۱۰ مورد از تاریکترین قسمت های سریال باب اسفنجی که باید ببینید
Spongebob Squarepants بدون شک یکی از شناختهشدهترین انیمیشنهای سریالی تمام دوران است. این اثر نه تنها برای کودکان و مخاطبین کم سن و سال جذاب است، بلکه به واسطه ویژگیهای غیرمعمول و حضور تعدادی از بازیگران مشهور، میتواند توجه بسیاری از بینندگان بزرگسال را جلب کند. اما سریال باب اسفنجی شلوار مکعبی تنها حاوی بخشهای طنز و خندهدار نیست و در تعدادی از قسمت های آن شاهد نمایش داستانهای تاریک هستیم.
لوکیشنهای متفاوت، شخصیتهای عجیب و غریب و سکانسهایی که خنده را روی لب شما میآورند، در ظاهر تماشایی و سرگرمکننده به نظر میرسند، اما در پسزمینه خود مواردی را پنهان کردهاند که گاهی اوقات ترسناک هستند. اگرچه تئوریهای طرفداری متعددی وجود دارد که به معنای عمیق قسمت های مختلف انیمیشن باب اسفنجی اشاره میکنند، اما بخشهای زیادی از این انیمیشن بسیار تاریک هستند. در اپیزودهای مختلف سریال Spongebob Squarepants میتوانید مضامین بزرگسالانه و بعضا ناراحتکننده را پیدا کنید. به همین دلیل، در این مطلب ۱۰ مورد از تاریکترین قسمت های باب اسفنجی را معرفی میکنیم.
۱۰. قسمت One Coarse Meal
One Coarse Meal یکی از تاریکترین قسمت های سریال باب اسفنجی محسوب میشود. این اپیزود حول محور تلاشهای پلانکتون برای منفجر کردن کراستی کراب برای به دست آوردن دستور پخت مخفی آقای خرچنگ میگردد. در طول One Coarse Meal، آقای خرچنگ متوجه میشود که پلانکتون از نهنگها میترسد. سپس این ایده به ذهن صاحب رستوران کراستی کراب خطور میکند که با تغییر ظاهر خود به دخترش یعنی پرل، از پلانکتون انتقام گرفته و او را عذاب دهد. اقدامات آقای خرچنگ تا جایی پیش میرود که پلانکتون تصمیم به خودکشی میگیرد. اما باب اسفنجی که از این وضعیت خسته شده، به پلانکتون در مورد ترس آقای خرچنگ از بازیگر پانتومیم میگوید. این کار باب اسفنجی باعث میشود که ورق برگشته و انتقام پلانکتون از آقای خرچنگ شروع شود. تلاش برای انتقام، سوءاستفاده از ترسهای دیگران و اشاره به خودکشی، فضایی ترسناک و تاریک را در قسمت One Coarse Meal به وجود آورده است.
۹. قسمت I Was A Teenage Gary
I Was A Teenage Gary اپیزودی است که دیوید کراننبرگ، کارگردان فیلم The Fly، به آن افتخار خواهد کرد. نویسندگان باب اسفنجی در این اپیزود به سراغ سبک وحشت جسمی که در آن با نمایش نابودی بدن بیننده را میترساند، رفتهاند. در قسمت I Was A Teenage Gary، حیوان خانگی باب اسفنجی به نام گری احتیاج به مراقبت و نگهداری دارد. برای این منظور باب اسفنجی به سراغ بداخلاقترین و بیاحساسترین شخصیت سریال یعنی اختاپوس میرود. اما اختاپوس چندان به وظیفه خود اهمیت نداده و گری را فراموش میکند. عدم تغذیه و نگهداری به بیماری گری منجر میشود. اختاپوس با هدف درمان گری، به سراغ پلاسمای حلزون میرود.
۱۰ انیمیشنی که گیمرها حتما باید ببینند
روند تزریق به درستی پیش نرفته و اختاپوس به صورت تصادفی پلاسمای حلزون را به باب اسفنجی تزریق کرده و او را به یک حلزون اسفنجی ترسناک تبدیل میکند. باب اسفنجی برای کمک گرفتن به خانه اختاپوس میرود و مواجهه این دو به یک تعقیب و گریز تبدیل میشود. در نهایت پلاسمای حلزون به اختاپوس هم تزریق شده و او به سرنوشت باب اسفنجی دچار میشود. قسمت I Was A Teenage Gary در حالی به پایان رسیده که اختاپوس و باب اسفنجی به حلزون تبدیل شده و در کنار گری آواز شبانه میخوانند. مشاهده این دو شخصیت در چنین شرایطی برای بسیاری از بینندگان ترسناک و ناراحتکننده است.
۸. قسمت Rock Bottom
در قسمت Rock Bottom، باب اسفنجی و پاتریک پس از خوشگذرانی در یک شهربازی با تم دستکش به نام دنیای دستکش (Glove World)، تصمیم میگیرند که با اتوبوس به خانه برگردند. اما آنها به طور تصادفی سوار اتوبوس اشتباهی شده و به اعماق ترسناک دریا به نام راک باتم میروند. در این شهر موجودات عجیب و غریبی زندگی میکنند که برقراری ارتباط با آنها تقریبا غیرممکن است. در حالی که گیر افتادن در یک شهر عجیب و غریب برای هر کسی با هر سن و سالی ناخوشایند و تجربهای ترسناک است، اما کودکان بیشتر از بزرگسالان از این اتفاق وحشتزده میشوند. به همین دلیل Rock Bottom سریال باب اسفنجی جزو تاریکترین قسمت های این اثر محسوب میشود.
۷. قسمت Spongehenge
هیچ چیزی ترسناکتر از تنها بودن نیست و قسمت Spongehenge سریال باب اسفنجی در به تصویر کشیدن این ترس عالی عمل کرده است. یک روز باب اسفنجی متوجه میشود که سوراخهای روی بدنش با وزش باد شدید، موسیقی عجیبی را به وجود میآورند. این موسیقی عروسهای دریایی را جذب میکند. اما زمانی که باد متوقف و موسیقی قطع میشود، عروسهای دریایی به باب اسفنجی بیچاره حمله میکنند. در نهایت، او از جامعه طرد شده و از دست عروسهای دریایی به داخل یک غار پناه میبرد.
باب اسفنجی تلاش میکند که از دست عروسهای دریایی فرار کرده و در وسط ناکجاآباد با استفاده از سنگ مجسمههای غولپیکری میسازد که موسیقی یکسانی را به وجود میآورد. با این کار او موفق میشود که عروسهای دریایی را از خود دور کند. متاسفانه، باب اسفنجی متوجه نمیشود که ساخت مجسمهها چندین دهه طول کشیده است. زمانی که او مجسمهها را کامل و در جای مناسب قرار میدهد، به شهر برمیگردد تا زندگی قبلیاش را ادامه دهد. اما هیچکس دیگر در آن جا نیست و حتی رستوران آقای خرچنگ در زیر شنها مدفون شده است. باب اسفنجی از غم و اندوه زیاد فریاد میزند و حالا مجبور است به تنهایی درون یک غار زندگی کند.
۶. قسمت Earworm
داستان قسمت Earworm از این قرار است که باب اسفنجی آهنگی به نام Musical Doodle را از رادیو شنیده و به آن علاقهمند میشود. این علاقه تا جایی پیش میرود که هر کجا میرود آن را میخواند. در نهایت مشخص میشود که وجود یک کرم در سر باب اسفنجی باعث این موضوع شده است. درونمایه داستانی قسمت Earworm سریال باب اسفنجی چندان برای کودکان مشخص نیست، اما مخاطب بزرگسال میتواند متوجه شود که وجود کرم در سر به اعتیاد اشاره دارد.
برای مثال، پس از پایان یک روز کاری، باب اسفنجی در یک فروشگاه آهنگ، موسیقی Musical Doodle را میشنود. سپس او صفحه گرامافون این اثر را خریده و تا شب به صورت مداوم گوش میدهد. پس از مدتی او به رختخواب رفته و سعی میکند بخوابد، اما باز هم به طبقه میرود و Musical Doodle را گوش میدهد. روز بعد باب اسفنجی در شرایطی که به شدت خسته است، سر کار ظاهر میشود. تمامی این موارد اشاره واضحی به اعتیاد و مواد مخدر هستند. اگرچه در ظاهر قسمت Earworm چندان تاریک به نظر نمیرود، اما از نظر مفهوم جزو تاریکترین اپیزودهای سریال باب اسفنجی قرار میگیرد.
۵. قسمت SquidBob TentaclePants
اختاپوس بدون شک یکی از غمگینترین، زودرنجترین و بداخلاقترین شخصیتهای تاریخ انیمیشن است. در قسمت SquidBob TentaclePants، اختاپوس در آزمایشی گرفتار میشود که به واسطه آن بدن او و باب اسفنجی ترکیب میشود. با این که باب اسفنجی از این اتفاق استقبال کرده و آن را راهی برای دوست ابدی میداند، اما برای اختاپوس بیچاره مصداق بارز زندگی در جهنم است. در کنار تمامی دلایل برای جدا شدن از باب اسفنجی، اختاپوس در این شرایط نمیتواند در رسیتال کلارینت شرکت کند. در نهایت این اتفاق رخ میدهد و اختاپوس میتواند برای همه کلارینت بنوازد. اما عدم استقبال از کلارینت او باعث عصبانیت اختاپوس میشود. در پایان او با خراب کردن دستگاه باعث میشود که با ترکیب بدن شخصیتهای اصلی یک جسم ترسناک و غولپیکر به وجود بیاید.
۴. قسمت SB-129
برای مخاطبین کم سن و سال، قسمت SB-129 سریال باب اسفنجی تجربهای عجیب و غریب و گیجکننده است. با این حال، این اپیزود برای همه افرادی که سنشان دو رقمی بوده و بالاخره توانستهاند مفهوم زندگی را درک کنند، حاوی مضامین عمیق و ترسناکی است. SB-129 در مورد سفر اختاپوس به آینده و گذشته است، اما وقتی که ماشین زمان او خراب میشود، همه چیز به هم میریزد. به این واسطه اختاپوس در دو هزار سال بعد و در یک فضای خالی گیر میکند. این نگاه سورئال و متفاوت به زندگی برای بسیاری از بچهها عمیق و تاریک است.
۳. قسمت Doing Time
قسمت Doing Time سریال باب اسفنجی به مضمون کودکانه و معصومانهای میپردازد که در آن یک فرد در زندان حبس شده و آرام آرام دچار روانپریشی میشود. در این اپیزود باب اسفنجی و پاتریک مسئول زندانی شدن خانم پاف هستند. تلاشهای این دو برای خارج کردن خانم پاف از زندان، باعث میشود که این شخصیت به تدریج به سمت فروپاشی روانی حرکت کند. این روند تا جایی پیش میرود که خانم پاف نمیخواهد زندان را ترک کند. در نهایت وضعیت روانی او به حدی بغرنج میشود که مسئولین تنگپوش را تن او کرده و در یک اتاقی که با لایههای نرم پوشیده شده، حبس میکنند. در ادامه توهم هم به مشکلات خانم پاف اضافه میشود. با این که قسمت Doing Time یک اپیزود خندهدار محسوب میشود، اما برای مخاطبین کم سن و سال بسیار تاریک است.
دنیای باب اسفنجی به PowerWash Simulator اضافه میشود
۲. قسمت ?Are You Happy Now
سازندگان سریال باب اسفنجی در قسمت ?Are You Happy Now به سراغ موضوع سلامت روان و غمگین بودن رفتهاند که برای بزرگسالان از اهمیت بالایی برخوردار هستند. اختاپوس همیشه شخصیت ناراحتی بوده، اما تا پیش از این اپیزود، هیچکس عمق غم و اندوه او را درک نبوده بود. وقتی که باب اسفنجی متوجه میشود اختاپوس هیچ خاطره خوشی ندارد، سعی میکند هر کاری را برای آوردن لبخند به لب او انجام دهد. اما هیچکاری درست پیش نمیرود. باب اسفنجی در نهایت تصمیم میگیرد که یک مهمانی غافلگیرکننده برای اختاپوس ترتیب دهد، اما هیچکس در آن شرکت نمیکند. به همین دلیل باب اسفنجی تصمیم میگیرد مهمانی را با عروسکهایی از خودش پر کند. در پایان اختاپوس پس از نابود کردن عروسکهای باب اسفنجی میخندد.
۱. قسمت Nasty Patty
قسمت Nasty Patty با موضوع به شدت بزرگسالانهاش در رتبه اول تاریکترین اپیزودهای سریال باب اسفنجی قرار میگیرد. موضوع قسمت Nasty Patty این است که اگر به طور تصادفی کسی را کشتید، با جسد چکار کنید. اگرچه این موضوع برای بچهها مناسب نیست، اما سازندگان به قدری خندهدار آن را به تصویر کشیدهاند که همه سنین میتوانند قسمت Nasty Patty را تماشا کنند. در این اپیزود یک بازرس بهداشت به رستوران آقای خرچنگ میآید تا با بررسی غذاها آن را رتبهبندی کند. با این حال آقای خرچنگ در تلویزیون میبیند که یک فرد متقلب به عنوان بازرس بهداشت به رستورانهای مختلف رفته و غذای مجانی میخورد. او تصمیم میگیرد که با همکاری باب اسفنجی، بدترین همبرگر تاریخ را برای بازرس بهداشت آماده کند.
۲۰ فیلم و انیمیشن برتر دیزنی ؛ ترکیب احساس و هیجان روی پرده
اما درست قبل از این که بازرس همبرگر کثیف را بخورد، مگسی در دهانش رفته و او را خفه میکند. این اتفاق باعث میشود که او با سر به میز برخورد کرده و بمیرد. سپس تلویزیون اعلام میکند که بازرس قلابی دستگیر شده و آقای خرچنگ و باب اسفنجی تصور میکنند با همبرگر خود بازرس بهداشت را کشتهاند. حالا این سوال پیش میآید که با جسد بازرس بیگناه چکار باید بکنند؟ خوشبختانه آقای خرچنگ و باب اسفنجی به سراغ روشهای عجیب و غریبی نمیروند و سعی میکنند یک الگوی اخلاقی مناسب برای تماشاگران کم سن و سال باشند. به این واسطه آقای خرچنگ و باب اسفنجی تصمیم میگیرند جسد بازرس را دفع کرده و وانمود کنند که هیچ اتفاقی نیفتاده است. در پایان معلوم میشود که بازرس زنده است.
نظر شما در مورد تاریکترین قسمت های سریال باب اسفنجی چیست؟ بیشتر از همه کدام اپیزود شما را ترسانده و آن را مناسب سن بینندگانی با سن پایین نمیدانید؟ نظرات خود را با ما در میان بگذارید.
در اپیزودهای مختلف این سریال شاهد مواردی از جمله، انزوا، تنهایی و اهمیت دوستی هستیم.
قسمت Nasty Patty را میتوان تاریک و ترسناکترین قسمت این انیمیشن دانست.
الان که چی
تو پنجمین قسمت کنار اختاپوس یه چشم هست (پایین بدن سمت راست) ، اون برای کدوم یکیشون هست؟ دارک
اون بالشته
چشم پلانکتونهست
به نظرم قسمت grave yard shift هم ترسناک هست و مناسب سن بچه ها نیست ولی در کل باب اسفنجی قسمت های خوب با مضامین مفید هم زیاد داره
من دقیقا همه اینا رو تو منج سالگی دیدم😂
به نظر من هیچکدوم از قسمت های باب اسفنجی ترسناک نیستن. من یادمه که خودم همیشه با باب اسفنجی میخندیدم و ترسی نداشتم. در باب اسفنجی، همیشه یا در پایان کسی که شخصیت بد اپیزود تلقی میشد به جزای کارش میرسید(مثل بخش های ۱۰ و ۹) که هم باعث بازداشته شدن مخاطب که اغلب کودک است از ظلم به دیگران میشه، و هم باعث خنک شدن دل اون! یا در پایان، همه چیز با وجود اینکه بد به نظر میاد، خوب تموم میشه(مثل بخش ۸ که درنهایت به خوبی تموم میشه) که باعث میشه مخاطب در کل از همه چیز کمتر بترسه، چون اینطور بهش تلقین شده که در پس چیز ترسناک، خوبی وجود داره، همینطور اون حس آشتی پس از ترس، باعث میشه در مخاطب احساس آسودگی بوجود بیاد
یا در قسمت هایی که ممکنه بد به نظر بیان، درواقع شخصیت انیمیشنی داره به طور طنز اذیت میشه که مثل فیلم های کلاسیکی مثل لورل و هادی هست منتها برای کودکان!(مثل بخش های ۱ و ۴)
همچنین در قسمت چهار، من یادمه که باعث شد به عواقب کار در طول زمان فکر کنم(داستان اختراع شکار عروس دریایی) و تاثیر گزاری بر روی خط زمانی من رو به شدت جذب کرد، و هم اینکه باعث میشه کودک از بازیگوشی هایی مثل پنهان شدن در فریزر(که باعث مرگ چندین کودک شده) پرهیز کند!
در نهایت، این رو بگم که مفهوم کرم گوش، اعتیاد نیست! کرم گوش یا Ear warm یه اصطلاح علمی(!) هست برای آهنگی که در مغز فرد مدام تکرار میشه و برای همه هم اتفاق افتاده.
شرمنده ولی به نظرم با این طوماری که نوشتی،نویسنده ی خوبی میشی🙄
از نظر من ترسناک ترین و تاریک ترین و عجیب ترین قسمت باب اسفنجی سرزمین تصادفیه
چون وقتی یک مشتری به رستدران خرچنگ زنگ میزند و یک هبرگر سفارش میدهد
ادرس سرزمین تصادفی را میدهد و باب اسفنجی و اختاپوس تصمیم میگیرند همبرگر خرچنگی را به مشتری برسانند
باب اسفنجی وقتی در راه هستند لباس های دیگه ای میپوشه و میرقصه
و یهویی ناپدید میشه و اختاپوسم به خاطر خوشحالیش همون لباس هارو میپوشه و میرقصه و اختاپوس هم ناپدید میشه…. وقتی که ظاهر میشن در یک سرزمین عجیب میان و اسم اون سرزمین تصادفی هست
باب اسفنجی و اختاپوس همینجوری که دارن میگردن به یدونه خونه برعکس میرسن و باب میره توی خونه و اختاپوس وقتی که برگه ادرس رو در میاره چک کنه یهو به یدونه خانوم اختاپوس تبدیل میشه و با اختاپوس صحبت میکنه و باب اسفنجی میاد
و به محله ی مشتری میرسن
ادرس و پیدا میکنن و همینجوری که دارن درو میزنن جلوشون کلی در به وجود میاد
هر دری رو باز میکنن یه چیز عجیب میبینن
ولی وقتی اخرین درو باز میکنن میبینیم که خونه ی اختاپوسو نشون میده و یهو عکس صورت اختاپوس خونی میاد و منو خیلی ترسوند
اگع میخواید برید بزنید توی اپارات یا گوگل میاره
هیچ کدوم ترسناک نیست یا به قول پاتریک ترسناغ نیست
شماره ی دو واقعاً دارک بود
N
خوب وقتشه یک فیلم ترسناک هم از باب اسفنجی بسازیم در کنارش یک ماد برای بازی پنج شب با فردیFive night at freddy (Fnaf)منتشر می کنیم و اسمش رو می زاریم پنج شب با بیکینی باتم.
به خدا حق ترین کامنت عمرم رو خوندم
همینه ایراد همینجاست که ما این دارک ارو خیلی راحت بدون اینکه بدونیم با خنده و.. میره تو ناخوداگاهمون بابسفنجی یکی از اون دارک هاس که باید عمقشو بفهمی وگرنه یه انیمیشن بیشتر نیس ولی اگه دقت کنین هرکدوم ازشخصیتاش ی نماد شیطان پرستی
ترسناکترینش
Grave Yard Shit هست
قسمت پنج فصل چهار را نبینید چون که با اسفنجی با باب غیر اسفنجی ازدواج می کنند ولی باب اسفنجی دیوانه می شود و کله اختاپوس را می کند و ان را می پزد بعد سراغ پاتریک می رود دونه دونه دست و پا هایش را می کند و خنده سر می دهد
قسمت ۴۰ از فصل ۵ را اصلا نبینید این قسمت از اینترنت حزو شده اما داستانش بسیار ترسناک است طراحان ان قسمن بعد از چند روز خود کوشی کردن داستان قسمتش هم اینه که:بابا اسفنجی با پاتریک مرن خانه اوکتابوس بعد اوکتابوس خودش رو کشته تو دستشویی گزاشته بعد بابا اسفنجی و پاتریک روانی میشنو بعد اول بابا اسفنجی پاتریک رو میکشه بعد کل مردم شعر رو قتل عام میکنه در نهایت کتاب ممد قلی و دوستان را میخواند و خودش را به دیار باقی میزارد پس نظر کوتاه باید والسلام
عالی
عجیب بود ولی سرگرم کننده بود
تمام این اپیزود هارو رفتم دیدم
ترسناک نبودن ، میشه گفت همون دارک بودن. مخصوصا nasty patty , واقعا دارک بود . اگه یه بچه ببینتشون متوجه نمیشه چی دیده، پیشتر گیج میشه.
ولی اپیزود are you happy now قشنگ بود.
SB-۱۲۹ هم یادمه بچه بودم دیدم ، الان که دوباره دیدمش قشنگ حس ترس بهم القا شد . دوسش داشتم
خدایی nasty patty و are you happy now خیلی دارک بودن
منکه ترسیدم 🗿🗿
دارک ترین اختاپوس این کلارینت لند بود.