شوخیهای مخفی در صحنههای مختلف باشگاه مشتزنی | این شوخیها چه معنایی دارند؟
فیلم باشگاه مشتزنی احتمالا معروفترین و شاید حتی محبوبترین فیلم دیوید فینچر باشد. فیلم در آخرین سال قرن بیستم تولید شد و در زمان اکرانش واکنشهای مختلفی از مخاطبان گرفت. این فیلم که براساس رمانی با همین اسم از چاک پالانیک ساخته شده است به موضوعات حساسی مثل مصرفگرایی، مردانگی سمی و ناامیدی اجتماعی میپردازد. دقیقا بهخاطر مطرح کردن همین موضوعات بحثبرانگیز بود که بینندهها واکنشهای متفاوتی نسبت به آن داشتهاند. بعضیها از این فیلم انتقاد میکردند چون به نظرشان زیادی به مضمونهای خشن و آنارشیستی پرداخته بود. اما از طرف دیگر بعضی هم فیلم را بهخاطر نگاه جسورانه و تصاویر هیجانانگیزش تحسین میکردند. در هر حال، با گذشت زمان باشگاه مشتزنی خودش را به عنوان یک کالت کلاسیک تثبیت کرد.
حالا این فیلم به دلایل زیادی از جمله روایت پیچیده و چندلایه، کارگردانی منحصربهفرد و تاثیرش در فرهنگ عامه شناخته میشود. البته که هنوز هم جزئیات کوچکی وجود دارد که از دید هواداران قدیمی پنهان مانده. مثلا تقریبا در همه صحنههای فیلم لیوان با طرح استارباکس یا تبلیغی برای آن دیده میشود و توضیح خاصی برای وجود این تصاویر نیست. همین هم برای طرفداران سوال شده: چرا فینچر مدام از این جزئیات عجیب استفاده میکند؟ شاید در نگاه اول شبیه تکنیک بازاریابی به نظر برسد، اما در واقع حضور استارباکس یکی از شوخیهای مخفی فیلم است و از نظر مفهومی بسیار با روایت فیلم مرتبط میشود.
چرا تقریبا در همه صحنههای اثری از استارباکس میبینیم؟
یکی از جالبترین شوخیهای مخفی فیلم Fight Club لیوانهای استارباکسی هستن که میتوانید در گوش و کنار هر صحنه ببینید. اگر شما هم طرفدار فینچر باشید و باشگاه مشتزنی از فیلمهای محبوبتان باشد، احتمالا این تصمیم فینچر برایتان سوال برانگیز بوده. توجه به این موضوع ما را به لایه دیگری از فیلم میبرد.
اگر یادتان باشد فیلم مشخصا نقدهایی به مصرفگرایی جامعه داشت و حضور استارباکس کنایهای به همین موضوع است. البته هدف اصلا انتقاد مستقیم از خود این برند نبوده. بلکه به فراگیر شدن برندهای شرکتی در اواخر دهه ۹۰ اشاره دارد و با این کار به فرهنگ جامعهای میپردازد که با هل دادن افراد به سمت سازگاری و هنجارها، فردیتشان را کمرنگ میکند. جالب اینجاست که فینچر این ایده را با استارباکس هم مطرح کرده بود و آنها با استفاده از برندشان در کنایههای پنهان فیلم موافق بودند.
- نویسنده رمان یعنی چاک پالانیک فیلم را نسخه بهتری از اثر خودش میداند!
- در صحنه غار نفسهایی را میبینید. این نفسها از یکی از صحنههای دیکاپریو در فیلم تایتانیک وام گرفته شده و به این نمای فیلم باشگاه مشتزنی اضافه شدهاند
اشارههای کوچک به استارباکس که مجموعهای از کافیشاپها زنجیرهای در سراسر دنیا دارد، انتقادی بود با رویکرد طنزآمیز که به حضور و تعداد بیشازحد برندهای شرکتی میپرداخت. بهعلاوه، بر یکی از مهمترین درونمایههای فیلم تاکید میگذاشت. فینچر در جایی اشاره کرده بود که وقتی در دهه ۱۹۸۰به لسآنجلس آمد، بهراحتی نمیتوانست قهوه خوب پیدا کند تا اینکه یک روز بالاخره استارباکس را کشف کرد. اما کمکم این برند بزرگ و بزرگتر شد و دیگر شعبههایش در همه گوشه و کنار شهر دیده میشدند. حالا دیگر قهوه محبوب فینچر به غول شرکتی تبدیل شده بود. حضور استارباکس در همهجای فیلم هم نمادی از همین موضوع است. اینکه چطور چیزی در ابتدا مفید است و کمکم به نمادی از افراط تبدیل میشود. این را در درونمایه اصلی فیلم که به مصرفگرایی بیرویه میپردازد هم میتوان دید.
این شوخی مخفی حالا دیگر به یکی از جنبههای آیکونیک فیلم تبدیل شده که در ذهن همه میماند. به علاوه، باعث شده خیلیها بیشتر درباره فیلم و معنی شوخی کنجکاو شوند و اصلا فیلم را دوباره و با این هدف ببینید که لیوانهای استارباکس را پیدا کنند. البته که این شوخی به تحلیلهای مختلف هم دامن زده است. یعنی حضور این لیوانها صرفا برای تبلیغ محصول نبوده، بلکه زیرکانه به حالوهوا و فرهنگ جامعه در دوره روایت فیلم اشاره میکند. خیلی ساده استارباکس استعارهای است از نفوذ گسترده شرکتها به زندگی روزمره مردم. اتفاقا حالا که فیلم را میبینید این مفهوم بیشتر هم قابل درک است. چون نفوذ برندها و شرکتها در زندگی روزمره ما بسیار بیشتر از دهه ۹۰ میلادی به چشم میآید. جالب است که این شوخی مخفی فیلم باشگاه مشتزنی در ابتدا برای کنایه به تجاریسازی افراطی استفاده شده بود و حالا خودش یکی از دلایل محبوبیت فیلم است. البته این را هم نباید نادیده گرفت که داستانگویی هنرمندانه فینچر و رویکردهای خلاقانهاش بود که فیلم Fight Club را در نگاه بسیاری به یکی از بهترین فیلمهای تاریخ سینما تبدیل کرد.
باشگاه مشتزنی به فیلم کالت کلاسیک تبدیل شد
فیلم باشگاه مشتزنی در سال ۱۹۹۹ برای اولین بار اکران شد. منتقدان واکنشهای متفاوتی نسبت به این فیلم داشتند. فیلم فینچر که اقتباسی از رمان چاک پالانیک بود، روایتی برانگیزاننده از سرخوردگی مردان، مصرفگرایی بیرویه و بحران هویت را به تصویر میکشید. در آن زمان رویکرد بیپرده فیلم و تصاویر زمختش بسیاری از تماشاگران را شوکه کرد. کار تا جایی پیش رفت که بعضی منتقدان فیلم را ترویجدهنده خشونت و هرجومرج میدانستند. البته این سکه روی دیگری هم داشت و بسیاری میگفتند که فیلم در واقع به ترویج خشونت و هرجومرج نقد وارد میکند. در کنار اینها بسیاری هم صرفا از طنز سیاه و روایت گیجکننده فیلم لذت میبردند. اما فیلم کلا آمده بود که بحثبرانگیز باشد. صحنههای خشن مبارزه کنار فلسفه آنارشیستی قرار میگرفتند و تحلیل فیلم را سخت میکردند. فیلم Fight Club نتوانست در گیشه موفق باشد. اما جنجالبرانگیز بود و همین باعث شد بسیاری درموردش حرف بزنند و در جلسههای غیررسمی یا زیرزمینی فیلم بسیار محبوب شود. شاید شما هم متوجه وضعیت طعنهآمیز این اتفاق شده باشید که شبیه خود داستان فیلم است!
اما با گذشت زمان فیلم جایگاهش را پیدا کرد. محبوبیت بیشتری بهدست آورد و به کالت کلاسیک تبدیل شد. حالا تماشاگران از داستان لایهلایه فیلم بیشتر لذت میبردند و نقدهای اجتماعیش را بهتر درک میکردند. البته نباید از بازی خوب ادوارد نورتون و برد پیت هم غافل شد. آنها یکی از عوامل مهم موفقیت فیلم بودند. نورتون نقش راوی بینام فیلم را بازی میکند و پیت هم در نقش تایلر داردن ظاهر میشود. اینکه نورتون توانسته شخصیت بدون اسم را تا این حد گیرا و دیدنی به نمایش بگذارد نشان میدهد که چه بازیگر خوبی است. کاراکتر او نامطمئن و شبیه بسیاری از از مردم است. همین وجه شخصیت کمک میکند از زاویهای تازه تضاد بین فردیت و انتظارات اجتماعی را ببینید. تصویر کاریزماتیک و البته خطرناکی که پیت از تایلر میسازد بسیار نمادین است و در ذهن همه بینندهها حک میشود. او ایدهآل شخصیتی که علیه جامعه شورش میکند را به تصویر میکشد. شخصیتی که بسیاری در درونشان میخواهند که شبیهش باشند.
فینچر برای این فیلم از روایت غیرخطی و ویژگیهای زیباشناختی خشن و خاص خودش استفاده میکند تا تماشاگران را وارد دنیای آشفته فیلم کند. پس بیراه نیست اگر بگوییم همه این ویژگیها در کنار هم فیلم Fight Club را به یکی از محبوبترین آثار این کارگردان تبدیل کرده است.
حالا دیگر فیلم باشگاه مشتزنی به عنوان یکی از شاهکارهای سینما شناخته میشود. فیلمی تحسینبرانگیز که دغدغهها و نگرانیهای یک نسل را به تصویر کشیده و نقدهای اجتماعی دارد که هنوز هم قابل درکاند. این فیلم با جامعه ارتباط تنگاتنگی داشته و هنوز هم بعد از گذشت سالها این ارتباط را حفظ کرده است. مسائلی مثل جستجوی معنا در جهانی که بیشازحد تجاری شده با پرداختن به معنای هویت و بیماری روانی تقویت میشوند. به همین دلیل دیدن چندباره فیلم نه تنها جذاب است، بلکه باعث میشود درک عمیقتری از فیلم پیدا کنید. بهعلاوه، فیلم Fight Club فقط در صنعت سینما مهم و تاثیرگذار نبوده است. اثر فیلم را در فرهنگ عامه هم میتوان دید. فیلمی که در زمان اکران اعتراض سینمایی بود که درست درک نشد، حالا اثری محبوب است که نقدهایی قدرتمند به جهان مدرن وارد میکند.
فایت کلاب یکی از بهترین فیلمهای سینما
شوخی مخفی استارباکس در فیلم باشگاه مشتزنی فقط یک شوخی تصویری ساده نیست. این لیوانها در واقع پیام اصلی فیلم را خلاصه میکنند. وقتی راوی و تایلر مبارزه خودشان را علیه انتظارات اجتماعی و مصرفگرایی شروع میکنند، حضور این لیوانها در گوشه و کنار صحنه یادآور چیزی است که علیه آن مبارزه میکنند.
حتی وقتی پای شورش هم وسط است نمیتوان از تاثیر و نفوذ این برندهای شرکتی خلاص شد. پس نمادی از آنها آرام اما محسوس در پسزمینه هر صحنه دیده میشود. تصمیم فینچر برای استفاده بازیگوشانه از لیوانهای استارباکس نشان میدهد که چطور در آن زمان فرهنگ مصرفی در تاروپود جامعه رسوخ کرده بود. اینجا با سوال «پس حالا چه؟» مواجه میشویم و میبینم نقد او با گذر زمان فقط بیشتروبیشتر به چشم میآید و ما حالا در جهانی زندگی میکنیم که با این برندها اشباع شده است.
حالا بیشتر از دو دهه از پخش فیلم میگذرد و باشگاه مشتزنی دیگر فراتر از جنجالها و واکنشهای متنوع اولیه رفته است و به نمادی فرهنگی تبدیل شده. فیلمی که به هویت، سرخوردگی اجتماعی، وضعیت اجتماعی و فرهنگی میپردازد هنوز هم با مخاطبان ارتباط برقرار میکند. حالا شوخی مخفی استارباکس به یکی از ویژگیهای بحثبرانگیز فیلم تبدیل شده است. ویژگی که بهعنوان یکی از جزئیات کوچک و بیاهمیت دیده میشود، اما لایهای به پیچیدگی داستان اضافه میکند.
منبع: CBR
اگر دختر گیمر و پسر استریمر ازدواج کنند چی میشه؟ میزگیم با سایه و حمید
نظرات