سازندگان It Takes Two و A Way Out چه چیزی برایمان ساخته‌اند؟ در این مطلب قرار است به‌سراغ محصول جدید استودیو بازی‌سازی Hazelight برویم و اثر جدیدشان را معرفی کنیم؛ به همین خاطر با نقد و بررسی بازی Split Fiction همراه مجله بازار باشید.

بیایید همین اول کار به سراغ اصل ماجرا رفته و کار را آنقدر که باید و شاید کش ندهیم. در بازی اسپلیت فیکشن ما در نقش دو نویسنده به‌نام Zoe و Mio که از قضا این دو پروتاگونیست، براساس دو دختر جوزف فارس (کارگردان تیم Hazelight و بازی‌هایش) طراحی شده‌اند قرار می‌گیریم؛ این دو کرکتر برای پرزنت ایده‌هایشان به یک شرکت دانش‌بنیان به‌نام Rader مراجعه کرده‌اند، شرکتی که اهداف مختلفی در بحث‌های تکنولوژی و خلاقیت‌های ساختاری دارد و به هر دری می‌زند تا به اهداف خودش نزدیک و نزدیک‌تر شود. حالا که Zoe و Mio هم به Rader رفته‌اند، این شرکت به آن‌ها این اجازه را می‌دهد تا با نویسندگی‌شان و خلق جهانِ انحصاری خود، دست به اکتشاف و ماجراجویی گسترده‌ای بزنند؛ در کجا؟ در همان جهانی خلق کرده‌اند.

بررسی بازی Kingdom Come: Deliverance ۲ | تقلایی در قرون وسطی

در چه چیزی؟ در دستگاه شبیه‌سازی که شرکت Rader ساخته است. داستان Split Fiction از کجا آغاز می‌شود؟ روایت بازی اسپلیت فیکشن از آنجایی شروع می‌شود که این دو کرکتر کاملا غریبه نسبت‌به یک‌دیگر، به‌واسطه ی مشکلی که در دستگاه شبیه‌ساز بوجود می‌آید، پا به دنیایی می‌گذارند که برای هردویشان می‌باشد، چه دنیایی؟ Zoe و Mio قرار است جهان یک‌دیگر را تجربه کنند و یک ترکیب هیجان‌انگیز را به تصویر بکشند. در طول بازی هم متوجه خواهید شد که Mio در ژانر علمی-تخیلی به‌طور ویژه‌ای مهارت دارد و از آن طرف هم Zoe به‌شدت در فرآیندهای جادویی تخصص خودش را ایفا می‌کند. این ترکیب فراموش‌نشدنی سرآغاز داستانی است که حیرت‌زده‌مان می‌کند و آنقدر عاشقانه و مطلوب پیش می‌رود که قصه‌ی غریبانه‌مان، به یک داستان خانوادگی، جذاب، پویا و خواهرانه تبدیل می‌شود.

شخصیت‌پردازی Split Fiction از غربت به عشق تبدیل می‌شود

بررسی بازی Split Fiction

شیمی بین Zoe و Mio با صبر و حوصله‌ی خاصی به‌تصویر کشیده می‌شود که این سبک و سیاق شخصیت‌پردازی جوزف فارس در اسپلیت فیکشن، به‌خوبی با روایت و داستان اثر ارتباط برقرار می‌نماید و هم‌سو جلو می‌رود. راستی، بگذارید به این موضوع نیز اشاره کنم که گاهی اوقات می‌شود که شما با شخصیت‌پردازی Zoe و Mio آنطور که باید و شاید ارتباط نگیرید اما اگر صبور باشید و کمی حوصله به‌خرج دهید، شاید مثل من شده و رابطه‌ی این دو رفیقِ غریبه را همانند یک خانواده و خواهر مشاهده کردید البته این را هم باید در نظر گرفت که طبق آماری که استخراح کرده‌ام، بعضی از افراد یا با Zoe و Mio عمق گرفته و یا بعضی دیگر، عمقی برقرار نمی‌کنند؛ در هر صورت امیدوارم شما همانند من جزء دسته‌ی اول این جریانات باشید.

بررسی بازی Like a Dragon: Pirate Yakuza in Hawaii | ماجیما و دزدان دریایی

طبق موردی هم که ممکن است در همان مراحل ابتدایی این مطلب متوجه‌اش شده باشید، ویلن اصلی و رأس شیطانی این بازی، مدیرعامل شرکت Rader است که طبق بسیاری از بازی‌ها، فیلم‌ها، حتی کمیک‌بوک‌ها و رمان‌هایی که در بازار به‌راحتی پیدا می‌شوند، او در نقش یک شرور خودخواه ظاهر شده و همه‌چیز را برای خودش می‌خواهد؛ چه چیزی؟ او یک «ایده دزد حرفه‌ای» به‌حساب می‌آید که با استفاده از دستگاهی که در اختیار دارد، سعی بر این می‌کند که از نویسندگان پیش‌رویش سواستفاده نماید. به‌نظرم این مدل منفی‌سازی کرکترها کلیشه‌ای است اما چه می‌شود کرد؟ بعضی از مواقع وجود دارد که یک عنصر کلیشه‌ای-درست-ساخته شده بهتر از یک ایده‌ی ناب و خارق‌العاده (بد طراحی شده) جلو می‌رود. درست است، داستان بازی کلیشه‌ای محسوب می‌شود اما بهره‌وری درست از پتانسیل‌ها، موجب این شده است که متاکریتیک بازی ۹۱ از ۱۰۰ ثبت شود.

گیم‌پلی اسپلیت فیکشن بلوغ طراحی‌های جوزف فارس است

معرفی و داستان بازی Split Fiction

گیم‌پلی بازی Split Fiction هم از آن طرف صرفا تکرار فرمول گیم آواردزی سازندگان نیست بلکه با خلاقیت تازه‌ای روبرو هستیم که این خلاقیت، فرمول‌های جدیدی نیز دارد که همه‌ی این موارد با با دست‌به‌دستِ یک‌دیگر دادن، به جادویی می‌رسند که ما را به‌خوبی درگیر می‌نمایند. ما در اسپلیت فیکشن با سفرهای هیجان‌انگیزی همراه می‌شویم که به بهترین شکل ممکن با ریتم داستان‌گویی و گیم‌پلی اثر ارتباط برقرار کرده‌اند و هم‌سفری می‌کنند، از جهان‌های علمی-تخیلی گرفته تا موارد سایبرپانکی و تاریخی-فانتزی که همه‌وهمه‌شان به نوع خود جذاب ظاهر می‌شوند و هیجان‌زده‌مان می‌کنند. این را هم اضافه کنم که طنزگویی بازی فقط در دیالوگ‌ها خلاصه نمی‌شود بلکه همانند It Takes Two به گیم‌پلی هم رسیده است.

به‌نظرم مهم‌ترین عامل موفقیت بازی‌های جوزف فارِِس تمرکز بر گیم‌دیزاین آثارش است؛ این تمرکز را به‌خوبی می‌توانستیم در It Takes Two مشاهده کنیم با اینکه در A Way Out گاهی اوقات با ناریتم‌های به‌خصوصی روبرو می‌شدیم اما در حالت کلی، سری بازی‌های این کارگردان نوآورِ صنعت بازی‌های ویدیویی، یک جادو خاصی را ارائه می‌دهند که من نامش را «تعادل در کرکترسازی و گیم‌پلی‌محوری» می‌گذارم. طوری در بازی Split Fiction تعادل برقرار می‌شود که به هیچ عنوان احساساتی مثل پوچی، بی‌هدفی و اضافی‌محوری را دریافت نکرده و درک نخواهید کرد. بازی آنقدر بالانس ساخته شده و آنقدر پازل‌های جذاب و باس‌های به‌یاد ماندنی را به‌تصویر می‌کشد که هیچ‌وقت تکراری نمی‌شود و بی‌حسی یا مورد خاصِ منفی را منتقل نمی‌کند.

ایکس باکس بعدی یک کنسول سنتی نخواهد بود

یکی دیگر از موارد خارق‌العاده‌ای که می‌بایست به پاراگراف قبلی اضافه کنم این است که در اسپلیت فیکشن به هیچ عنوان نمی‌توانید از قانون یا مدار ویژه‌ای پیروی کنید، چرا که یکی از دوست‌داشتنی‌ترین فیچرهای اثر همین است که بتوانید پا به دنیایی بگذارید که قوانین طبیعت و فیزیک را می‌شکند و الگوهای مترادف دیگری را هم رقم می‌زند؛ کرکترهای Mio و Zoe از آنجایی که با جهان‌های تلفیق شده‌شان روبرو شده‌اند، بارها شما را در دو راهی‌های متعددی می‌گذارند که این دو راهی‌ها باعث تنش‌زایی‌های نفس‌گیری می‌شوند. دوست‌دارم بدانم که جوزف فارِس چگونه از طریق دخترهایش به بازتاب‌های Mio و Zoe رسیده؟ آیا جوزف هنوز هم کودکِ درونِ عجیب‌وغریبی دارد؟ باید بگویم که بله.

بازی اسپلیت فیکشن

آنقدر این کودک-درون جالب و زیبا به ثمر می‌نشیند که از تک‌تک سکانس‌ها و مراحل اسپلیت فیکشن لذت می‌برید و گاهی نیز در عمق تفکرتان گم می‌شوید. به‌عنوان سخن پایانی در بخش داستان، روایت‌گونه، شخصیت‌پردازی، جهان اثر و گیم‌پلی بازی باید یادداشت کنم که اگر یک محصول همه فن‌حریف نیاز دارید که بتواند با تمام وجودش، شما را رها کرده و به دنیای جدیدی بیاورد، اسپلیت فیکشن منتظر شما است تا با طنزپردازی‌های محیطی، گیم‌پلی و دیالوگ‌نویسی سرگرم کننده‌اش، حسابی شما را خندانده، هیجان‌داده و شاداب‌تان کند. همانند تمام بازی‌های استودیو Hazelight، شما می‌توانید از قابلیت Friend Pass استفاده کنید؛ این موضوع به این معنا است که شما می‌توانید این بازی را دونفره خریداری کرده و بهایش را بین خود تقسیم کنید و کم‌تر هزینه نمایید.

رتبه‌بندی بازی‌های رزیدنت اویل؛ از بهترین تا بدترین

اگر هم دوست یا برداری-خواهری-همسری-پارتنری تا کجا ادامه دهم؟ نداشتید، می‌توانید در سرور دیسکورد Split Fiction عضو شوید و با قابلیت جدید Hazelight، یک دوستِ جدید برای خود پیدا کرده و بازی را با او تجربه نمایید، در نتیجه غصه‌ی Co-Op بودن Split Fiction را نخورده و نگران چیزی نباشید. شاید به‌عنوان نکته‌ی منفی بتوانم به بهره‌وری نامناسب از تکنولوژی کنترلرهای PS5 اشاره کنم که Adaptive Triggerهای دوال‌سنس پتانسیل بالایی برای درگیری احساسات ایجاد می‌کردند اما متاسفانه خالقان اثر چنین چیزی را فراموش کرده‌اند البته این را هم اضافه کنم که این نکته، به‌احتمال بسیار در بروزرسانی‌های آینده بازی رفع شود و آپدیت گردد.

اسپلیت فیکشن همان چیزی است که باید تجربه کنید

بازی Split Fiction

باز هم طبق دیگر بازی‌های جوزف فارس، مینی‌گیم‌های جالبی نیز در Split Fiction وجود دارند که به نوبه‌ی خودشان جذاب بوده و باکیفیت ظاهر می‌شوند؛ حداقل می‌توانم اینگونه بگویم که تجربه‌ی مینی‌گیم‌های این اثر برای دقایقی پیشنهاد می‌شوند تا بیشتر از گذشته به دنیاهای جوزف فارس سفر کرده و آن جادوی کوآپ‌محورش را تجربه کنید. داستان‌های فرعی هم در طول روایت بازی وجود دارند که همگی‌شان سعی بر این موضوع می‌کنند که بیشتر از پیش درگیرتان کنند و لذت اضافه‌بر سازمانی را هدیه دهند. من اسپلیت فیکشن را، هم بر روی پلی‌استیشن ۵ تست کردم و هم بر روی رایانه‌های شخصی اما در طول تجربه‌ی اصلی‌ام بر روی PC با مشکل و افت فریم خاصی روبرو نشدم چرا که بازی در بهینه‌ترین حالت ممکن خودش قرار دارد. این را هم اضافه کنم که اسپلیت فیکشن از لحاظ موسیقی و صداگذاری نیز در سطح بالایی قرار دارد و می‌تواند از پتانسیل‌هایش بهره‌وری کرده و پیام‌های خود را منتقل کند.

بازی Split Fiction بر اساس کد ارسالی ناشر (Electronic Arts) و بر روی PC بررسی شده است.

به‌عنوان کلام آخر بایستی بگویم که بازی Split Fiction به‌عنوان جدیدترین اثر ساخته شده توسط استودیو بازی‌سازی Hazelight اوج کارگردانی فنی و هنری جوزِف فارِس را به‌تصویر می‌کشد؛ محصولی که موفق شد از رسانه‌ی مجله بازار نمره ۹.۵ از ۱۰ را کسب کند و «شاهکار» نامیده شود و در وب‌سایت متاکریتیک نیز میانگین نمره ۹۱ از ۱۰۰ را کسب نماید. اسپلیت فیکشن با اینکه در بحث‌های شخصیت‌پردازی و انیمیشن‌های سینماتیکش می‌توانست بهتر عمل کند اما آنقدر از لحاظ روایت‌گونه‌ی شخصیتی، داستان‌پردازی، قصه‌گویی، پتانسیل‌پذیری، جلوه‌های هنری و بصری فنی، گیم‌پلی و کارگردانی و رفرنس‌هایی که به دیگر بازی‌های برتر تاریخ می‌زند مثبت حاضر می‌شود که شاید بتوانیم آن را به‌عنوان شاخصه‌های اصلی The Game Awards 2025 نام‌گذاری کنیم. در نتیجه اگر به‌دنبال یکی از بهترین بازی‌های ویدیویی امسال هستید یا حداقل به یک اثر دونفره آنلاین یا آفلاین احتیاج دارید، Split Fiction را صددرصد تجربه کنید.

به‌نظر شما بازی Split Fiction می‌تواند برنده «بهترین بازی سال The Game Awards 2025» شود؟ نظرتان را با ما و دیگر کاربران مجله بازار به اشتراک بگذارید.

Loading