فصل اول سریال The Last of Us از HBO بازآفرینی فوق‌العاده‌ای از بازی محبوب Naughty Dog با همین نام بود؛ هم به داستان اصلی وفادار ماند و هم آن را غنی‌تر کرد. اما فصل دوم در بازتولید آن کیفیت‌ها ناکام می‌ماند؛ فصلی تلخ و مختصر که لحظات کلیدی‌اش بیش از حد معمول بی‌اثر از آب درمی‌آیند. البته به‌هیچ‌وجه نمی‌توان آن را بد دانست (گاهی اوقات حتی بسیار خوب است) اما هرگز به من اجازه نداد که به‌اندازه لازم با شخصیت‌هایش ارتباط برقرار کنم؛ ارتباطی که برای درک و تأثیرگذاری داستان The Last of Us Part II حیاتی‌ست. فصل دوم اغلب تماشایی‌ست و بامهارت ساخته شده، اما به اوج‌های هیجان‌انگیز منبع اصلی نمی‌رسد و قلب تپنده فصل اول را در خود ندارد.

تریلر جدید فصل دوم سریال The Last of Us منتشر شد؛ شکاف بین جول و الی

در ادامه بخش‌هایی از داستان لو داده می‌شود.

اگر فصل اول درباره کشف عشق در دنیایی آخرالزمانی بود، فصل دوم درباره چنگ‌زدن به نفرت است؛ و طراحی صحنه‌ی خشن‌تر این فصل نیز بازتابی از همین مضمون است: آتش برف را می‌بلعد و شکنندگی دنیایی را آشکار می‌کند که این شخصیت‌ها در آن می‌زیند. پنج سال پس از آنکه جوئل (با بازی پدرو پاسکال) الی (با بازی بلا رمزی) را از بیمارستان فایرفلای نجات داد، ما به شهرهایی سر می‌زنیم که درزهایشان باز شده، دیوارهایشان پر از گرافیتی‌های آیینی شده و در گوشه‌گوشه‌شان نشانه‌های کشتارجمعی دیده می‌شود. همه چیز یادآور سقوط الی به جهنمی‌ست که خود تجربه می‌کند؛ جایی که حتی طبیعت هم علیه او می‌شود، باران بی‌وقفه می‌بارد و تاریکی به‌تدریج جای نور آفتاب را می‌گیرد.

The Last of Us

بازیگران فصل دوم سریال The Last of Us: چه کسانی بازمی‌گردند و چه کسانی تازه‌واردند؟

این سریال در تاریکی مطلق فرورفته (از نظر بصری، روایی، و عاطفی) و تنها چند شوخی پدرانه یا گاه‌به‌گاه یک ترانه عاشقانه، روشنی گذرایی در دل این سیاهی ایجاد می‌کند. بااین‌حال، همین لحظات امیدبخش، هرچند با شوخی‌هایی که عمدی هستند، همچنان به گرمی پذیرفته می‌شوند. چراکه هسته‌ی چیزی‌اند که The Last of Us را حتی در میان نقص‌هایش، هنوز به یک سریال تماشایی تبدیل می‌کنند.من به‌هیچ‌وجه به حال شورانرهای سریال، نیل دراکمن و کریگ مزین، غبطه نمی‌خورم.

اقتباس از The Last of Us Part II، باآن‌همه فاش‌سازی‌های ضربه‌زننده، لحظات خشونت‌بار و آشکارسازی‌های زیرپوستی، کاری‌ست شبیه راه‌رفتن روی طناب معلق. تقسیم بازی به چند فصل برای بازگویی داستانی با دو زاویه دید (که بزرگ‌ترین ضربه‌های عاطفی‌اش را در قالب فلش‌بک‌ها وارد می‌کند) از همان ابتدا هم چالشی عظیم بود. به شخصه قسمت دوم را حتی بیش از نسخه اصلی دوست دارم، اما تماشای نسخه HBO باعث شده به این فکر کنم که آیا این علاقه به‌خاطر کنترل فعال دو شخصیت اصلی‌ست؟ یا به‌خاطر درگیر بودن در داستانی‌ست که فقط در قالب بازی، چنین تأثیری بر جا می‌گذارد؟

The Last of Usشاید کسانی که بدون پیش‌زمینه وارد این فصل می‌شوند هم از ساختار روایت متحیر شوند؛ اما راستش را بخواهید، برای من آن‌طور که باید کار نمی‌کند.

کسانی که بدون پیش‌زمینه وارد فصل دوم می‌شوند، شاید به همان اندازه از نحوه روایت داستان شگفت‌زده شوند؛ اما نمی‌توانم بگویم که برای من کاملاً جواب داده است. دلیل اصلی‌اش به نظرم به فاش‌شدن زودهنگام برخی از نقاط عطف مربوط به شخصیت تازه‌وارد، ابی (با بازی کیتلین دیور)، بازمی‌گردد. او وقتی در هاله‌ای از رمز و راز باقی می‌ماند، حضور تأثیرگذارتری دارد. در مجموع، فصل دوم حس توقف و شروع دارد؛ ضرب‌آهنگی متغیر که ناگهان با صحنه‌های اکشن پشت‌سرهم شتاب می‌گیرد، و بعد با قسمت‌هایی تمام‌وکمال درباره‌ی تأمل و یادآوری، به‌شدت کند می‌شود و با تنها هفت قسمت در اختیار، این فصل واقعاً در یافتن ریتم خود به مشکل برمی‌خورد.

تصاویر فصل دوم سریال The Last Of Us شخصیت‌های جدید را نشان می‌دهند

درست مانند فصل اول و The Last of Us Part I، فصل دوم نیز ساختار کلی Part II را حفظ کرده است. همان وقایع هنوز هم رخ می‌دهند، هرچند گاهی در زمان‌های متفاوتی ارائه می‌شوند و گاهی نیز با جزئیات بیشتری گسترش یافته‌اند تا زمینه‌سازی کنند؛ اما نه در حدی که داستان بیل در فصل اول بافته شد. این بدان معنا نیست که فلش‌بک‌ها به‌ندرت اتفاق می‌افتند؛ برعکس، آن‌ها اغلب برای روشن‌کردن دلایل تصمیمات یا احساسات شخصیت‌ها وارد می‌شوند.

The Last of Usپدرو پاسکال همچنان جوئل را با انسانیّت درخشان و اشک‌بار به تصویر می‌کشد (مردی که تلاش می‌کند با پیامدهای اعمال سرنوشت‌سازش در سالت‌لیک‌سیتی کنار بیاید. برای او، اکنون تنها الی اهمیت دارد) و این حقیقت را پاسکال با چشمانش به زیبایی منتقل می‌کند؛ چشمانی که در بسیاری از گفت‌وگوهای پرعاطفه با دخترخوانده‌اش، تمام بار احساس را به دوش می‌کشند.

معرفی بهترین شخصیت‌های تاریخ ویدیو گیم | الی از The Last of Us

پرش‌های زمانی در این فصل هم تا حد زیادی موفقیت‌آمیز است و به ما اطلاعات جدیدی درباره چهره‌های تازه مانند آیزاک (با بازی جفری وایت) می‌دهد؛ شخصیتی که در بازی به طرز ناامیدکننده‌ای کم‌توجه مانده است. اما یکی از قسمت‌ها که تقریباً تماماً درگذشته می‌گذرد، چندان موفق عمل نمی‌کند، عمدتاً به دلیل اینکه در نقطه‌ای حساس از فصل قرار دارد. صحنه‌های فردی فوق‌العاده بازی شده‌اند و اغلب احساساتم را به طور مداوم تحت‌فشار قرار داده‌اند، اما این قسمت در کل، به طور عجیبی در سریال جای گرفته است و باعث می‌شود حرکت روبه‌جلو متوقف شود در زمانی که بسیار حساس است. سپس داستان با سرعتی نسبتاً گیج‌کننده به سمت پایان خود حرکت می‌کند و تقریباً عمدتاً ما را با پیچیدگی‌هایی از زیر گرفت‌‌های فرعی و داستان‌هایی که ناتمام مانده‌اند، گیج می‌کند.

The Last of Usلحظات آرام‌تر (داستان تراژیک رابطه بیل و رمانس او، برادری محکوم هنری و سم) برای من در فصل اول مورد علاقه بود و خوشبختانه می‌توانم بگویم که در دنباله‌ی آن هم همین‌طور است. مشکل اینجاست که این لحظات در این فصل کمتر و فاصله‌شان بیشتر شده است. زمان کمی به تأمل داده می‌شود، یا فرصت نداریم تا تفسیر خود را از انگیزه‌های شخصیت‌ها شکل دهیم. در عوض، همه چیز به طرز واضحی به ما داده می‌شود که این به ضرر داستانی است که باید در نواحی خاکستری درست و غلط حرکت کند. شخصیت درمانگر کاترین اوهارا عمدتاً برای این حضور دارد که به‌عنوان نماینده‌ای برای مخاطب عمل کند، اما به‌جای اینکه ما را به سمت درست هدایت کند و به فکر وادارد، به طرز آزاردهنده‌ای توضیحات اضافی درباره احساسات درونی مردم جکسون ارائه می‌دهد، به‌جای اینکه به ما فرصت دهد تا ارزیابی‌های خود را شکل دهیم.

The Last of Usترسم این است که پاندول از فصل اول که در آن مواجهات با موجودات آلوده نادر بود، بیش از حد به‌سوی دیگر جلب شده باشد. هجوم‌ها و به طور واقعی بهمن‌های موجودات پوشیده از کوردی‌سپس به طور منظم اتفاق می‌افتد، به‌ویژه در قسمت‌های ابتدایی فصل. در یک نقطه، ما شاهد یک نبرد تقریباً مشابه هلمز دیپ هستیم که در آن هجوم موجودات آلوده تلاش می‌کنند تا باقی‌مانده‌ای از بشریت را نابود کنند؛ مشکل این است که این رویداد، اگرچه از نظر طراحی و اجرا بی‌نظیر است، تقریباً لحظه‌ای حیاتی از کل فصل را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد. کاتالیزور برای بقیه داستان به طور تقریباً کم‌اهمیتی به یک نمایش جانبی تبدیل می‌شود. این یک شکست نادر برای تیم خلاقی است که در فصل اول نحوه‌ی بافتن بزرگ‌ترین و شوکه‌کننده‌ترین لحظات خود را به شکلی شگفت‌انگیز به تاروپود داستان نشان داد.

شخصیت کاترین اوهارا در فصل دوم سریال The Last of Us کیست؟

بعد از شروعی نامنظم و پر از توقف و حرکت، سریال به ریتمی بیشتر ثابت می‌رسد (هرچند که با سرعتی دیوانه‌وار). حس آشنای سفر خطرناک دوباره به نمایش گذاشته می‌شود، با برخی از دشمنان تهدیدآمیز بازی که وارد داستان می‌شوند و ترس را به هر گوشه تاریک اضافه می‌کنند؛ و درعین‌حال برخی از برجسته‌ترین لحظات فصل را نیز ارائه می‌دهند. در میانه فصل، این حس که فصل ۲ در حال بازسازی شکوه فصل قبلی است، بیشتر از قسمت‌های اولیه‌ای است که تلاش می‌کنند شخصیت‌های جدید و سفر جوئل و الی را در همان نورافکن قرار دهند. اما The Last of Us به‌زودی دوباره به جاده می‌رود، و لحظات خالص ترس و احساسات لمس‌کننده را به شکلی شایسته ترکیب می‌کند؛ قسمت ۴ برای من بهترین قسمت از بین آن‌ها بود.

The Last of Usسرعت داستان بیش از حد به‌سادگی برای یک مأموریت خودکشی طاقت‌فرسا در یک منطقه جنگی ناشناخته که در طول فقط هفت قسمت روایت می‌شود، حرکت می‌کند. چیزی که باید مثل دوران طولانی مارتین شین در Apocalypse Now باشد، بیشتر شبیه یک‌طور سریع از نقاط دیدنی سیاتل ارائه می‌شود. در نهایت، تنها “قلب‌های تاریک” در اینجا متعلق به کسانی است که خشونت را به‌عنوان یک شیوه زندگی انتخاب کرده‌اند؛ واقعیتی که به نظر می‌رسد برای هر شهروندی از سیاتل پس از آخرالزمان غیر قابل فرار است.

قبیله‌گرایی در هسته این فصل قرار دارد و در حقیقت، تم اصلی‌ای است که از منبع اصلی آن بازتاب می‌یابد. سیاتل دارای گروه‌های جنگی است، و جکسون نیز یک قبیله‌ی خاص خود است. مشکل اینجاست که الی هیچ‌وقت علاقه‌ای به اقتدار نداشته، از زمان آموزش در فدرا و خیانت به آتش‌نشان‌ها به دست جوئل. روابط شخصی چیزی است که انتخاب‌های او را هدایت می‌کند، و تضاد داخلی بین خودخواهی و فداکاری به‌دقت بررسی می‌شود. این موضوع با دوستان جدید الی، جسی و دینا که به طرز فوق‌العاده‌ای توسط یانگ مازینو و ایزابل مرسد بازی شده‌اند، تقویت می‌شود.

The Last of Usگابریل لونا در قسمت‌های ابتدایی بهترین بازیگر فصل است. تامی او، سنگ بنای جکسون است: مهربان اما قوی، و آرامش در مقابل برادر همیشه داغ و عجولش، جوئل. اما ستاره واقعی فصل ۲ مرسد است. او در نقش دینا منبع گرما و شوخ‌طبعی در طول فصل است؛ به‌اندازه‌ای که در این جهان ممکن است. یک دشمن شاداب (که گاهی به مرز کلمات تندوتیز می‌زند) برای الی، او همان قدر که می‌دهد می‌گیرد، اما همچنین در برابر تهدیدات از جمله کلیکرها محکم می‌ایستد. (و زمانی که وقتش برسد، می‌داند که باید فرار کند.) بین این و Alien Romulus، او نشان داده که به‌راحتی می‌تواند در دنیای پر از هیولاها خانه‌اش باشد.

نقد سریال The Last of us | فصل اول

بلا رمزی در فصل اول نقش عالی‌ای از الی جوان را ایفا کرد، اما بازی او در فصل ۲ نتوانست مرا به این باور برساند که پنج سال در دنیای The Last of Us گذشته است. الی به نظر نمی‌رسد که بالغ شده باشد و این موضوع در کنار محتوای بسیار بالغ فصل ۲ کمی عجیب به نظر می‌رسد. رمزی بیشتر با جسم خود بازی می‌کند و مهارت‌های مبارزاتی قابل‌توجهی را نمایش می‌دهد، اما همچنان مانند یک کودک در مکالمات رفتار می‌کند. بیشتر اوقات عالی است، اما در لحظات انفجار خشم که از او خواسته می‌شود، کمی غیرطبیعی به نظر می‌رسد؛ به‌ویژه حالا که ابی در داستان حضور دارد: در دقایق کوتاهی که با او سپری می‌کنیم، کایتلین دوور یک نیروی واقعی است. رمزی بیشتر به‌عنوان یک مفسر قوی از الی باقی می‌ماند، و در جنبه‌های پخته و شوخ‌طبع شخصیت عالی است، اما در لحظات داغ‌تر داستان توسط دوور تحت‌الشعاع قرار می‌گیرد. او به‌سادگی قادر است با شدت بیشتری با تهدیدات مواجه شود.

The Last of Usدر سطح تولید، The Last of Us همچنان یک نمایش تقریباً بی‌نقص از تلویزیون پرستیژ است. به طرز زیبایی فیلمبرداری شده است و هم مقیاس فساد در طبیعت را به تصویر می‌کشد و هم جزئیات زیبا و وحشتناکی که آن را احاطه کرده است. نورپردازی به خصوص برجسته است: لحظات احساسی در نور خورشید گرم غرق شده‌اند، در حالی که ترس اغلب (و به درستی) در رنگ‌های خونین قرمز غوطه‌ور است یا با شعله تهدیدات در حال کمین روشن می‌شود. در بهترین حالت، جو سریال تصاویری از شاهکار تریلر-وحشت فولی-مردانه بن ویتلی، Kill List، را برمی‌انگیزد که معماری مدرن را با شیوه‌های کاملاً قرون وسطایی و خشونت‌آمیز ترکیب می‌کند – گروه مذهبی شبیه فرقه‌ای که در فصل ۲ معرفی می‌شود، تنها بر این جو از سرنوشت شوم افزوده می‌شود.

اولین تریلر فصل دوم سریال The Last of Us منتشر شد + ویدیو

این داستان به طور نیمه‌تمام روایت شده است و بنابراین ارزیابی آن دشوار است. هرچه بیشتر به عمق سیاتل می‌رویم، بیشتر تکه‌هایی از چیزهایی را می‌بینیم که تا بعداً به طور کامل نخواهیم دید. ممکن است تا پایان فصل ۳، این هفت قسمت به‌عنوان بخشی هیجان‌انگیز از یک کل بزرگتر احساس شوند. مشکل اینجاست که این تلویزیون است و برای پر شدن این شکاف‌ها باید ماه‌ها و حتی سال‌ها منتظر بمانیم. من نگرانم که با وجود تمام عواملی که فصل ۲ را ارزش توصیه کردن می‌کند، این سریال بیشتر مردم را گیج خواهد کرد تا اینکه کنجکاو کند. در نهایت، من تصمیم برای پایبندی به ساختار بازی را محترم می‌شمارم؛ این بخش از آن چیزی است که باعث می‌شود افشای تدریجی داستان و همدلی ما با شخصیت‌های آن به یک حرکت استادانه تبدیل شود. فقط کمی نگرانم که این اثر به خوبی در اینجا منتقل نشده باشد.

The Last of Usجمع‌بندی نهایی

تطبیق داستان پیچیده و درهم‌تنیده The Last of Us Part 2 به یک سریال تلویزیونی در چند فصل همیشه چالشی بزرگ بود و در نیمه راه هنوز نمی‌توان به طور قطع گفت که این کار در نهایت موفق خواهد بود یا خیر. فصل دوم اقتباس The Last of Us از HBO تلویزیون بدی نیست، برعکس. این سریال به طرز شگفت‌انگیزی ساخته شده، اغلب از نظر بصری زیباست و پر از اجرای‌های برجسته است. اما شیوه‌های داستان‌گویی و انتخاب‌های انجام شده در زمینه سرعت و جای‌گذاری رویدادهای کلیدی با آنچه که مؤثر است در تضاد قرار می‌گیرد و در نهایت تأثیر شگفت‌انگیزی را که این رویدادهای غیر قابل انکار داستان باید به همراه داشته باشند، به درستی منتقل نمی‌کند. این سریال خوب است، اما هنوز با منبع اصلی برجسته‌اش (و فصل اول) فاصله دارد.

منبع: IGN

Loading