سریال Somebody Somewhere از HBO از زمان آغاز به کار خود نیرویی خاموش اما تأثیرگذار در تلویزیون بوده است. در طول سه فصل، این سریال به یکی از صمیمی‌ترین، اندیشمندانه‌ترین و احساسی‌ترین سریال‌های اخیر تبدیل شده است. با تأکید بر ارتباط انسانی، رشد شخصی و پیچیدگی‌های آشفته زندگی، Somebody Somewhere جشن پیوستگی به انسان بودن است؛ اینکه انسان بودن یعنی آسیب‌پذیری، نقص و در نهایت انسان بودن.

داستان حول شخصیت سم میلر (با بازی بریجت اورت)، زنی در دهه چهار زندگی‌اش در منتهن، کانزاس می‌چرخد که در حال غم ازدست‌دادن خواهرش است. درحالی‌که ممکن است سریال به‌عنوان یک درام کمدی در یک شهر کوچک طبقه‌بندی شود، این اثر از مرزهای سنتی ژانر فراتر می‌رود و بررسی صادقانه، گاهی خنده‌دار و همیشه احساسی از هویت، غم و تعلق را به نمایش می‌گذارد. بیایید نگاهی دقیق‌تر به هر فصل و چگونگی تکامل این سریال در طول سه فصلش بیندازیم.

در ادامه بخش‌هایی از داستان این سریال لو داده می‌شود.

فصل اول؛ شروعی آرام باقدرت احساسی

فصل اول Somebody Somewhere سم را معرفی می‌کند، زنی که خواهرش هالی را ازدست‌داده است، یک تراژدی که سایه‌ای بر زندگی او انداخته و توانایی او برای ارتباط برقرارکردن با دیگران را محدود می‌کند. درحالی‌که سم تلاش می‌کند در یک شهر کوچک و محافظه‌کار زندگی کند و با غم عمیق خود کنار بیاید، به طور تصادفی با جول (جف هیلی)، مردی همجنس‌گرا که او هم در پیداکردن جایگاهش در دنیا دست‌وپا می‌زند، ارتباط برقرار می‌کند. این دو با هم یک دوستی غیرمنتظره اما حمایتی عمیق شکل می‌دهند که هسته احساسی سریال را تشکیل می‌دهد.

Somebody Somewhereاز ابتدا، سریال خود را با تمرکز بر ظرافت‌های احساسی زندگی در یک شهر کوچک متمایز می‌کند. هیچ درام بزرگی یا داستان‌های اغراق‌آمیز وجود ندارد؛ فقط مبارزات آرام و روزمره‌ای که بسیار شخصی و درعین‌حال قابل‌درک برای همگان است. درحالی‌که سم با میل به پیشرفت در زندگی و درعین‌حال وزن غم خود دست‌وپنجه نرم می‌کند، سریال تنهایی احساس گیرکردن در زندگی را به زیبایی به تصویر می‌کشد. بازی بی‌نظیر بریجت اورت در نقش سم شگفت‌انگیز است. او درد سم را ملموس می‌کند، درحالی‌که لحظات سبکی و گرما را ارائه می‌دهد که مانع از غم‌انگیز شدن بیش از حد سریال می‌شود.

نقد سریال Colin from Accounts | شوخی‌های صمیمانه و ارتباطات غیرمنتظره

منتقدان فصل اول را به دلیل اصالت و عمق احساسی‌اش ستودند. نیویورک‌تایمز آن را “یک آغاز شگفت‌انگیز، چیزی که مدت‌ها پس از پایان تیتراژ پایانی با شما خواهد ماند” خواند. شوخ‌طبعی ملایم و دینامیک‌های شخصیت به‌دقت ساخته‌شده آن را به یک اثر برجسته تبدیل کرد، اگرچه بسیاری از بینندگان پس از آن منتظر دیدن پیشرفت‌های بعدی سریال بودند.

فصل دوم؛ ساختن ارتباطات، پذیرفتن تغییر

فصل دوم Somebody Somewhere بر پایه‌گذاری احساسی که در فصل اول بنا شده است، گسترش می‌یابد. پس از ازدست‌دادن ویرانگر خواهرش، سم شروع به باز کردن خود به‌سوی روابط جدید می‌کند، چه رمانتیک و چه دوستانه. او وارد روابط پیچیده‌ای با مرد جدیدی می‌شود و همچنان به جول، بهترین دوستش، برای حمایت احساسی تکیه می‌کند. این فصل به طور عمیق‌تر به درگیری درونی سم می‌پردازد، به‌ویژه ترس او از تغییر و ناراحتی ناشی از بیرون آمدن از پیله غم‌زده‌اش.

فصل دوم درباره رشد است؛ نه‌تنها برای سم بلکه برای کل گروه شخصیت‌ها. خط داستانی جول به‌ویژه تکامل می‌یابد؛ زیرا او در زندگی رمانتیک خود و ارتباطش با دوستانش دست‌وپا می‌زند. سریال همچنان به کاوش در موضوع یافتن جایگاه فرد در دنیا می‌پردازد، حتی زمانی که احساس می‌شود همه چیز اطراف شما در حال تغییر است.

Somebody Somewhereاین فصل با رویکردی آرام‌تر و خوداندیشانه‌تر امکان پیچیدگی‌های احساسی بیشتری را فراهم می‌کند و به شخصیت‌هایی مانند فرد (ماری هیل) و تریشیا (مری کاترین گیریسون) فضای بیشتری برای درخشش می‌دهد. سریال لحظات شوخ‌طبعی را در زندگی روزمره پیدا می‌کند، اما همچنین در تلاش‌های شخصیت‌هایش عمق تأثیرگذاری را می‌یابد. سفر شفایافتن سم به‌هیچ‌وجه خطی نیست و سریال نوسانات او را با حساسیت و دقت به تصویر می‌کشد.

ورایتی فصل دوم را به دلیل “داستان‌های پیچیده و پاداش‌دهنده شخصیت‌ها” ستود، درحالی‌که ایندی‌وایر سریال را به‌خاطر ادامه ارائه “لحظات خام و صادقانه از آسیب‌پذیری احساسی” تحسین کرد. اگرچه فصل دوم خیلی از فرمول فصل اول فاصله نگرفت، اما تم‌های اصلی را تقویت کرده و سرمایه‌گذاری احساسی بیشتری در شخصیت‌هایش ایجاد کرد.

فصل سوم؛ وداعی صمیمانه با یک سفر زیبا

فصل سوم و پایانی Somebody Somewhere یک شاهکار در زمینه جمع‌بندی است. این فصل احساسی مانند ادامه‌ای طبیعی از تمام اتفاقات گذشته است و سریال را با حسی از وقار و تأثیرگذاری به پایان می‌رساند. سم که اکنون بیشتر به ارزش‌های درونی خود و درک جایگاهش در دنیا پی برده است، شروع به روبه‌روشدن با واقعیت‌های دشوار تغییرات اجتناب‌ناپذیر زندگی می‌کند.

Somebody Somewhereدر مرکز این فصل پایانی، رابطه سم با جول قرار دارد که ارتباط روبه‌رشد او با دوست‌پسرش براد نشان‌دهنده تغییر در دوستی آن‌ها است. افزایش خودآگاهی سم و تمایل او به پیشروی، تغییرات در دایره دوستانش را منعکس می‌کند، زیرا همه آن‌ها مسیرهای در حال تکامل خود را طی می‌کنند. این فصل شاهد مبارزه سم با طبیعت متغیر ارتباطاتش و پرسش‌هایی درباره اینکه ادامه‌دادن به چه معناست، زمانی که زندگی به شکلی تغییر می‌کند که او کاملاً درک نمی‌کند، است.

سریال همچنان با توازن عالی بین شوخ‌طبعی و اندوه، لحظات آرام و تأمل‌برانگیز را ارائه می‌دهد که احساس پایان دل‌انگیز و تلخی را به همراه دارد. پذیرفتن سگ توسط سم، گام‌های محتاطانه او به‌سوی روابط رمانتیک و حل‌شدن غم او همه به طور طبیعی بخشی از تحول بزرگ‌تر و معنی‌داری هستند. سریال همچنین توجه ویژه‌ای به شخصیت‌های پشتیبانی مانند تریشیا و فرد دارد که داستان‌های آن‌ها به طور برابر رضایت‌بخش و ضروری برای روایت کلی هستند.

نقد سریال Slow Horses | درخشش ابدی گری اولدمن!

منتقدان فصل پایانی را به‌عنوان یک پایان ایده‌آل برای داستان ستوده‌اند و بر پیچیدگی احساسی و غنای شخصیت‌های آن تأکید کرده‌اند. نیویورک‌تایمز آن را “یک سریال زیبا و ظریف که با مقداری درست از اندوه و امید پایان می‌یابد” توصیف کرد. با امتیاز کامل ۱۰۰% در راتن تومیتوز، این سریال به طور گسترده به‌عنوان یک وداع مناسب برای یکی از گمنام‌ترین جواهرات تلویزیونی شناخته شده است.

بررسی کلی سریال؛ یک شاهکار آرام و قدرتمند

در بازبینی، Somebody Somewhere به‌عنوان یکی از بهترین درام‌های شهر کوچک دهه اخیر شناخته می‌شود. در طول سه فصل، این سریال هم از نظر عمق احساسی و هم از نظر توسعه شخصیت‌ها رشد کرده است، و بافتی از داستان‌ها را به هم می‌بافد که به بررسی غم، عشق، دوستی و هویت فردی می‌پردازد. این یک سریال است که عجله نمی‌کند و به شخصیت‌هایش فضایی برای تکامل در زمان واقعی می‌دهد که هر فصل را به پیشرفتی طبیعی از فصل قبلی تبدیل می‌کند.

۲۵ تا از بهترین سریال‌های تاریخی که حتماً باید تماشا کنید

اگرچه گاهی اوقات ممکن است داستان‌های زیرکانه و مبتنی بر شخصیت به‌راحتی نادیده گرفته شوند، Somebody Somewhere ثابت می‌کند که در لحظات آرام زندگی نیروی عظیمی وجود دارد. این سریال زیبایی را در روزمرگی می‌یابد و نشان می‌دهد که هر روز یک فرصت جدید برای رشد، ارتباط و بازآفرینی است.

Somebody Somewhereترکیب شوخ‌طبعی و اندوه در این سریال باعث می‌شود که آن برای عموم مخاطبان قابل‌ارتباط باشد و تمرکز آن بر توسعه شخصیت‌ها به آن کیفیتی زمان ناپذیر می‌بخشد. Somebody Somewhere ترکیبی نادر از زیرکی و آسیب‌پذیری را ارائه می‌دهد و روایت صادقانه و آرام آن یک درمان تازه برای داستان‌های پر سروصدای غالب در تلویزیون جریان اصلی است.

برای هر کسی که به دنبال یک سریال است که آشفتگی‌های زندگی و قدرت تحول‌آفرین عشق و دوستی را جشن بگیرد، Somebody Somewhere یک انتخاب ضروری است. این سریالی است که مدت‌ها پس از تماشای آن، همچنان در ذهن شما خواهد ماند.

Loading