تصمیمات اشتباه اغلب به روایت یک داستان خوب منجر میشوند، اما برخی از احمقانهترین تصمیمهای شخصیتهای هری پاتر(Harry Potter) بهقدری کلافهکننده هستند که نمیتوان نادیدهشان گرفت. در طول این فرنچایز فانتزی، نمونههای بیشماری از تصمیمات نادرست شخصیتها دیده میشود. گاهی این تصمیمات با نوع شخصیت آنها همخوانی دارند، اما در مواردی، حتی با در نظر گرفتن نقاط ضعف شخصیتها و شرایط بیرونی، باز هم احمقانه به نظر میرسند. این اشتباهات شاید پیشبرد داستان را ممکن کنند، اما حتی صبورترین طرفداران را وادار به دندانقروچه میکند.
نمونههای زیادی از اینگونه تصمیمات در سراسر هری پاتر وجود دارد، اما بدترین موارد، قربانی منطق ضعیف، رفتارهای غیرعقلانی یا هر دو بودهاند. از انتخاب اشتباه اطرافیان توسط یکی از اعضای خانواده ویزلی گرفته تا پیریزی مقدماتِ شکست توسط خود ولدمورت، این اشتباهات همیشه کلافهکننده باقی خواهند ماند.
۷. وفاداری کورکورانه پرسی به کورنلیوس فاج
این خط داستانی از فیلم های هری پاتر حذف شده، اما هم پیمان شدن پرسی ویزلی با فاج قطعا یکی از احمقانه ترین تصمیمات این فرنچایز است؛ حتی اگر درک چگونگی وقوع آن آسان باشد. در کتاب ها از پرسی ویزلی به عنوان یک شخصیت جاه طلب یاد شده و با توجه به اینکه خانواده ویزلی در فقر بزرگ شده اند، شاید چندان تعجب آور نباشد که او به امید دستیابی به موفقیت به خانواده خود پشت کند. با این حال وزارت سحر و جادو در هری پاتر و محفل ققنوس به قدری آشکارا در اشتباه است که پذیرفتن تمایل پرسی برای پشت کردن به والدین، خواهر، برادرها و دوستانش دشوار است.

۶. اشتباه فاج در پنهان کردن بازگشت ولدمورت
وزارت سحر و جادو در سراسر هری پاتر تصمیمات اشتباه کمی نمی گیرد اما امتناع کورنلیوس فاج از پذیرش بازگشت ولدمورت بدترین آنها است. به ما گفته میشود که فاج در حالت انکار به سر می برد و اجازه می دهد ترس بر او غلبه کند اما این توجیه به اندازه کافی قانع کننده نیست. این موضوع به عنوان یک واکنش لحظهای و ناگهانی منطقی است؛ می توان درک کرد که فاج در اولین لحظه بازگشت هری از «لیتل هنگلتون» در جام آتش نسبت به پذیرش داستان او بی میل باشد. با این حال هر شخص عاقلی باید بداند که حقیقت در نهایت فاش خواهد شد و ما به این باور می رسیم که فاج در اعماق وجودش واقعا می داند که ولدمورت بازگشته است.

۵. عجله هری پاتر در رفتن به وزارت سحر و جادو برای نجات سیریوس
انتخابهای تکاندهنده و عجولانه هری در چندین نوبت او را به دردسر میاندازند و هیچ نمونهای غمانگیزتر از هجوم او به وزارت سحر و جادو برای نجات سیریوس بلک نیست. تصمیمی که در نهایت به مرگ پدرخواندهاش منجر میشود. شاید مقصر دانستن هری برای این اتفاق بیرحمانه به نظر برسد اما رفتن به سازمان اسرار بدون فکر کردن به جوانب کار قطعا ایده بسیار بدی است. این موضوع زمانی بدتر میشود که میفهمیم هری از قبل راهی برای تماس با سیریوس در اختیار داشته است: همان آینهای که از او هدیه گرفت. درست است که هری تا وقتی که خیلی دیر شده بود هدیه را باز نکرد اما سیریوس صراحتا به او گفته بود که این وسیله راهی برای تماس با او است.

۴. اشتباه مرگبار خانواده پاتر در انتخاب پیتر پتیگرو به عنوان رازدار
کل داستان Harry Potter به پیدا شدن و کشته شدن خانواده پاتر توسط ولدمورت وابسته است اما این اتفاق میتوانست به شکلی تراژیک رقم نخورد. در هری پاتر و زندانی آزکابان میفهمیم که جیمز و لیلی با استفاده از افسون «فیدلیوس» از دید این شرور پنهان شده بودند؛ افسونی که اجازه میداد تنها یک نفر از محل اقامت آنها باخبر باشد. اگرچه همه باور داشتند که رازدار آنها سیریوس بلک است اما بعدا مشخص میشود که آنها سعی کردند با انتخاب ورمتیل (پیتر پتیگرو) ولدمورت را فریب دهند. این انتخابی است که مستقیما باعث پیروزی این شرور میشود چرا که ورمتیل به آنها خیانت میکند.

۳. اشتباه بزرگ هری پاتر و دوستانش در فراری دادن ورمتیل
حال که صحبت از پیتر پتیگرو شد باید گفت فرار ورمتیل در هری پاتر و زندانی آزکابان جزو کلافهکنندهترین پیچشهای داستانی کل این مجموعه است. اشتباهات احمقانه متعددی منجر به این نتیجه شد که با این حقیقت شروع میشود که گروه توانایی این خائن در فرار دوباره از مهلکه را دستکم گرفت. زنجیر کردن او به دو نفر نشاندهنده مقداری احتیاط از سوی آنها بود اما با دانستن اینکه او یک «انیمایگوس» است باید بیشتر برای مهار کردن و جلوگیری از فرارش تلاش میکردند. آنها همچنین میتوانستند او را به کسی ببندند که گرگینه نیست و در نتیجه با خطر تغییر شکل و نابود کردن کل نقشه روبرو نمیشود.

۲. پرواز هری و رون به هاگوارتز با ماشین پرنده
هرگز نمیتوان تصمیم هری و رون برای پرواز با ماشین طلسم شده فورد آنگلیای آرتور ویزلی به سمت هاگوارتز در ابتدای هری پاتر و تالار اسرار را درک کرد. این تکاندهندهترین و عجولانهترین کاری بود که ممکن بود انجام دهند و آن عجلهای که پیرامون این انتخاب وجود داشت بسیار باورناپذیر به نظر میرسد. بله آنها هر دو نگران از دست دادن قطار سریعالسیر هاگوارتز بودند اما نمیتوانستند منتظر بازگشت آقای و خانم ویزلی بمانند تا پیامی به مدرسه بفرستند؟ دلیلی وجود نداشت که تا این حد برای رسیدن به آنجا وحشتزده شوند. با کمی کمک از بزرگترها آنها در نهایت راه دیگری برای رسیدن به هاگوارتز پیدا میکردند.

۱. اصرار ولدمورت برای اینکه خودش هری پاتر را بکشد
ولدمورت در سراسر هری پاتر بر این موضوع اصرار دارد که خودش هری را بکشد. البته قابل درک است که قرار است غرور نقطه ضعف مهلک این شرور باشد؛ اما او دفعات زیادی به هری میبازد و دیگر انتخابهایش منطقی به نظر نمیرسند. بازگشت او پس از هری پاتر و جام آتش میتوانست بسیار مخفیانهتر و خطرناکتر باشد اگر به مرگخواران اجازه میداد در مبارزهاش با هری مداخله کنند، جای اینکه اجازه دهد آن پسر فرار کند. به این ترتیب اگر ولدمورت اجازه میداد شخص دیگری این کار کثیف را برایش انجام دهد. هرگز در هری پاتر و یادگاران مرگ شکست نمیخورد.

منبع: Comicbook
رازهای یوتوب فارسی؛ میزگیم با سکشات – قسمت اول
نظرات