ردهبندی ۲۰ شخصیت برجستهی سریال Squid Game
حضور بزرگسالان در بازیهای کودکانه تا مرز مرگ، بدون شک سریالی پر از هیجان و تنش خلق میکند. اما آنچه واقعاً Squid Game را به یکی از برترین سریالهای کرهای تبدیل کرده، انتخاب شخصیتهایی چندبعدی و متنوع است. هر شرکتکننده در این رقابت خطرناک دلیلی برای حاضر شدن در میدان دارد؛ و اگرچه تقریباً همه در نقطهای قابلدرک هستند، برخی از آنها محبوبترند و جذابتر. در ادامه همراه مجله بازار باشید.
Squid Game چهرهی تاریک انسانیت را به تصویر میکشد. بعضی شخصیتها بیرحمانه اخلاق را کنار میگذارند؛ اما در میان این تاریکی، پرتوهایی از انسانیت هم دیده میشود. برخی شخصیتها قلبهای سرد را گرم میکنند. با کارگردانی استادانه، نوشتاری حرفهای و اجرای هنرمندانه، خیلی سخت است در مورد بسیاری از شرکتکنندگان این مسابقهی پرخطر، احساس عمیقی نداشته باشیم.
فصل سوم Squid Game به پایان رسید و سفر عذابآور گیهون را در دو دورهی بازی خاتمه داد. طرفداران با معرفی شخصیتهای جدید، بسیار با آنها ارتباط برقرار کردند. البته، برخی از شناختهشدهترین چهرههای بازی همیشه جذاب نبودند.
۲۰. چو سانگ-وو از قهرمان محلی به کابوس محلی تبدیل میشود
سانگ-وو تقریباً هیچ ویژگی مثبت قابل توجهی ندارد
بی تردید آنتاگونیست اصلی فصل اول، دوست دوران کودکی گیهون و قهرمان محلی، چو سانگ-وو بود؛ نخبهای منفی با بدهیهای بزرگ که مسابقه را تنها راه نجات میبیند. خیانت به دوستان پیش از تهدید مرگ، تصویری تلخ از او ارائه میدهد؛ پیش از بازی کندو عسلی حتی میدانست چه در بازی انتظارش را میکشد، اما هیچ هشداری نداد. حیلهگری او و محکومکردن علی به مرگ فقط او را نفرتانگیزتر کرد. اما جنایت واقعیاش قتل بیرحمانهی سابهیوک بیدفاع بود. حتی قربانی آخرش هم فداکاری پایانیاش را که اندکی امتیاز مثبت دارد، نتوانست پاک کند. سانگ-وو بدون شک کمترین طرفدار را در سریال دارد.
۱۹. جنایات جانگ دوکسو، از زننده تا غیرقابلتحمل
روش بیرحمانهاش او را منفور میکند
دوکسو گانگستری است با تاتو مار که هیچ ویژگی قابل دفاعی ندارد. او چه در بازی چه خارج از آن، کاملا در فعالیتهای جنایی درگیر است؛ و اگر برخی امیدوار بودند در مسیر بازی تغییر کند، اشتباه میکردند. او بلافاصله پس از آغاز مسابقه قربانیان خود را بدون تردید میکشد. تشنهی موفقیت و بقاست، اما بیرحم بودن او شخصیت آدم بدی میسازد که حاضر به پنهانکردنش نیست.
۱۸. استخدامکننده؛ انسانی نفرتانگیز
شوقش به شکنجهی فقرا، غیرقابلتحمل بود
در فصل اول، این شخصیت در معرفی گیهون به بازی نقش داشت. بسیاری فکر میکردند او صرفاً کارش را انجام میدهد؛ اما در فصل دوم فساد اخلاقی پنهانش آشکار شد: از تحقیر فقرا از طریق انتخاب بین بلیت بختآزمایی و نان گرفته تا مسخره کردن آنها. این شخصیت از آنهایی بود که خیلی زود دشمن شد؛ و گیهون بالاخره او را به بازی میکشد. هواداران مرگ او را جشن گرفتند.
۱۷. هوانگ این-هو، فرانتمن؛ قابلنفرت ولی بدون پشیمانی
عدم پشیمانیاش دلسوزی ندارد
فرانتمن بازی از همه وحشتناکتر است؛ کسی که پس از شرکت در بازی ۲۸، خودش شرایط را برمیگرداند. داستان پشت پردهاش در فصل دوم کمی او را قابلدرکتر کرده، ولی او با وجود دانستن رنجی که Squid Game ایجاد میکند، باز هم دیگران را آنگونه که خودش تجربه کرده شکنجه میدهد. تنها نکتهی مثبت احتمالی مراقبت او از برادرش جون-هو است؛ هرچند معلوم نیست واقعا او را کشته بود یا نه. رفتار هوانگ با جذبکننده آمریکایی نشان داد تغییر زیادی نکرده است؛ شاید شخصیت پیچیدهای باشد ولی قلبش سنگ است.
۱۶. هان مینیُ؛ مردی که به کابوس تبدیل شد
رمزآلود بودنش جذاب است
هان مینیُ، با بازیِ کیم جو-ریونگ، شخصیتی جذاب و پر از تضاد بود. ابتدا مظلوم و آسیبدیده جلوه میکند، اما ذاتش را در رقابت نشان میدهد: کسی که برای بقا هر کاری میکند. در نسخه انگلیسی، نکتهای دربارهی هوش او از دست رفت؛ او تأکید میکرد بسیار باهوش بوده اما هرگز فرصت تحصیل نداشته. این لایهی اضافی به شخصیتش، او را پیچیدهتر میکند. مرگ تراژیکش در بازی پل شیشهای هم بیشتر او را ماندگار کرد.
۱۵. کانگ ته-هو؛ مهربان و سپس ناامیدکننده
پشتیبانی اولیهاش جذاب است، اما بعداً ناامید میکند
کانگ ته-هو شخصیتی همدل است؛ مردی که با سابقهی زندگی با خواهرانش و عضویت در نیروی دریایی، ارتباطات انسانی عمیقی برقرار میکند. در ابتدا حمایتش از گیهون قابل تحسین بود. اما در فصل سوم، او برای نجات خود تلاش کرد شکست شورش را به گردن گیهون بیندازد. در نهایت، تکاندهنده بود؛ به همین دلیل در لیست ما پایینتر از جایی که شاید به نظر میرسید قرار گرفت.
۱۴. اوه ایلنام؛ حتی پس از فاششدن، حذفش سخت است
پیوند واقعی او با گیهون زorna را نرم میکند
اگر پایان غیرمنتظره سریال نبود، بازیکن ۰۰۱ قطعاً محبوبترین شخصیت سریال میماند. پیرمرد مهربان، بیمار و پرورشیافته با داستانی دلسوزانه. رفاقتش با بازیکن ۴۵۶ واقعی بود. گرچه حقیقت فاجعهآمیزش همه چیز را تغییر داد. هنوز لیاقت او در قلب تماشاگران باقی ماند؛ حتی وقتی همه فهمیدند پشت ماجرا بوده است.
۱۳. تانوس؛ بلافاصله محبوب شد، مرگش ناراحتکننده نبود
جذابیتش قابلانکار نیست، اما رفتار ناپایدارش باعث شد دور شود
چوی سو-بونگ با موهای بنفش به «تانوس» معروف شد. رپر سابق که سرمایهاش را در رمزارز از دست داده بود، با سبک خاص صحبت و خلق لحظههای رپ لحظهای، خیلی زود محبوب شد. اما رفتار بیثباتش هم سبب مرگش شد. درگیریها در فصل دوم او را شخصیتی جذاب اما خطرناک کرد.
۱۲. پارک یونگ-سیک؛ ترسو و خطرناک
تلاش برای کشتن مادری تازهمادر اشتباه غیرقابلقبولی بود
در ابتدا شخصیتی خوشقلب بود، مادری را دوست داشت و دوست و اتحاد برقرار میکرد. اما تصمیمش برای ادامه بازی با مادرش (بهزور) و سپس تلاش برای قتل جون-هی هنگام حمل جنین، او را تبدیل به شخصیتی غیرقابل تحمل کرد.
۱۱. لی میونگ-گی؛ خودمحور، بیپروا و غافلگیرکننده
او دلیل مرگ هیونجو در اسکایاسکویید بود
او در ابتدا بهدلیل ترک نامزد باردارش هیون-جو، شخصیتی غیرقابلتحمل جلوه میداد. بعدها توضیح داد برای محافظت از او جدا شد، اما وقتی در بازی فاش شد، تلاش کرد با کشته شدن هیونجو اعتمادش را بازگرداند. رفتار احساسیاش در فصل سوم نشان داد شاید حاضر بوده برای برنده شدن بشریت خودش را قربانی کند.
۱۰. نقطهضعفهای قهرمان بازی مرکب، سونگ گی-هون، به چشم میآید
ذات خوب همیشه کافی نیست
در این شکی نیست که شخصیت سونگ گی-هون (با بازی لی جونگ-جه) قهرمان اصلی سریال «بازی مرکب» است. این داستان، داستان اوست و ذات خوب و جایگاه اخلاقیاش باعث میشود در تمام رقابتهای مرگبار، بهراحتی دل مخاطب را با خود همراه کند. در عمق وجود، سونگ گی-هون آدم خوبی است، اما این بدان معنا نیست که بتوان از ضعفهای شخصیتیاش چشمپوشی کرد. بازیکن شماره ۴۵۶ از مادرش پول دزدید و بدون اینکه زیاد فکر کند، از او سوءاستفاده کرد.
پس از پیروزی در مسابقهی وحشتناک بازی مرکب، گی-هون تلاشی برای دیدار با دخترش نکرد، و این باعث شد عدهای او را نامزد عنوان «بدترین پدر کره» بدانند. تصمیمش برای بازگشت دوباره به بازیها هم با واکنش منفی روبهرو شد. با این حال، هدف نهاییاش برای متوقف کردن این مسابقات و جلوگیری از سوءاستفاده از افراد آسیبپذیر، واقعاً ستودنی بود. گرچه گی-هون در این هدف شکست خورد، اما این حقیقت که جانش را برای نجات نوزاد جون-هی فدا کرد، نشان از انسانیت او دارد.
۹. کانگ نو-اُل یکی از دلایل ادامه یافتن بازیهاست
نجات بازیکن ۲۴۶ باعث میشود بخشیدنی باشد
مثل بسیاری از شرکتکنندههای بازی مرکب، کانگ نو-اُل هم انگیزهی قانعکنندهای برای کاری که میکرد داشت. او برای پیدا کردن دخترش به عنوان یکی از سربازهای ناظر وارد سیستم بازی شد. با اینکه هدفش قابل احترام بود، اما باز هم در رنج کشیدن دیگران سهم داشت؛ شرکتکنندگانی که بسیاریشان انگیزههایی مشابه یا حتی دلایل مهمتری داشتند. اگرچه تعداد کمی از شخصیتها دست کاملاً پاکی دارند، اما عملکرد نو-اُل از بسیاری تیرهتر است.
پیشزمینهی همدلبرانگیزش، بهتنهایی نمیتواند توجیهی برای شیوهی زندگیاش باشد. با این حال، لحظات انسانیترش باعث میشود مخاطبان به او نزدیکتر شوند. مثلاً توجه او به پارک نا-یون و پدرش، پیچیدگی جذابی به شخصیتش میبخشد. او حتی گیونگ-سوک را هم نجات میدهد، و باعث میشود تنها بازماندهی بزرگسال فصل سوم باشد.
۸. پارک گیونگ-سوک فقط میخواهد دختر بیمارش را نجات دهد
گیونگسوک از بازی مرکب جان سالم به در میبرد
با یکی از شریفترین انگیزهها برای ورود به بازی مرکب، پارک گیونگسوک از همان ابتدا یکی از شخصیتهای همدلیبرانگیز سریال است. دخترش به سرطان خون مبتلاست؛ بیماریای جدی و البته پرهزینه. گیونگسوک وارد بازی میشود تا بتواند هزینههای بیمارستان او را پرداخت کند، آن هم پس از آنکه نا-یون بهدلیل پیشرفت بیماری از حال میرود.
اینکه گیونگسوک مدام برای پایان دادن به بازیها رأی میدهد، واقعاً ناراحتکننده است، و تا پایان سریال هم موفق نمیشود. با این حال، فرار شجاعانهاش از جزیره بازی مرکب، با کمک نو-اُل، باعث تشویق مخاطبان میشود. گیونگسوک ممکن است پولی نبرده باشد، اما حداقل موفق میشود دوباره با دخترش دیدار کند؛ دختری که به طرز معجزهآسایی، نشانههایی از بهبود را نشان میدهد.
۷. هوانگ جون-هو، پلیس درستکار با یک مأموریت مهم
ارادهی جون-هو باعث همدردی شدید مخاطبان میشود
تنها شخصیت اصلی فصل اول که در رقابتهای مرگبار شرکت نمیکند، هوانگ جون-هو، پلیس وظیفهشناسی است که بهدنبال برادر گمشدهاش و کشف رازهای پشت پردهی بازی مرکب است. تصمیم هوشمندانهاش برای جا زدن خودش در نقشهای مختلف نیروهای بازی، البته فقط برای مدتی جواب میدهد. شخصیت وای ها-جون بهزودی، درست مثل سایر شرکتکنندهها، خودش را در خطر میبیند.
با به خطر افتادن جانش، جون-هو تلاش میکند فرار کند اما نهایتاً ناکام میماند. دیدن صحنهی ملاقاتش با برادر، یکی از نقاط عطف سریال بود، اما بلافاصله به یکی از مرگبارترین صحنههای سریال منجر شد. البته این مرگ در فصل دوم ساختگی از آب درمیآید، اما تأثیر واقعی آن روی بینندهها، نشان میدهد که این شخصیت چقدر محبوب است. جون-هو در فصل سوم هم زنده میماند، و حالا مسئول نگهداری از نوزاد جون-هی است؛ بههمراه ۴۵.۶ میلیارد وون جایزه که از سوی این-هو به او سپرده شده.
۶. خوشبینی پارک جونگ-به، نسیمی تازه در فضای تلخ بازی
دردهای درونی جونگبه برای بینندهها آشنا بود
مخاطبان فوراً جذب پارک جونگبه شدند؛ بهخصوص بهخاطر دوستی صمیمانهاش با سونگ گی-هون. این دو با هم روی مسابقات اسبدوانی شرطبندی میکردند. اما بدهیهای جونگبه بالا میگیرد و او را به داخل بازی مرکب میکشاند. در آنجا، او و گی-هون تیمی تشکیل میدهند و حتی تلاش میکنند علیه نگهبانها شورش کنند.
جونگبه یکی از معدود شخصیتهایی است که در بازیای پر از فریب، قابل اتکاست. حتی وقتی دیگران بیرحمتر میشوند، او مهربان باقی میماند. در میان لحظات تاریک انسانی در بازیها، جونگبه یادآور این است که هنوز خوبی هم وجود دارد. اینکه او قبلاً سربازی سختدیده بوده و همچنان روحیهاش را حفظ کرده، او را تحسینبرانگیزتر هم میکند. قتل او به دست «فرانتمن» در نهایت، طرفداران را ویران کرد و باعث شد در جایگاه پنجم این لیست قرار بگیرد.
۵. چو هیون-جو یکی از بهترین شخصیتهای بازی مرکب است
شخصیتی هم دوستداشتنی و هم الهامبخش
چو هیونجو، یکی از بهترین نمایشهای شخصیتی یک زن ترنس در جریان اصلی تلویزیون، در عین حال یکی از مهمترین شخصیتهای بازی مرکب نیز هست. او برای تأمین هزینههای عمل تطبیق جنسیت وارد رقابت شد. در طول مسابقه، نهتنها سختیهای زیادی را تحمل میکند، بلکه با کیم جون-هی، جانگ گوم-جا و کیم یونگمی نیز ائتلاف تشکیل میدهد. با این حال، او با بیشتر بازیکنان رفتار دوستانه دارد، و همین مسئله باعث شده محبوبیت زیادی میان تماشاگران و دیگر شرکتکنندهها داشته باشد.
با اینکه بهخوبی از خطرات بازی آگاه است، هیونجو از همان ابتدا حاضر است به دیگران کمک کند. او حتی مقابل سوننئو میایستد تا از دیگران محافظت کند. تماشای اینکه چطور در طول فصل اعتمادبهنفس بیشتری پیدا میکند، دلگرمکننده است، و تصمیمش برای پیوستن به شورش گی-هون هم قابل تحسین. در نهایت، همین هیونجو بود که کمک کرد جون-هی نوزادش را به دنیا بیاورد؛ اما بعدها توسط میونگگی در بازی قایمباشک به طرز وحشیانهای کشته شد.
۴. کانگ سه-بیوک فقط میخواهد خانوادهاش را دوباره کنار هم جمع کند
انگیزههای سهبیوک باعث میشود بهراحتی دوستداشتنی باشد
همهچیز در مورد شخصیت و وضعیت سهبیوک فریاد میزند: درماندگی. او تلاش میکند خانوادهاش را از کره شمالی به کره جنوبی بیاورد، و همین انگیزه، یکی از قابلدرکترین دلایل شرکت در بازی مرکب است. او ابتدا شخصیتی ساکت و درونگرا دارد، اما در میان شخصیتهای پر سر و صدا و خودخواه، کمکم قلب طلاییاش را نشان میدهد.
علاوه بر شخصیت فوقالعاده، سهبیوک بسیار زرنگ و باهوش است. او که سابقهی جیببری دارد، موفق میشود نگاهی به بازی بعدی بیندازد و حتی چاقویی را مخفیانه با خود وارد محل بازی کند. بسیاری از بینندگان دوست داشتند او برنده شود، و مرگ غمانگیزش، پایان سریال را تلختر کرد.
۳. جانگ گومجا عمیقاً برای اطرافیانش اهمیت قائل است
گومجا برای نجات جون-هی، پسر خودش را قربانی میکند
جانگ گومجا که متولد دهه ۱۹۴۰ است، یکی از مسنترین شخصیتهای بازی مرکب محسوب میشود. او برای پرداخت بدهیهای قمار پسرش وارد مسابقه میشود. اما خیلی زود مشخص میشود که این بدهیها از آنچه به او گفته شده، خیلی بیشتر است، و همین باعث میشود بیشتر از آنچه میخواسته، در بازی بماند. در یکی از لحظات دردناک سریال، پسرش او را رها میکند اما گومجا در نهایت او را میبخشد.
اگرچه گومجا در ابتدا نظرات ناخوشایندی درباره چو هیونجو دارد، اما بعدها این دو به دوستانی صمیمی تبدیل میشوند. حتی گومجا هیونجو را از اقدام به خودکشی منصرف میکند. در نهایت، روحیهی فداکارانه و تمایلش به کمک به دیگران، او را به یکی از محبوبترین شخصیتهای سریال تبدیل میکند. او با فداکاری، پسرش را برای نجات جونهی و نوزادش قربانی میکند، و در نهایت، خودش نیز دست به خودکشی میزند.
۲. علی عبدل دل همهی طرفداران بازی مرکب را برد
پاکی و معصومیت علی، بینهایت دوستداشتنی است
علی عبدل، مهربان، پرانرژی و فوقالعاده فروتن، بدون شک دوستداشتنیترین شخصیت بازی مرکب است. دلایلش برای شرکت در بازی کاملاً خالص است. او برای تأمین زندگی خانوادهاش آمده. رفتار بیوقفهاش در کمک به دیگران، بدون کوچکترین تردیدی، باعث میشود نتوان او را دوست نداشت. بهویژه در فصل اول که کمتر کسی به دیگران کمک میکرد، قلب پاک علی کاملاً برجسته بود.
او جان گی-هون را نجات میدهد، اما همین اعتماد بیش از حدش به دیگران باعث سقوطش میشود. علی در بازی تیلهها، به بدترین شکل ممکن فریب میخورد و میمیرد—و این یکی از غمانگیزترین مرگهای سریال است. طبیعت بینهایت خوب علی و بازی درخشان آنوپام تریپاتی، باعث شده مرگ او حتی دردناکتر باشد، اما همین ویژگیهاست که او را در جایگاه دوم این فهرست قرار داده است.
منبع: CBR
سیندرلا تا لیمو عسلی؛ میزگیم و دوبله فان با سارا جامعی
بدترین سریال
مختار و ستایش و خودمان بهتر است