Attack On Titan
اخبار سینما و انیمیشن انتخاب سردبیر برترین‌ها برترین‌های سینما و انیمه سینما

بازخوانی زیبایی‌های انیمه Attack On Titan | نقل‌قول‌های ماندگار ارن یگر

سال‌ها پس از پایان مانگا، Attack on Titan همچنان یکی از بهترین روایت‌های دنیای انیمه و مانگا باقی‌مانده است؛ روایتی که در دل خود، درامی پیچیده و شخصیت‌هایی فراموش‌نشدنی دارد. از میان همه آن‌ها، تنها تعداد انگشت‌شماری تا پایان داستان دوام آوردند و ارن یگر نه‌تنها یکی از این معدود شخصیت‌هاست، بلکه به قوی‌ترین شخصیت در کل داستان نیز تبدیل شد.

این مطلب تمام بخش‌های جذاب داستان را لو می‌دهد

ارن در ابتدا تصویری کلیشه‌ای از یک قهرمان جوان بود، اما به‌مرور دچار تحولاتی اساسی شد که مرزهای اخلاقی‌اش را درهم شکست. همین پیچیدگی‌ها باعث شده طرف‌داران دوآتشه انیمه، او را یکی از پرجزییات‌ترین و خوش‌پرداخت‌ترین پروتاگونیست‌های دنیای انیمه بدانند؛ حتی اگر در ادامه او بیشتر شبیه یک آنتاگونیست عمل کند. در مسیر این دگرگونی‌ها، ارن جملاتی فراموش‌نشدنی به زبان آورد که جنبه‌هایی از شخصیتش را آشکار و نقاط عطف داستان را برجسته کردند.

«تو فقط خسته‌ای، مگه نه؟»

گرچه بسیاری از طرف‌داران حدس‌هایی زده بودند، اما فاش شدن هویت واقعی راینر و برتولت به‌عنوان تایتان شیفتر یکی از بهترین لحظات انیمه اتک آن تایتان بود. صحنه‌ای نفس‌گیر و درعین‌حال اندکی کمدی، وقتی که راینر کاملاً بی‌مقدمه حساس‌ترین راز را به ارن می‌گوید، درحالی‌که برتولت با وحشت سکوت کرده است.

ارن از قبل مظنون شده، چون اطلاعاتی از هانجی در دست دارد، اما بااین‌حال، هنوز نمی‌خواهد باور کند. وقتی این جمله را می‌گوید، درواقع دارد به طور ناامیدانه دنبال راهی می‌گردد تا واقعیت را انکار کند. شاید ندیدن حقیقت همیشه بهترین تصمیم نباشد، اما همین نیاز او به اعتماد به دوستانش، بخشی از چیزی است که ارن را تا این اندازه انسانی جلوه می‌دهد. ارن نمی‌خواهد باور کند که راینر همان تایتان زرهی است، مگر آنکه با چشمان خودش ببیند؛ و این، هم نشانه ضعف و هم نشانه وفاداری‌اش است.

«می‌خوام تا آخر عمر فقط مال من باشه!»

رابطه بین ارن و میکاسا همیشه یکی از نقاط بحث‌برانگیز و پرتنش انیمه Attack on Titan بوده. ارن معمولاً قادر نیست احساسات واقعی‌اش را بیان کند و همین باعث شده بارها ناخواسته به میکاسا صدمه بزند. اما زمانی که بالاخره در مورد احساساتش صادق می‌شود، هواداران نفس راحتی می‌کشند.

ارن این جمله را زمانی می‌گوید که آرمین خاطراتش را بازیابی می‌کند و متوجه همه چیزهایی می‌شود که تا مرگ ارن رخ‌داده است. ابتدا ارن وانمود می‌کند که اهمیتی ندارد میکاسا با مرد دیگری زندگی کند، اما این تظاهر باعث می‌شود آرمین مشت محکمی به او بزند. بعد از آن، ارن در حالتی که آرمین آن را «درماندگی مضحک» می‌نامد، شروع به گریه می‌کند و از اینکه میکاسا ممکن است او را فراموش کند، درهم می‌شکند.

۱۰ انیمه مشابه اتک آن تایتان (Attack on Titan)

برای یک بار هم که شده، ارن بی‌پرده درد دل می‌کند و دل‌شکستگی‌اش را نشان می‌دهد. تظاهر به بی‌تفاوتی آسان‌تر است تا اینکه قبول کند خودش دلیل جدایی همیشگی از میکاسا شده است؛ و این حقیقت، سنگین‌تر از هر چیزی است که تا آن لحظه با آن مواجه شده بود.

«من برده آزادی‌ام»

یکی از متضادترین و درعین‌حال عمیق‌ترین جملاتی که ارن به زبان می‌آورد، این جمله است که آن را به آرمین، درست پیش از مرگش می‌گوید؛ درحالی‌که آرمین خاطرات مکالماتشان را به‌تدریج به خاطر می‌آورد. وقتی آرمین از کشتار بی‌رحمانه‌ای که ارن رقم زده وحشت‌زده است، ارن بی‌هیچ پشیمانی می‌گوید: «هیچ راه دیگری نبود. این سرنوشت اجتناب‌ناپذیر بود.»

ارن از ابتدا تا انتها تشنه آزادی بود، اما این آزادی برایش به وسواس بدل شد؛ وسواسی که نه‌تنها به مرگ میلیون‌ها نفر انجامید، بلکه نزدیک‌ترین دوستانش را وادار کرد برای پاک‌سازی ویرانی‌های او، وارد میدان شوند. در مسیر این جنون، خودش را هم گم کرد. ارن در راه باز کردن درِ آزادی برای دیگران، آزادی خودش را نابود کرد. این جمله غم‌انگیز، نمایانگر تراژدی زندگی‌اش است: حتی آرمان والایی مثل آزادی، اگر بی‌مهار تعقیب شود، می‌تواند به قیدوبند تبدیل خواهند شد.

«اگه قدرت حرف اول رو می‌زنه، پس چرا من رو زمینم و تو هنوز وایسادی؟»

هرچند انی برای مدتی نقش دشمن اصلی را دارد، اما ارن درس‌های زیادی از او می‌گیرد؛ به‌ویژه درباره نبرد تن‌به‌تن. در یکی از فلش‌بک‌های مربوط به دوران آموزش نظامی، ارن این جمله را وقتی می‌گوید که انی بار دیگر در تمرین شکستش داده و بالای سرش ایستاده است. اینجا ارن درک می‌کند که قدرت فیزیکی صرف، همیشه تعیین‌کننده نیست.

انی به او یاد می‌دهد که در مبارزه، تکنیک و دقت مهم‌تر از زور بازو است. بعدها، همین آموزه را ارن نه‌تنها در مقابل خودِ انی، بلکه در برابر راینر نیز به کار می‌برد؛ و همان جا این فلش‌بک دوباره مرور می‌شود. باوجود خلق‌وخوی بدون آرام و قرار، ارن یاد می‌گیرد که گاهی باید قبل از حمله، فکر کرد. این جمله نه فقط در مورد ارن، بلکه در مورد بسیاری از پیروزی‌های دسته دیدبانی نیز صدق می‌کند و نشان می‌دهد که جنگ، فقط زور نیست.

«کامل منو فراموش کن»

ارن عادت دارد خودش را تنبیه کند، چون باور دارد مستحقش است. شاید حق با او باشد، اما معمولاً در این مسیر، کسانی را که دوستش دارند هم از خود می‌راند. او آن‌قدر غرق در تلاش برای جبران گناهانش است که فراموش می‌کند احساسات نزدیکانش چقدر مهم‌اند.

١٠ انیمه برتر سازندگان Attack on Titan؛ از غول ها تا شیاطین

یکی از غم‌انگیزترین نمونه‌ها وقتی است که این جمله را به میکاسا می‌گوید، پیش از آنکه میکاسا با دستان خودش او را بکشد. ارن در رؤیای دنیایی بی جنگ، از میکاسا می‌خواهد که بعد از مرگش فراموشش کند. اما چنین چیزی برای میکاسا ممکن نیست. ارن عشق زندگی اوست؛ دلیلی برای جنگیدن. با اینکه ارن فکر می‌کند با این حرف به او آرامش می‌دهد و به او اجازه می‌دهد دوباره عشق بورزد، اما در واقع نشان می‌دهد که چقدر خودش را بی‌ارزش می‌بیند. حقیقت این است که هیچ‌کدام از بازمانده‌ها هرگز ارن را فراموش نمی‌کنند؛ نه برای کاری که کرد، بلکه برای کسی که بود.

«می‌تونیم تمام عمرمون توی دیوار زندگی کنیم…»

حتی قبل از اینکه دیوار ماریا در ناحیه شیگانشینا فروبریزد، ارن آرزو داشت جهان بیرون را کشف کند. حتی پیش از آنکه مادرش به‌دست تایتان خندان کشته شود (همان همسر سابق پدرش) ارن می‌دانست که پنهان شدن از خطر، به رشد نمی‌انجامد. در آن زمان، تنها دسته دیدبانی جرئت خروج از دیوار را داشتند، درحالی‌که بقیه سربازان، به‌خصوص گاردهای دیواری، به زندگی یکنواخت و بی‌حادثه خود ادامه می‌دادند. وقتی ارن متوجه می‌شود که هانس مست کرده و وظیفه‌اش را رها کرده، خشمگین می‌شود و از او می‌خواهد که به‌جای نوشیدن، دیوار را محافظت کند. او حتی هشدار می‌دهد که ممکن است دیوار هر لحظه فروبریزد، اما هانس با خنده پاسخ می‌دهد که همه چیز تحت کنترل است.

ارن نمی‌خواست مثل بقیه باشد؛ مثل گله‌ای از گاوهای بی‌فکر که تنبلی و بی‌مسئولیتی‌شان زندگی راکدی برایشان رقم زده بود. آن زمان هنوز نمی‌دانست، اما بیشتر انسان‌های دنیای Attack on Titan دقیقاً همین بودند؛ بی‌فکر، بی‌هدف و کاملاً رام.

«اگه انقدر از جنگیدن برای جون‌تون می‌ترسین؛ باشه! بذارید من این کارو بکنم!»

بعد از اولین تبدیل ارن به تایتان مهاجم، همه گیج و شوکه شده بودند. اما چیزی که بیشتر از همه آن‌ها را متعجب کرد، این بود که ارن می‌توانست در آن شکل خودش را کنترل کند و دوباره به انسان برگردد. بااین‌حال، ارتش جزیره پارادایس به او اعتماد نکرد؛ حتی پس از دفاع جانانه آرمین. فقط دخالت به‌موقع دات پیکسس بود که او و دوستانش را نجات داد.

ارن خیلی زود باید در دادگاه نظامی حاضر می‌شد، جایی که دسته دیدبانی خواستار استفاده از تایتان مهاجم به‌عنوان سلاحی علیه دشمن بودند، درحالی‌که پلیس نظامی با آزادشدن چنین تهدیدی کاملاً مخالف بود. در نهایت، با واگذاری ارن به اروین اسمیت و لیوای آکرمن موافقت شد. اما قبل از آن، ارن این جمله را فریاد زد؛ چیزی که نشان می‌داد او، مثل همیشه، حتی اگر به ضررش تمام شود، چیزی را در دل نگه نمی‌دارد. او همیشه حاضر است خودش را وسط آتش بیندازد.

«من فقط به جلو حرکت می‌کنم. تا وقتی که دشمن‌هام نابود بشن.»

وقتی مشخص شد که آقای کروگر در حقیقت خود ارن یگر هست، یکی از شوکه‌کننده‌ترین پیچش‌های داستانی انیمه Attack on Titan رخ داد. فالکو کاملاً فریب می‌خورد، اما راینر بلافاصله او را می‌شناسد. بین این دو مکالمه‌ای در می‌گیرد که راینر طی آن از اعمال گذشته‌اش ابراز پشیمانی می‌کند و حتی از ارن می‌خواهد با او برای «حفظ آینده جهان» همکاری کند.

در همین حین، ویل تایبر بالای سر آن‌ها، رسماً به جزیره پارادایس اعلان‌جنگ می‌دهد؛ اتفاقی که ارن از ابتدا انتظارش را داشت. پس بی‌رحمانه اعلام می‌کند که قصد عقب‌نشینی ندارد تا وقتی که همه دشمنانش زیر خاک باشند. ارن دیگر آن پسر نوجوان سه فصل اول نیست. این جمله، ورود رسمی‌اش به مرحله جدیدی از جنون و نسل‌کشی‌ست؛ جایی که امنیت سرزمینش تنها در مرگ دیگران تضمین می‌شود. بی‌گناهان؟ برایش اهمیتی ندارند.

«نشونم بده. دشمن کجاست؟»

در نگاه اول، این جمله می‌توانست از زبان یک قهرمان فداکار خارج شود؛ کسی که دنبال نجات مردم است، نه کشتن دشمن. اما ارن آن را از روی شفقت نمی‌گوید. او فقط می‌خواهد مسیر دشمن را بداند تا خودش شخصاً نابودش کند؛ هر کسی که جلوی اجرای رمبلینگ را بگیرد، دشمن اوست.

انیمه اتک آن تایتان | انتخاب‌های ارن؛ اجبار یا اختیار؟

مفهوم دشمن در انیمه Attack on Titan همیشه سیال و خاکستری بود. دشمن می‌تواند یک دوست سابق باشد؛ مثل میکاسا که مجبور می‌شود مقابل ارن بایستد. پس درک ما از “دشمن” هم می‌لرزد. از دهان ارن، این جمله رنگی تیره دارد؛ طعمی تلخ و گزنده. از جایی می‌آید که تاریکی درونش دارد به همه چیز سرایت می‌کند، حتی به تعریف انسانیت.

«منتظرت می‌مونم. توی جهنم»

زمانی که تایتان بنیان‌گذار با سرعتی آهسته اما بی‌وقفه در حال نابودی دنیاست، داستان به نقطه اوجش در قلعه سالتا می‌رسد. دسته دیدبانی و متحدان‌شان بالاخره به ارن می‌رسند و درگیری سهمگینی رخ می‌دهد که فقط با تبدیل آرمین به تایتان عظیم و نابودی تایتان بنیان‌گذار به پایان می‌رسد. بااین‌حال، ارن بازهم دست از جنگیدن نمی‌کشد و به شکل تایتان زرهی بازسازی‌شده، مبارزه می‌کند؛ تا وقتی که میکاسا سر انسانی‌اش را جدا می‌کند.

این لحظه، جرقه سیلی از خاطرات در ذهن او و دیگران است. آرمین، در ذهنش، دوستی واقعی ارن را به یاد می‌آورد و می‌فهمد چرا او از همه فاصله گرفت. در نهایت، او ارن را می‌بخشد و می‌پذیرد که آنچه رخ‌داده، اجتناب‌ناپذیر بود. آرمین از ارن می‌پرسد: «اگه جهنمی وجود داشته باشه… اونجا با هم خواهیم بود؟» ارن که به‌روشنی از گناهان نابخشودنی‌اش آگاه است، چیزی جز پذیرش این مجازات برای خودش متصور نیست. این جمله پایان داستان ارن را در قالب تراژدی‌ای غمناک مهر می‌زند؛ جایی که تنها وعده‌اش، دیدار در جهنم است.

«ما آزاد به دنیا می‌آییم.»

از همان ابتدای انیمه Attack on Titan، ارن همیشه به مفهوم آزادی ایمان داشت و برای آن جنگید؛ چه در برابر تایتان‌هایی که جزیره را محاصره کرده بودند، چه در برابر دشمنان واقعی‌تری که بعدها کشف کرد. هر چیزی که سر راهش قرار گرفت، نتوانست اعتقاد او به این حقیقت را بلرزاند: این‌که همه باید آزاد باشند، حق انتخاب داشته باشند و زندگی‌شان را با اراده‌ی خودشان پیش ببرند. این باور از زمانی شکل گرفته که او هنوز کودکی بی‌تجربه بود، اما همین ایده، ستون فقرات تصمیمات بعدی‌اش در طول انیمه شد.

آزادی برای ارن، مفهومی انتزاعی نبود. تمام مسیر پر پیچ‌وخمی که در طول داستان طی کرد، از همین ایده نشات می‌گرفت. بااین‌حال، درک او از آزادی با آنچه ما به طور معمول می‌شناسیم متفاوت بود. او فکر می‌کرد آزاد بودن یعنی قدرت تصمیم‌گیری مطلق حتی اگر نتیجه‌اش نابودی دنیا باشد و همین نگاه، لایه‌ای از طنز تلخ به این جمله می‌بخشد: چون کشتن میلیون‌ها نفر به‌وضوح در تضاد با آزادی دیگران است. ولی از نگاه ارن، این دقیقاً معنی آزادی بود؛ و این، جوهره‌ی کامل شخصیت اوست.

«من آزادم. هر کاری که بکنم…»

ارن به شکلی غیرمنتظره وارد گفت‌وگویی بین میکاسا، آرمین و گابی می‌شود؛ سه شخصیتی که در رشد او نقش محوری داشتند. میکاسا و آرمین، حالا که با چهره‌ای متفاوت از دوست قدیمی‌شان روبه‌رو هستند، از او می‌پرسند که آیا واقعاً کنترل اعمالش را در دست دارد یا تحت تأثیر دیگران (مخصوصاً زیک) چنین تصمیماتی گرفته. آرمین به‌خصوص می‌خواهد بداند که آیا این حمله‌ی بی‌رحمانه به مارلی، واقعاً تصمیم خودش بوده یا نه.

در جواب، ارن این جمله را می‌گوید؛ بدون تردید، بدون توجیه. او هیچ‌کس را مقصر نمی‌داند جز خودش. هر چند دوستانش هنوز باور ندارند که او واقعاً می‌تواند چنین تصمیمی بگیرد و فکر می‌کنند حتماً فریب‌خورده یا دست‌کاری شده است. مشکل اینجاست که ارن، واقعاً آزادی اراده ندارد. به‌عنوان دارنده‌ی تایتان مهاجم، او مجبور است آینده‌ای را ببیند که قابل‌تغییر نیست؛ و در برابرش هیچ اختیاری ندارد. اما بااین‌حال، باز هم مسئولیت کامل را می‌پذیرد و همین است که او را، با تمام تراژدی‌اش، شخصیتی تحسین‌برانگیز و فراموش‌نشدنی می‌کند.

«اگر کسی بخواد آزادی‌ام رو بگیره، بدون تردید آزادی‌اش را می‌گیرم»

ارن همیشه سرکش بوده و هیچ‌گاه از ایستادن در برابر بی‌عدالتی نترسیده است. او در نهایت به نگاهی دوگانه نسبت به دشمنانش رسید؛ که باتوجه‌به تمام آنچه تجربه کرده بود، چندان عجیب نیست. ارن از نشان دادن همدلی امتناع می‌کرد و اکنون باور داشت که باید با دیگران همان‌طور رفتار کرد که آن‌ها با او کرده‌اند. پس از تمام رنج‌هایی که تحمل کرده بود، تصمیم گرفت با هر کسی که آزادی‌اش را تهدید کند (چه دوست، چه دشمن) مقابله کند.

معرفی پر استرس‌ترین انیمه های تاریخ

در این مقطع، هدف اصلی ارن حفظ بقای خودش است که به طرز متناقضی با ایده‌ی محافظت از مردم الدیا در جزیره‌ی پارادایس در تضاد قرار می‌گیرد. حتی اگر کسانی که می‌خواهند آزادی‌اش را بگیرند، لزوماً دشمنش نباشند، او آن‌ها را دشمن خواهد دانست. به همین دلیل است که به دوستانش وقتی می‌خواهند جلوی رمبلینگ را بگیرند، حمله می‌کند. نگاه سیاه‌وسفید ارن به جهان، او را از دوستانش جدا کرد و درعین‌حال، پرسش‌هایی اخلاقی درباره‌ی انتخاب‌هایش مطرح ساخت. این جمله، نمادی از پذیرفتن جنبه‌ی تاریک شخصیتش است؛ یکی از عواملی که او را به سمت دیگر سوق داد و نقطه‌ی عطفی در زندگی‌اش رقم زد.

«شما بچه‌های ناآگاهی بودید»

شهروندان در دنیای انیمه Attack on Titan مدام با تبلیغات سیاسی بمباران می‌شوند. این ابزار از پلیدترین ابزارهای موجود است چراکه آسیب‌پذیری روان انسان را نشانه می‌گیرد. مارلی به‌خوبی با این تکنیک آشناست. راینر، انی و برتولت از کودکی به‌شدت تحت تأثیر این تبلیغات قرار گرفتند؛ مسئله‌ای که توضیح می‌دهد چرا آن‌ها با بی‌رحمی، باعث مرگ‌های بی‌شمار در سراسر پارادایس شدند. آن‌ها برای مدت‌ها پس از آسیب زدن به بی‌گناهان، حتی احساس پشیمانی هم نمی‌کردند، چون باورهایشان این‌گونه شکل گرفته بود و در گذر زمان برای درک این واقعیت با خودشان جنگیدند.

در ابتدا، نفرت از این سه نفر آسان است، اما وقتی ارن حقیقت پشت اعمال راینر، انی و برتولت را می‌فهمد، دیدگاه سخت‌گیرانه‌اش شروع به تغییر می‌کند. او با راینری که سرخورده و در حال سرزنش خود است، همدلی می‌کند و می‌گوید که آن‌ها به‌عنوان بچه‌هایی ناآگاه، کاری از دستشان برنمی‌آمد. در نهایت، مسئولیت آموزش کودکان بر دوش بزرگ‌ترهاست. با این جمله، ارن نگاهش را نسبت به آن‌ها نرم‌تر می‌کند و مفهوم بی‌گناهی را در مواجهه با ناآگاهی به چالش می‌کشد.

«اگه پیروز بشی، زنده می‌مونی»

فضای انیمه Attack on Titan در فصل چهارم تیره‌تر از همیشه می‌شود؛ جایی که ارن رمبلینگ را آغاز می‌کند و تایتان‌ها به نیرویی شکست‌ناپذیر تبدیل می‌شوند. برای نخستین بار پس از مدت‌ها، شخصیت‌ها امیدشان را از دست می‌دهند و بسیاری این پرسش را مطرح می‌کنند که اصلاً چرا می‌جنگند و آیا آن‌قدر قوی هستند که این وحشت را تا پایان تاب بیاورند؟ در دنیایی مانند انیمه Attack on Titan، نجنگیدن معادل تسلیم شدن در برابر مرگ است؛ و ارن همیشه این را می‌دانست. او این جمله را با اشتیاق به محافظت از مردمش بیان کرد و پذیرفت که برای آن، به هر کاری دست بزند؛ از جمله آزاد کردن رمبلینگ و رها کردن تایتان‌ها بر جهان.

ارن گفت کسانی که در نبرد پیروز شوند، زنده می‌مانند و بقیه، می‌میرند. این نگاهی تلخ به جهان است، اما باتوجه‌به هرآنچه دیده بود، منطقی به نظر می‌رسد. مهم‌تر از همه، او به چیزی که می‌گفت، عمل کرد. سال‌ها بی‌وقفه جنگید (گاه آشکار و گاه پنهان) اما همیشه با یک هدف: پیروزی مطلق. با این جمله، ارن باور خود را تأیید می‌کند: تنها راه پیروزی، جنگیدن است.

«می‌خوام دنیای بیرون رو ببینم و درک کنم»

بشریت برای در امان ماندن از تایتان‌هایی که در بیرون پرسه می‌زنند، پشت سه دیوار عظیم پنهان شده است. اما این دیوارها مانع نمی‌شوند از این‌که مردم درون آن‌ها، آرزوی دیدن دنیای آن‌سوی مرزها را در سر نپرورانند. به هر حال، انسان همیشه امید دارد که چیزهای بهتری آن‌سوی افق در انتظارش باشند؛ خوش‌بینی هیچ‌گاه به طور کامل از بین نمی‌رود. این جمله، نماد تحقق آرزوی دیرینه‌ی ارن برای دیدن دریاست؛ آرزویی که با دوستش آرمین در آن شریک است.

۱۰ انیمه برای کسانی که انیمه دوست ندارند

یکی از انگیزه‌های اصلی ارن، همراه با آرمین، دیدن دنیای بیرون از دیوارهاست و کشف این‌که آیا آنچه در کتاب‌ها خوانده، واقعاً وجود دارد یا نه. او به‌جای این‌که بیرون دیوارها طعمه‌ی تایتان‌ها شود، این را بدتر می‌دانست که تا پایان عمر، بدون دیدن زیبایی‌های جهان، در پناهگاه زندگی کند. سرانجام موفق می‌شود دریا را ببیند و درمی‌یابد که دنیا به همان وسعتی است که آرمین تصور می‌کرد. اما از سوی دیگر، شاید دنیای بیرون، بدون حضور ارن وضعیت بهتری داشت. این جمله همچنین الهام‌بخش آرمین بود تا برای تحقق رؤیاهایش، در کنار دوستش، به مبارزه ادامه دهد.

«باید خودم این کار رو انجام بدم!»

در آغاز انیمه Attack on Titan، مادر ارن، کارلا، توسط تایتان خندان خورده می‌شود؛ حادثه‌ای که به طور عمیقی انگیزه‌های ارن را در تمام این اثر شکل می‌دهد. یکی از سربازان گریسون به نام هانس فرصت داشت که او را همراه با ارن و میکاسا نجات دهد، اما در نهایت تنها موفق شد کودکان را نجات دهد. وقتی دوباره با یکدیگر روبه‌رو می‌شوند، هانس آماده است انتقام مرگ کارلا را بگیرد. اما ارن هم می‌خواست عدالت را برای مادرش برقرار کند. در این لحظه، خواسته‌ی ارن تنها به انتقام از تایتان خندان محدود نمی‌شود، بلکه نماینده‌ی خشمی بزرگ‌تر از جهانی است که مملو از رنج و فقدان است.

بااین‌حال، تایتان خندان موفق می‌شود هانس را بکشد، اما در همین لحظه، ارن نیرویی در درون خود کشف می‌کند که پیش از آن از آن بی‌خبر بود: قدرت کنترل تایتان‌ها. او با این توانایی، تایتان‌های اطراف را تحریک می‌کند تا به قاتل مادرش حمله کنند. این لحظه، نقطه‌ی عطفی در روند تکامل شخصیت اوست؛ جایی که هم انتقام شخصی‌اش را عملی می‌کند و هم نشان می‌دهد که قدرت تایتان بنیان‌گذار را در خود دارد. تم انتقام، در ادامه‌ی انیمه اتک آن تایتان نیز با انتخاب‌های اخلاقی پیچیده‌ی ارن ادامه می‌یابد.

«اگر دشمن رو بکشیم… بالاخره آزاد می‌شیم؟»

در ابتدای انیمه اتک آن تایتان، ارن و دیگران بر این باورند که اگر بتوانند از دیوارها عبور کرده و تایتان‌ها را شکست دهند، آزادی را به دست می‌آورند. ارن این جمله را زمانی بیان می‌کند که همراه دوستانش در نقطه‌ای ایستاده‌اند که به طور نمادین، مرز میان دیوارها و دنیای بیرون است. برای آن‌ها، دنیای خارج تجسم آزادی بود و آن‌ها آخرین انسان‌هایی بودند که می‌توانستند از بشریت دفاع کرده و آن را از آن خود کنند. آن‌ها در نهایت به دریا می‌رسند؛ رؤیایی که از کودکی در دل ارن و آرمین بود. اما حالا می‌فهمند که تنها انسان‌های باقی‌مانده نیستند.

هر دو طرف، دیگری را دشمن نهایی می‌پندارند و پس از سال‌ها مبارزه برای آنچه آزادی می‌دانند، تنها امیدشان این است که با حذف طرف مقابل، به آن دست یابند. شاید مارلی دشمنی باشد که آن‌سوی دریا منتظر است، اما ارن پا را فراتر می‌گذارد و با رمبلینگ، کشورهای زیادی را نابود می‌کند. در ظاهر، پارادایس برای مدتی آرامش می‌یابد، اما آن هم دوامی ندارد. این جمله متعلق به زمانی است که ارن هنوز آرزویی ساده برای رهایی داشت؛ پیش از آنکه به اعمال عظیم و ویرانگری دست بزند که بعدها در داستان می‌بینیم.

«چطوری می‌تونی به خودت بگی سرباز؟»

رابطه ژان و ارن همواره پیچیده و پرتنش بوده است. در ابتدای آشنایی‌شان، اهداف آن‌ها کاملاً متضاد به نظر می‌رسید. درحالی‌که ارن مصمم بود به دسته دیدبانی بپیوندد و دنیای بیرون از دیوارها را کشف کند؛ حتی اگر این کار به قیمت جانش تمام شود ــ ژان تنها به دنبال پیوستن به پلیس نظامی و داشتن یک زندگی امن و آسوده بود. همین تفاوت بنیادین در نگرش‌ها، موجب درگیری‌های اولیه میان آن‌ها شد.

محبوب‌ترین استدیوهای انیمه و برترین آثار آن‌ها

ارن اعتقاد داشت که یک سرباز واقعی باید حاضر باشد همه چیز را فدای آینده‌ای بهتر کند، دیدگاهی که در تضاد کامل با تمایل ژان به حفظ جان خود بود. این جمله‌ی ارن بازتابی از خشم و بی‌اعتمادی او نسبت به کسانی است که به باورش فاقد اصول اخلاقی محکم هستند. بااین‌حال، ارن در آن زمان درک نمی‌کرد که راه‌های مختلفی برای خدمت به جامعه وجود دارد و نظامی‌گری تنها مسیر ممکن نیست. این جمله مخاطب را وادار می‌کند تا به مفهوم «سرباز بودن» و فلسفه‌ای که در پس آن نهفته است، بیندیشد.

«چی میتونه از نجات انسانیت مهم‌تر باشه؟»

با کشف این حقیقت که تایتان‌های عظیم درون دیوارها وجود دارند، دسته دیدبانی متوجه شد که وزیر نیک از این موضوع آگاه بوده و بااین‌حال سکوت اختیار کرده است. برای واداشتن او به افشای اطلاعات، اعضای سپاه او را با خود همراه کردند تا شخصاً شاهد شرایط سخت مردم جزیره پارادایس باشد. ارن با این جمله سعی داشت تا نیک را متقاعد کند که سکوتش به قیمت جان انسان‌ها تمام خواهد شد.

در آن دوران، ارن به‌شدت برای بقای انسانیت ارزش قائل بود. اما با گذر زمان و تحول شخصیتش، نگرش او نسبت به ارزش جان انسان‌ها تغییر کرد؛ تغییری که در نهایت به یکی از پیچیده‌ترین و جنجالی‌ترین شخصیت‌پردازی‌های آثار شونن انجامید. این جمله در چشم‌انداز آینده‌ی ارن، به شکل تلخی طنین‌انداز می‌شود، چرا که خود او بعدها به فردی تبدیل شد که برخلاف باور اولیه‌اش، جان میلیون‌ها انسان را گرفت.

«من به پیروزی جوخه‌م ایمان دارم»

پس از آشکار شدن قدرت‌های ارن، او به جوخه ویژه لیوای پیوست و در این مسیر، اعتماد عمیقی میان او و اعضای جوخه شکل گرفت. زمانی که آن‌ها مأموریت داشتند تا تایتان مؤنث را متوقف کنند، ارن تصمیم گرفت به‌جای تبدیل شدن به تایتان، به اعضای جوخه‌اش (پترا و دیگران) اعتماد کند. این جمله بازتابی از اعتمادی است که ارن برای نخستین‌بار به گروهی از همرزمانش نشان می‌دهد.

انیمه هایی که به کمک آن‌ها می‌توانیم فلسفه یاد بگیریم

با تمام وجود، ارن به پیروزی آن‌ها باور داشت؛ اما نتیجه چیزی جز فاجعه نبود. تایتان مؤنث تمامی اعضای جوخه ویژه را از بین برد. گرچه ممکن است سرنوشت آن‌ها حتی در صورت مداخله ارن تغییر نمی‌کرد، اما او به‌شدت خود را بابت مرگ آن‌ها سرزنش کرد. از نگاه ارن، اعتمادش به جوخه به‌نوعی کوتاهی در انجام وظیفه تلقی شد. این جمله نه‌تنها نشانه‌ای از امید و اعتماد در دل نبرد است، بلکه نمایانگر شکستی سنگین است که در ذهن و وجدان ارن ماندگار شد.

«شما سرباز نیستید. جنگجو هم نیستید. فقط قاتل هستین»

زمانی که برتولت و راینر به‌عنوان تایتان عظیم‌الجثه و تایتان زرهی معرفی شدند، ارن با دو مردی که زمانی برایشان احترام قائل بود، وارد نبرد شد. بااین‌حال، در این نبرد شکست خورد و به‌همراه یمیر توسط آن‌ها ربوده شد. در حین توقفی کوتاه در جنگل، راینر و برتولت با ارن و یمیر وارد گفت‌وگویی عمیق شدند. آن‌ها خود را «جنگجو» نامیدند، نه «سرباز» و همین باعث شد ارن با عصبانیت این جمله را بر زبان بیاورد.

باتوجه‌به مسیر آینده‌ی ارن، این جمله به‌شکلی تلخ و کنایه‌آمیز طنین‌انداز می‌شود. در آن زمان، ارن برتولت و راینر را به‌عنوان خائنان و قاتلان سرزنش می‌کرد، اما خودش نیز بعدها قدم در همان مسیر گذاشت. بااین‌حال، این موضع‌گیری با شخصیت جوان‌تر ارن کاملاً همخوان است؛ شخصیتی پرشور و سرشار از خشم نسبت به خیانت. سفر ارن از قهرمان به ضد-قهرمان یکی از برجسته‌ترین و تأثیرگذارترین قوس‌های شخصیتی در میان انیمه‌های شونن است و این جمله تجلی یکی از نقاط آغازین آن تحول است. ارن با تنفر شدید، آنان را به‌خاطر خیانت به جزیره پارادایس و دسته دیدبانی مورد خطاب قرار می‌دهد، بی‌آنکه بداند روزی خودش نیز در قامت همان «جنگجویی» قرار خواهد گرفت که امروز از آن بیزار است.

«من هم مثل تو هستم.»

پس از آنکه مشخص شد راینر همان تایتان زرهی است، ارن به‌شدت از کسی که زمانی مانند برادر بزرگ‌تر برایش بود، متنفر شد. اما پس از افشای حقیقت درباره‌ی تقابل پارادایس و مارلی، ارن شروع به درک دلایل اقدام راینر، برتولت و آنی در تخریب شیگانشینا و دیوار ماریا کرد. در دیداری پرتنش با راینر، او به‌صراحت گفت که آن‌ها بسیار شبیه یکدیگر هستند؛ جمله‌ای که از دل یکی از پیچیده‌ترین روابط انیمه اتک آن تایتان بیرون آمده است.

ارن و راینر دو سوی یک سکه‌اند؛ هر دو برای نجات قوم خود می‌جنگند، هر دو «الدیایی»‌ هستند و هر دو قربانی تصمیم‌هایی‌اند که شرایط اجتماعی و سیاسی به آن‌ها تحمیل کرده است. این جمله بیانگر تلاقی دو نگاه است: فردی که زمانی دشمن محض بود، حالا بازتابی از خود انسان شده است. ارن شاید انتخابی در معنای حقیقی نداشته باشد، همان‌طور که راینر نیز نداشت. این جمله پرسشی عمیق را در دل مخاطب برمی‌انگیزد: آیا انسان در شرایط بحرانی، واقعاً آزادانه انتخاب می‌کند یا صرفاً تابع محیط و ساختارهاست؟

«نمی‌خوام این قدرت رو به هیچ‌کدومتون منتقل کنم»

با علم به اینکه عمر دارندگان تایتان‌های نه‌گانه تنها ۱۳ سال است، ارن می‌دانست که زمان چندانی برایش باقی نمانده. در یکی از گفت‌وگوهای جدی با دوستانش، تصمیم بر آن شد تا جانشینی برای قدرت تایتان مهاجم و تایتان بنیان‌گذار مشخص شود. میکاسا، ژان، کانی و ساشا همگی داوطلب شدند تا جای او را بگیرند، اما ارن قاطعانه این جمله را بیان کرد و از واگذاری قدرتش به آنان امتناع ورزید.

اتک آن تایتان: آیا اروین با نقشه‌های ارن موافقت می‌کرد؟

گرچه این جمله در ابتدا لحنی خودخواهانه دارد، اما در واقع ریشه در نگرانی عمیق ارن نسبت به دوستانش دارد. او حاضر نبود کسانی را که دوست دارد، درگیر باری چنین سنگین و سرنوشتی چنین تلخ کند. این جمله نشان می‌دهد که علی‌رغم تحولات بنیادینی که شخصیت ارن در ادامه تجربه می‌کند، پیوند عاطفی‌اش با دوستانش همچنان پابرجاست. از سوی دیگر، این جمله می‌تواند نشانه‌ای از پیش‌آگاهی ارن نسبت به آینده باشد؛ گویی او از سرنوشت محتومش باخبر است و این سخن نه صرفاً احساسی، بلکه بیانیه‌ای قطعی از مسیری است که پیش رو دارد. مخاطب را وامی‌دارد تا از خود بپرسد: آیا ارن از همان ابتدا می‌دانست که حق با اوست؟

«پا شو! اگه بتونیم برنده بشیم، کسانی خواهیم بود که همه‌چیز را تغییر داده‌اند»

ارن این جمله را به همراهانش زمانی گفت که در مقابل دشمن قرار داشتند که او را به یکی از نامزدهای رهبری بزرگ تبدیل کرد. زمانی که همراهانش در میان آشوب و مرگ به دنبال انگیزه بودند، ارن قدم پیش گذاشت و این کلمات تشویقی را گفت تا آن‌ها ادامه دهند و در برابر دشمن مبارزه کنند. این کلمات ارن تنها برای تشویق نبود، بلکه به آن‌ها یادآوری می‌کرد که قدرت انجام کارها به صورت جمعی و تیمی چه تأثیر بزرگی دارد.

این جمله به بینندگان کمک کرد تا از همان ابتدا ببینند که ارن چگونه می‌تواند مردم را دور هم جمع کند و آن‌ها را به دنبال دیدگاهش هدایت کند، چیزی که در آینده در اقدامات او نقش بسیار مهمی داشت. این جمله باعث شد تا گارد سرزمین از جان و دل مبارزه کنند و در نهایت در نبرد پیروز شوند. این سخن‌ نشان‌دهنده ویژگی‌های رهبری ارن و همچنین تم‌های اصلی انیمه اتک آن تایتان در مورد فداکاری، استقامت و قدرت روح انسان بود.

«من دوباره شال رو دور گردنت می‌پیچم…»

پس از مشاهده بسیاری از تراژدی‌ها در اطرافش، ارن شروع به شکستن کرد و با خنده‌ای جنون‌آمیز برای همه کسانی که نمی‌توانست نجات دهد، افسوس خورد. میکاسا به ارن تسلیت گفت و از او بابت اینکه به او آموخت چگونه به خوشی زندگی کند و شالی که همیشه همراهش دارد، تشکر کرد. ارن در پاسخ وعده داد که همیشه در کنار میکاسا خواهد بود و شال را دوباره دور گردن او خواهد پیچید. این شال در طول انیمه نماد عشق و پیوند میان میکاسا و ارن است.

میکاسا و ارن لحظات لطیف زیادی در طول انیمه Attack on Titan نداشتند، اما این یکی از معدود لحظات نرم و انسانی بود که بین آن‌ها نشان داده شد. شال همچنین نقش مهمی در آخرین قسمت انیمه اتک آن تایتان ایفا می‌کند. وقتی میکاسا در مقابل قبر ارن اندوه خود را ابراز می‌کند، پرنده‌ای ناگهان شال را دور گردنش می‌پیچد. آخرین کلمات داستان، تشکر میکاسا از ارن است که هنوز هم او را تسکین می‌دهد.

«من آزاد هستم که از آزادی دنیا دفاع کنم»

ارن به یکی از خطرناک‌ترین و جاه‌طلب‌ترین شخصیت‌های انیمه Attack on Titan تبدیل شد، زمانی که تصمیم گرفت کشورهای دیگر را نابود کند تا دیگر نتوانند به پارادایس حمله کنند. دسته دیدبانی مجبور شد با واحد جنگجوی مارلی متحد شود تا او را متوقف کنند که شامل هم‌رزمان و دوستان سابق ارن بود. در ابتدا، آن‌ها امیدوار بودند که او را متقاعد کنند تا از خشونت خود دست بردارد، به‌ویژه پس از دیدن تخریب لیبریو و کشتار ناشی از آن. این جمله نشان‌دهنده این بود که هم ارن و هم دوستان سابقش آزادی داشتند تا انتخاب‌های متضادی داشته باشند.

بااین‌حال، ارن به آن‌ها گفت که اگر او را شکست ندهند، متوقف نخواهد شد، زیرا هر دو گروه آزادی دارند تا آن‌چه که درست می‌بینند، تخریب یا دفاع کنند. طرف‌داران از مبارزه دل‌خراش بین این شخصیت‌ها شوکه شدند. آن‌ها زمانی جدا نشدنی بودند، اما سرسختی ارن اجازه نداد که چیزها به شکلی متفاوت پیش بروند. در هر صورت، تم آزادی بار دیگر در مسیر شخصیت ارن گنجانده شد. این جمله به بینندگان کمک کرد تا آرمان‌هایی که ارن در ابتدا داشت، با آرمان‌هایی که بعداً دنبال کرد، پیوند داده شوند.

«می‌خوام ببینم و بفهمم…»

این جمله از ارن که آرزوی خود برای کشف دنیای خارج از دیوارها را بیان کرد، نشان‌دهنده خواسته او برای آزادی و ماجراجویی است و با خودش و دیگر شخصیت‌ها در انیمه Attack on Titan ارتباط برقرار می‌کند. این جمله کنجکاوی و آرزوی ارن برای فراتر رفتن از مرزهای دیوارها که انسان‌ها را از تایتان‌ها محافظت می‌کنند، نشان می‌دهد. همچنین این نقطه‌ای است در انیمه حمله به تایتان که جاه‌طلبی‌های ارن فراتر از زنده ماندن می‌رود. او تمایل دارد دنیای بیرون از زندگی محافظت‌شده‌شان را کشف و درک کند.

۱۰ انیمه‌های شونن برتر در ۵ سال اخیر

ارن این کلمات را به دوستانش گفت زمانی که آن‌ها به آینده‌شان و احتمالاتی که فراتر از چالش‌های زندگی‌شان بود، فکر می‌کردند. این گفتگوها الهام‌بخش بودند و آن‌ها را تشویق کردند تا زندگی‌ای آزاد از ترس و محدودیت‌ها را تصور کنند؛ احساسی که در بین بسیاری از شخصیت‌های انیمه اتک آن تایتان دیده می‌شود و در پی آرزوی مشترک برای آزادی است. این جمله به خوبی عمق احساسی ارن و احساس فوریت او را منتقل کرد. با پیشرفت داستان AoT، ارن به یک محرک برای تصمیماتش تبدیل شد. این موضوع او را به سمت یک ماجراجویی هدایت کرد که در نهایت باورهایش را زیر سوال برد و درک او از آزادی واقعی را دگرگون ساخت.

«وقت برای فهمیدن نداریم که آیا این کار درست است یا نه»

ارن این جمله را زمانی گفت که وضعیت آشفته و عواقب کارها جدی بود. او این کلمات را در میان یکی از نبردهایی که در آن عمل کردن فوری ضروری بود، به هم‌رزمانش گفت. این جمله جالب است، زیرا پیش‌بینی می‌کند که ارن بزرگتر چه تصمیماتی خواهد گرفت با استفاده از «رَمبلینگ» و کشتن هزاران نفر بی‌گناه بدون اینکه ذره‌ای درنگ کند. همه این‌ها از درک او در دوران جوانی‌اش ناشی می‌شود. این جمله نشان‌دهنده رشد عملگرایی ارن و واقعیت‌های سخت دنیای آن‌ها است.

ارن در ابتدا توسط خواسته‌ها و آزادی هدایت می‌شد. اما تجربیاتش او را به رویارویی با دنیای پیچیده‌ای که در آن زندگی می‌کردند و قربانی‌هایی که باید می‌کرد، وادار کرد. این شخصیت به تدریج خشن‌تر شد و باید خشونت را در کنار پیامدهای اخلاقی که برای نجات بشریت به آن باور داشت، پذیرا می‌شد. این تغییرات شخصیت ارن را به خوبی در دوران گذار او از یک نوجوان پرآرزو به یک فرد متعهد به فداکاری و خشونت نشان داد.

«اگر صاحبان قدرت و اختیار، مبارزه نکنند، داشتن آن‌ها چه ارزشی داره؟»

این جمله از ارن است زمانی که در حال بحث درباره گام‌های بعدی با هم‌رزمانش در حین یک نبرد جاری بودند. او از نارضایتی خود نسبت به افرادی که قدرت و اختیار دارند، گفت و به این نکته اشاره کرد که تغییر واقعی تنها با اقدام‌های عملی به دست نمی‌آید. ارن به‌ویژه در مورد کسانی که می‌توانند تغییرات اساسی ایجاد کنند، صحبت می‌کند. این جمله نماد اراده شخصیت برای عمل است و هم‌چنین تأکید بر فوریت وضعیت دارد.

۱۰ انیمه با پایان غم انگیز برای کسانی که از پایان‌های خوش متنفرند

پس از این جمله، ارن به سمت مسیری تاریک‌تر می‌رود و آماده می‌شود تا تصمیمات مشکوکی بگیرد تا اهدافش را دنبال کند. این جمله به طور مؤثری نشان‌دهنده تبدیل ارن به یک شخصیت سخت و حتی نومید است. در نهایت، این لحظه نقطه‌عطفی شد که در آن ارن از قدرت‌داران خواست تا دست به اقدام بزنند و اعلام کرد که اگر آن‌ها مبارزه نکنند، ممکن است جنگ را از دست بدهند.

«وقت ندارم که فکر کنم درسته یا غلط…»

ارن در طول انیمه Attack on Titan با بسیاری از معضلات اخلاقی روبه‌رو می‌شود و هیچ‌چیز به دست نخواهد آمد اگر او بخواهد اخلاق هر اقدامی را مورد سوال قرار دهد. از ابتدا، ارن و دوستانش باید هم‌رزمان خود را فدای بقا کنند و هر تصمیم اشتباهی ممکن است منجر به مرگ کسی شود. حتی اگر کسی که دوستش دارند بمیرد، باید برای نفع بشریت ادامه دهند. ارن باور داشت که اگر شروع به تردید کند، جهان دچار پیامدهای مرگباری خواهد شد.

ارن همیشه فکر می‌کرد که تسلیم شدن در برابر ترس هیچ فایده‌ای ندارد و چنین زندگی ارزش زندگی کردن ندارد. خیلی راحت می‌شود در فکر وضعیت وحشتناک آن‌ها گم شد، اما ارن می‌داند که باید به جلو حرکت کند. علاوه بر این، واقعیت اینکه او تاریخ را به‌عنوان یک داستان وحشتناک می‌بیند، او را در ظاهر بدبین نشان می‌دهد. اما وقتی همه به قدرت‌های واقعی Titan Attack پی می‌برند، مشخص می‌شود که ارن در نهایت مجبور است به آنچه که اتفاق می‌افتد، دست بزند.

«مهم نیست اوضاع چقدر خراب بشه، همیشه بهترین راه رو می‌تونیم پیدا کنیم»

دیدگاه خوشبینانه ارن نسبت به جهان چیزی از گذشته است و دیگر هرگز دیده نخواهد شد. بااین‌حال، این امر به بینندگان این امکان را می‌دهد که تفاوت واضحی را در طول مسیر شخصیت ارن ببینند. این جمله اعتقاد ارن را نشان می‌دهد که حتی در سخت‌ترین شرایط، همیشه راهی برای عبور از مشکلات وجود دارد. در انیمه Attack on Titan، ارن و دیگر شخصیت‌ها به خاطر موقعیت‌هایی که با آن‌ها روبه‌رو می‌شدند، تصمیمات سختی می‌گرفتند. این همچنین یادآوری بود که هم امید و هم عمل می‌توانند در کنار هم وجود داشته باشند.

اما این جمله همچنین تغییرات ارن را به‌عنوان یک شخصیت نشان می‌دهد که از یک جوان انتقام‌جو به فردی تبدیل شد که می‌فهمد تصمیماتش پیامدهای سنگینی دارند. این برای بینندگان الهام‌بخش است که بگویند حتی زمانی که اوضاع پیچیده به نظر می‌رسد، هنوز هم می‌توانند راه خود را پیدا کنند. ارن این جمله را به دسته دیدبانی گفت زمانی که آن‌ها با یک عقب‌نشینی مهم روبه‌رو شدند. این یکی از صحنه‌های نمادین ارن در AoT شد؛ این جمله نمایانگر مسیر شخصیت ارن است، حتی اگر در بخش نهایی انیمه حمله به تایتان به سوی تاریکی پیش رود.

نظر شما در مورد دیالوگ‌ها و نقل قول‌های ارن یگر در انیمه اتک آن تایتان چیست؟ بیشتر از همه کدام جمله شخصیت اصلی انیمه Attack on Titan نظر شما را جلب کرده است؟ نظرات خود را با ما در میان بگذارید.

منبع: CBR


چرا همه تو یوتیوب فارسی باهم دیگه دعوا دارند؟ میزگیم با لیل شایان و ویب‌هد

چرا همه تو یوتیوب فارسی باهم دیگه دعوا دارند؟ میزگیم با لیل شایان و ویب‌هد

Loading

تگ ها

نظرات

اشتراک در
اطلاع از
guest
3 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
سبحان
پاسخ

بهترین مقاله ای بود که درباره اتک ان تایتان خوندم واقعا دمتون گرم اما واقعا هرجور حساب میکنم ناراحت میشم که ارن باز هم مردم رو کشت

بی نام
پاسخ

زیبا

اوتاکو🤡
پاسخ

خیلی از این جملات واقعا نیاز به فکر کردن دوباره دارد…انیمه اتک آن تایتان فقط یک انیمه نیست…بارزش چند بار دیدن داره و واقعا ایم دیالوگ ها توی دنیای واقعی هم خیلی مهمن