۱۰ نقد از انیمه سولو لولینگ که حتی طرفداران نیز آنها را تأیید میکنند
میتوان گفت موفقیت انیمه سولو لولینگ (Solo Leveling) با واکنشهای متنوعی همراه بوده است؛ برخی آن را صرفا یک اقتباس متوسط میدانند. با این حال، جذابیت گسترده داستان و انیمیشن چشمنواز آن که مملو از صحنههای مبارزه تماشایی است، قابل انکار نیست. این اثر بسیاری از بینندگان را مجذوب خود کرده است. با این وجود، برخی از طرفداران احساس میکنند که این انیمه خیلی زود به اوج رسیده و اکنون ضعفهای رواییاش، بهویژه پس از پایان فصل اول، در حال نمایان شدن است.
به نظر میرسد انیمه سولو لولینگ بیش از اندازه بر مفهوم قهرمانی با قدرت خارقالعاده تمرکز کرده تا جایی که سایر جنبههای داستانی در سایه قرار گرفتهاند. شخصیتهایی مانند دشمنان یا کاراکترهای زن چندان پرداخت نشدهاند و در مقایسه با تواناییهای منحصربهفرد سونگ جینوو، کمرنگ جلوه میکنند. این تمرکز بیش از حد، نگرانیهایی را درباره آینده انیمه ایجاد کرده است؛ اینکه شاید این اثر در نهایت تنها یک پدیده زودگذر باشد که اگر به نقدها پاسخ ندهد، طرفداران را ناامید خواهد کرد.
رویکرد سولو لولینگ به مسئله عشق و روابط عاطفی، ناخوشایند است
این موضوع، بیهدف و با حداقل تعهد در روایت داستانی گنجانده شده است
شخصیت چا هه-این که در آینده همسر سونگ جینوو خواهد شد، تا فصل دوم هنوز رابطه احساسی مشخص و قابل درکی با او ندارد. در حال حاضر، او بیشتر بهعنوان یکی از شخصیتهای فرعی ایفای نقش میکند؛ کسی که صرفا برای تأکید بر عظمت جینوو و نه بهعنوان شخصیتی با ویژگیها و دنیای درونی مستقل در داستان حضور دارد. اگر قرار است این دو به هم برسند، لازم است که بین آنها نوعی تعامل عاطفی شکل بگیرد.
این نحوه پرداخت به رابطه میان هه-این و جینوو، قابل نقد است؛ چرا که باعث میشود شخصیت هه-این عمق و استقلال لازم را نداشته باشد. او بیشتر شبیه ابزاری برای برجستهسازی قدرتهای جینوو است تا یک شخصیت واقعی با جایگاه ویژه در روایت. انتظار میرفت انیمه رویکردی دقیقتر و احساسیتر به این رابطه داشته باشد، مشابه آنچه در برخی دیگر از آثار مطرح شونن مانند ناروتو یا دراگون بال زد دیده میشود که حتی با وجود تمرکز بر اکشن، موفق به گنجاندن مؤثر روابط عاطفی در روایت خود شدهاند.
نبردهای پرخطر انیمه سولو لولینگ در یک قسمت به پایان میرسند
اکثر نبردهای سونگ جینوو پیش از پخش تیتراژ پایانی، خاتمه مییابند
در گذشته، مبارزات سرنوشتساز در آثار داستانی معمولا در چند قسمت گسترش مییافتند و تماشاگران با پیگیری آنها به احساس رضایت و درک عمیقتری از شخصیت قهرمان میرسیدند. هر پیچش داستانی و هر نبرد مهم، نقشی کلیدی در رشد شخصیت ایفا میکرد. اما در سولو لولینگ، با وجود تمرکز داستان بر ارتقاء قدرتهای سونگ جینوو، نبردهای او عموما در یک قسمت خلاصه میشوند و عمق و کشش لازم را ندارند.
برای نمونه، حتی مبارزه مورد انتظار میان جینوو و پادشاه مورچهها نیز تنها در یک قسمت به پایان رسید و حس تعلیق و درگیری را از مخاطب دریغ کرد. اغلب نبردهای این انیمه فاقد بار احساسیاند و به شدت یکطرفه و قابل پیشبینی جلوه میکنند. همین موضوع باعث شده برخی طرفداران از نبود چالش واقعی برای قهرمان داستان ناراضی باشند و آن را موجب کاهش هیجان و جذابیت کلی انیمه بدانند.
ضعف در پرداخت شخصیتهای شرور سولو لولینگ، آنها را تقریبا بیخطر جلوه میدهد
مخاطبان حتی بِرو (Beru) را در مقایسه با هالهی سونگ جینوو، یک سطح پایینتر میدانستند
سونگ جینوو تا اینجا نشان داده که هیچ هیولا، شکارچی، فرمانروا یا پادشاهی وجود ندارد که قادر به متوقف کردنش باشد. اگرچه این روند در ابتدا برای مخاطب لذتبخش است، اما جذابیت آن همیشگی نیست. موفقیت یک انیمه فقط به قدرت قهرمان یا روند داستانیاش بستگی ندارد، بلکه به عمق و تأثیرگذاری شخصیتهای منفی نیز مربوط میشود. شخصیتهای شرور نباید تنها ابزار تحریک قهرمان باشند، بلکه باید تهدیدی واقعی، با دیدگاهی متفاوت و زمینهای قوی باشند تا بتوانند تعادل داستان را حفظ کرده و سطح تنش را بالا ببرند. گاهی حتی یک شخصیت منفی چنان برجستگی مییابد که از شخصیت اصلی نیز پیشی میگیرد.
با این حال، در سولو لولینگ، شخصیتهای شرور اغلب تنها زمانی خطرناک به نظر میرسند که با سایر شکارچیان و نه با سونگ جینوو روبرو میشوند. آنها از نظر شخصیتی چندان توسعه پیدا نکردهاند و فاقد عمقی هستند که بتواند مخاطب را تحت تأثیر قرار دهد. این مسئله باعث شده تا توازن داستانی از بین برود و میزان تهدید کاهش یابد. بسیاری از بینندگان از این ضعف در ساختار داستان ناراضیاند و امیدوارند با ورود پادشاهان در ادامه داستان، این مشکل تا حدی جبران شود.
سونگ جینوو به حدی توانایی ویژه دارد که قابل پیشبینی شده است
مخاطبان همواره از سرانجام داستان آگاه هستند
دیدن شخصیتی ضعیف که به مرور قوی میشود، همیشه جذابیت زیادی برای مخاطب دارد؛ زیرا این مسیر، سرشار از بار عاطفی و الهامبخش است. در ابتدای داستان سولو لولینگ، مبارزات سونگ جینوو قابل لمس بود و باعث میشد تماشاگر با او همذاتپنداری کند. اما از زمانی که او سیستم را به دست آورد، روند پیشرفت او به شکل یکنواختی ادامه یافته و به تدریج حالت تکراری و یکنواختی پیدا کرده است. نبردها دیگر چندان هیجانانگیز نیستند و پایان آنها کاملا قابل پیشبینی شده است.
سونگ جینوو اولین قهرمان دارای قدرت خارقالعاده در انیمهها نیست، اما استفاده مکرر از این الگو باعث شده تازگی و جذابیت آن کاهش یابد. در ابتدا این ایده سرگرمکننده و جالب بود، اما حالا فقدان چالش واقعی برای او، باعث شده مسیر داستانی به شکل خستهکنندهای یکنواخت جلوه کند. تماشاگران دیگر نمیتوانند بهدرستی با جینوو ارتباط احساسی برقرار کنند، مگر در تحسین قدرت بیحد و مرز او که مدام با شکست دشمنان، بیشتر میشود.
هیچ شخصیت مکمل دیگری در انیمه سولو لولینگ نقش باارزشی ندارد
رشد آنها تقریبا ناچیز است
یکی از جدیترین انتقادهایی که طرفداران به سولو لولینگ وارد میکنند، نحوه ضعیف پرداخت به شخصیتهای مکمل داستان است. از زمانی که سونگ جینوو به قدرت رسید، سایر شکارچیان تقریبا نادیده گرفته شدند، به طوری که گویی هیچ نقشی در داستان ندارند. حذف تدریجی شخصیتهایی مانند لی جوهی که هرگز فرصت رشد نیافت، باعث نارضایتی و بدبینی بینندگان شده است. حتی شکارچیان رتبه S که زمانی سمبل قدرت بودند، حالا در هر نبرد به شخصیتی بیاثر تنزل یافتهاند که تنها با مداخله جینوو نجات مییابند.
در انیمههای پیشین نیز شخصیتهای اصلی فوقالعاده قدرتمندی مانند گوکو، ناروتو، ساتورو گوجو و سایتاما حضور داشتهاند. اما همه این شخصیتها گروهی پشتیبان داشتند که نقش مؤثری در داستان ایفا میکردند. حتی اگر این گروهها به اندازه شخصیت اصلی تأثیرگذار نباشند، دستکم در رویارویی با دشمنان نقشی فعال و قابل اعتماد داشتند. اما سولو لولینگ در ارائه چنین گروه پشتیبانیای ناکام مانده و حتی طرفداران وفادار آن نیز نمیتوانند این نقص آشکار را نادیده بگیرند.
سونگ جینوو فاقد یک مسیر احساسی عمیق است
ایجاد همذاتپنداری با او روزبهروز دشوارتر میشود
پیش از آنکه سونگ جینوو با سیستم روبهرو شود، شخصیتی ساده و معصوم داشت که باعث میشد مخاطبان بهراحتی با مشکلات و سختیهای او همذاتپنداری کنند. اما بعد از دستیابی به قدرت، این پیوند عاطفی ناگهان گسسته و جینوو به فردی سرد و بیتفاوت تبدیل شد. بهنظر میرسد که انیمه تصمیم گرفته جنبههای احساسی و تحولبرانگیز شخصیتش را کنار بگذارد تا تمرکز را صرفا بر ارتقای قدرت و سطح بگذارد. البته این رویکرد با هدف کلی مجموعه همراستا است، اما نتیجهاش تبدیل قهرمان به شخصیتی تکبعدی شده است.
تا فصل دوم، برقراری ارتباط احساسی با سونگ جینوو تقریبا غیرممکن شده است؛ مگر در یک لحظه خاص، زمانی که مادرش از کما بیدار شد و او واکنشی عاطفی نشان داد. در باقی موارد، گویی تمام حس آسیبپذیری و انسانیت از درون او پاک شده و هیچگونه رشد شخصیتی عمیقتری در وی مشاهده نمیشود. این در حالی است که بسیاری از طرفداران امیدوار بودند جینوو را نه فقط به عنوان یک قهرمان شکستناپذیر، بلکه بهعنوان انسانی که با مشکلات واقعی دستوپنجه نرم میکند و بر آنها غلبه میکند، دنبال کنند.
تکرار در ساختار داستانی به پتانسیل اثر آسیب زده است
Solo Leveling اثری قدرتمند است، اما یکنواختی داستان میتواند به آن لطمه بزند
بینندگان دقیق و تیزبین اذعان دارند که با وجود کیفیت قابل قبول، سولو لولینگ داستانی را روایت میکند که مشابه آن بارها و بارها بازگو شده است. اما مسئله این نیست که داستان پر از کلیشه باشد، بلکه مشکل در تکرار بیش از حد الگوی آن است: دشمن قدرتمندی ظاهر میشود، شکارچیان شکست میخورند، سونگ جینوو وارد میشود، دشمن را نابود میکند و سپس قویتر میشود و این چرخه بهطور مداوم تکرار میشود.
تقریبا هیچ چیز خاص و منحصربهفردی در مبارزات سونگ جینوو وجود ندارد که مخاطب را برای نبرد بعدی هیجانزده نگه دارد. طرفداران در انتظار لحظهای هستند که او دچار شکست یا فریب شود تا مسیر داستان دچار پیچش شود، اما چنین اتفاقی رخ نمیدهد و روایت وارد چرخهای یکنواخت و کسلکننده میشود. بهطور خاص، بسیاری منتظر بودند آرک جزیره ججو سرشار از تنش و هیجان باشد، اما آن حس اضطرار و خطر واقعی شکل نگرفت، چراکه بار دیگر همه چیز بهانهای بود برای ورود سونگ جینوو و نجات ماجرا؛ بدون کوچکترین انحرافی از فرمول همیشگی.
انیمه سولو لولینگ جنبههای تاریک داستان را کمرنگ کرده است
این اثر از پرداختن بیش از حد به فضای تاریک پرهیز کرده است
در مانهوا، سونگ جینوو به نوعی ضدقهرمان به شمار میآید؛ شخصیتی چندلایه که گاهی دست به اقداماتی می زد که از نظر اخلاقی بحثبرانگیز هستند، آنهم صرفا برای بقا در چارچوب سیستم. با این حال، انیمه هرگز به این جنبههای پیچیده شخصیت او نمیپردازد و حتی از نمایش تاریکی درونیاش نیز پرهیز میکند. در عوض، انیمه تلاش کرده با نشان دادن جنبههای خشنتر جینوو، او را قدرتمند جلوه دهد، اما این کار در نهایت به تضعیف روند رشد شخصیتی او منجر شده است.
به نظر میرسد انیمه از بالا بردن سطح چالشها برای شخصیت اصلی خودداری میکند تا مبادا سونگ جینوو در نظر مخاطب چهرهای ناپسند پیدا کند. از سوی دیگر، برخی طرفداران به حذف یا تغییر بخشهایی از لحن ناسیونالیستی موجود در مانهوا اعتراض دارند. به عنوان مثال، انیمه تصویر شکارچیان ژاپنی را تعدیل کرده و از نمایش آنها به عنوان دشمنان مستقیم، همانطور که در نسخه اصلی دیده میشد، خودداری کرده تا احساسات بینندگان ژاپنی را جریحهدار نکند.
در سولو لولینگ پرداخت به دنیای داستانی با شتاب صورت گرفته است
افزایش تعداد قسمتها میتوانست کیفیت اثر را ارتقا دهد
بسیاری از طرفداران باتجربه معتقدند که انیمه سولو لولینگ با وجود برخورداری از دنیاسازی غنی و بستر روایی مستحکم، بهشکلی ناهماهنگ و شتابزده روایت شده است. با گذشت دو فصل، همچنان سؤالات مهمی بهویژه در مورد منشا دروازهها و ماهیت هیولاهای داخل آنها بیپاسخ ماندهاند. اگرچه هدف انیمه احتمالا فراهم کردن زمینه برای ورود پادشاهان بوده، اما عدم ارائه اطلاعات پیشزمینه باعث شده تا هنگامی که این مفاهیم مطرح میشوند، ناگهانی و تحمیلی جلوه کنند.
برای نمونه، آرک جزیره ججو که در مانهوا از اهمیت بالایی برخوردار است، در انیمه تنها در پنج قسمت خلاصه شده است. این روایت شتابزده باعث خشم طرفداران شده، چرا که بدون ایجاد تنش کافی، پایان این بخش حس نارضایتی بر جای میگذارد. همچنین، در آرک قلعه شیطان نیز زمانی که جینوو باران را شکست میدهد، انیمه هیچ توضیحی درباره چرایی قدرت بالای او یا علت عنوان پادشاه بودنش ارائه نمیدهد که این کمبود اطلاعات عمق داستان را بهشدت کاهش داده است.
چا هه-این یکی از غیرجذاب ترین شخصیتهای زن اصلی است
Solo Leveling نتوانسته از پتانسیل شخصیت چا هه-این بهدرستی استفاده کند
وقتی هه-این برای اولینبار در انیمه معرفی شد، بهعنوان یکی از قویترین شکارچیان و شخصیتی قابلاتکا به نمایش درآمد. اما تنها نمایشی که از تواناییهای او دیدیم، صحنهای کوتاه در آرک جزیره ججو بود، آن هم زمانی که بِرو تنها با یک ضربه او را تا آستانه مرگ برد. در چنین شرایطی، معرفی او به عنوان رقصنده مشهور یا یکی از شکارچیان رده S برتر، منطقی و قابل باور به نظر نمیرسد؛ چرا که در عمل، کارآمدی خاصی از او دیده نشد.
افزون بر این، هیچگونه رشد یا پیشرفت شخصیتی نه در مقام یک فرد مستقل و نه در قالب معشوقه سونگ جینوو برای هه-این مشاهده نمیشود. شخصیت او بیروح و بدون عمق به تصویر کشیده شده و این موضوع باعث ناامیدی بسیاری از مخاطبان شده است. حتی اگر چنین وضعیتی در مانهوا نیز وجود داشته باشد، انیمه میتوانست با استفاده از آزادی خلاقانهاش، ههاین را جذابتر و پویاتر ترسیم کند. در شرایط کنونی، حتی جینآه، خواهر جینوو، حضوری پررنگتر و معنادارتر از او دارد، در حالی که هه-این تنها به عنصری بصری و تزئینی تنزل یافته است.
بنظر شما چه جنبه های دیگری از انیمه سولو لولینگ را می توان مورد نقد قرار داد؟ نظرات خود را برای ما کامنت کنید!
منبع: CBR
دوست داشتنیترین یوتیوبر گیمر ایران کیه؟ میزگیم با علیرکسا @alirexzam
سولو لولینگ و خیلی از رمانهای دیگه کرهای، برای اهداف تجاری ساخته میشن که بجای هنر نویسنده تأکید بر نیازهای مخاطبشون دارن تا بیشتر فروش کنن.
مثلاً چون خیلی از پسرای نوجوون عقده قوی و محبوب بودن دارن، نویسنده ها هم دقیقاً همچین چیزی براشون مینویسن. یا دخترای نوجوونی که دلشون یه پسری میخواد که از ته دل دوستشون داشته باشه و تمام نیازهای عاطفیشون رو برآورده کنه و خودش رو بطور کامل وقف اون کنه، بدون اینکه درگیر زندگی شخصیش باشه
سر همین هم انقدر تو صنعت رمان.نویسی کره (که از خیلیهاشون مانهوا اقتباس میشه) آثار خلاقانه به سختی گیر میان و اکثریت فقط برای فن سرویس و خوشی لحظهای مخاطبشونن
بشدت قبول دارم و اینکه به طور اکثریت مانهوا ها و ناول های کره ای همینن و همینطور منی که مان هو آ هم خوندم (مانهوا های چینی )میتونم بگم واقعا در برابر کاری که چینی ها توی این صنعت انجام میدن مسخره کردن مخاطبه، هر چند ما در صنعت مانهوا کره ای شاهکار هایی نظیر ؛ORV ,the greatest Estate developer و Tbate داریم که همشون نویسنده های بسیار خوبی دارن و دوستانی که صنعت مانهوا رو از سبک موریم دنبال میکنن میدونن که اونجا هم آثار فاخری نظیر ؛ Nano machine و شاهکار سینماتیک و ماندگار The legend of Northern blade وجود داره که رسما پرچم دار این صنعت و بهترین هاش محسوب میشن به همین خاطر هم نمیشه گفت همه آثار کره ای بر پایه فن سرویس و رضایت مخاطب هستن
دقیقا، باید داستان کمی بیشتر کش میدادن
جنبه تاریک سولو لولینگ💀
چرا اولش ننوشتین که توش اسپویل هست؟
سلام خب من نقد هارو خوندم و بسیاری از این نقد ها غیر قابل قبول بود شما اول از همه در مورد رابطه نداشتن جین وو چاه اهه که بعدا به همسرش تبدیل میشد گفتین خب باید بگم که اگر مانهوا رو خونده باشید متوجه میشید که این نقد واقعا نقد بی پایه و اساسیه و درزم شما گفتین که چرا فایت ها تو یه قسمت تموم میشد خب قبول دارم بعضی از فایت ها اینطوری بود ولی نه همشون به عنوان مثال مبارزه ارتش جین وو با ارتش الف هائیتی دو قسمت طول کشید و مبارزه با اگریس هم همینطور فکر کنم و البته باید بگم که شما گفتین که چرا همه حریفان جین وو ضعیف تر از اون بودند خب فایت با اگریس و پادشاه الف های یخی این رو نقض می کنه و گفتین چرا جین وو از برو قوی تر بود و این از جذابی ات ماجرا کم کرده بود خب با این یک مورد موافقم و شما گفتین که شخصیت های فرعی چرا ضعیف بودن و خوب رسیدگی بهشون نشده بود ولب خب صد درصد اگر مانهوا رو خونده باشین پادشاه اژدها ها و پادشاهان دیگه این نقد رو نقض می کنند و خب شما گفتین که داستان خیلی یک نواخت و بنظر من این یک نکته مثبت ما داستانی رو شروع کردیم که از اون خوشمون اومد بود و این داستان داره به صورت یک نواخت اوج میگیره و وقتی که ما از اول داستان داشتیم لذت می بردیم امکان نداره که از اوج گرفتن و بهتر شدن داستان به صورت یکنواخت لذت نبریم مخصوصا درون مانهوا
خیلی ممنون که وقت گذاشتین
دقیقا چیزایی رو گفتی که توی فکرم بود و میخواستم بگم
به عنوان یک اوتاکو چند ساله سولو از نظرت داستانش خیلییی ضعیفه و چون فقط جذابیت بصری عالی و اکشن خوب داشت و مخاطب الان فقط دنبال کراش زدن هست فقط زیادی خوشگل بودن و یجورایی کپی سایتاما ورژن مو دارش بود با اینکه طرفدار سولو هستم اما ضعف داستانش شدید داره
ممنون بابت توضیح اما در مورد ضعیف بودن برو از جینوو باید بگم که برو در داستان شخصیت مغرور داشت و با مبارزه برو با جینوو باعث شد تا برو غرورش رو از دست بدهد به علاوه حریف های بعدی جینوو قرار است قدرت هایی چندیدن برابر برو داشته باشن که این نشان دهنده کمی آمادگی سانگ جینوو برای مبارزه با آن دشمنان است
داداش به شدت برام سئواله که کدوم اسکلایی به نظرت هیت دادند
اینکه جین وو از برو قوی تر بود یک امر ضروری بود وگرنه مثل باروکای الف نمی تونست سایهاش رو استخراج بکنه
منم مانهوارو خوندم و تقریبا کل مقاله درست بود.
نبرد با ایگریس حتی ۱ قسمت هم نشد رو هم شاید ۱۰ دقیقه(کل آرک دو قسمت بود ولی نبرد با ابگریس ۱ قسمت هم نه)
الف های یخی هم همینطور. شخصیت های منفی و فرعی هم فوق العاده ضعیفن نه از لحاظ قدرت بلکه شخصیت پردازی.
نه تنها پادشاه اژدها بلکه تمام پادشاها خوب پرداخته نشدن از باران و لجیا بگیر که تو ۱ قسمت مردن چه از جین وو که شخصیت اصلیه. کلا شخصیت پردازی کار سختیه هر نویسنده ای نمیتونه انجامش بده.
کی گفته ما اینا رو قبول داریم. فقط نقد آخر تو حلقم 😂😂😂😂
دقیقا نقد اخر خیلی چرت بود فصل دوم( اگه بخوایم با انیمه حساب کنیم فصل سوم) هنوز نیومده اصلا رابطه چا هه این و جین وو هنوز شکل نگرفته و همینطور اینکه میگید هه این قدرتش در حد رتبه s نیست هم به خاطر اینکه که هنوز فصل بعد نیومده و اون اصلا هنوز مبارزه خاصی نکرده تغریبا میشه گفت که مبارزش با برو اولین مبارزه ای عه که توی مانهوا میکنه که اونم به خاطر قوی بودن برو زیاد کار خاصی نمیتونه بکنه توی فصل بعدی بیشتر به هه این پرداخته میشه و اتفاقات خیلی جالبی در راهه ( هرچند اگه انیمه رو ادامه بدن )
یه جا هم گفته بودید که چرا جین وو تنهایی همه رو شکست میده و چرا بقیه هم مثل جین وو قوی نمیشن و مثل یه گروه کمکمش نمیکنند خب باید بگم که همونطور که اسم انیمه میگه جین وو یک ارتش تک نفرست اون تک رو عه و همه رو تکی شکست میده اگه قرار بود هی به بقیه تکیه کنه که نمیومدن اسمش رو بزارن تک رو که و بقیه هم قوی میشن ولی در کل یکم وقی میشن چون اونا سیستم رو ندارن و توانایی رشدشون مثل جین وو بی نهایت نیست و یه حدی دارن پس این عادیه که اونا زیاد قویتر نشن و دربرابر جین وو رشد زیادی نداشته باشن
یه جا هم گفتید که چرا اون احساساتش رو نشون نمیده خب خوبه تو طول داستان هی میگه که با قویتر شدنم احساساتم دارن میمیرن و از بین میرن و همینطور یه جا هم گفتید چرا برو از جین وو قویتر نبود که یه مبارزه خیلی سخت و طاقت فرسا داشته باشن خب یکیش میتونه به خاطر این باشه که هنوز دشمن های خیلی قویتری هم هستن که باید بهشون غلبه کنه و همینطور یکی دیگه از دلایلش هم میتونه این باشه که داره تلاش های جین وو رو نشون میده که اون اول چقدر ضعیف بودولی حالا حتی برو هم نمیتونه شکستش بده ( برو رو خیلی دوستش دارم خیلی کیوته خیلی خوشحالم که توی جنگ با خدایان که درباره پسر جین وو عه هم هستش هرچند فقط سرش 😂🤩 )
راستی خوشتون نمیاد شخصیت اصلی قوی باشه خب برید یه چیز دیگه ببینید خوبه شکست بخوره خانواده و دوستاش رو از دست بده ؟ اونم وقتی که نویسنده داره نشون میده که چقدر جین وو برای خانواده و دوستاش و مردم تلاش میکنه به حدی که …اسپویل میشه نمیگم ولی بدونید توی فصل بعدی ماجرا های زیادی قراره اتفاق بیوفته و کلا الان دنبال فهمیدن عمق داستان توی فصل اول نباشید چون نصف دلایل وجود هر چیزی رو توی فصل دوم میفهمیم
شما مشکلتون اینه که میخاید مثل وان پیس یه مبارزه تو ۵۰ قسمت تموم شه از نظر من این انیمه جزو سه انیمه برتر دنیا است و بی نظیر
چرت و پرت محض
انیمه سولو لولینگ به زور توی ۱۵ تای اوله
قبول دارم مانهواش خوبه و تقریبا میشه گفت بهترین مانهواس ولی توی صنعت انیمه هنوز کلی راه داره و باید قبول کنید که به شدت اُوِر ریتده
داش ۱۵ تا چیه. جز ۱۰۰ تا هم نیست
داداش بزار فـــــــــک نکــــــنم سولو لولینگ جز ۳ انیمه برتر تاربخ باشه اگه این انیمه ها رو ندیدی حتما نظرت عوض می شه دث نوت-بلک کلاور _attack on titan- شیطان کش _ناراتو _اگه دوست داری یک انیمه کمدی شاهکار ببینی هم وان پانچ من ببین
ایشون نظر شخصی اش رو بیان کرده و سولو قطعاً جزو ۳ تای برتر نیست ولی جزو ۱۵ تای برتر هست
و نمیشه هیچ جوره اثری مثل دث نوت یا گینتاما رو با سولو لولینگ مقایسه کرد
۱۵ تای برتر؟
Legend of the galactic heroes, Monogatari, gintama, monster, steins gate, pluto, tomorrow’s joe, psycho pass, neon genesis, Aot,
این ۱۰ تا شاهکار های دنیای انیمن
Fullmetal, code geass, Hxh, vinland saga, death note, one piece, frieren
اینا هم عالین ولی در مقایسه با بالاییا یه رده پایین ترن
Naruto و Dragon ball هم با اینکه شاهکار نیستن ولی از سولو خیلی بهترن
ماجراجویی جوجو هم که بماند. انیمه های فوق العاده سطحی مث جوجوتسو و دیمن و چینساومن هم یه لول از سولو بهترن. با تمام احترام به طرفداری این اثر ولی یخورده منطق هم خوب چیزیه🙏
کسی حرف از منطق میزنع که دراگون بال و ناروتو رو جزو شاهکار بدونه ولی شما……… .
منو سکته نده ناراتو که شاهکاره الان نمیدونم چی بگم
انیمه داستان مزخرفی داره به عنوان یک اوتاکو چند ساله میگم با اینکه طرفداذشم اما هیچ رشد شخصیتی تو جین وو برخلاف شینرا از فایر فورس ، نارتو از ناروتو ، لوفی و.. نداره
این حرف شما درسته اما وانپیس داستان یه شخصیت برای مبارزه رو نشون نمی ده
داداش دیگه وقتی همین یدونه انیمه رو دیدی چرت و پرت نگو دیگه ،شاهکاری مثل ناروتو دراگون بال ،دث نوت ،وان پیس رو با این مقایسه میکنی؟سولو در حد خودش واقعاً خوب بود ولی شما دارید خیلی بزرگش میکنید ،من همه قسمت ها رو دیدم و همچنان انیمه ای مثل موریاتی وطن پرست رو به سولو ترجیح میدم.
نگا کن من خودم هم وانپیس دیدم هم ناروتو و کلا به نبرد های طولانی علاقه دارم .من مانهوای سولو رو خوندیم و بنظرم میتونست بجای ۲۰۰ چپتر ۴۰۰ چپتر میبود تا حداقل هر مبارزه دوقسمت طول میکشید مثلا برو که قویترین ویلن فصل ۲ بود تو ۹ دقیقه شکست خورد و این واقعا ضد حال میزنع
توجه داشته باشید نوشه نقد از انیمه نه مانهوا
وایییییی دقیقااااا واقعا نمیفهمم سانگ جین وو چرا بهترین شخصیت سال شد اخههههههه وایییییی حتی اوکارون هم با اون اسکل بودنش از سانگ جین وو پیچیده تر و باحال تر بود
🖕🏻
اینکه خیلی داستان رو کش بدن و کره گیری کنن اتفاقا خیلی مسخرست من نشستم ناروتو رو نگاه کردم قسمتای اول که فقط جیغ میزد اخرا قشنگ شده بود بعد هم کی گفته همیشه باید شخصیت داستان ضعیف تر از دشمن باشه و تا دقیقه نود کتک بخوره و پنجاه قسمت هر فایت طول بکشه بعد از نا کجا اباد نور الهی برسه به شخصبت و همه دشمنان رو نابود کنه اگر مانهوا سولو رو خونده باشی میبینی دنیا خیلی بزرگی داره ولی نیومده داستان رو فلسفی کنه با جلوه های بصری باعث شده طرفدار پای سریال بشینه …طولانیش نمیکنم
👏🏻کاملا موافقم
قبول دارم انیمه های مثل توکیو ریونجرز وبلک کلاچ فاین ها رو به شدت طولش میدان
به شدت موافقم 👌
چی میگید می خوای داستان عشق و عاشقی ببینید باید برید یه انیمه دیگه
اگه قرار عشق و عاشقی و ازدواجی باشه باید یه شخصیت پردازی یا یه پرداختی کوفتی ای قبلش وجود داشته باشه نه چون یارو بوی خوبی میده بره بیوفته تو بقلش
به عنوان طرفدار قبول دارم و همینطور از نظر احساسات ومن مانهوا رو خوندم جنبه طنز هم دیدم ولی وقتی تو انیمه دیدم هیچ جنبه طنزی وجود نداشت.
و جنبه تاریک هم باید تو فصل سه حتما نشون بدن چون فصل ۳ داستان تازه شروع میشه.
البته که هنوز دو فصل ساخته شده و نصف مانهوا هست بنظرم این نقد ها باید برای اخرین فصل بشه نه الان که هنوز شروع نکرده.
جنبه تاریک هم موافقم چون مانهوا رو خوندم و مبارزه ها و به علاوه مبارزه با یرو جنبه تاریک بیشتری داشت و خدا کنه فصل ۳ این ضعف برطرف بشه.
و همینطور مبارزه ها این هم بگم هنوز اول داستانه و از فصل ۳ به بعد مبارزه هایی خیلی خفن تری میبینید.
و داستان عاشقانه هم ببینم فصل ۳ نشون میدن یا نه.
عمده ی طرفداران این اثر از لحاظ عقلی به بلوغ نرسیدن. این انیمه بشدت سخیف و ضعیفه، نه داستان، نه شخصیت پردازی ،نه جهان سازی و نه مفهوم قابل قبولی داره. بلااستثناء تمامی طرفدارانش هم میگن که فصل های بعد قرار این ضعف ها پوشیده بشن و…
تا حدودی من رو یاد انیمه Tokyo revengers می ندازه از این بابت.
که البته اخرشم دیدیمش فصل های بعد ضعف های بیشتری بهش اضافه شد.
خلاصه اگه واسه ذهن خودتون ارزش قائلید چرت و پرت هایی از این قبیل نبینید
با تشکر از نقد های دقیقتون👌🏻
تقریباً همه نقد هارو قبول ندارم اینک گفتین جین وو احساسات نداره ی جورایی داره دنیای واقعی رو نشون میده باید بی رحم باشی تا زنده بمونی
بعد درسته شخصیتای فرعی کم رنگه ولی در عوضش به سایه های جین وو بیشتر توجه شده مخصوصا ایگریس
از نظر من کش زیاد فایت بی مزه میکنه مثلا ینی چی تو فایت یهو ی خاطره رو نشون میده سه چهار قسمت یهو وسط فایت داریم خاطرع میبینیم همه چی یاد ادم میره مثلا ناروتو خعلی خفنه ولی اینک وسط فایت یهو ی چی دیگ پخش میشه خعلی مزخرفه طرف وسط فایت باید همه هواسش ب فایت باشع ن ب گذشته زندگیش
باشه داداش باشه اصن تو بگو سولو ضعف داشته بعد به ماهم بگو رشد عقلی نکردیم خب؟ ولی اونی که رشد عقلی نکرده تویی که هنوز فصل ۳ نیومده تصمیم میگیری 😐😐
و البته شخصیت پردازی جینوو واقعا افتضاح بود
برادر همه این ها یه مشکل داخل انیمه هستش داخل مانگا داستانش حتی بیشتر از اون که فکر کنی جذابه و تازه دقت کنی سانگ ۴ بار تا دم مرگ رفت بد کدوم رقیبش بجز تاسک بد بود
باران داشتش می کشتش
برو زیادی دیر کرد چون با ارتشی که سربازی سایه کشتن همین جوری سانگ رو قوی کردن
ایگریس خودش غفلت کرد داخل مانگا بهش اشاره شده
ارتش الف اگر اون شکارچی درجه a نبود که به سایه تبدیل کنه می مرد
داخل دانجل اول هم مار سمی هم تا دم مرگ بردتش
تازه داخل فصل ۴ هم یه بار میمیره
یعنی این بشر شانس بالایی داره
سولو لولینگ مگه اقتباس از روی مانهوا نبود؟مانگا چیمیگه
آخری حق بود خدایی .. من اولین بار که دیدم دختره رو گفتم کی هس حالا .. دومین بار که نشونش داد میخواست بمیره🦦💔💔
من با بیشتر چیز هایی که گفتید موافقم به غیر اینکه گفتی همزاد پنداری نمیشه با هاش کرد شما اگه جون مادرت را نجات بدی نمیزنی زیر گریه و آنکه به نظر من خوبه که نبرد های تک به تکش بیشتر از یک قسمت نمیشه اگه یادتون باشه نبرد های ساسکه و ناروتو به نبردشون بیشتر از دو و سه قسمت میشد
سولو لولینگ برای کره است ، باید با ذهن کره ای ها اونو بسنجید و کره کشور رنگی رنگی طوری هستش . توی یه مانگا ژاپنی ممکنه یه قهرمان آسیب ببینه یا حتی یه قهرمان حذف بشه اما توی داستان های کره ای نه . اونا بیشتر فانتزی و کیوت میخوان همه چیز رو دنبال کنن ، تقریباً شبیه تصویری که از خودش توی جهان نشون میده . سولو لولینگ دقیقا همین بود ، مهم نبود چه دشمنی باشه به هر حال جین وو شکستش میداد و این باعث میشد بار احساسی و قدرت داستان پایین بیاد ، جین وو مثل یه خدای مطلق بود .
پ.ن: اما کره جنوبی ادبیات خیلی تاریکی داره ، از فیلم هاشون بی خبرم
فعععک نکنم
از نظر من انیمه همین جوریشم خوبه ولی به خاطر اینکه ضد قهرمان میشه یکم دارم میشه ما هم بودیم همین کارو میکردیم
و اینکه با چا همه ازدواج میکنه برام جالبه
و ممنونم از توضیح های شما:….
کاربران عزیز شما چرا چت رو طول میدید کم بنویسید حوصله کنیم بخونیم یارو به اندازه کتاب نظر نوشته
اونایی که فقط دو ساعت نشستن تحلیل کردن و تایپ کردن ، والا خوب حوصله ای دارین . آقا دیدی تموم شد رفت دیگه فراموش کن . 😂
برعکس اتفاقی که واسه ی بوروتو افتاد سولو لولینگ راگناروک به معنای واقعی داره اشتباهات اثر قبلی رو جبران می کنه
و همه ی باگ هایی که توی داستان گفتی تبق چیری که من دست گیرم شده توی ادامه راگناروک بر طرف می شوند
احتمال زیادی هم وجود داره که چند تا فایت فوق خفن از چاهائه این ببینیم
رگناروک در اصل یه فن فیکشنه و نویسنده خود سولو لولینگ اونو ننوشته. حالا من که نخوندمش ولی اونم ضعف های خودشو داره طبق شنیده هام
اگه با دقت مانهوا رو بخوانید می فهمید جین وو آدم به شدت احساسی ای هستش و فقط صرفاً سعی می کنه خودش رو قدرت مند نشون بده و با سرکوب کردن احساساتش تصمیم درست رو بگیره توی فصل بعد انیمه توی اجلاس سالانه شکارچی ها وقتی راجب پدر جین وو حرف می زنند وقتی واکنش جین وو رو می بینید منظورم رو می فهمید
اول داستان خیلی جذاب بود و صحنه هایی زیبا داشت اما آخر داستان به نظر من افتضاح تمام شد من به شدت طرفدار این انیمه بودم ولی بعد خواندن مانهوای این انیمه به شدت از این انیمه نفرت گرفتم امیوار بودم لااقل پایانی به زیبایی انیمه های دیگر داشته باشد ولی پایانش تلخ بود و با پایانی باز تمام شد .
امیدوارم بعضی از طرفداران این انیمه با نظر من موافق باشند.
مانهوای سولو لولینگ پایان خوبی داشت و تازه هنوز تموم هم نشده چون الان داره جنگ با خدایانش میاد
اون سولو لولینگ رنگوراکه، با اثر اصلی فرق داره، مثل بروتو داستان پسر سونگ جینووو هست. اثر اصلی تموم شده
مشکل از انیمه نیست، داستانش کلا نمایش قدرته، مادامی که با دشمنای قوی تری روبرو می شه خودش هم قوی تر می شه، وقت با ارزشتون رو صرفش نکنید.
اگه مانهوا را خونده باشید میفهمید نصف نقد هایی که درباره این انیمه گفتید غیر قابل قبول هست
و اگه تیتر رو خونده باشید میفهمید که این نقد ها درباره ی انیمه ن😓
از نظر من تنها دلیل رشد و پر بازدید شدن این انیمه این به نظر اشکالات علکی شما بود
دایل متفاوت بودن این انیمه فایت های روون و بی کشش بود و دسته بالایی جین وو بود نه مثل فایت های دیمن اسلایر ک هر کودوم ی فصل کامل طول میکشه
شخصیت سرد و بی تفاوت اما با قدرت جین وو این داستان رو جذاب کرده
سولو ضعیف ترین مانهواعه و همه ی مانهوا خونا قبولش دارن، هرکی مخالفت میکته کلا یه سولو رو خونده
من پنج ساله که دارم مانهوا میخونم و از هر نوع و ژانری تا به حال خوندم و باهات به شدت مخالفم چون مانهوای سولو بی نظیر بود و مانهوا های کمی پیدا میشن که در حدش باشن و اون مانهوا هایی که از سولو کمی بهتر هستن فوق فوقش به اندازه ای هستن که با انگشتای یه دستم بشمارمشون
خب این بخاطر اینه که هنوز از نظر ذهنی بزرگ نشدی
یه چیز مهم دیگه اینه که به شدت از هانتر هانتر الهام گرفته بود و اون ارک مورچه هاش مسخره بود برای کسی که هانتر هانتر دیده
من به شخصه طرفدار مانهوای این اثر هستم ولی وقتی که مانهوای رو میخوندم متوجه ضعف هاش نمی شدم و بعد اینکه یک بار دیگه خوندم متوجه شدم که در مقایسه با مانهوا ها و انیمه های دیگه چقدر ضعف داره و داستان عمق خاصی نداره صرفا چیزیه که شما رو سرگرم می کنه و برای مثال اثری مثل وینلد یا اتک نیست که دیدگاه شما رو تغییر بده
از کل دنیای سولو لولینگ فقط فایتاش و دشمنانش برام جالب بود و البته سونگ جینوو لول ۴۷ برام جالب بود . چون از لحاظی با ایگریس و هیولاهایی قبلترش با توان میجنگید ولی بعدها ، بیشتر بیننده شد و شوالیه و هیولاهایش کار را انجام میدادند .
با همه نوشته های این مقاله موافق بودم به جز جذابیت چا هه ــ این در مقایسه با بی احساس بودن داستان باید چا هه این همینقدر کم پیدا و عشق یهویی و بدون زمان مشخص میبود که اگه غیر این بود ژانر داستان باید تغییر میکرد و اینکه بله اگه میتوانستند دروان اوج جین وو رو یکم با بازه زمانی بیشتر پیش ببرند داستان جذابتر میشد همچنین نباید اینقدر زود جین وو به اوج قدرتش میرسید که واقعا یکی از مواردی هستش که جای بحث داره برای این انیمه همینطور رمان مانهوا که در ادامه انگار که بعضی جاها رو اصلا حذف کردن و عروسی در کار نبوده رابطه عاشقانه ای هم در کار نبوده و حالا که در فصل ۳ جین وو به اوج قدرتش رسیده بود باید روابط عاشقانش رو به نمایش میزاشتند که اگه این در انیمه که قراره ساخته بشه اتفاق بیافتد عالی میشه و بحث کشیده میشه به نقطه حساس تا الان که جوری داستان رو پیش بردند که انگار همه این ۲ فصل فقط مقدمه بوده و بس اگه که قراره جنگ اصلی و سختی شکست دادن دشمن بیشتر بشه به سرعت میشه گفت که این انیمه عالی میشه اما گویا که برنامه های دیگه ای داشته و داستان پرش میکنه به پسرش و اصلا هدف انیمه نابود میشه چون که اصلا نگاه کردن این انیمه فقط به خاطر خود جین وو و پیشرفت چشمگیرش بوده که نقطه اصلی جذابیت داستانه امیدوارم که انیمه طبق رمان پیش نره که افتضاح به بار میاره قطعاً
انیمه ی جالبی بود و منتظر فصل بعدیش هستم. به هرحال خیلی ها این اثر رو دوست داشتن و اصلا امکان نداره از یه انیمه انتقاد نشه . جالب بود
خیلی نقد های مسخره و چرندی بود .. اسم انیمه سولو لولینگ هستش . بعد شما اومدی نقد میکنی که چرا داستان شخصیت مکمل نداره و یه شخصیتهای دیگه پرداخته نمیشه یا چرا باس ها توی یه قسمت نابود میشن 🙄
اتفاقا همه ی جذابیت و قوی بودن این انیمه بخاطر همین چیزاس که شما نقدش کردید 😅
و ناروتو هم عملا اسم شخصیت اصلیه ولی بازم به بقیه کاراکتر ها میپردازه.
این انیمه عالیه ولی یک تعداد قسمت بیشتر شه دو ژانر عاشقانه و کمدی بهش اضافه ش خیلی قشنگ تر میشه
واقعا لایق این همه رشد نسبت به انیمه های دیگر نبود
نمی دونم نظر بقیه چیه ولی انیمه سولو شاهکار نیست ولی اون جور که خیلیا میگن اشغل نیست کار ندارم یه عده میان دلیل میگن آره اینو بچه میبینن فلان ولی به شخصه دلیل که من اینه انمیه دیدم اینکه طرف واسه عشقش نمیره همه بکش هدفش نجات جون مادرش بود مثل خیلی از انیمه ها وابسته کسی نیست یه ارتش واسه خودش جمع میکنه از یه طرف فلش بک مزخرف کش دادن الکی غایت نداره میره سراغ اصل مطلب و اونایی که مانگا خوندن میدونن اگه ادامه انمیه مثل مانهوا بشه میاد جزو ۲۰ تا برتر که تو آنیمه ها خودش خیلیه ولی یه عده دوست دارن بگن هرچی سلیقه من نیست آشغاله هرکی ببینه بچست
من کاملا با این موضوعات موافقم و واقعا این مشکلاتی که داستان داره واقعا از جذابیتش کم کرده ، البته مانهواش یکم بهتره که اونم به پای مانهوای اغاز پس از پایان نمی رسد اینطوری بگم با توجه به این مشکلات اصلا با اغاز پس از پایان قابل مقایسه نیست و صد درصد مانهوای اغاز پس از پایان بهتره ، جوری که مانهواش با انیمه سولولینگ برابری میکنه !
چرا این انیمه خوبا کمن چرا ۴۰/۵۰قسمت نمیسازی
اینقدر نقدای متلف با تئوریهای بیربط ننویسین. سبک تمام لایت ناولای شرقی بیشتر روی کاراکتر اور پاوره، یک سری خیلی روی حرمسرا تمرکز دارن و یک سری برعکس، شخصیت جینوو هیچ ربطی به آرزوی قوی بودن چهارتا نوجوون نداره، این شخصیت یک مرده کامل از نظر بیشتر مردای آسیای شرقی بغیر از ژاپن شاید(کمتر)، ولی جایی که هم ناول و هم مانهوا روش کیلید کردن بحث ملیته، این که کره یک کشور با مردم فوقالعادست که باقی کشورا ازش سواستفاده میکنن، و آخرش یک قهرمان کرهای میاد کل دنیارو نجات میده یا مثلا ژاپنی که سعی کرد شکارچیهای سطح اس کره رو حذف کنه توسط جین وو مجانی نجات داده میشه، بطور کل توی ناولهای شرقی که استایل اورپاور دارن، تمام تمرکز داستان رو شخصیت اصلی یا همون ام سی،. بقیه فقط صرفا هستن که شخصیت اصلیو بهتر نشون بدن، یا بهش خدمت کنن یا باعث پیشرفتش بشن، اتفاقا انیمه تا ب اینجا خیلی سعی کرده ایرادای داستانو بگیره ولی تغییر بیشتر کل داستانو تغییر میده
بطور کل ناول با استایل اور پاور همونطور که گفتم روی شخصیت اصلی تمرکز داره، شخصیتی که از همه قویتر و بهتر و با شخصیتتره، باهوشتره و هیچکس نمیتونه تو تله بندازش یا اگر تو تله بیوفته، با قدرت محض ازش بیرون میاد، حتی خود مانهوا و ناول هم مثا انیمست، و از نظر سرعت پیشرفت، وضعیت ناول و مانهوا بدتره، اتفاقا انیمه بیشتر کشش داده، تو این سبک صدها ناول و مانهوا چینی و کره ای هست که بهتر از سولو لولینگن، فقط صرفا این اثر بخاطر طراحی خاص و قشنگ مانهوا و سیستم رشد سادهای که نویسنده طراحی کرده بود گل کرد و معروف شد، بعد از اون دقیق مطمئن نیستم که طراح یا نویسنده، ولی یکیشون فوت کرد که باعث معروفیت بیشتر اثر شد، با این حال این اثر کلا به یک اثر تجاری تبدیل شده و از همون اول هم آش دهن سوزی نبود، ولی خیلیها با این ناول یا مانواش بود که به سمت ناول و مانهوا با سبک اورپاور، گیمینگ سیستم و لولآپ کشیده شدن، پس اگه از داستان خوشتون میاد ولی بخاطر نقصهای زیادش ازش زده شدین، میتونین ناول blood warlock رو دنبال کنید که ترجمش تو سایت وب ناول هست، و اگر انگلیسیتون خوبه، برید سراغ oracle path, shadow slave, تو بحث مانهوا هم nano machin, murim login. در آخر بخوام بگم، این کار فقط زیادی معروف شد و حالا منتشر کنندهاش داره با سواستفاده از مرگ یکی از سازندههاش نهایت سو استفادرو میبره.
ما همین الانم میدونیم قراره اخرش چی بشه دیگه ولی چی بگم راستش من عاشق سولو لولینگم🥲
کلا فنای سنگین این انیمه یا از نظر ذهنی هنوز بچن یا دخترایین که با دیدن حین وو خودشونو خیس میکنن،و گفتم فنای سنگین قبل از اینکه بعضیاتون گریه کنید
همه موافق جزء آخری
نه گذینه میزدی بهتر بود دهمی چرت پرت خالص بود
بخوام صادق باشم نبرد ها سریع تموم میشه بله ولی نبرد ها خیلی باشکوهان و برای زیبا و خفن کردن صحنه مبارزه حسابی تلاش میکنن و البته چون مبارزات تو یک قسمت تموم میشه این باعث میشه ما منتظر بمونیم و بتونیم نهایت لذت رو توی اون زمان کوتاه و معنا دار داشته باشیم پس داستان رو کش نمیدن که آخر قسمت نشون بده یه مبارزه داره بعدش قسمت بعد مبارزه رو تماشا کنیم از یه طرفم بله به روایت عاطفی توجه خاصی نشده این رو قبول دارم و دلیل ندارم براش و البته اینم درسته که هیچ شخصیت دیگه ای مکمل داستان نیست و در همینطور اینکه همه قبول داریم چاهه جذاب ترینه دیگه پرسش نداره😅
فقط وقتم رو با دیدن این انیمه هدر دادم
فقط وقتم رو با دیدن این انیمه هدر دادم
یا خیلیاتون موافق و با خیلیاتون موافق نیستم
خودم از ناروتو و وانپیس که خیلی طولانی و فایت هار و طول میدن بدم میاد اما از دث نوت و دیمون اسلیر و ناکجای موعود و سولو لولینگ خوشم اومد ولی سولو لولینگ فایت ها رو خیلی زود تموم میکرد مثلا تو دیمون اسلیر نبرد تنگن با گیوتارو ۳ یا۴ قسمت بود ولی تو سولو لولینگ نبردی تو همون لول ۳ یا ۴ دقیقه بیشتر طول نکشید و ضعف دیگه ی سولو لولینگ چا هه این بود چون فقط بخاطر بوی سونگ-جین وو ازش خوشش اومد
جمعا از داستان خوشم اومد ولی فایت ها خیلی زود تموم میشدم جوری که جای هرکدوم من با خودم میگفتم الان باز احیا میشه و دوباره زنده میشه ولی میمیرن و براحتی شکست میخورن