراحل هم خروجی مثبت و قابل قبولی داشته و همچنان جزئیات زیادی را در خود جای دادهاند؛ مواردی که استعارههای زیادی دارند و پیچشهای مختلف، درگیر کننده و غیر تکراری را پیشرویمان میگذارند. بهتر است اینگونه بگویم که این مکانها منطق را به چالش میکشند اما در عین حال که خیابانها و ساختمانهای شهر به نوعی غیرواقعی به نظر میرسند، هنوز هم وقتی که آنها را روی نقشه میبینیم نمای ظاهری یکشهر معمولی را دارند؛ به همین خاطر «نقشهها» وسط میآیند تا اهمیتشان را ایفا کنند. جیمز میتواند روی نقشههایش یادداشتهایی را بنویسد، مثل کلیدهای حل معما که در نهایت برای راحتی بیشتر در استفاده به آنجا منتقل میشوند. درواقع جیمز با علامتگذاری روی نقشه، به مپسرچینگ و آنلاک قفلهای بازیتان کمک میکند.
در کلیت ماجرا بگویم که بازی از همه نظر بزرگتر شده است؛ حتی بخشهایی نیز وجود دارند که در نسخهی اصلی عموما ۳۰ دقیقه طول میکشیدند، حالا به لطف این گسترش به وجود آمده ممکن است ۲ تا ۳ ساعت طول بکشند اما این گسترش به منزلهی پر کردن بی دلیل ساعتهای بازی نیست و به هیچ عنوان خسته کننده نمیباشند. شاید تنها جایی که بیش از حد و اندازه به طول انجامید، بحث پایانبندی بازی بود که آن را هم به پای «بالا و پایین داشتن» ریتم داستانگویی بازی میگذارم و اشکال خاصی به آن نمیگیرم اما در کل، مابقی بازی سایلنت هیل ۲ – ریمیک به طرز فوقالعادهای تنوع دارد و در مواجهه با دشمنان، حل معماهای جدید و دادن فضای بیشتر برای ماجراجویی پلیرها تلاش زیادی میکند و از پس این کار هم به خوبی بر میآید.
بازی Silent Hill 2 Remake سیستم مبارزه خوبی را به نمایش میگذارد
مبارزههای نسخهی Silent Hill 2 – 2001 تمیز نبودند اما یک ویژگی مهم داشتند؛ آنها نامطمئن بودند. به این دلیل که تیراندازی و حملات نزدیک به هدف تا حدی ناجور و غیر قابل درک بودند و باعث احساس اضطراب در ما میشدند، خوشبختانه در سایلنت هیل ۲ ریمیک هم این ویژگی به خوبی حفظ شده و کیفیتش را نیز افزایش داده است. از آنجایی که نسخهی ریمیک سایلنت هیل ۲، به سختافزار اوایل دههی ۲۰۰۰ محدود نیست، فایتها به گونهای طراحی شدهاند که با روند داستان همخوانی داشته باشند، نه اینکه صرفا به دلیل محدودیت تکنولوژی دشوار باشند. ایمینگ «هدفگیری – Aim» با اسلحه کار سادهای نیست، چون ایم هدف به قدری تکان میخورد که شلیک امکان پذیر باشد و باعث میشود که شما این احساس را کسب کنید که واقعا «جیمز» تیرانداز ماهری نیست و حالاحالاها کار دارد تا حرفهای شود.
این را هم بدانید که تمام دشمنان بازی «به یکباره» نیستند و قبل از حملهور شدنشان، میتوانید به سراغ پناهگاهایشان بروید و به جای اینکه شما سورپرایز شوید، آنها را سورپرایز کرده و نابود کنید اما میبایست این موضوع را در نظر بگیرید که آنها در انتخاب زمان مناسب برای پریدن به سمت شما مهارت زیادی دارند آن هم دقیقا وقتی که قصد شلیک کردن دارید. اسلحه رایفل اواخر بازی چند ثانیه زمان میبرد تا روی هدف متمرکز شود و همین باعث میشود تا شلیکهای سریع شما، خطا بروند. از طرفی دیگر قرار گرفتن ایم روی هدف کمی زمان میبرد که به نظر میرسد دشمنانتان در سایلنت هیل ۲، با سرعت بیشتری به شما نزدیک میشوند. این ویژگیها به شدت مورد استقبال قرار گرفتند، مکانیکهای سایلنت هیل ۲ درست مثل یک بازی شوتینگ-مدرن عمل میکند اما عناصر ذکر شده باعث میشوند تا حرکات جیمز در مبارزات سنگینتر و ناپختهتر به نظر برسد و :«گان پلی بازی را همراستا با گیمپلی» با کیفیتش کند.
شخصیت اصلی داستان ما یک تیرانداز آموزش دیده نیست، برای همین نباید مثل شخصیتهای بازیهایی همچون Call of Duty و Resident Evil بهنظر برسد. در این بازی استراتژی شما بیشتر، معطوف به تلاش برای گرفتن Aim و شلیک گلوله است و در زمان بندی برای شلیکهای پشتسرهم خلاصه نمیشود. شاتگانی که در اواسط داستان بازی Silent Hill 2 پیدا میکنید بهترین اسلحهی این فرنچایز به حساب میآید چرا که میتواند با سرعت بیشتری دشمنان را از بین ببرد که برای بازیای این چنینی که مبارزه کردن حتی با یکی-دو تن دشمن هم سخت بهنظر میآید، میتواند به وسیلهای ضروری تبدیل شود. خوشبختانه این اسلحهای نیست که بتوان به آن تکیه کرد (چون بازی بهآسانی پیش میرفت)، چراکه تیرهای نادری دارد و اگر بخواهید مسیر اصلی بازی را پیش ببرید و در مناطق اختیاریتان ماجراجویی نکنید به ندرت تیرش را پیدا خواهید کرد. مبارزات Melee به طور ویژهای در بازی میدرخشند. دشمنان به طور مداوم اطراف جیمز را اشغال میکنند و شما به غیر از اسلحه خود، یک چوب محکم نیز دارید ( که بعدها با یک میلهی فلزی جایگزین میشود) و یک قابلیت جاخالی دادن که در نسخهی قبلی اثری از آن نبود هم به کمکتان میآید؛ همهی این موارد باعث میشوند که «گیمپلی و گانپلی» بازی Silent Hill 2 Remake به سطح کیفی قابل قبولی برسد.
علاوهبر تمام موارد گفته شده، Silent Hill 2 از شما میخواهد که الگوی حرکتی دشمن و نشانههای فیزیکی او را یاد بگیرید تا از این قابلیت جدید استفاده کنید. درواقع هرچه بازی پیش میرفت متوجه میشدم که مبارزات Silent Hill 2 Remake تا چه حد مرا تحت فشار قرار میدهند. در طول این جاخالی دادنها و شلیک کردنها متوجه شدم که با اضطراب شلیک میکردم (panic fire) و دوربین با هر ضربهای که وارد میکردم تکان میخورد و من را درگیر این ضربات میکرد. کشتن دشمن همیشه پایان کار نبود چرا که گاهی اوقات دوباره زنده میشدند و کار را سختتر میکردند. بعد از اینکه مطمئن میشدم تمام دشمنان یک منطقه را از بین بردهام تازه نفسم به حالت عادی باز میگشت و شانههایم را شل میکردم. در نبرد با باس بازی نیز به طرز هوشمندانهای نوار hp مخفی میمامند و تنها چیزی که در اختیارتان گذاشته میشود فضایی است که برای جلوگیری از حملات و مابقی موارد در اختیارتان گذاشته میشود.
اینکه بخواهید باسها را بدون راهنمایی شکست دهید میتواند بسیار نا امید کننده باشد اما در سایلنت هیل ۲ ریمیک، نا آگاهی بخشی از ذات بازی است. این را هم اضافه کنم که تنها مشکلی که با مکانیکهای مبارزات در نسخهی بازسازی شده داشتم، فراوانی مهمات–بهویژه مهمات پیستول–و هلث کیت بود که پلیرها در صورت جستجوی هر گوشهای از محیط این اثر میتوانند آنها را به دست آورند و بهرهوری نمایند. انتظار میرود پلیرهایی که بیشتر به مسیر اصلی بازی پایبند هستند با کمبود منابع مواجه شوند اما برای کسانی که هیچ دری را قفل نمیگذارند، هیچ شیشهی ماشینی را سالم نمیگذارند و هیچ کشویی را بسته نمیگذارند، گاهی با تعداد زیادی مهمات و هلث کیت مواجه میشوند. در دو بخش از بازی بیش از ۱۰۰ تیر پیستول و ۲۰ هلث کیت داشتم که برای باس فایتهای سخت پیشرویم اکثرا مصرف میشدند.
بازی Silent Hill 2 بر اساس کد ارسالی ناشر (Konami) و بر روی PC بررسی شده است.
زیبایی ساده و استتیک خاص گرافیک PS2 که نسخهی کلاسیک سایلنت هیل ۲، به طور طبیعی در آن زمان از آن بهرهمند بود، امروزه برای توسعهدهندگان مستقل که با بازیهایی همانند آثار کلاسیکهای کونامی بزرگ شدهاند، به یک ستاره راهنما تبدیل شده است؛ این سبک هنری و فنی زیبایی است که توصیف آن دشوار است. درست است که در Silent Hill 2 Remake، انیمیشن حالات چهره بهتر وصداگذاریها قویتر شدهاند و در کل جزئیات زیادی به محیط اثر اضافه شده اما این ویژگیها تنها باعث شدند که لحظات معروف پایان بازی تاثیر بیشتری روی من بگذارند، این درحالی است که میدانستم چه اتفاقی خواهد افتاد.
همانطور که بارها اشاره کردهام، بهنظر بسیاری از کاربران اکوسیستم ویدیو گیم، نسخهی اصلی Silent Hill 2 یکی از محبوبترین و به طور کلی بهترین بازی ترسناکی است که تاکنون ساخته شده است؛ در اوایل ماجرا نیز به نظر میرسید که تلاش برای ریمیک کردن جادوی آن بازی اشتباه باشد، زیرا زمان و مکان خاص آن و محدودیتهایش نقش زیادی در شکلگیری بهتر آن داشتند. با وفاداری به جنبههای بسیار مهم نسخه اصلی و پذیرش خطرهای حسابشده بر اساس درک عمیق از منابع اولیهی بازی و همچنین با پشتیبانی برخی از اعضای کلیدی تیم اصلی بازی، تیم Bloober کاری را انجام داده است که معقولانه غیرممکن به نظر میرسید. بازسازی Silent Hill 2 رویایی ناآرامی میباشد که به حقیقت پیوسته است.
بهعنوان کلام آخر، بازی Silent Hill 2 Remake اثر مدرنواری است که در ژانر ترسناک و بقاء همان المانهای کلاسیک و منحصربهفردش را هم حفظ کرده و یک تجربهی مطلوب را در اختیار طرفدارانش میگذارد. نسخهی ریمیک سایلنت هیل ۲ مشکلات و باگهای سیستم مبارزاتی نسخهی اورجینال را حل کرده و آنها را با اتمسفرهای بروزرسانی شده، تازهنفس و بسیار درگیر کننده ترکیب کرده است؛ اتمسفر و محیطهایی که قبل از عرضهی بازی Silent Hill 2 ریمیک، آنطور که باید و شاید از آنها انتظاری نمیرفت که عالی عمل کنند اما امروز که این فضا را تجربه کردم بایستی بگویم که با یکی از بهترین آثار سال ۲۰۲۴ میلادی طرف هستیم که در هر گوشهوکنارش محتوایی برای ارائه کردن دارد و میتواند تهدیدهای بزرگی را روانهی ما کند. درست است که سایلنت هیل ۲، در قسمتهایی همانند پازلینگ شلوغ و ریتم داستان استریملاینش بالا و پایین دارد اما اگر تمام نکات مثبت و منفی این محصول را کنار هم جمع کنیم با یک اثر عالی طرف هستیم که به احتمال زیاد جایزه بهترین بازی ترسناک امسال را هم از رویداد The Game Awards دریافت کند.
نقاط قوت | نقاط ضعف |
---|---|
طراحی منحصربهفرد اتمسفر بازی عالی ظاهر میشود | گاهی اوقات بازی بیش از حد و اندازه «سادهسازی» شده است و باعث کمتر شدن حس «بقاء» میشود |
استفاده از موزیکهای کلاسیک بازی اورجینال (همانند آثار آکیرا یامائوکا) | لایناستوری سایلنت هیل 2 بهخصوص در پایانبندی، ریتم مرتبی ندارد |
سیستم مبارزات بازی جذاب است و تنشآمیز عمل میکند | |
صداگذاری بسیار عالی و پر جزئیات (حتی بهتر از نسخهی کلاسیک) | |
ترکیب المانها و نکات مثبت و منفی مختلف باعث شدهاند که «غم» بازی افزایش یابد | |
محیطها بدون خیانت به نسخهی کلاسیک طراحی شده و بزرگتر شدهاند |
خفنترین بازی ترسناک
اگر دوستدارید از ترس بترکید عالیه:)))