سرگرمکنندهترین فیلمهای برنده اسکار | فیلمهایی که میتوانید چندبار تماشا کنید
بهترین فیلم جشنواره اسکار جایزه معتبری است. هر فیلمی با بردن این جایزه برای خودش در تاریخ سینما جایگاهی پیدا میکند و خیلیها هم بهخاطر اسم جایزه اسکار ترغیب میشوند که فیلم را ببینند. البته صرفا بردن این جایزه باعث نمیشود مخاطبان بخواهند بارها و بارها آن فیلم را تماشا کنند. بعضی فیلمها بهمرور زمان اهمیتشان را از دست دادهاند و حتی شاید دیگر فیلمهای خوبی محسوب نشوند. فیلمهای بزرگی مثل فهرست شیندلر (Schindler’s List) و ۱۲ سال بردگی (۱۲ Years a Slave) با اینکه آثار مهمیاند، اما کمتر کسی چندبار سراغشان میرود. معمولا فیلمهایی که حماسههای سحرآمیز را به تصویر میکشند یا سراغ داستانها جذاب میروند ردی در ذهن ما بهجا میگذارند و وسوسهمان میکنند به دوباره دیدن. پس بیاید باهم نگاهی بیندازیم به ۱۰تا از سرگرمکنندهترین فیلمهای برنده اسکار میتوانید چندبار تماشا کنید.
فیلم | سال ساخت | مدت زمان | کارگردان |
Rocky | ۱۹۷۶ | ۱۲۰ دقیقه | John G. Avildsen |
The Sting | ۱۹۷۳ | ۱۲۹ دقیقه | George Roy Hill |
Amadeus | ۱۹۸۴ | ۱۶۰ دقیقه | Miloš Forman |
No Country for Old Men | ۲۰۰۷ | ۱۲۲ دقیقه | Coen Brothers |
Parasite | ۲۰۱۹ | ۱۳۲ دقیقه | Bong Joon-ho |
Gladiator | ۲۰۰۰ | ۱۵۵ دقیقه | Ridley Scott |
The Godfather – The Godfather Part II | ۱۹۷۲ – ۱۹۷۴ | ۱۷۵ دقیقه – ۲۰۲ دقیقه | Francis Ford Coppola |
The Apartment | ۱۹۶۰ | ۱۲۵ دقیقه | Billy Wilder |
Casablanca | ۱۹۴۲ | ۱۰۲ دقیقه | Michael Curtiz |
The Lord of the Rings: The Return of the King | ۲۰۰۳ | ۲۰۱ دقیقه | Peter Jackson |
راکی
عجیب نیست اگر بگوییم این فیلم راکی بود که سیلوستر استالونه (Sylvester Stallone) را به ستاره سینما تبدیل کرد. او در این فیلم نقش اصلی را بازی میکند. علاوهبر آن، نویسنده فیلمنامه اقتباسی هم خودش است. فیلم راکی نقطه عطفی در فیلمهای ورزشی بود و توانست در تاریخ سینما ماندگار شود. این فیلم را میتوان استثنائی در بین فیلمهای دهه ۱۹۷۰ میلادی در نظر گرفت. چون روایتی الهامبخش و داستانی افسانهای دارد.
در فیلم راکی با داستان بوکسوری همراه میشوید که در زندگی با مسائل مختلفی روبهروست و انگار نمیتواند به جایگاهی برسد که لیاقتش را دارد. اما همهچیز میتواند تغییر کند. قهرمان بوکس دسته سنگین وزن به او پیشنهاد میدهد سر عنوان قهرمانی مبارزه کنند. اینجور فرصتها شاید فقط یکبار در خانه آدمها را بزند. فیلم داستان پرشوری دارد و مهم نیست برای بار دوم میبینیدش یا بیستم، راکی همیشه میتواند مخاطب را جذب کند پس باید بین سرگرمکنندهترین فیلمهای برنده اسکار که میتوانید چندبار تماشا کنید قرار بگیرد.
نیش
شخصیتهای منفی قصهها جذابیت خاص خودشان را دارند. اما آدم بدهای قصه وقتی جذابتر میشوند که از حقههایشان علیه شخصیتهایی بدتر استفاده کنند. فیلم نیش نمونه کاملی از این وضعیت را به تصویر میکشد. داستان این فیلم جنایی، هیجانانگیز و سرگرمکننده در دهه ۱۹۳۰ میگذرد. در فیلم نیش با کلاهبرداری خیابانی و شیادی کارکشته همراه میشوید که میخواهند رئیس مافیا را سربهنیست کنند. چرا؟ چون دستور قتل دوست مشترکشان را صادر کرده است.
این فیلم سرگرمکننده و پرفروش است و هنوز هم میتوان بارها دیدش و لذت برد. دلیل سادهای دارد. فیلمنامه نیش هوشمندانه نوشته شده و ماجرای سرقتی پیچیده و بینقص را بهخوبی به تصویر کشیده است. به علاوه، نباید از بازیهای فوقالعاده ستارههای این فیلم یعنی رابرت ردفورد (Robert Redford) و پل نیومن (Paul Newman) هم غافل شد. فیلم نیش یکی از پربینندهترین فیلمهای جنایی تاریخ است و در مجموع نامزد ۱۰ جایزه اسکار شد و در نهایت توانست ۷تای آنها را بهدست بیاورد.
آمادئوس
در این فیلم حکایتی شگفتانگیز از وسواس فکری، کینه و کفر روایت میشود و همه اینها حول محور یکی از بزرگترین موسیقیدانهای تاریخ یعنی ولفگانگ آمادئوس موتزارت میگذرد. شاید عجیب باشد که آمادئوس همزمان یکی از سرگرمکنندهترین فیلمهای برنده اسکار است و یکی از فیلمهای برنده این جایزه است که دستکم گرفته شده. بیشک فیلم آمادئوس یکی از بهترین فیلمهای دهه ۱۹۸۰ و یکی فیلمهای درخشان میلوش فورمن است. در این فیلم داستان موتزارت را از زبان یکی از آهنگسازهای همدوره او یعنی آنتونیو سالیری (Antonio Salieri) میشنویم. سالیری از موتزارت متنفر است، به او حسادت میکند، اما نمیتواند دست از تحسین کارهای او هم بردارد!
فیلم روند جذابی را برای کاوش وضعیت هنرمندان پیش میگیرد و به دو نفری میپردازد که یکی بهذات در هنرش استاد است و دیگری با اینکه ماهر است اما آن نبوغ لازم برای ماندگار شدن در تاریخ را ندارد. تمرکز فیلم روی شخصیت تلخ و منفور سالیری باعث شده یکی از شاهکارهای فیلمنامهنویسی رقم بخورد. شخصیتپردازیها در این فیلم عمیق و جذاب اند. علاوه بر آن، با طنزی شیطنتآمیز همراه میشوند که احساس خوشایندی در بیننده ایجاد میکند.
جایی برای پیرمردها نیست
موافقید لقب بزرگترین فیلم وسترن قرن بیستویکم را به فیلم جایی برای پیرمردها نیست بدهیم؟ دستکم تا اینجای قرن بیستویک… فیلم برادران کوئن را میتوان بازسازی استادانه و مدرنی از این ژانر تقریبا مرده در نظر گرفت. داستان فیلم در دهه ۸۰ و جایی در مرز آمریکا و مکزیک میگذرد. اینجا با داستان شکارچیای به اسم لولین ماس (Llewelyn Moss) همراه میشوید که از صحنه درگیری کارتلهای مواد مخدر پولی میدزدد. اما چیزی نمیگذرد که قاتلی روانی از مکزیک دنبالش میافتد. نقش این شخصیت قاتل بهیادماندنی را خاویر باردم (Javier Bardem) بازی میکند.
جایی برای پیرمردها نیست را میتوان بین پرتنشترین و مهیجترین تریلرهای جنایی قرار داد. تعلیقهای نفسگیر، لحظههای فراموشنشدنی، پیچشهای داستانی جذاب، همه و همه این فیلم را دیدنی میکنند. No Country For Old Men بهخاطر فیلمنامه قوی، کارگردانی بینقص و بازیهای چشمنواز بسیار تحسین شد و البته توانست در هر چهار بخشی که نامزد شده بود جوایز اسکار را بهدست بیاورد.
انگل
انگل اولین فیلم بینالمللی یا خارجی زبانی است که توانست جایزه بهترین فیلم اسکار را از آن خود کند. این تریلر اجتماعی اثری از کارگردان موفق کرهای بونگ جون-هو است که قبل از این هم چند عنوان مطرح در کارنامهاش داشته. اما این فیلم بهنوعی نقطه اوج کارنامه او به حساب میآید؛ دستکم از نظر جلب توجه بینالمللی. در این فیلم خانواده فقیر کیم را میبینید که تلاش میکنند خودشان را از این وضعیت بد نجات دهند و راهحلشان نفوذ به خانوادهای ثروتمند است. ماجرا از جایی شروع میشود که پسر خانواده کیم بهعنوان معلم خصوصی دختر خانواده ثروتمند استخدام میشود. به مرور هرچه تصویر زندگی این دو خانواده را کنار هم میبینیم، بیشتر متوجه شکاف اجتماعی و آسیبهایش میشویم.
این فیلم هیجانانگیز هم وجههای روانشناختی دارد و هم لحظات طنزآمیز کمدی. شخصیتپردازیهای فیلم به خوبی انجام شده و منحنی درام هم بسیار جذاب است. به علاوه، بونگ جون-هو در تلفیق لحنها و موضوعات مختلف هم خوب عمل کرده. همه اینها فیلم انگل را به یکی از سرگمکنندهترین فیلمهای برنده اسکاری تبدیل میکند که میتوانید چندبار تماشا کنید.
گلادیاتور
ریدلی اسکات فیلمسازی استثنائی است و دستاوردهای زیادی داشته است. اما شاید بیشتر از همه به خاطر فیلم گلادیاتور شناخته شود. این فیلم حماسی تولید سال ۲۰۰۰ به نوعی میراثدار اوج دوران فیلمهای حماسی در دهه ۹۰ است. ماجرای فیلم روایتی داستانی از سردار سپاهی در روم باستان است. پادشاه جدید از وجود او احساس خطر میکند و برایش دسیسهای میچیند. این ژنرال رومی بعد از کشته شدن خانوادهاش تبدیل به برده میشود. شاید حدسش را زده باشید که داستان، داستان خیانت و انتقام است. یک امپراتور دیوانه و سادیست را هم به قصه اضافه کنید تا جذابیتهایش تکمیل شود.
همه وجوه این فیلم قابل توجه و تحسیناند. داستان، بازیها، تصاویر و حتی موسیقی که کمک میکند تا فضای باشکوه و مسیر به سمت انتقام بهتر ترسیم شود. گلادیاتور فیلم هیجانانگیزی است که توانست نامزد ۱۲ جایزه اسکار شود و ۵تای آنها را دریافت کند. جدای از کارگردانی اسکات، حتما بازی واکین فینیکس (Joaquin Phoenix) و راسل کرو (Russell Crowe) شما را به دیدن دوباره این فیلم ترغیب میکند، مخصوصا که قرار است به زودی دنبال این فیلم، یعنی گلادیاتور ۲، هم اکران شود.
پدرخوانده ۱ و ۲
شاید عجیب نباشد اگر بگوییم پدرخوانده بهترین فیلم هالیوود است. هرچه نباشد تنها فیلمی است که هم خودش و هم دنبالهاش توانستهاند جایزه اسکار بگیرند. پدرخوانده و پدرخوانده قسمت دوم، اوج سینمای آمریکا و از آیکونیکترین فیلمهای تاریخ سینما هستند. داستان فیلم درباره مافیاست، درباره خانواده کورلئونه. در قسمت اول مارلون براندو (Marlon Brando) را در نقش رئیس مافیا و پدرسالار خانواده میبینیم که میخواهد قدرت را به پسرش مایکل انتقال دهد. پسری که اصلا علاقهای به این ماجراها و کسبوکار! خانوادگی نشان نمیدهد. اما در قسمت دوم میبینید که بالاخره این نقش را پذیرفته است. حالا داستان پیچیده سلطنت پسر خانواده را میبینید. در همین حال ویتو کورلئونه جوان هم جای خودش را در دنیای زیرزمینی نیویورک دهه ۱۹۲۰ پیدا میکند.
هر دو فیلم از نظر فیلمسازی فوقالعادهاند. روایت جذاب، دراماتیک و چالش برانگیز است و شما را همراه با کاراکترها با ابهامهای اخلاقی روبهرو میکند و سر دوراهی میگذارد. فیلم از نظر بصری هم جذاب است و با همین تصاویر شما را به کاوشی عمیق در دنیای جرم و جنایت آمریکای قرن بیست میبرد. البته بازیهای فیلم را هم نباید فراموش کنید که با ترکیبی از ستارههایی مثل آلپاچینو (Al Pacino)، رابرت دنیرو (Robert De Niro)، مارلون براندو و جان کازال (John Cazale) در ذهنتان ماندگار میشوند. دو فیلم در مجموع با ۲۱ نامزدی در اسکار ۹ جایزه را از آن خود میکنند.
آپارتمان
بیشک آپارتمان اثر بیلی وایلدر یکی از سرگرمکنندهترین فیلمهای برنده اسکار است که میتوانید چندبار تماشایش کنید و از دیدنش خسته نشوید. این فیلم رمانتیک و صادقانه بیننده را در آغوش گرمش میگیرد. شاید زیادی خوشبینانه به نظر برسد، اما فیلم آپارتمان از آن فیلمهایی است که حس خیلی خوبی را به مخاطب منقل میکند. کمدی ظریف و هوشمندانه، طنز اجتماعی در کنار انتقاد از وضعیت محیط کار به فیلم عمق میدهند و شما را با منحنی روایت همراه میکنند. داستان فیلم درباره سی.سی باکستر (C.C. Baxter) کارمند شرکت بیمه است. او آپارتمانش را در اختیار رئیسهایش میگذارد تا آنجا به قرارهای عاشقانهشان برسند. اوضاع وقتی خراب میشود که رئیس شرکت با فران کوبلیک (Fran Kubelik) دختر آسانسورچی قرار میگذارد. خب شاید باتوجه به اینکه فیلم عاشقانه-کمدی است حدسش را زده باشید که آقای باکستر هم عاشق همان دختر آسانسورچی است.
این فیلم لطیف و شیرین است و بدون اینکه لحنش را از دست بدهد انتقادهای تندی نسبت به سیاستهای محیط کار و سوءاستفاده از قدرت در این محیط هم مطرح میکند. احتمالا ویژگیهای اصلیای که از این فیلم در ذهن میمانند بازی عالی جک لمون (Jack Lemmon) و حسوحال رمانتیک باشند. اما این هنر وایلدر است که وجه جدی و متفکر فیلم را هم حفظ میکند و این کار را طوری انجام میدهد که به جذابیت فیلم لطمهای وارد نشود.
کازابلانکا
یکی از مهمترین فیلمهای کلاسیک هالیوودی کازابلانکاست. این هم فیلمی عاشقانه است اما با حالوهوایی تلخ. فیلم همزمان با جنگ جهانی دوم و در مراکش میگذرد. در اینجا با داستان مردی آمریکایی همراه میشوید که در کازابلانکا کلوب دارد. او نسبت به تمام اتفاقات مربوط به جنگ بیتفاوت است. اما وقتی شخصیت واقعیش محک میخورد و بیشتر با داستانش آشنا میشویم که معشوقه قدیمیاش همراه با شوهرش وارد این شهر میشوند. شوهر او یکی از رهبران مقاومت است که نازیها دربهدر دنبالش هستند.
میتوان گفت هسته اصلی داستان مثلث عشقی است. اما ماجراهای عشقی آنها در پسزمینه تنشهای جنگ جهانی دوم قرار میگیرد و در همین بین داستان شخصیتها برملا میشود. فیلم کازابلانکا کاراکترهای زیادی دارد اما برای نوشتن هیچکدام از آنها کوتاهی نشده. شخصیتپردازی خوب با بازیهای فوقالعاده و داستانی جاهطلبانه از عشق و ملاحظات اخلاقی همراه شده تا روایتی جذاب و تلخ از عشق و جنگ ارائه کند و تبدیل شود به یکی از سرگرمکنندهترین فیلمهای برنده اسکار که میتوانید چندبار تماشایشان کنید.
ارباب حلقهها: بازگشت پادشاه
۱۱ جایزه اسکار از ۱۱ نامزدی، رکورد شگفتانگیز ارباب حلقههاست. این فیلم آخرین قسمت از سهگانه ارباب حلقهها محسوب میشود. در بازگشت پادشاه با فرودو و سفر نهاییش به سمت موردور (Mordor) همراه میشویم. در همین حال، آراگورن (Aragorn) تلاش میکند نیروهای روهان (Rohan) را متحد کند و به گاندور برود تا جلوی نیروهای سائورون (Sauron) را بگیرند. این فیلم را میتوان جادوی عظیم سینما دانست: ماراتنی جذاب از داستان، فانتزی و تصویر. ارباب حلقهها: بازگشت پادشاه یکی از جاهطلبانهترین و تحسینبرانگیزترین فیلمهای تاریخ سینماست. از نظر فنی این فیلم را میتوان جزء دستاوردهای سینما و هالیوود به حساب آورد. داستان فیلم طوری است که هرچه جلوتر میرود جذابتر میشود. بهعلاوه، در نظر بگیرید که داستان به اندازه کافی پیچیده است، حالا به آن شخصیتهای زیاد، جلوههای ویژه و جهان فانتزی را هم اضافه کنید…موافقید که این پروژه سنگین شاید از عهده کسی غیر از پیتر جکسون برنمیآمد؟ به هرحال با گذشت سالها ارباب حلقهها هنوز هم بارهاوبارها دیده میشود و قطعا جزء سرگرمکنندهترین فیلمهای برنده اسکار قرار میگیرد که میتوانید چندبار تماشا کنید و هر بار لذت ببرید.
جمعبندی
فیلمهای فوقالعاده زیاد هستند، فیلمهای خوب حتی بیشتر. اما بسیاری از این فیلمها را سخت میتوان بیشتر از یکبار دید. حالا ممکن است دلیلش طولانی بودن، ریتم کند یا روایت بسیار تلخ فیلم باشد. از طرفی اگر بخواهید بهترین فیلمهای جریان اصلی را ببینید احتمالا یکی از معقولترین انتخابها، فیلمهای برنده اسکار باشند. پس اینبار هر دو را باهم ترکیب کردیم و در این مطلب به بهترین فیلمهای برنده اسکاری که میتوانید چندبار تماشا کنید، پرداختیم. شما دوست دارید کدام فیلم را به این فهرست اضافه کنید؟ نظرات خود را با ما در میان بگذارید.
سوالات متداول
- کدام فیلمهای برنده اسکار را میتوان بارها و بارها دید و خسته نشد؟ فیلمهایی مثل گلادیاتور، آپارتمان، پدرخوانده و جایی برای پیرمردها نیست از جمله فیلمهاییاند که از چندبار دیدنشان خسته نمیشوید.
منبع: Collider
بهترین دیالسیهای تاریخ با امید لنون و شایان
نظرات