بهترین قسمتهای باب اسفنجی براساس IMDB: توهم باب و پاتریک
پس از اینکه یک تلوزیون با جعبه به دست باب اسفنجی و پاتریک میرسد، آنها جعبه را نگه میدارند و تلوزیون را به دور میاندازد. در ابتدا اختاپوس فکر میکند این دو نفر همان یک ذره عقلشان را هم از دست دادهاند، اما رفتهرفته مشخص میشود که این جعبه اصلا معمولی نیست.
قسمت چهارم از فصل سوم سریال SpongeBob SquarePants از دو بخش با نامهای Nasty Patty و Idiot Box تشکیل شده و در وبسایت IMDB نمره تحسینبرانگیز ۹.۵ از ۱۰ را برای خود ثبت کرده است. به صورت بدیهی این نمره بیهوده به دست نیامده و سازندگان نهایت خلاقیت خود را در این قسمت از باب اسفنجی اعمال کردهاند. بخش اول که Nasty Patty نام دارد با ورود مامور بهداشت به رستوران خرچنگی آغاز میشود؛ ماموری که به آنجا رفته تا وضعیت بهداشت رستوران را بررسی کند.
در حین اینکه مامور بهداشت مشغول انجام کار خود است، تلوزیون خبر عجیبی را پخش میکند. طبق اخبار یک نفر خود را به جای مامور بهداشت معرفی کرده و به این وسیله غذای رایگان میخورد. باب اسفنجی و آقای خرچنگ هم که فکر میکنند این فرد همان مامور بهداشت کلاهبردار است تصمیم میگیرند درس بزرگی به او بدهند. به همین خاطر باب حال به همزنترین مواد ممکن را در کنار هم میگذارد و با استفاده از آنها یک همبرگر خرچنگی کثیف را درست میکند.
اما پس از اینکه مامور بهداشت همبرگر کثیف را میخورد و حسابی حالش بد میشود، اخبار یک خبر شوکه کننده نشان میدهد. ظاهرا مامور بهداشت قلابی دستگیر شده و این فردی که در رستوران خرچنگی قرار دارد دقیقا از سوی سازمان بهداشت آمده. باب اسفنجی و آقای خرچنگ هم که فکر میکنند یک مامور بهداشت را کشتهاند تصمیم میگیرند جنازه او را دفن کنند تا توسط پلیس و نیروهای قانون دستگیر نشوند.
دومین بخش این اپیزود هم که Idiot Box نام دارد با آمدن یک جعبه پستی عجیب برای باب اسفنجی و پاتریک شروع میشود. در این جعبه یک تلوزیون قرار دارد، ولی باب و پاتریک در کمال ناباوری تلوزیون را دور میاندازند و صرفا جعبه را برای خود نگه میدارند. اختاپوس که این صحنه را مشاهده کرده پیش خود فکر میکند حتما همسایههایش بیشتر از هر زمان دیگری دیوانه شدهاند. به همین دلیل تلوزیون را برداشته و به خانه خود میبرد.
اما درست در زمانی که به خانه میرسد صداهای عجیبی از سمت باب اسفنجی و پاتریک میشنود. او همسایههای خود را در حالی میبیند که وارد جعبه مذکور شدهاند و سر و صداهای عجیبی از خود در میآورند. اختاپوس در ابتدا فکر میکند که آنها صرفا از قوه تخیلشان کمک میگیرند؛ اما این صدها رفته رفته عجیبتر و واقعیتر میشوند. به همین خاطر او چند دفعهای به داخل جعبه میرود و باز میگردد، ولی باز چیز خاصی نمیبیند. در صحنه پایانی و زمانی که طاقتی برای اختاپوس نمانده وارد جعبه میشود و منتظر صداها میماند. اما از بخت بدش ماشین آشغالی از راه میرسد و او را به همراه جعبه میبرد.
نظر شما در این باره چیست؟ دیدگاههای خود را با تیم بازار و سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
منبع: IMDB
نظرات