بهترین قسمتهای باب اسفنجی براساس IMDB: نجات سرباز پاتریک
باب اسفنجی و پاتریک که فقط برای خوشگذرانی و تفریح به ساحل رفتهاند، شروع به ساخت قلعه شنی میکنند. پس از مدتی قلعه شنی این دو نفر توسط یکدیگر نابود میشود و آنها برای انتقام گرفتن از یکدیگر جنگ بزرگی به پا میکنند که اتفاقات عجیبی در آن رخ میدهد.
قسمت ۲۱ از فصل ۶ سریال SpongeBob SquarePants روایتگر دو داستان جذاب است که در قالب دو بخش با نامهای Sand Castles in the Sand و Shell Shocked به نمایش در میآیند. در هر دو قسمت ضریب هوشی باب اسفنجی و سادهلوح بودن او دردساز میشود و مشکلات فراوانی را به همراه میآورد. در بخش اول این اپیزود که Sand Castles in the Sand نام دارد، باب و پاتریک صرفا برای گذراندن اوقات فراقت به ساحل شهر بیکینی باتم میروند.
هنگامی که این دو نفر به ساحل میرسند و شروع به بازی میکنند، به شکل تصادفی برج غریق نجات را از بین میبرند. غریق نجات هم که از این موضوع عصبانی شده باب اسفنجی و پاتریک را به جای دیگری میفرستد. این دو نفر هم به این حرف گوش میدهند و در گوشهای از ساحل شروع به ساخت قلعه شنی میکنند. در ابتدا همه چیز عادی پیش میرود، اما از زمانی که پاتریک قلعه شنی باب را از بین میبرد یک جنگ تمامعیار آغاز میگردد.
باب اسفنجی برای انتقام گرفتن بابت خراب شدن قلعه شنی خود کار مشابهی انجام میدهد و سازه پاتریک را نابود میکند. پاتریک هم که دوست ندارد بازنده باشد بازهم قلعه شنی دوستش را خراب میکند. در ادامه دعوا میان این دو نفر بالا میگیرد و آنها دست به ساخت قلعههای بزرگتر و چیزهای عجیبی مثل جت جنگنده و ربات عظیم الجثه میزنند تا به کمک آنها برنده جنگ شوند. در نهایت این درگیری باعث خراب شدن تمام سازهها و آسیب دیدن خودشان میشود تا آنها به این نتیجه برسند که آتش بس بهترین گزینه برای هر دو آنها است.
در نهایت لاک آقای خرچنگ به گری میرسد که به هیچ وجه از آن راضی نیست
در بخش دوم این اپیزود که Shell Shocked نام دارد داستان با کابوس دیدن باب اسفنجی شروع میشود. باب که از ترس در حال لرزیدن است یک صدای عجیب و غریب از طبقه پایین میشنود. او که حسابی از این صدا ترسیده وسایل حافظتی میپوشد تا به استقبال صدای عجیب برود. در نهایت او پوتین مورد علاقهاش را در حالی میبیند که خود به خود حرکت میکند و جلوه ترسناکی را به وجود میآورد. باب هم که از ترس نمیتواند تصمیم درست بگیرد با تمام قوا به سمت پوتین حمله کرده و به آن آسیب میزند؛ غافل از اینکه گری زیر پوتین بوده و در این فرآینده آسیب دیده است. بهطور دقیقتر لاک گری در هم میشکند و او دچار یک افسردگی شدید میگردد.
باب اسفنجی هم که نمیتواند ناراحتی حیوان خانگی خویش را ببینید تصمیم میگیرد به دنبال یک لاک جایگزین برود تا گری جای خالی آن را احساس نکند. ولی خب ماموریت گشتن برای یک لاک جدید زیاد خوب پیش نمیرود و این دو نفر به هر دری که میزنند به نتیجه دلخواه نمیرسند. لاکهایی که باب و گری پیدا میکنند یا بیش از حد گران هستند یا بیش از حد ضعیف و شکننده. در نهایت باب از آقای خرچنگ درخواست کمک میکند و برای خوب کردن حال گری قید حقوق و بیمه خود را میزند. در نهایت متوجه میشویم که آقای خرچنگ لاک خود را درآورده و آن در ازای پول آن را به گری داده است.
نظر شما در این باره چیست؟ دیدگاههای خود را با تیم بازار و سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
منبع: IMDB
بهترین کالاف دیوتی باز ایران کیه؟ میزگیم با سلی
نظرات